محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846595264
مشروح گفتوگوي 2 ساعته فارس با اولين معاون سينمايي وزارت ارشادبه جاي اينكه سياست را فرهنگي كنيم، فرهنگمان را سياسي كردهايم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مشروح گفتوگوي 2 ساعته فارس با اولين معاون سينمايي وزارت ارشادبه جاي اينكه سياست را فرهنگي كنيم، فرهنگمان را سياسي كردهايم
خبرگزاري فارس: مشاور رسانهاي رئيس جمهور ضمن دفاع از دستاورد 30 ساله هنرمندان انقلاب از مديريت فرهنگي 30 سال گذشته به شدت انتقاد كرد و گفت: هدف انقلاب اين بود كه سياستمدار ما بوي فرهنگ بگيرد و نه اينكه فرهنگ ما بوي سياست.
مهدي كلهر كه درباره مباني و دستاوردهاي فرهنگ و هنر انقلاب اسلامي با خبرگزاري فارس گفتگو مي كرد در اينباره افزود: ضعف بزرگ ما در دوران انقلاب اسلامي در حوزه فرهنگ و هنر ضعف مديريت است. ما به جاي اينكه در اين 30سال مدير فرهنگي پرورش دهيم، شروع كرديم به سياست بازي كردن در جايگاه مديران فرهنگي. حتي همانهايي هم كه از سالهاي 58 تا 61 مسئوليت ميپذيرفتند، عرصه را ترك كردند و ديگر كسي هم از آنها نخواست كه همكاري كنند. همين وزير فرهنگ فعلي كه صفار هرندي است و دوست من است يك مرتبه از من نخواست كه حتي يك بار پيش او بروم و درباره مسائل فرهنگي با هم صحبت كنيم.
وي تصريح كرد: ما خيلي هنرمند فيلمساز و نقاش و .... داشتيم كه بخاطر مديريتهاي غير هنري در مسندهاي هنري كار را رها كردند و به گوشهاي خزيدند. بزرگترين ايراد در مديريت هنري اين است كه هنر با صنعت اشتباه گرفته شود. هنر سفارشي نيست، بزرگترين آسيب در مديريت هنري اين است كه سفارش داده شود. شما ميتوانيد هنرمند را تشويق كنيد و قطعاً هم تأثير دارد و ميتوانيد به او در هنر رويكرد بدهيد و برايش جايزه تعيين كنيد، اما سفارش در هنر واقعاً هنر را ساقط ميكند و آنرا از جايگاه والاي هنر به پايينترين عرصه صنعت ميكشاند و از جنسهاي دست ساز تايواني هم نازلتر ميكند.
كلهر ادامه داد: من معتقدم هر كس بايد كاري را انجام دهد كه خودش ميخواهد. كارگرداني كه ذهنش پليسي است، فيلم پليسي بسازد و كسي هم كه ميخواهد خانوادگي كار كند بگذاريم كارش را انجام دهد و سوژه انقلاب را به او ندهيم. حضرت امير ميفرمايد كه دليل سقوط خسروان ساساني (اكاسره) اين نيست كه سپاهشان ضعيف بود اين بود كه افراد بزرگ را بر كارهاي كوچك ميگمارند و افراد كوچك را سر كارهاي بزرگ. ما در عرصه فرهنگ و هنر اكثر اوقات اينگونه بوديم. بزرگ و كوچك منظورم به شناخت است نه چيز ديگر. يعني كسي كه شم سينما ندارد و با توجه به اينكه آدم بسيار خوبي بود معاون سينمايي شد.
كلهر با تشبيه اين امر به يك هواپيماي مسافربري بدون خلبان گفت: اين درست مثل اين است كه در يك هواپيماي مسافربري كه 400 نفر سرنشين دارد، خلبان سكته كند و بميرد، حال شما ميرويد از اين 400 نفر ميپرسيد كه چه كسي نماز شب خوانده يا چه كسي خلباني بلد است!؟ما در عرصههاي ديگر اين كار را نكرديم چون عيبش زود آشكار ميشد اما در حوزه فرهنگ و هنر اين كار را كرديم. در هواپيماي بزرگ فرهنگي و هنر گفتيم چه كسي تسبيحاش از همه بلندتر است، چه كسي با من قوم و خويشتر است؛ معلوم است كه اين هواپيما سقوط ميكند.
مشاو ررئيس جمهور تاكيد كرد: نميخواهم بگويم هواپيماي فرهنگ و هنر نظام سقوط كرده است ولي بايد با اين نگاه برخورد جدي شود. كسي كه يك كار را نميداند هر چقدر هم شخص ارزشمندي باشد نبايد وارد عرصه اي كه نميداند بشود و اگر وارد شد نشان ميدهد كه تعهد ندارد. چه طور كساني وارد حوزه سينمايي ارشاد شدند كه هيچ آشنايي با فيلم و عكس نداشتند و حتي نميتوانستند از خانوادهشان عكس بگيرند طوريكه همسرشان خارج از كادر نباشد! اگر كسي را ميگذاريم براي مديريت نقاشي مملكت بايد سبك و نحلههاي نقاشي را بداند و سليقه خودش را هم حاكم نكند.كسي كه مدير ميشود نبايد سليقه خودش را حاكم كند. اگر كسي مدير فرهنگي ميشود نبايد به دليل نسبتهاي قوم و خويشي با مسئولين اين پست به او داده شده باشد
به جاي اينكه سياست را فرهنگي كنيم، فرهنگمان را سياسي كردهايم
-------------------------------------------------------------------------------------
كلهر ادامه داد: مشكل مديريت فرهنگي ما از سال 61 بهتر كه نشده هيچ بدتر هم شده است. چرا؟ چون متأسفانه سياست كه خودش زير فصل فرهنگ است، آمده بالاي فرهنگ واقع شده است. اين كه سياست فرهنگي بشود چيز بسيار خوبي است. هدف انقلاب اين بود كه سياستمدار ما بوي فرهنگ بگيرد و نه اينكه فرهنگ ما بوي سياست. اين اشكال مديريتي ماست. هيچ اصراري هم ندارم كه دولتها را با هم مقايسه كنم. من حاضر نيستم اين كار را انجام دهم. ما به جاي اينكه سياست و سياست مدار را فرهنگي كنيم، فرهنگمان را سياسي كردهايم و قدرتزدگي بر فرهنگ حكومت كرده است و از آن بدتر هنرمنداني داريم كه همه سياستزده هستند.
كلهر افزود: ما هنرمنداني داريم كه روزيشان نان سياست خوردن است. هنرمند را كه شأنش بزرگتر از سياست است ،ابزار سياست كردهاند. مديريت بايد به خودش بيايد و بفهمد كه آسيبشناسي فرهنگ كجاست. هنرمنداني هستند كه مجيز سياستمداران را ميگويند و براي يك رزق روزانه كه برايشان خواهد رسيد ميآيند تمام عظمت و رحمانيت هنر و فرهنگ را زير پا ميگذارند. كسي مثل هوشنگ كامكار كه آهنگ "كجاييد اي شهيدان خدايي " را ساخت از ابتدا به عرصه سياست نيامد و من هميشه برايش ارزش شاياني قايلام.
من فكر ميكنم كه شما به عنوان يك رسانه اگر بگرديد هنرمندان آزاده بسياري را پيدا ميكنيد كه اينها مثل ابوالقاسم فردوسي نان سلطان محمود نخوردند و بيل زدند تا دم مرگ شعر خودش را بسرايد. اين از نظر من وظيفه رسانههاست كه دنبال آزادگان هنر بگردند.من از اين مسأله نگراني ندارم كه كسي از من خوشش بيايد يا نه. سالهاست كه اين مسأله را با خودم حل كردم.
نسلهاي پس از انقلاب درباره مسائل فرهنگي عمق پيدا كردند
----------------------------------------------------------------------------
به گفته كلهر جنس فرهنگ و هنر و مسير رشد آن در طول تاريخ براساس تغاير، اختلاف و تضارب است. يعني اگر يكي بود بايد نگراني بوجود ميآمد. اختلافنظرها خود ميمون و مبارك است.
وي در اين زمينه گفت: البته اين اختلاف به معناي اختلاف در تئوري و نظر است و باعث رشد ميشود فكر ميكنم يكي از بزرگترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي در عرصه فرهنگ و هنر همين ديده شدن اين اختلافنظرها است. به عنوان كسي كه جوانيام را در دوران پهلوي گذراندم و دانشجوي هنر در آن زمان بودم ياد ندارم كه ما اختلاف نظرهايي به اين عمق و با اين حد داشته باشيم. نسلهاي پس از انقلاب درباره مسائل فرهنگي عمق پيدا كردند.
كلهر ادامه داد: عرصه فرهنگ و هنر قبل از انقلاب براي كسي كه حداقل شعور و فهمي داشت (فارغ از هر نوع رويكرد) باعث شرمساري و شرمندگي بود. مجلات فرهنگي و هنري آن زمان همه موجود است، ولي بجز يكي دو مجله كه اندك محتوايي داشت و آن هم به سعي كساني بود كه در آن عرصه ايثار ميكردند (مثل سخن، هنر و مردم) نشريه قابل ذكر ديگري نداشتيم. مسائل منتشره در اين مجلات همه در حد ازدواج و طلاق هنرپيشگان، رنگ اتومبيل و رژيم غذايي آنها بود.
وي گفت: من ياد ندارم مطالبي درباره تفاوت ديدگاههاي زيباييشناختي الهي و زيباييشناختي ماترياليستي و كاپيتاليستي و ماركسيستي منتشر شده باشد. هيچ فهم و دركي در بدنه حكومت وجود نداشت. اين اختلافنظرها كلاً مبارك است. يك تفاوت در عرصه سياست به معناي مديريت جامعه و عرصه نظر كه عرصه فرهنگ است وجود دارد و اين تفاوت همين است. اختلاف نظر در عرصه فرهنگ بسيار مبارك است ولي در عمل چون به مديريت مربوط است مبارك نيست.يعني به تعارض و جدال منتهي مي شود.
كلهر در عين حال يادآور شد: آن چيزي در عرصه فرهنگ بد است كه عمليات فرهنگي را مختل كند و باعث تعطيلي آن شود. به اين مفهوم كه وقتي ما نتوانيم مسئله را حل كنيم، صورت مسئله را پاك كنيم. تا زماني كه ما صورت مسئله را پاك نكنيم ولي همديگر را نقد كنيم اوضاع خوب است، چون به رشد ميانجامد. اگر آنقدر اختلافنظر به وجود بيايد كه يكي از رشتههاي هنر عملاً تعطيل شود و يا آنقدر با سياست به معناي مديريت آلوده شود كه فعاليتاش مختل شود در اين صورت بد است.
مشاور رئيس جمهور ادامه داد: نميخواهم بگويم كه در اين سيسال اين اتفاق نيفتاده، اما ميتوان از اين زمانها به عنوان نقاط تيره و تاريك عرصه فرهنگ و هنر ياد كرد. شما نقاط تاريكي را در اين سيسال ميبينيد. منظور نقاطي است كه يك اثر هنري ميتوانسته خلق شود و نيروي آن وجود داشته، اما حضور سياست به معناي مديريت و همچنين قدرت باعث شده كه اين اثر توليد نشود. براي مثال، توانايي توليد صد فيلم را داشته باشيم اما به ده فيلم قناعت كنيم. كساني هستند كه فكر ميكنند چيزي به اسم ايدهآل در عرصه هنر وجود دارد و همه بايد به همين سمت بروند. اين جز در عالم رؤيا وجود ندارد. به هر صورت انسانها سلايق مختلف دارند، نگاههاي مختلف دارند و از جايگاههاي مختلفي به قضايا نگاه ميكنند. ما هميشه بايد سعي كنيم در عرصه فرهنگ و هنر نگاه برگزيدگان را حاكم كنيم. چون كمغلطتر و جذابتر هستند و عرصه فرهنگ و هنر را با رونق بيشتري نگهداري ميكنند.
در دوره شهيد رجايي پيشبيني كرده بوديم 3 هزار سينما داشته باشيم الان زير 200 تا داريم!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
ما در سيسال گذشته مقاطعي داشتيم كه ديكتاتوري سليقه، ذوق و زيباييشناسي باعث شده كه يكسري از آثار از عرصه توليد خارج شوند.با برنامهريزي كه ما در دوره رجايي كرديم امروز ايران بايد سه هزار سينما داشته باشد، الان سينماي كشور ما زير 200 عدد است. من فكر ميكنم كه اين مسئله متأسفانه محصول تنگنظري است. ما در سيسال گذشته خيلي جاها رويكرد را با سليقه واحد اشتباه گرفتيم.
آن چيزي كه ما از تجربه پيامبر اكرم(ص) و تمدن اسلامي داريم اين است كه شعر جاهلي با همان ساختار خودش (كه با شعر فارسي هم متفاوت است) آمد و در زمان پيامبر تغيير كرد. رويكرد اسلام در برابر همه مسايل رويكردي كاملاً توحيدي است كه با رويكرد شرك متضاد است، در قرآن هيچ آيهاي درباره هنر و شيمي و بسياري از علوم ديگر نداريم. هر شاعري ميتواند از نقطه خودش و براساس مهارتش به انجام اعمالش بپردازد. براي مثال اينكه رويكرد مثنوي، اسلامي باشد يا غيراسلامي بحث پيچيده اي نيست.
آن چيزي كه در انقلاب اتفاق افتاد و از نظر من اصلاً در آن خدشهاي نيست اين بود كه انقلاب آمد و رويكرد طاغوت را با رويكرد به سمت "الله " تغيير داد. ممكن است كه عدهاي اشتباه كرده باشند و لوازم حركت هم اين اشتباهات است. بشر براي آزمون و خطا آمده است. آنچه در اين سيسال اتفاق افتاده از نظر من در مجموع مثبت است. دليلش هم مقايسهها است. الان تئاتر ما را با تئاترپاكستان مقايسه كنيد، الان فيلمهاي قبل از انقلاب را با تركيه مقايسه كنيد و ببينيد كه از آنها عقب بوديم، اما امروز چه؟ آن چيزي كه مهم است رويكرد است، رويكرد طاغوتزدايي و به جاي آن اللهگرايي. از اين ديدگاه اگر نگاه كنيم، علاوه بر قبول داشتن آن نقاط تاريك و آن ديكتاتوري سليقهها، اوضاع فرهنگ خيلي پيشرفت كرده است. من به عنوان كسي كه از بسياري از رشتههاي هنري ارتزاق كردم و به عنوان نقاش، گرافيست، طراح و دكوراتور و پيكرهساز كار كردم و مديريت هنري را هم ميشناسم و رشتهام را هم عوض نكردم، سرجمع ميتوانم بگويم انقلاب موفق بوده و تحولات بسياري در نگاهها و نظرات بوجود آورده است.
جانمايه هنر انقلاب تكنيكهاي خود را خواهد ساخت
-----------------------------------------------------------------
اين هنرمند در ادامه سخنان خود در پاسخ به پرسشي در اين باره كه آيا در هنر انقلاب مي توان سراغ از ساختار و تكنيك متفاوت گرفت گفت: جانمايه وجودي و رويكرد است كه تكنيكها را بوجود ميآورد، نه اينكه شما از اول يك تكنيك و استيل اسلامي داشته باشيد و طبق آن اثر توليد كنيد، اما هر دو تجربه در كشور ما انجام شده است.
مقوله فرهنگ و هنر مقولهاي كُند است و شما بايد يك سري مراحل را بگذرانيد، اگر شما بياييد طرحهاي اسليمي فرش را روي كاشيكاريهاي توسعه حرم حضرت رضا (ع) بيندازيد، فكر نكنيد كه هنر اسلامي را به روز كرديد. خيلي براي توسعه حرم امام رضا زحمت كشيده شده اما با يك نگاه ميفهميم كه اين كار آن چيزي نيست كه بايد باشد، چون فرهنگ و هنر يك جانمايه دارد. اين مُرده است و به صورت يك كارتپستال است. آن چيزي كه جانمايه هنر اسلامي است، فلسفه هنر اسلامي است. هنر اسلامي آن است كه به محض آنكه يك نمونه درآمد مثل يك اپيدمي تمام ذوقها را به سمت خودش جمع كند.
به گفته كلهر يك حافظ و سعدي و فردوسي و رودكي نياز است بيايد تا همگان را تحت تأثير قرار دهد. نمونههاي برجسته هستند كه هنر را منتشر ميكنند. ما هنوز در آن زماني هستيم كه بايد هنرهاي فاخر را بيابيم و عرضه كنيم و سي سال براي رسيدن به چنين چيزي اصلاً زمان زيادي نيست.
كلهر در پاسخ به اين سوال كه آيا نمونههايي به تعبير وي در هنرهاي مختلف پس از انقلاب پديد آمده است يا نه گفت: ما در سال 1358 ديديم كه خط نستعليق به اوج خود رسيد و آمد به صورت يك فرم گرافيكي در زندگي مردم حضور پيدا كرد. خط خيلي زودتر از هنرهاي ديگر توانست جاي خود را در آن روز پيدا كند.
وي تصريح كرد: موسيقي خيلي زود توانست جايش را پيدا كند. محمدرضا لطفي با سه آهنگ رسيد به اصل آن چيزي كه بايد ميرسيد. يك اثر همان "ايران سراي اميد " است. كساني مثل لطفي و عليزاده در موسيقي اين سي سال تحول ايجاد كردند. يكي دو كار فرشچيان توانست در نگارگري تحول ايجاد كند، يكي شهيد است و ديگري معراج. اين حركت در مينياتور و تغيير سوژههاي بزمي كاري نوآورانه بود.
كلهر افزود: در سينما هم كارهايي مثل "خونبارش " اثر صدر عاملي و امير قويدل بود كه به بازسازي 17 شهريور ميپرداخت كه واقعاً اثري بديع و نوآورانه بود. اين كار در ظرف زمان خودش خيلي قوي بود. بعد از آن هم فيلم "برنج خونين " اثر امير قويدل، "آژانس شيشهاي " و "ارتفاع پست " حاتميكيا از فيلمهاي بسيار خوب حتي جهاني است. از سوي ديگر "ديدهبان " اثر حاتميكيا خيلي ساده بوده اما زماني كه من فيلم را ديدم و علاوه بر اشك شوقي كه ريختم، به يكي از دوستان گفتم من اين جوان را نميشناسم ولي تو از قول من به او تبريك بگو. ديدهبان نقطه شروع فوقالعادهاي بود و بعدها نشان داد كه ما درباره آن اشتباه نكرديم. از "كرخه تا راين " درست است كه فيلم فاخري است ولي من ارزشي كه به آژانس شيشهاي و ارتفاع پست ميدهم به آن نميدهم. كسي كه كار سينما كرده باشد، ميفهمد كه كار پُر پرسوناژ و معنادار انجام دادن يعني چه؟ من هميشه وقتي ارتفاع پست در ذهنم ميآيد ياد اثر "حدس بزن چه كسي براي شام ميآيد " ميافتم. ممكن است مديران ما اين فيلم را درك نكرده باشند و اين اشكال مديريت ماست و دليلش هم اين است كه كمتر مديران فرهنگي ما مديران فرهنگي هنري بودند. يا يك مدير موفق تجاري اقتصادي را آورديم و گذاشتيم براي مديريت سينما و اين براساس اندوخته خودش در صنعت آمد و مسائل را بررسي كرد و تفاوتهاي جدي موجود را ناديده گرفت.
مشاور رسانهاي رئيس جمهور گفت: ما نمونههاي زيادي كار موفق در سينما داريم. نبايد "رنگ خدا " اثر مجيد مجيدي را فراموش كنيم. كساني مثل جوزاني، حاتميكيا، مجيدي و... كارهاي بزرگي انجام دادند. سقف سينماي دنيا به لحاظ مغز و محتوا به قوزك پاي سينماي انقلاب اسلامي نميرسد و اين محتواست كه بعد پوست و گوشت ميآورد و استخوانبندي ميشود و تبديل به يك اندام ميشود. من فكر ميكنم آنچه در عرصه فرهنگ و هنر اتفاق افتاد غير قابل چشمپوشي است.
نويسنده و راوي "دا " ، دن آرام ننوشتهاند اما اثري جذاب و فوقالعاده خلق شده است
---------------------------------------------------------------------------------------------------
كلهر درباره ادبيات انقلاب نيز گفت: كتابي مثل "دا " كه يك غير رماننويس آن را نوشته و الان چاپ پنجم آن وارد بازار شده اثر شگرفي است. آيا مشابه اين اثر را در كشورهاي ديگر داشتهايم؟ يك رمان معمولي بيايد و خُودنگاري كند نه مثل شلوخوف به پرنگاري مشغول شود. در كتاب دا، نويسنده و راوي "دن آرام " ننوشتهاند، ولي اينقدر جذاب و فوقالعاده شده است. اين محال بود كه بدون انقلاب اسلامي و البته مصائب انقلاب اسلامي و هزينههاي سنگيني كه ملت پرداخت كردند به اينجا برسيم. درنظر داشته باشيم هزينههاي سنگيني را هم ويتنام پرداخت كرد اما به اين جا نرسيد. برخي تصور ميكنند هر ملتي كه رنج ديد تبديل به يك قدرت بزرگ فرهنگي و هنري ميشود اما الزاماً اينطور نيست. سيزده سال جنگ ويتنام به مراتب هم بيشتر از ما كشته داد و هم مصائبي سنگينتر از ما داشت، ولي از درونش فرهنگ و هنري تأثيرگذار بوجود نيامد كه دنيا را متأثر كند.جمعبندي صادقانه من با توجه به اشتباهاتي كه كرديم اين است كه برآيند عرصه فرهنگ و هنرمان قابل افتخار است.
مشاور رئيس جمهور در ادامه به نقش حكومتها در پرورش هنر اشاره كرد و گفت: در دوران قديم، سلاطين به عنوان مديران جامعه در توسعه و شناخت نطفههاي زايا نقش داشتند و از جمله اينها صفويه است و خود شاه عباس. اين مرد آنقدر درك و شعور دارد كه ارامنه را از ارمنستان ميآورد براي ترويج تكنيكهاي هنر و برايشان شهري با نام جلفا هم ميسازد و تكنيك آنها را با محتواي اصفهان ميآميزد و با گذر زمان اين جلد خودي ميشود.
كلهر به نعزيه اشاره كرد و افزود: تعزيه به معناي امروز مربوط به دوره صفويه است هرچند كه قبل از دوران صفويه هم تعزيه به معناي عزاداري بوده است. ما سياهبازي كه امروز داريم خيلي شبيه كمدي دلاريته ايتالياست. هنر مديريت است كه بتواند در يك زمان اين نقاط زايا را پيدا كند، جلد مناسب آنرا بياورد و به آن اجازه دهد كه آن لباس را اندازه تنش كند. مديريت هنري وظايفي دارد كه اصلاً هم ساده نيست، اما ما متأسفانه در دوران انقلاب در اين زمينه ضعف داشتهايم.
به گفته كلهر ما اشتباهات تبييني داشتيم در اين دوران كه توسط رسانهها هم دامن زده شد و آنهم اينكه هنر را صرفاً زير مجموعه علوم انساني ميدانند، در صورتيكه هنر تجربي هم هست. هنر به معناي جانمايه در حوزه علوم انساني ميگنجد اما به لحاظ انجام و عمل قطعاً تجربيترين فعل بشري در روي كره زمين از بدو خلقت تا امروز است. صنعت هم به اندازه هنر تجربي نيست چون ميتوان آن را با نقشه ساخت. يخچالي كه در برزيل ساخته ميشود اگر نقشهاش را در ايران بياوريم با ده درصد كيفيت بالا و پايينتر ميتوانيم آن را بسازيم، اما هنر بايد تجربه شود و خودش غلطش را بگيرد.
وي به تلهتئاتر مدرس اشاره كرد و گفت: در حوزه تئاتر و تلهتئاتر آثار برجستهاي چون مدرس كه مرحوم خسرو شكيبايي در آن بازي كرد ساخته شد و از كارهاي بينظير در تئاتر جهان هم هست. من خيلي تئاتر و تلهتئاتر غربي ديدم اما تلهتئاتر مدرس كه در آن شكيبايي هنر نمايي ميكرد يكي از شاهكارهاي تله تئاتر جهاني است. من بهترين آثار اجرا شده شكسپير را ديدم ولي اصلاً قابل قياس با تله تئاتر مدرس نيست.
در هنر تجربهگرا هستم نه تئوريگرا
-------------------------------------------
من اصلا تئوري گرا نيستم و قطعاً جزو تجربهگراها هستم. نظريهپردازي و نظريهگرايي را قبل از خلق اثر قبول ندارم.
براي مثال شعر يك مجموعه است كه شما بايد عروض ، قافيه و وزن را بشناسي تا بتواني يك بيت شعر بگوئي. آيا ما در قبل از انقلاب شعري مانند "اين فصل را با من بخوان، باقي فسانه است/ اين فصل را بسيار خواندم عاشقانه است " سروده علي معلم داشتهايم؟ اگر هست بياوريد. اين آثار از دل انقلاب متولد شدند. هميشه به سبزواري گفتهام كه شما اگر در طول عمرت همين شعر "اين بانگ آزادي است كز خاوران خيزد فرياد انسان هاست كز ناي جان خيزد " را سروده بودي، كافي بود براي تا ابد ماندگار بودنت. ما از روحالله خالقي زياد آهنگ داريم اما همين آهنگي كه روي ترانه "ايران اي مرز پرگهر " گذاشته تا ابد ياد او را جاويد نگاه خواهد داشت. البته شعر آن مربوط به مرحوم "گل گلاب " است. تولد در هنر تجربي است و هنر توسعهاش با نمونه است. هنرمند ميتواند با دانشگاه رفتنش با سوادتر شود اما بايد هنرمند باشد.
تأسيس دفتر پژوهش امور هنري و نمونهسازي در آموزش و پرورش
--------------------------------------------------------------------------------
خاطرات من راجع به هنر زياد است. مهمترينش شايد تأسيس دفتر پژوهش امور هنري و نمونهسازي در آموزش و پرورش باشد كه در اول سال 58 بود. آقاي گلزاده معلم من در دروس فقه و عربي در دوران دبيرستان، با من تماس گرفت و راجع به هنر و انقلاب با هم صحبت كرديم. سؤالاتي را مطرح كرد و من پاسخ دادم و گويا او جوابها را ميبرد و با دكتر بهشتي و باهنر در ميان ميگذاشت و باز برميگرداندند به من. پس از مدتي من پيش شهيد رجايي رفتم كه آن موقع معاون وزير آموزش و پرورش بود . تصميم گرفته شده بود كه مسئول بخش هنر وزارت آموزش و پرورش من باشم. به اين دليل كه هم آموزش و پرورش گسترده بود و هم زيربنايي بود و آن موقع اگر اشتباه نكنم بيش از صد و شصت كتاب هنري در وزارت خانه تأليف شده بود.من خودم از نه سالگي كار هنري را شروع كردم ولي رشته دبيرستانيم رياضي بود و با ديپلم رياضي وارد حوزه هنر شدم. من بهترين رشته آن موقع كه معماري بود را انتخاب كردم و آن رياضي خواندنها به من كمك كرد و فكر ميكنم كه زير ساخت رياضي به هنر يك استحكام فلسفي ميبخشد و آسيبهاي انحرافي هنر را كم ميكند چون اساس رياضيات منطق است.
گفتم 17 شهريور را بايد از خبر به هنر تبديل كرد
---------------------------------------------------------
مشاور رئيس جمهور ادامه داد:يك زماني بحث شد و من گفتم كه ميشود 17 شهريور را از خبر به هنر تبديل كرد. آن موقع بود كه براي نخستين مرتبه به ديدار هوشنگ ابتهاج رفتم و گفتم كه اجازه ميخواهم كه شعرتان را كه درباره 17 شهريور است بردارم و مثلهاش كنم و بسياري از ابيات را در بياورم و روي آن موسيقي بگذارم. خلاصه او اظهار داشت كه من نميدانم اين كارها چيست اما اجازه ميدهم. بعد من رفتم با محمدرضا لطفي و شهرام ناظري كه آن موقع كارمند من بود، مسأله را در ميان گذاشتم. ناظري كارمند وزارت كشاورزي بود و من او را منتقل كردم وزارت آموزش و پرورش و وقتي هم به فرهنگ و هنر رفتم او را با خودم بردم. من گشتم يك سري فيلم از شهداي 17 شهريور پيدا كردم و يك سري هم از فيلمهاي 8 ميليمتري احمديمطلق كه آن روزها دانشجو بود برداشتم و همچنين يك فيلم هم كه درباره زندگي حيوانات بود و به كوچ پروانهها در قاره آمريكا ميپرداخت. آنها را با يك سري عكس و اسلايد تلفيق كردم و خودم با يك دستگاه غير حرفهاي سويچ ميكردم و در عرض دو روز كار 27 دقيقهاي را ساختم. آواز آنرا شهرام ناظري خواند و تارش را هم محمدرضا لطفي زد و ضبط مان هم در اتاقي بود كه براي آكوستيك كردن صدا به در و ديوارش مقواي شانه تخممرغ زده بوديم و با يك ضبط استريوي سوني كاست ضبط ميكرديم. وقتي كه آماده شد صبح 17 شهريور بود و رفتم صدا و سيما تحويل داديم و بعد از صدا و سيما به من زنگ زدند و گفتند كه اين كار بينظير است و ما ميخواهيم اين كار را پخش كنيم و آن كار شب 17 شهريور پخش شد. آن زمان برنامههاي تلويزيون 5 عصر شروع ميشد و 12 شب هم تمام بود. اگر اشتباه نكنم در عرض دو ماه 27 بار پخش شد. يادم است كه چند سفير كشور غربي از جمله سفير ايتاليا و آلمان غربي پيگير شده بودند كه چه كسي اين كار را ساخته و بعد كه من به فرهنگ و هنر رفتم آنها آمدند و تبريك گفتند. سفير ايتاليا گفت كه ما اين كار را ضبط كرديم و براي ايتاليا فرستاديم. او از آن به عنوان telepoem ياد كرد. اگر درست يادم باشد، تا شب عيد 60 بار پخش شد. روز 18 شهريور ديدم يك موتور سوار دارد شعر اين را ميخواند و اين نشان دهنده تأثير آن بود.
من با لطفي و ناظري خاطرههاي خيلي زيادي دارم من شعري گفته بودم كه زبان حال پدري بود كه به جبهه ميرفت و به پسرش نصيحت ميكرد. تار اين كار را هم لطفي زد و در استوديو فرهنگ و هنر هم ضبط شد و شهرام ناظري هم آن را خواند و تصوير گذاري هم شد كه من آن را تصويرگذاري خوبي نميدانم. من و لطفي يك زندگي هنري خيلي بي شيله و پيلهاي داشتيم الان هم گاهي اينجا ميآيد. اميدوارم لطفي در ايران بماند.
انتهاي پيام/
دوشنبه|ا|14|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]
-
گوناگون
پربازدیدترینها