محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827799118
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
خبرگزاري فارس: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
* كيهان
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان نتيجه معكوس به قلم حسام الدين برومند آورده است:
همزمان با وقوع انقلاب اسلامي پروژه نابودي انقلاب و يا دست كم مهار آن از سوي قدرت هاي غربي به رهبري آمريكا كليد زده شد. آمريكا علاوه بر خروج ايران از چنبره نظام سلطه بين الملل، اين دغدغه بزرگ را نيز داشت كه مقاومت، آزاديخواهي و استقلال طلبي ملت ايران خروش و يورش ساير ملت هاي مسلمان عليه قدرت هاي سلطه گر را نيز در پي داشته باشد.
و چنين بود كه از نخستين روزهاي بعد از پيروزي انقلاب دست به كار شدند و به گواهي اسناد و واقعيت هاي ثبت شده از هيچ توطئه اي چشم پوشي نكردند و از جمله، پروژه «طرح تحريم» را در چندين لايه به مرحله اجرا درآوردند، در لايه نخست «تحريم تسليحاتي» را پيش كشيدند و با تصويب قانوني تحت عنوان «كنترل صدور تسليحات» كليه صادرات تجهيزات، تسليحات و جنگ افزارهاي نظامي به ايران ممنوع شد. لايه بعدي اين طرح ، تحريم هاي نفتي بود و در حالي كه يكسال از عمر انقلاب سپري نمي شد آمريكا كه خود را كدخداي جهان مي خواند در ادامه سياست هاي قيم مآبانه و پدرسالارانه اش در پوشش «قانون گسترش تجارت» واردات نفت از ايران را ممنوع كرد.
در بيروني ترين لايه طرح تحريم ها، در دهه 90 ميلادي آمريكايي ها طرح جامع تحريم اقتصادي ايران-مشهور به داماتو- را به تصويب مجلس سنا رساندند و به مرحله اجرا درآوردند.
علاوه بر طرح تحريم ها، در همان اوايل انقلاب به موجب فرمان نامشروع و غيرقانوني جيمي كارتر- رئيس جمهور وقت آمريكا- كليه دارايي هاي دولت ايران نزد بانك هاي آمريكايي مسدود شد.
«تحريم سياسي» نيز در پي تحريم هاي نفتي و اقتصادي و به عنوان اهرم فشارقويتر عليه جمهوري اسلامي ايران اجرايي گرديد.
به موازات «تحريم ها» به عنوان فاز اول پروژه براندازي يا مهار انقلاب، فاز ديگر يعني تهديدات عليه انقلاب در دستور كار دشمنان قسم خورده جمهوري اسلامي قرار گرفت.
استفاده از گزينه نظامي و نبرد سخت، سامان دادن آشوب ها و غائله هاي خياباني، شهري و قومي، ترور شخصيت هاي سياسي و ايدئولوگ هاي انقلاب، تحركات جاسوسي و ضدامنيتي، تهاجم و شبيخون فرهنگي و استفاده از الگوي نبرد نرم و بعدها در قالب ناتوي فرهنگي با اختصاص ميلياردها دلار، تلاش براي مخدوش كردن چهره انقلاب اسلامي با فهرست كردن اتهاماتي چون، 1-حمايت از تروريسم، 2- نقض حقوق بشر، 3-تلاش براي دستيابي به تسليحات هسته اي و بمب اتمي، 4-جلوگيري از روند صلح در منطقه خاورميانه ... و همچنين فشار به دولت ايران از طريق صدور قطعنامه هاي شوراي امنيت؛ را مي توان از رئوس و سرفصل هاي بارز و مهم «تهديدات» عليه كشورمان برشمرد.
اما اينك پس از سه دهه از «تحريم ها» ، «تهديدات» و ساير اقدامات خصمانه آمريكا و متحدانش عليه ملت ايران و انقلاب اسلامي، نه تنها پروژه براندازي يا مهار انقلاب عينيت نيافته و در نطفه خفه گرديده است، بلكه نتيجه اي كاملاً معكوس داشته و عاملي براي رويكرد جدي فرد فرد ايرانيان به سوي خودباوري و اعتماد به نفس ملي شده است.
ايران فراتر از پيشرفت هاي خارق العاده اش در حوزه دفاعي و نظامي و موفقيت در اختراع سلاح هاي مدرن و فوق مدرن و طراحي و راه اندازي خط توليد موشك هاي دوربرد در عرصه هاي علمي و تحقيقاتي نيز حيرت و شگفتي قدرت هاي پرمدعا را برانگيخته است. كسب موفقيت هاي چشمگير در زمينه هاي علمي از سلول هاي بنيادين و شبيه سازي گرفته تا ديگر عرصه هاي نانو تكنولوژي و بيوتكنولوژي، قابليت تكنولوژيك ايران را به درجه و مرتبه اي رسانده است كه در مخيله آمريكايي ها نمي گنجيد. دست يافتن به دانش و فناوري هسته اي را مي توان شاه بيت اين پيشرفت ها و موفقيت ها ناميد. البته خط ممتد و بدون وقفه توانمندي هاي علمي ايران كماكان ادامه دارد و «انگشت بر دهان گزيدن» دشمنان نيز تداوم يافته است.
اواخر هفته گذشته و در ايام دهه فجر سي امين سالگرد انقلاب اسلامي، يكي ديگر از پيشرفت هاي بزرگ علمي ايران رقم خورد تا بالندگي و پويايي انقلاب بار ديگر ثابت شود. ايران بعد از آنكه به كلوپ هسته اي قدرت هاي بزرگ در فناوري هسته اي راه يافته بود اين بار به جمع 8 كشور صاحب فناوري پرتاب ماهواره راه يافت. پرتاب ماهواره «اميد» و حضور مقتدرانه ايران در فضا در حالي است كه برخلاف تلاش كشورهاي غربي كه هميشه سعي داشتند پرتاب موشك هاي ايران را نمايشي و غير واقعي توصيف نمايند، اين بار دانشمندان و نهادهاي علمي آنها را ناگزير به اعتراف كرد.
پنتاگون و سازمان فضايي آمريكا- ناسا- ضمن صحه گذاشتن بر پرتاب موفقيت آميز ماهواره اميد چاره اي جز به رسميت شناختن توانمندي علمي ايران نيافتند. هرچند كه بلافاصله ماشين جنگ رواني رسانه هاي غربي روشن شد و پرتاب ماهواره ايران را در جهت استفاده از عمليات جاسوسي و اطلاعاتي وانمود كردند! و تكنولوژي مربوط به ماهواره «اميد» را با توانمندي بالستيكي قياس كردند و آن را نگران كننده براي كل منطقه قلمداد نمودند!
جالب اينجاست كه هر چقدر آمريكايي ها و همپيمانان بي خرد شان بر برد تحريم ها و تهديدات مي افزايند اما در نمودار پيش رويشان رشد منحني صعودي ايران را مشاهده مي كنند و چون از تحليل محتوايي پيشرفت ها و موفقيت هاي ايران مستأصل شده اند مي كوشند از تاكتيك سوخته «ايران هراسي» بهره گيري كنند هر چند كه از آنهم طرفي نبسته اند.
مشكل آمريكا و كشورهاي غربي در برابر عدم درك ملت ايران و عدم شناخت قوه و قدرت واقعي انقلاب اسلامي محدود شدن در دايره اي مادي و فيزيكي است كه هر چند سعي در تبيين داده ها دارند اما نتايج كاملاً معكوس خروجي آن است.
بنابراين مشكل تصميم گيران و تصميم سازان كشورها و قدرت هاي غربي به محوريت كاخ سفيد را بايد در جايي ديگر رصد و كنكاش كرد. مشكل اصلي آنها «متافيزيكي» است و ناتواني در فهم مباني انقلاب و بستري كه انقلاب اسلامي در آن حركت مي كند و شرح اين ماجرا مقالات جداگانه ديگري مي طلبد.
روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز طي گزارشي در همين ايام كه انقلاب اسلامي مي رود تا با پشت سر گذاشتن سي سالگي خود دهه چهارم را آغاز كند با طرح اين پرسش كه «در مورد ايران چه بايد كرد؟» از سردرگمي مقامات آمريكا در رويارويي با جمهوري اسلامي ايران پرده برداشت.
نيويورك تايمز با اشاره به اين كه امروز ايران بيش از 5000 سانتريفيوژ در اختيار دارد به كاخ سفيد پيشنهاد مي دهد كه ديگر نمي توان مذاكره واشنگتن با تهران را مشروط به تعليق غني سازي ايران كرد و تصريح مي دارد: «اكنون بايد كاري را انجام دهيم كه مناسب است، حتي اگر ايران به غني سازي خود ادامه دهد.»
پيشرفت ها و موفقيت هاي جمهوري اسلامي ايران در زمينه هاي مختلف نظامي، دفاعي و علمي از سويي و ناكامي قدرت هاي غربي در اجراي پروژه براندازي يا مهار انقلاب و همچنين رشد روزافزون قدرت معنوي و نفوذ ايران در سطح معادلات منطقه اي و حتي جهاني از سوي ديگر- كه امروز صريحا تحليلگران و كارشناسان خارجي به آن اعتراف دارند- همگي ناشي از ماهيت ايدئولوژيك انقلاب اسلامي و حاكميت «اسلام ناب» است.
و در اين ميان نقش برجسته و ممتاز و بي نظير حضرت امام خميني (ره) و رهبر معظم انقلاب و روحانيت اصيل كه تمام دغدغه شان طرد الگوهاي عاريتي شرق و غرب و حاكميت الگوي اسلامي- ايراني و اداره جامعه بر اساس مباني و آموزه هاي اسلامي بوده و هست، ستودني و درس گرفتني است.
امروز مسئوليت نهاد روحانيت و حوزه هاي علميه براي تبيين اسلام ناب و مراقبت از سم پاشي هاي دشمنان بسيار حساس و خطير است.
دشمنان نظام هر چند از سيطره پيام اسلام ناب محمدي(ص) بر جان ها و فطرت هاي ملت هاي آزاديخواه در اقصي نقاط عالم عاجزند اما تا حدودي به نقش روحانيت اصيل در گسترش اين پديده الهي پي برده اند.
«بنيامين نتانياهو» رهبر حزب ليكود رژيم صهيونيستي كه از وي به عنوان شانس نخست وزيري در انتخابات 10 فوريه (22بهمن) نام مي برند در گفت وگو با «جروزالم پست» با اشاره به ديدارهايش با «باراك اوباما» رئيس جمهور جديد آمريكا و تاكيد بر اين كه ايران مهمترين موضوع مورد بحث آنها بوده است صريحا مي گويد تا زماني كه ايران توسط روحانيون مذهبي - بخوانيد اجراي الگوي ديني در كشور- اداره شود چيزي عايد ما نخواهد شد.
* جمهوري
روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان مظلوم تر از غزه آورده است:
حوادث ماه هاي اخير و اوضاع آشفته پاكستان و افغانستان گروهك طالبان كه با ادعاي اسلام خلافتي خود گوش فلك را كر كرده بي سروصدا مشغول كشتار عده اي از مسلمانان مظلوم در مرز مشترك پاكستان و افغانستان بود. عوارض اين جنايت بزرگ كه باهمدستي يزيدي ها صورت گرفته هنوز هم ادامه دارد ولي با كمال تاسف رسانه هاي منطقه درباره آن خاموشند!
متن خبري كه در اين زمينه دردست مي باشد و مربوط به چند روز قبل است اينست :
« بيش از 550 هزار شيعه پاكستاني در منطقه پاراچنار اين كشور مدت 18 ماه است كه در محاصره گروه هاي طالبان و بمباران نيروهاي آمريكائي قرار دارند. به گزارش تابناك فاجعه انساني دلخراشي در منطقه پاراچنار پاكستان درحال رخ دادن مي باشد. درحال حاضر چند هفته ايست كه راه هاي اصلي ورود آب و غذا برروي ساكنين اين منطقه بسته شده و مردم در محاصره قرار دارند . بنابر اين گزارش نيروهاي طالبان تنها در يك حمله 600 تن از شيعيان پاراچنار را به شهادت رسانده اند و در يك اقدام بي سابقه به قطع دستان كودكان خردسال مبادرت نموده اند. در اين منطقه اشرار موسوم به گروه هاي يزيدي با نيروهاي طالبان همدست شده و عليه مردم مظلوم پاراچنار در منطقه سرحد پاكستان كه مقر اصلي طالبان در اين كشور است در بمباران هاي مرزي پاكستان توسط آمريكا منطقه پاراچنار مورد هدف واقع مي شود » (روزنامه جمهوري اسلامي 87 11 15 صفحه 15 ) .
جناياتي كه براساس اين خبر در پاراچنار رخ داده در ابعاد يك فاجعه انساني است . اينكه 600 نفر در يك حمله به شهادت رسيده اند اينكه دستان عده اي از كودكان بريده شده اينكه 550 هزار نفر اعم از زن و كودك و پيرو جوان در محاصره قرار گرفته اند اينكه اين مردم در همين حال توسط هواپيماهاي آمريكائي بمباران مي شوند و اينكه ساكنان منطقه از نظر آب و غذا در مضيقه قرار دارند اينها همه ابعاد وحشتناك يك فاجعه انساني را ترسيم مي كنند. خطرناك تر آنكه منطقه پاراچنار در موقعيتي قرار دارد كه تحت نفوذ و كنترل تقريبا انحصاري گروه تروريستي طالبان است . آنچه بر اين خطر مي افزايد حضور گروه يزيدي در اين منطقه است كه از نظر كينه توزي تحجر و خروج از چارچوب هاي اسلامي مشابه طالبان است .
نكته مهمي كه به اين فاجعه ابعاد وسيع تر و عميق تري مي دهد سكوت خبري عجيبي است كه درباره آن وجود دارد. همانطور كه در متن خبر آمده اين جنايت از 18 ماه قبل آغاز شده و در اين مدت متوقف نگرديده و همچنان ادامه دارد . سئوال مهم اينست كه چرا در اين 18 ماه رسانه ها درباره اين جنايات خبري منتشر نكرده اند آيا كشتن 600 نفر انسان در يك حمله خبر كوچكي است ! آيا قطع كردن دستان عده اي از كودكان خبر مهمي نيست ! آيا در محاصره قرار گرفتن 550 هزار انسان خبر تكان دهنده اي نيست ! آيا يكسره بمباران شدن بيش از نيم ميليون انسان در يك منطقه تحت محاصره آنهم با محدوديت هاي همه جانبه از جمله فقدان آب و غذا خبري نيست كه براي مردم اهميت داشته باشد
اين سكوت خبري از چند جهت زير سئوال است .
اول آنكه رسانه ها چرا رسالت خبري خود را فراموش كرده اند
آيا رسانه هاي پاكستاني و افغاني از اين فاجعه با خبر بوده اند و سكوت كرده اند يا از آن خبري نداشتند اگر با خبر بودند چرا به مسئوليت خود عمل نكرده اند و اگر بي خبر بودند معلوم مي شود مردم مظلوم پاراچنار در محاصره خبري هم هستند و اينهم يكي ديگر از ابعاد فاجعه انساني پاراچنار است .
دوم آنكه دولت پاكستان در برابر جنايت مشترك طالبان ـ يزيدي ها و آمريكا در پاراچنار به وظيفه خود عمل نكرده است . اين بهانه كه استان سرحد و به ويژه پاراچنار منطقه نفوذ طالبان است و مشكلات خاص خود را دارد و دولت پاكستان امكان برقراري امنيت در اين منطقه را ندارد قابل قبول نيست . زيرا باتوجه به عظمت فاجعه و اهميت موضوع دولت پاكستان مي توانست از ساير كشورها كمك بگيرد و با به راه انداختن يك جريان تبليغاتي جهت دار مشكل را حل كند . البته دولت پاكستان درست در همين مدت 18 ماه گذشته گرفتار مشكلات داخلي بود و با بمباران هاي آمريكا در مناطق مرزي از جمله پاراچنار نيز درگيري داشت و تا حدودي مي توان كوتاهي اسلام آباد در برابر اين فاجعه را ناشي از اين مشكلات دانست اما اكنون كه اوضاع پاكستان آرام شده انتظار اينست كه در اين زمينه گام هاي اساسي بردارد.
سوم آنكه غربي ها به ويژه آمريكا و انگليس و فرانسه كه در افغانستان حضور نظامي دارند و در پاكستان نيز نفوذ دارند نه تنها براي جلوگيري از فاجعه پاراچنار كاري انجام نداده اند بلكه با مكتوم نگهداشتن جنايات طالبان و يزيدي ها در واقع به اين گروه هاي تروريستي كمك كرده و در جنايات آنها شريك هستند. جرم آمريكا در اين فاجعه بيشتر است زيرا با اينكه دولتمردان آمريكائي از محاصره مردم پاراچنار مطلع بودند و از جنايات طالبان و يزيدي ها خبر داشتند باز هم به بمباران آن منطقه ادامه دادند. هرچند توجيه آمريكائي ها اينست كه با اين بمباران ها درصدد قلع و قمع طالبان هستند اما بر كسي پوشيده نيست كه طالبان وليده نامشروع آمريكاست و دست سران اين گروه تروريستي در دستان دولتمردان آمريكائي است .
چهارم آنكه واقعه پاراچنار هيچ ربطي به موضوع اختلافات مذهبي شيعه و سني ندارد. زيرا طالبان و يزيدي ها از موضعي حركت و عمل مي كنند كه اصولا با اسلام بيگانه است . آنها گروه هاي تروريستي و خونخوار و قدرت طلبي هستند كه هركس را با خود هم عقيده ندانند او را از سر راه خود برميدارند خواه سني باشد خواه شيعه . بنابر اين نبايد اجازه داد افراد فرصت طلب از فاجعه پاراچنار سواستفاده كنند و به بهانه حمايت از شيعه به اختلافات شيعه و سني دامن بزنند. در اين واقعه بايد شيعه و سني دست دردست همديگر با متحجران خونخواري همچون طالبان و يزيدي ها مقابله كنند و ريشه آنها را كه اسلام را بدنام كرده اند بخشكانند.
و آخرين نكته اينست كه جمهوري اسلامي ايران براي كمك به مردم ستم ديده پاراچنار تلاش هاي زيادي بعمل آورده و هم اكنون نيز بعمل مي آورد. اين تلاش ها بايد گسترده تر شود و ابعاد وسيع تري پيدا كند و بامشاركت دولت هاي پاكستان و افغانستان زمينه را براي پاكسازي منطقه از گروه هاي تروريستي طالبان و يزيدي فراهم سازد و مردم پاراچنار را كه از مردم غزه مظلوم تر هستند براي هميشه از اين ظلم نجات دهد.
* رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان سخني با رئيس مجلس و نمايندگان محترم به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است:
نمايندگان محترم مجلس چهارشنبه گذشته دقايقي را به استماع چكيده گزارش تفريغ بودجه سال 85 كه توسط جناب آقاي مهندس مفتح قرائت گرديد اختصاص دادند.
قرائت تفريغ بودجه در مجلس طي سالهاي گذشته تابع سليقه بوده و از يك روش حقوقي و منطقي برخوردار نبوده است. سال گذشته حجم متن قرائت شده تفريغ بودجه 5 برابر گزارش امسال بود. معلوم نيست گزارش تفريغ سال 85 چرا به اين صورت خلاصه و چكيده ارائه شده است.
خلاصه كردن گزارش 33 جلدي تفريغ آن هم بدون ارائه تفريغ ماده واحده بودجه تابع چه قاعده و مقررهاي است.
ايرادي كه ميتوان به رويكرد مجلس در خصوص انجام وظيفه آنها در قبال اصل 55 قانون اساسي گرفت را در زير به طور خلاصه عرض ميكنم:
-1 گزارش تفريغ بودجه هر سال مطابق اصل 55 بايد همانند اصل ارائه بودجه به مجلس توسط رئيس ديوان محاسبات “تسليم” مجلس شود. واژه “تسليم” در اصول 55 و 52 قانون اساسي به لحاظ حقوقي داراي بار خاص خود است. به همين دليل رئيس جمهور هر سال خود در مجلس حضور مييابد و طي نطقي بودجه را تسليم مجلس ميكند.
بنابراين قرائت چكيده گزارش تفريغ توسط مخبر كميسيون وجاهت قانوني ندارد.
-2 چكيده نويسي بايد تابع قاعده “اهم” و “مهم” باشد مثلا در باب انرژي در خصوص تفريغ تبصره 11 مهمترين قسمت تفريغ “جز1 و7 بند هـ تبصره 11 “ ميباشد.
معلوم نيست به چه دليل تفريغ اين قسمت كه قلب مهم تفريغ و تصوير واقعي “تفريغ نفت “ ميباشد حذف شده است.
-3 روح كلي گزارش، ديوان محاسبات را در حد يك خبرنگار اقتصادي كه انحرافات از بودجه را با عدد و رقم يادآور ميشود فرو كاهيده است. در حالي كه ديوان يك رسانه خبري نيست بلكه يك محكمه حقوقي و قضائي است. در آنجا خبر از سمتهايي چون دادستان ، دادگاه و مستشار مالي و ... است. بايد معلوم شود در گزارش متعدد كه سخن از انحرافات آمده چه تخلفات يا جرايمي صورت گرفته و ديوان در مورد مجازات متخلفين چه تصويري را ارائه ميدهد.
-4 كار اصلي ديوان صيانت از بيتالمال است. هيئت عمومي ديوان محاسبات كه وظيفه ارائه تفريغ بودجه را دارد. بايد وفق بند “ب” ماده 36 قانون ديوان محاسبات در جايگاه “صدور راي” باشد، نه در جايگاه مخبر و ارائه خبر.
كار ديوان كشف تخلف از قوانين و مقررات و شناسايي مجرم است. در ماده 23 هيئتهاي مستشاري مامور به “انشاء راي “ هستند و در تبصره 2 همين ماده حتي مامور به “احراز وقوع جرم” و صدور راي مترتب بر آن ميباشند. كار قوه قضائيه از اين باب فقط تعقيب و كيفر مجرم است.
لذا كار مجلس فراتر از گزارش انحراف از بودجه بوده و افزون بر آن احراز جرم و تخلف و مجازات متخلف وفق ماده 23 قانون ديوان محاسبات است. متاسفانه مجلس اصل 55 قانون اساسي را در مورد نحوه ارائه گزارش تفريغ نقض كرده است.
-5 مطابق اصل 55 قانون اساسي ديوان تنها مرجع صلاحيت دار براي “اعلام نظر” در خصوص بودجه است. اين “نظر” چيست و ناظر به كدام بودجه است؟ بودجهاي كه در تفريغ گزارش داده يا بودجهاي كه قرار است براي سال آينده، نمايندگان به بررسي و تصويب آن بپردازند؟ بيترديد اين نظر ناظر به بودجه سال آينده است.
يعني كارشناسان ماليه عمومي در ديوان كه همان مستشاران مالي هستند بايد به مجلس بگويند با عنايت به آنچه در تفريغ آمده براي جلوگيري از انحراف يا به تعبير قانون ديوان محاسبات براي جلوگيري از تخلف و جرايم مالي محاسباتي، چه بايد كرد و نظر صريح خود را اعلام كنند و اين نظر در مجلس به چشم خريداري ديده شود.
-6 مطابق اصل 55 قانون اساسي بايد اين گزارش در اختيار عموم قرار داده شود. بيترديد نميتوان 33 جلد گزارش تفريغ را در اختيار تك تك مردم قرار داد ، كما اينكه در اختيار نمايندگان هم نيست.
كمترين انتظار مردم كه بنده احدي از آنان هستم اين است كه بدانم نظر ديوان يا مجلس در مورد عملكردماده واحده بودجه چيست؟ بودجه يعني پيشبيني درآمد و برآورد هزينه تفريغ بودجه (بخوانيد ماده واحده بودجه) يعني گزارش مجلس به مردم كه آن پيشبيني ها چقدر تحقق پيدا كرده ويا برآوردها چقدر صحيح بوده است. يا به عبارت ديگر مجلس بايد به مردم دو عدد رقم ارائه دهد و بگويد آيا اين عدد بيش از پيشبيني بوده يا عينا همان بوده يا كمتر تحقق يافته. در مورد برآورد هزينه هم همين كار را بكند.
متاسفانه گزارش تفريغ بودجه 85 و سالهاي گذشته فاقد اين دو كلمه حرف حساب بوده است.
بررسيهاي «رسالت» حداقل طي سه سال گذشته در تفريغ ماده واحده نشان ميدهد نه تنها بودجه دولت كسري ندارد بلكه يك رقم نجومي هم مازاد دارد. معلوم نيست ديوان و مجلس چرا از دادن چنين خبر خوشي به مردم در گزارش تفريغ پرهيز دارند؟
* صداي عدالت
روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان روابط ايران - آمريكا و نگراني كشورهاي عربي آورده است:
سيد ضياءالدين احتشام -بسياري گمان مي برند برنده تيرگي روابط ايران و آمريكا، كشورهاي عربي منطقه هستند چه آنكه عنوان ژاندارمي خليج فارس كه در زمان شاه سابق ايران، از آن تهران بود، به سعودي ها رسيد و از اين رو، خيل سلاح هاي مدرن كه تا ديروز از غرب راهي زرادخانه هاي ايران مي شد، به سمت عربستان روانه شد و اين كشور را در كوتاه مدت به يك انبار مهمات بزرگ تبديل كرد.
به عنوان مثالي ديگر، تحريم هاي اقتصادي ايران، باعث شد ايراني ها براي دور زدن محاصره اقتصادي تحميل شده از سوي آمريكا، امارات متحده عربي را به عنوان يك پايگاه و گذرگاه اقتصادي به رسميت بشناسند و بدين ترتيب، امارات كوچك، دروازه اقتصاد ايران بزرگ شد كه هم در صادرات و هم در واردات ايران، نقش آفرين گشت و نهايتا از اين رهگذر سود كلاني را نصيب خويش ساخت.
از اين رو، برخي دولت هاي عربي، همچنان طرفدار استمرار تيرگي روابط تهران- واشنگتن هستند و بيم آن دارند كه رييس جمهور آمريكا، به وعده اش عمل كند و باب مذاكره و تفاهم با ايران را بگشايد و از اين رو، بي ميل نيستند كه در اين روند ايجاد خلل كنند.اما واقعيت، بسيار فراتر از تاكتيك هاي سياسي روزمره است.
واقعيت اين است كه:
1- قطع رابطه ايران و آمريكا، ابدي نيست و دير يا زود، تهران و واشنگتن سفارتخانه هاي خود را در پايتخت هاي همديگر خواهند گشود و روابط در يك بازه زماني رو به عادي شدن خواهد گذاشت هر چند كه اين تحول زمان زيادي را مستغرق كند.
در چنين وضعيتي دولت هايي كه در عصر تيرگي روابط ايران و آمريكا، ماهيت خود را در دشمني با ايران به عنوان يك قدرت منطقه اي عيان كرده اند، قطعا نمي توانند همانند روزگار كنوني، يكه تازي كنند، هزينه پردازي نمايند و براي خود قدرت مانور قائل باشند.
2- بهبود روابط ايران و آمريكا، مي تواند به بهبود وضعيت صلح و ثبات در منطقه كمك كند. عمده كشورهاي عربي منطقه اينك در مسير توسعه اقتصادي اند و از نظر اجتماعي و سياسي نيز با توجه به جمعيت جوان و آرمانگراي شان، به نحو استراتژيكي، نيازمند آرامش و گذر از اين آتش زير خاكستر هستند.
بنابراين، در يك نگاه بلندمدت درمي يابيم كه توسعه پايدار خاورميانه ميسر نخواهد شد به جز از طريق تحقق ثبات در مقطع كنوني و اين ثبات نيز به دست نخواهد آمد مگر از رهگذر ثبات در درياي پرتلاطم روابط دو قدرت بزرگ منطقه اي و جهاني.
بي گمان يك خاورميانه آرام كه در حال تجربه يك صلح پايدار است، مي تواند پايتخت "انرژي جهان " را به يكي از پيشرفته ترين نقاط دنياي معاصر تبديل كند و اين، البته به سود همه است و پيش از همه به سود ساكنان خاورميانه.
3- اگر روابط ايران و آمريكا از تيرگي سياسي بگذرد و به نبرد نظامي منتهي شود، آتش اين جنگ احتمالي، در داخل مرزهاي ايران محدود نخواهد ماند و نه تنها دود آن، كه هيزم و زبانه هايش نيز منطقه را خواهد سوزاند.
در چنان وضعيتي، هر چند اقتصاد ايران آسيب خواهد ديد ولي اقتصادهاي منطقه كه بسيار بيش از ايران وابسته به خارج هستند، زيان خواهند كرد و هر آنچه در طول سالها ساخته اند، به طرفه العيني در آتش جنگ خواهد سوخت.
از اين رو، به سود دولت هاي عربي، ايران و آمريكاست كه منطقه خاورميانه با گام هاي بلندتري به سوي صلح و ثبات پيش برود و البته همان طور كه گفته شد، اين مهم صرفا با بهبود روابط ايران و آمريكا ميسر خواهد شد و لذا عاقلانه ترين گزينه براي رهبران منطقه اين است كه اگر براي بهبود مناسبات اين دو تلاش نمي كنند، در اين مسير سنگ پراني نكنند زيرا سنگ هاي آنان، به سمت خودشان بازخواهد گشت و اين را هيچ همسايه اي براي همسايه اش نمي خواهد.
شنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]
-
گوناگون
پربازدیدترینها