واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > زمانیان، علی - هستی آدمی با زبان و تعقل شکل می گیرد و از این طریق است که با جهان بیرون از خود ارتباط برقرار می کند. ما ادمیان از زبان استفاده می کنیم تا معنایی را به دیگری انتقال دهیم و مقصودمان را به او تفهیم نماییم. از زبان استفاده می کنیم تا احساسات و افکار و ایده های خویش را با دیگران در میان بگذاریم. خواسته هایمان را مطرح کنیم و یا الفتی و دوستی را گسترش دهیم. علاوه بر آن، زبان، وسیله ی کارآمدی در جهت دشمنی و ضربه زدن به غیر است. زبان، مسیر ارتباطی میان انسان ها و سبب شکل گیری مناسبات و روابط متقابل است. زبان به منزله ی ابزاری در خدمت اهداف آدمی و رفع حاجات و برقراری کنش متقابل است. زبان آلوده، چه زبانی است؟ زبان آلوده زبانی است که موجب اختلال ارتباطی می شود و مناسبات انسانی را مخدوش می کند. ما از طریق زبان می توانیم به حقیقت برسیم، اما زبان آلوده ما را از حقیقت دور می کند. زبان آلوده، شناخت ما را از جهان مختل می کند و باعث می گردد که توانایی ما از شناخت واقعی از دست برود . دست کم سه گونه آلودگی رامی توان در ساحت زبان تشخیص داد. : 1- زبان آلوده به منزله ی زبان غیر اخلاقی. وقتی از آلودگی زبان سخنی به میان می آید عموما به آلودگی اخلاقی زبان عطف نظر می کنند. آلودگی هایی مانند دروغ گویی، تهمت زدن، اهانت کردن، درشت گویی و فحاشی نمودن. عالمان اخلاق در نوشته های خود آدمیان را از شر آفات زبان برحذر داشته اند.. از نظر آنان، مسیر بسیاری از گناهان از زبان می گذرد. بنابر این بر نگهداری زبان توصیه های اکید می نمودند و سکوت کردن را فضیلتی بزرگ می شمردند. ابوحامد امام محمد غزالی در ربع مهلکات کیمیای سعادت به نحو مبسوط به چهارده نوع آفات زبان پرداخته است. برخی از این آفات عبارتنداز : لعنت کردن، نمّامی و سخن چینی، دروغ، مزاح و.... وجه اشتراک عموم عالمان اخلاق در معصیت شمردن گناهان اخلاقی زبان است و این رذایل را از این جهت مورد توجه قرار می دادند که عقوبت های اخروی در پی دارد. در کانون و مرکز این دیدگاه، فرمانبری و اطاعت از فرامین الهی قرار دارد. از این رو رویکرد عالمان اخلاق را می توان رویکرد درون دینی تلقی کرد. از این نظر زبان آلوده، زبانی است که فرد را از خدا دور می کند و سبب اختلال در رابطه ی شخص با امر متعالی می شود. زبان آلوده در معنای اول، زبانی است که پروای اخلاق ندارد و مرتکب انواع رذایل اخلاقی می گردد. 2- زبان آلوده به منزله ی زبان غیر منطقی. زبان آلوده در منطق (زبانی نیست که از فرامین الهی سرپیچی می کند)، بلکه زبانی است که قواعد و مرزهای منطق را نادیده می گیرد. قوانین تفکر را رعایت نمی کند. منطقیون، قواعد بسیاری را برای زبان سالم وضع کرده اند که نادیده گرفتن آنها، سبب می شود زبان، آلوده گردد. استفاده کردن از مغالطات، تناقض گویی، سخن گفتن بدون استدلال، ناهمخوانی مقدمات با نتیجه ی سخن، استفاده از واژه های مبهم و نا مفهوم، از جمله ی اشکالاتی است که زبان را از مسیر درست به کجراهه می برد. به طور کلی زبان آلوده ( در رویکرد منطق) زبانی است که رابطه اش با واقعیت مخدوش است. زبان آلوده، شناخت ما را از واقعیت دور می کند. در این میان کسانی معتقدند اگر شخصی عامدانه و آگاهانه، زبانی آلوده را انتخاب کند، کاری غیر اخلاقی کرده است. مثلا شخصی که عامدانه و آگاهانه از مغالطات بهره می برد و به جای آن که با استدلال های درست ، شخص مقابلش را به نتیجه ی درست برساند، از انواع حیله ها و ترفندهای زبانی سود می جوید، فردی است غیر اخلاقی و کار او نیز چنان است که به گمراه شدن افراد دیگر منجر می گردد. به جای آن که دست عقل مخاطب خود را در دست حقیقت بگذارد، او را در بیابان بی معنایی رها می کند و موجبات سردرگمی او را فراهم می کند. یکی از بیماری های زبانی، به کار بردن گزاره های بی معنا است. گزاره یی که واجد هیچ گونه معنای محصل نیست. رویکرد منطقی به زبان، عمدتا پروای شناخت و درک درست واقعیت را دارد. 3- زبان آلوده به منزله ی زبان هذیان گویانه . زبان آلوده، در رویکرد دینی، مارا به معصیت و نافرمانی از خدا می کشاند و در نتیجه عقوبت اخروی را پیش رو خواهیم داشت. در رویکرد منطقی، آلودگی زبان، شناخت ما را از جهان و واقعیت ها مخدوش می کند و در نهایت باعث می شود که درک درستی از هستی و از روابط با دیگران نداشته باشیم. اما آلودگی نوع سوم با ما چه می کند؟ و چه آسیب و زخمی را بر پیکره ی آدمی حک می نماید؟ زبان هذیان گویانه را می توان با اصطلاحات شبیه و نزدیک به آن مورد اشاره قرار داد. نظیر: مزخرف گویی، چرندگویی، سخنان لغو و بیهوده، سخنان یاوه، سخنان ناسنجیده، چرت و پرت، حرف مفت، حرف بی سر و ته، حرف بی ربط، سخن میان تهی، سخن پوچ، شر و ور، صد تا یه غاز و دری وری و بالاخره سخنان مهمل. مهمترین ویژگی این نوع از آلودگی زبانی، ( به تعبیر هری فرانکفورت) این است که پروای حقیقت ندارد. از نظر فرانکفورت، دروغگو با عطف نظر به حقیقت، عامدانه حقیقت را وارونه جلوه می دهد. شخص دروغگو و هم فرد راستگو هر دو به یکسان به حقیقت معطوفند ( گرچه پاسخ شان به حقیقت متفاوت است). بنابر این، دروغگو، به حقیقت پاسخ می دهد و تا این حد به نوعی به آن احترام می گذارد. اما مزخرف گو، هیچ پروای حقیقت ندارد. برای او اساسا حقیقتی مطرح نیست، بلکه تمام همت و تلاش خود را در اقناع افکار دیگران و کوبیدن حریف می گذارد. "کسی که حرف مفت می زند نه به حقیقت توجهی دارد و نه به دروغ. تنها چیزی که برای او اهمیت دارد شانه خالی کردن از زیر بار تعهد نسبت به حرف هایی است که می زند. سخن مفت و یا هذیان گویی و یا مزخرف گویی را نمی توان در ترازوی صدق و کذب نشاند و در باره آن به داوری نشست. اصلا هذیان گویی و یا حرف مفت در کمند داوری و قضاوت نمی افتد. به گونه ای که تنها واکنش در برابر حرف مفت و مزخرف، سکوت و خنده ی تلخ است و گاهی آن چنان تلخ که مغز استخوان را می سوزاند.. در مقابل گزاره ی کاذب می توان دلایلی بر کذب ارائه کرد اما در برابر هذیان گویی چه می توان گفت؟ " مزخرف گو آگاهانه قواعد حاکم بر گفتگو را تغییر می دهد و آن را به صورتی در می آورد که دیگر بحث از درستی و نادرستی محلی از اعراب نخواهد داشت." فرانکفورت عامل اصلی مزخرف گویی را ناشی از شرایطی می داند که در آن فرد مجبور می شود بدون این که بداند در باره ی چه چیزی صحبت می کند، به سخن بپردازد. . در این دیدگاه ، هر گاه برای فردی، فرصت های فراوانی جهت سخن گفتن بیشتر از آگاهی او فراهم شود، باید منتظر افزایش حرف مفت باشیم. آلودگی زبان در سیاست ایران ( در هر سه معنای آن ) بیداد می کند. از این رواست که نه به شناخت واقعی از سیاست می رسیم و نه می توانیم تصمیم درستی بگیریم. زبان فریب و خدعه و دروغ، زبان تاریخی سیاست بوده است و اکنون نوع سوم آلودگی، چندان رو به فزونی است که همه را نگران کرده است. در این روند، همه چیز به استهزا کشیده می شود. موضوعات جدی، به تمسخر و خنده به امور بی اهمیت نزول می کنند. پایه های فرهنگ و جامعه را موریانه ی آلودگی زبانی، از درون، پوسانده اند. دراین سیاست و فرهنگ است که گویی هیچ چیز، توالی و نتیجه ی منطقی امر دیگری نیست. به دیگر سخن، توالی منطقی امور، جای خود را به امور تصادفی و ناپیدا و غیر قابل سنجش داده است. یکی از ویژگی های چنین فضای ناساز و شرایط ناسنجیده ای، پیش بینی ناپذیر شدن مسئله هاست. به راستی چرا نمی توان آینده را پیش بینی کرد؟ پیش بینی و ارزیابی کردن وضعیت پیچیده سخت است، اما پیش بینی شرایط بی نظم و پریشان، ناممکن. و حرف مفت، سرشار از پریشانی و ناهمگونی. آن گاه که سخنی در ترازوی صدق و کذب جای نگیرد و با شنیدن آن حس خنده و تاسف و تعجب و حتی غمگینی و برخی دیگر از احساسات غریب را به نحو همزمان تجربه کردید بدانید با سخن یاوه و حرف مفت مواجه شده اید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]