واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > فوتبال ملی - هیچ اختلافی نیست. واعظ و قلعهنویی مثل برادر هستند و هیچ مدیری در تاریخ باشگاه این قدر مربی تیمش را دوست نداشته است «امیر قلعهنویی همواره مصاحبههای دقیق و خوبی داشته است اما وقتی عدهای صحبتهای او را جور دیگری منعکس میکنند طبیعی است که علاقمندان با حاشیهسازی مطالبی را بیان کند.» این جمله را واعظ آشتیانی گفته تا نشان دهد اختلافی بین او و قلعهنویی وجود ندارد. مدیر عامل باشگاه استقلال درباره قرارداد قلعهنویی گفته است: «در شرایطی که در اوج رقابتهای لیگ برتر هستیم عدهای با هدف حاشیهسازی این بحث را مطرح کردند، در حالی که همه شخصیت بالای قلعهنویی را میشناسند و او همواره بهترین تشخیص را در چنین مسائلی دارد. من و قلعهنویی درباره قرارداد با یکدیگر صحبت کردهایم و یکسری توافقات را با هم داشتهایم و مسلماً این بحث در پایان لیگ برتر پیگیری میشود و سایر مطالبی که از سوی حاشیهسازان عنوان میشود غیر واقعی است.» این اتفاقات درحالی میافتد که روزنامه وابستگان قلعهنویی برای تیتر یک شماره صبح دیروز خود حملهای گازانبری به مدیریت تیم داشت. درست مثل لیدرها که تمرین را به جهنمی برای مدیران تیم بدل کرده بودند. هیچ اختلافی نیست. واعظ و قلعهنویی مثل برادر هستند و اصلاً هیچ مدیری در تاریخ ورزش باشگاه این قدر مربی تیمش را دوست نداشته، درست مثل قلعهنویی که هیچ مدیری را هیچ وقت چون واعظ نمیشناخته. این میتوانست اوج رویای هواداران استقلال باشد در آستانه بازی حساس با سایپا اما به رغم اصرار واعظ و اصلاح گفتههای قلعهنویی در جمع خبرنگاران، در مصاحبه با ایسنا صبح دیروز روزنامه ورزشی حلقه یاران سرمربی شاکی، تیتری را برای صفحه اول روزنامه برگزید که نشان از عمق اختلاف طرفین دارد؛ «آقایان به دنبال مربی در ایتالیا هستند» جملهای که از دل حرفهای قلعهنویی باید بیرون آمده باشد اگرچه این روزنامه تنها روزنامهای بود که چنین تیتری را برگزیده بود. امیر قلعهنویی؛ واعظ آشتیانی این کادری بود که از هفته چهارم با انتصاب رئیس وقت فدراسیون دوچرخه سواری به جای علی فتح اللهزاده در باشگاه استقلال روی کار آمد تا این تیم از کابوس ناکامیهای متوالی که فتح اللهزاده از لحظه ورود دوبارهاش به استقلال، به این تیم آورده بود رهایی یابد اتفاقی که البته خیلی زود جواب داد. واعظ و قلعهنویی البته شناختی از هم نداشتند اما واسطهای میان این دو رایزنی میکرد. «رایزنی» جوان که سابقه دوستیاش به قلعهنویی چند سالی امتداد داشت اصلاً او بود که توانست امیر قلعهنویی را به دوستی نزدیک برای کیومرث هاشمی و بعد از آن پسر محمد علی آبادی و دیگرانی چون نفریه در سازمان ورزش بدل کند. دوستانی که امیر را به سرمربیگری تیم ملی ایران منصوب کردند و هنوز هم هربار بحث مربیگری تیم ملی مطرح میشود از حامیان سرسختش هستند. این دوست جوان البته تنها یار مورد وثوق واعظ در همه این سالهای اخیر بود و کسی که همه جا سایه به سایه آقای رئیس با او بود. اینگونه خیلی زود کادرفنی و کادر مدیریتی با هم پیمان اخوت بستند و امیر توانست تیمش را به صدر جدول برساند. لیگ به نیم فصل نرسیده بود که اختلافات به راه افتادند. امیر خود را مدیر تیم میدانست. او از قائم مقام تا آبدارچی باشگاه را با خودش آورده بود و این کارش هیچ جای خالی را برای اطرافیان مدیر جدید باقی نمیگذاشت. این شلوغی و نبود منصبی فاخر شد شروعی برای یک اختلاف بین دوستان قدیمی. اینگونه بود که آقای مدیر شروع کرد به بهانهگیری. امیر میخواست با بازیکنان به سبک خود برخورد کند. اخراج مجیدی از تیم اولین تصمیم انضباطی سرمربی بود که از سوی مدیر تیم وتو شد تا قلعهنویی بداند مناسبات در تیم عوض شده است. البته قلعهنویی و تیمش در کورس قهرمانی یکهتاز بودند و این روی هر اتفاقی سرپوش میگذاشت. آتشها زیر خاکستر میماند. «دیدار واعظ با آلبرتو زاکهرونی» در حاشیه کنفرانس جهانی فدراسیون دوچرخه سواری بود که این خبر از سوی دفتر واعظ در رسانهها پیچید. اینکه مدیر استقلال همین طور اتفاقی در سفر به رم با آلبرتو زاکهرونی، سرمربی سرشناس ایتالیایی -که سالها در لاتزیو، بولونیا، اینتر میلان- میلان، اودینزه کار کرده- دیدار داشته است. اتفاقی عجیب بود که هشداری برای قلعهنویی محسوب میشد. او که با بردهایش مرد محبوب تماشاگران بود. روزها گذشتند و جنگ سرمربی و مدیر علنیتر از قبل شد، ماجرای خرید «فابیو بالا»ی برزیلی شروع جنگی خونین بود. واعظ این انتقال را وتو کرد و چندی بعد بازیکنی پرویی به استقلال آمد که ابتدا مجموعه مدیریتی تیم ادعا داشت قلعهنویی برای خرید او دست خط به واعظ داده است. ولی قلعهنویی در فاصله 2 بازی تا پایان لیگ هیچ وقت حتی برای لحظهای به این بازیکن میدان نداد. بازیکنی که حضورش را به مدیریت تیم نسبت میدهند و این دوری از ترکیب مرد پرویی را نشان اعتراض قلعهنویی به اتفاقات مدیریتی در باشگاه عنوان میکنند. برخورد سرد واعظ با امید طیری، علی نظری جویباری و محمود فکری و البته خیل یاران همراه سرمربی هر روز این رابطه را سردتر و سردتر میکرد. با این وجود استقلال روی دور برد بود و امیر محبوب. «الو حاجی سلام بابا آخه این چه وضعشه. بزنید. . . این علی دایی رو. . . . .» تنها دقایقی از باخت ایران به عربستان در تهران میگذشت که رایزنیها آغاز شد. تلاش از دفتر مدیریت استقلال برای عبور از دایی. این کار البته هدفی خاص داشت. این لابی نفوذی اثرگذار در سازمان ورزش داشت و امیدوار بود با رفتن قلعهنویی به تیم ملی، میتوان استقلال سال بعد را به تیمی بیامیر بدل کرد بیآنکه با هوادارانش سرشاخ شد. با این وجود تلاشها آن طور که مدیریت استقلال میخواست پیش نرفت و این مایلی کهن بود که به نیمکت تیم ملی رسیداما قلعهنویی به واسطه ناکامی در لیگ قهرمانان آسیا و ضعف در لیگ برتر به گوشه رینگ افتاد. «امیر خودت برو» این شعاری بود که پیش از بازی با سایپا طرفداران قلعهنویی در تمرین استقلال فریاد میکردند. لیدرهای حامی امیر که شعارهایی را علیه هیأت مدیره سر دادند در روزی این شعارها را فریاد میکردند که قلعهنویی در پایان تمرینش رو به خبرنگاران گفت: «یک تیم ایرانی برای داشتن من 5/1 میلیارد میپرداخت.» قلعهنویی که متهم شده بود به تبانی اینگونه ارزشش را به رخ مدیر تیمش میکشید. جملهای که روز بعد تیتر اول تمام روزنامهها بود آن هم درحالی که کمتر از 30 ساعت به بازی سایپا، بازی سرنوشت استقلال مانده بود. قلعهنویی و مردانش برابر مدیریت تیم صف کشیده بودند اگرچه واعظ در پاسخ به آنها در کمال آرامش گفت: «هر مربی این اختیار را دارد که برای آیندهاش فکر کند و هر مدیر عاملی هم این وظیفه را دارد که بررسیهای همه جانبهای برای جذب مربی داشته باشد.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]