تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فرزندان خود را به كسب سه خصلت تربيت كنيد: دوستى پيامبرتان و دوستى خاندانش و قرائت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845939744




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اسرارهولناك قتل يك تازه داماد تهرانی از زبان خودش


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
اسرارهولناك قتل يك تازه داماد از زبان خودش
قتل به خاطر احساس خيانت 6 سال پيش وقتي محسن به قتل رسيد هيچ‌كس فكر نمي‌كرد كه قاتل نزديك‌ترين دوست او باشد. حامد كه بازداشت شد اعتراف كرد كه دوست خود را به رگبار بسته است چون به او خيانت كرده بود. با اين حال تلاش حامد نتيجه داد و او بعد از سال‌ها موفق شد از اولياي دم رضايت بگيرد. نماينده دادستان تهران در باره اين پرونده مي‌گويد: پرونده هولناكي بود. حامد بعد از اين‌كه از همسرش جدا شد يك سلاح كلاشينكف براي قتل تهيه كرد و دوستش را به رگبار بست. اين نشان دهنده عمق كينه حامد نسبت به مقتول است و البته وقتي پليس در جريان اين حادثه قرار گرفت به طور كامل متوجه اين مساله شد، به همين دليل هم اولين اولويت براي ماموران بازجويي از خانواده مقتول بود تا دشمنان احتمالي او را شناسايي كند. انصافا در اين پرونده بازپرس بسيار خوب و ريزبين بوده و همه جوانب پرونده را مورد بررسي قرار داده است. وقتي حامد بازداشت شد او به همه چيز اعتراف كرد. متهم در همان بازجويي‌هاي اوليه گفته است وقتي متوجه شد همسرش مينا با دوستش محسن ازدواج كرده است اين حس را داشته كه آنها قبل از جدايي با هم ارتباط داشته‌اند به همين دليل هم تصميم به انتقام گرفته است. البته نبايد از حس حسادت حامد غافل بود. او بشدت نسبت به دوستش حسادت داشته است و بدون اين‌كه عوامل اصلي جدايي همسرش را بررسي كند دوستش را كه شوهر دوم همسرش بوده است قرباني اين موضوع كرده است. اين يك واقعيت است كه اگر زن و مرد به همديگر به اندازه كافي محبت كنند و حقوق يكديگر را به رسميت بشناسند هرگز كار به جدايي نمي‌رسد. در اين پرونده همسر حامد قانوني عمل كرده است. او بعد از اين‌كه از شوهرش جدا شده تصميم به ازدواج مجدد گرفته است بنابراين هيچ كار غيراخلاقي و غير شرعي و قانوني انجام نداده است و اين‌كه مينا و محسن قبل از ازدواجشان رابطه داشته‌اند توهمات حامد است و هيچ مدركي براي اثبات اين موضوع وجود ندارد. حتي اگر حامد دليلي هم براي اين مساله داشته باشد بايد به قانون مراجعه كند نه اين‌كه خودسرانه عمل كند. به هر حال هر چند حامد توانسته به لحاظ جنبه خصوصي جرم رضايت بگيرد، اما به لحاظ جنبه عمومي جرم بايد محاكمه و مجازات شود. او فردي را به رگبار بسته و بيم آن مي‌رود كه يكبار ديگر دست به اين كار بزند و من به لحاظ جنبه عمومي جرم درخواست مجازات دارم. نماينده دادستان مي‌گويد از آنجايي كه متهم با خشونت تمام و با برنامه قبلي دست به قتل زده است بيم آن مي‌رود دوباره اين كار را تكرار كند بنابراين بايد دادگاه به اين موضوع رسيدگي كند ، چون نظم عمومي را به هم زده است. اما حامد مي‌گويد در آن زمان آنقدر عصبي بوده است كه به هيچ چيز به‌جز انتقام فكر نمي‌كرده و حتي عاقبت كار هم برايش مهم نبوده است. محسن نارفيق بود چند سال با مينا زندگي كردي؟ حدود 8 سال. من 3 فرزند از او داشتم. مينا را هم خيلي دوست داشتم، من عاشق او بودم. اما همسرت از زندگي با تو گله داشت. چرا؟ او بهانه‌گيري مي‌كرد. من زندگي خوبي براي او درست كرده بودم و هرچه مي‌خواست در اختيارش مي‌گذاشتم. چرا از تو جدا شد؟ نمي‌دانم. من فكر مي‌كردم او با محسن رابطه دارد و به همين خاطر من را ترك كرد. چه زماني متوجه رابطه او با محسن شدي؟ بعد از جدايي من و مينا همسرم با محسن ازدواج كرد و من متوجه اين ماجرا شدم. اما شما از هم جدا شده بوديد و او مي‌توانست با هر كسي ارتباط برقرار كند ضمن اين‌كه او شرعا ازدواج كرده بود. پس او خيانت نكرده است؟ اين شايد از نظر قانون خيانت محسوب نشود، اما از نظر من خيانت بود چون دوستم با همسر سابقم ازدواج كرده بود و اين از نظر من خيانت بود. او به خانه من رفت و آمد داشت و من او را مثل برادرم مي‌دانستم. اين درست نبود كه او منتظر بماند هر وقت كه من همسرم را طلاق دادم با او ازدواج كند. من احساس كردم وقتي به خانه من مي‌آمده است با من صادقانه رفتار نمي‌كرده است و از اعتماد من سوء استفاده كرده است. ازدواج همسرم با دوستم خيلي براي من سخت بود و نمي‌توانستم ان را هضم كنم. تو با نقشه قبلي دوستت را به قتل رساندي، اما حالا مي‌گويي كه نقشه‌اي براي قتل نداشتي؟ من در آن زمان حال درستي نداشتم و فكر مي‌كردم بايد انتقام بگيرم. اصلا به لحاظ روحي شرايط مناسبي نداشتم و خيلي ناراحت بودم. هيچ منطقي را نمي‌توانستم بفهمم حتي در ابتدا نمي‌توانستم باور كنم .وقتي از محسن شنيدم كه آنها با هم ازدواج كرده‌اند ديگر خون جلوي چشمانم را گرفت. وقتي مي‌خواستي مرتكب قتل شوي در مورد اين‌كه چه آينده‌اي در انتظار توست فكر كردي؟ در آن زمان به هيچ چيز فكر نمي‌كردم. اگر به آينده‌اي كه در انتظارم است فكر مي‌كردم هرگز اين اتفاق نمي‌افتاد. من شرايط خوبي نداشتم حالم بد بود .نمي‌دانستم چه بايد بكنم. تنها چيزي كه فكرم را مشغول كرده بود ماجراي محسن و مينا بود. نمي‌دانستم كه كار درست چيست. حتي به فرزندانم هم فكر نمي‌كردم. اصلا آنها را نمي‌ديدم. نمي‌دانم چرا چنين حالي پيدا كرده بودم. با كسي در مورد كاري كه مي‌خواستي بكني صحبت كرده بودي؟ نه به هيچ‌كس حرفي نزده بودم. بچه‌ها را به خانه مادرم برده بودم و شبانه‌روز براي اين‌كه بتوانم انتقام بگيرم نقشه مي‌كشيدم. دوستت را چطور به قتل رساندي؟ با كلاشينكف او را به رگبار بستم و فرار كردم. آن لحظه براي من خيلي دردناك بود چون بهترين دوستم را مي‌كشتم. تو مي‌دانستي كه بازداشت مي‌شوي، اما فرار نكردي چرا؟ بعد از قتل بود كه به ياد فرزندانم افتادم. به خانه مادرم رفتم و آنها را در آغوش گرفتم و گفتم كه بايد بدانند من هميشه آنها را دوست داشتم و خواهم داشت. به ياد فرزندان دوستم افتادم آنها گناهي نداشتند، اما پدرشان كاري كرده بود كه من را ديوانه كرد. آنها من را عمو صدا مي‌زدند. من به آنها بد كردم. در دادگاه از كاري كه كرده بودي پشمان نبودي و گفتي كه فقط از فرزندان او عذرخواهي مي‌كني چرا؟ واقعيت اين است كه اشتباه كردم. من خيلي پشيمان شدم و از اين موضوع رنج مي‌بردم، اما نمي‌خواستم غرورم را زير پا بگذارم و بايد خودم را جلوي مينا كه در دادگاه بود حفظ مي‌كردم. البته بعد از پايان دادگاه من به سراغ خانواده محسن رفتم و از آنها تقاضاي بخشش كردم. من آنقدر بر اين بخشش پافشاري كردم كه در نهايت آنها تصميم گرفتند من را ببخشند. حالا چطور، هنوز هم از كارت پشيمان نيستي؟ مگر مي‌شود كسي را كشت و پشيمان نشد. او فرزند داشت درست مثل من .او هم گول مينا را خورده بود درست مثل من. ما هر دو قرباني يك زن شديم و من به خاطر اين‌كه به اين موضوع فكر نكرده بودم خيلي ناراحت هستم. نمي‌دانم چرا اين‌طور شده بودم. حامد مرد خشني بود مينا زني است كه يك مرد به خاطر او به قتل رسيده است و مرد ديگري نيز در آستانه مرگ قرار گرفت، اما در نهايت با گذشت اولياي دم بازگشت. او در مورد اين‌كه چرا از حامد جدا شد، مي‌گويد: مرد بدبيني بود اگر اين سال‌ها را تحمل كردم به اين خاطر بود كه بچه داشتم و نمي‌توانستم آنها را تنها بگذارم. حامد هر بار كه از دست من ناراحت مي‌شد با عصبانيت با من حرف مي‌زد و گاهي من را كتك هم مي‌زد. خيلي تلاش كردم، فاميل را واسطه كردم، از آنها خواستم دخالت كنند و گفتم كه با اين وضعيت نمي‌توانم ادامه دهم، اما فايده‌اي نداشت. در نهايت تصميم گرفتم كه از او جدا شوم. خانواده مينا او را متهم به داشتن رابطه قبل از ازدواج مي‌كنند، اما او اين موضوع را انكار مي‌كند و مي‌گويد: اين حرف درست نيست من اصلا با محسن رابطه نداشتم .وقتي از حامد جدا شدم او به سراغم آمد و از من خواست كه با هم ازدواج كنيم و من هم براي او شرط گذاشتم كه بايد از همسرش جدا شود و بعد ما با هم ازدواج كرديم. من هيچ كار خطايي نكردم. محسن با من خيلي مهربان بود و من در زندگي با او خوشبخت بودم هر آنچه در زندگي با حامد مي‌خواستم پيدا كردم. او 3 ماه و 10 روز بعد از مرگ محسن شوهر دومش، دوباره ازدواج كرد. او در مورد ازدواج سومش مي‌گويد: من زني تنها و بي‌پناه بودم كه پولي هم براي تامين هزينه‌هاي زندگي‌ام نداشتم و مجبور بودم كه ازدواج كنم. من خلاف شرع نكردم كه از من ايراد مي‌گيرند. من چاره‌اي نداشتم بايد ازدواج مي‌كردم اين حق طبيعي من بود. حامد با من بد كرد او همين حالا هم كه زنداني است اجازه نمي‌دهد بچه‌هايم را ببينم. نمي‌خواهم كه آنها را پيش خودم نگه دارم . مي‌خواستم بچه‌هايم را ببينم. حامد هنوز هم سايه‌اش را از زندگي من برنمي‌دارد و آزارم مي‌دهد. داوود ابوالحسني





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4361]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن