واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: چشماندازي در مه
جشنواره- حميدرضا اميدي سرور:
سابقه برگزاري بيش از ربع قرن، عمر كوتاهي نيست براي تثبيت موقعيت يك جشنواره، آن هم جشنوارهاي كه لااقل در كشور ما طولانيترين عمر را داشته است.
به همين جهت شايد زمان آن رسيده باشد كه با نگاهي به فراز و نشيبهاي اين جشنواره در طول سالهاي دور و نزديك، هرچند گذرا به ارزيابي آن نشست تا در پرتو اهدافي كه به نظر ميرسد در اين فستيوال دنبال ميشود به رديابي ميزان توفيق آن در تحقق اهداف خود پرداخت؟
صرفنظر از مراسم جشن خانه سينما، جشنواره فيلم فجر در طول سالهاي برگزارياش با وجود انبوهي از جشنوارههاي ريز و درشت موضوعي كه برگزار ميشود، رقيبي چندان جدي نداشته است. حتي جشن خانه سينما كه اين سالها ميرود با الگو گرفتن از مراسم اسكار و تداوم برگزارياش اعتباري براي خود دست و پا كند، نتوانسته است خطري جدي براي اعتبار جشنواره فيلم فجر محسوب شود، به ويژه آنكه جشن خانه سينما جشنواره نيست بلكه مراسمي است كه طي آن انجمنهاي مختلف زيرمجموعه خانه سينما در هيئت آكادمي اين مراسم، جوايزي به برگزيدگان خود ميدهند و البته دور نيست اگر كه اين مراسم، با ساختاري حساب شده و يك آكادمي موجه كار خود را دنبال كند، جوايزي را به برگزيدگان خود اهدا كند كه اعتبار آنها بيش از جوايزي باشد كه يك هيئت داوري محدود با اما و اگرهاي فراوان به برگزيدگان خود ميدهد.
به هر روي فارغ از اين مسئله يكي از مهمترين نكاتي كه به نظر ميرسد در عدم بالندگي جشنواره فيلم فجر و رسيدن به جايگاهي معتبر در ميان جشنوارههاي داخلي و يا حتي خارجي نقش داشته، همين بيرقيب ماندن آن است. درست است كه تعداد انبوهي از جشنوارههاي موضوعي در طول هر سال برگزار ميشود اما هيچ يك از اين جشنوارهها از اعتباري برخوردار نيستند كه بتوانند در برابر جشنواره فيلم فجر در همين حد و اندازهاي كه دارد قد علم كنند. به همين خاطر از آنجا كه به شكلي باري به هر جهت براي خالي نبودن عريضه برگزار ميشوند، نميتوانند ميداني رقابتي را نيز در اين ميان شكل دهند، به ويژه اينكه اغلب اين جشنوارهها با استقبال چنداني از سوي مخاطبان نيز روبهرو نميشوند.
نكتهاي كه در اين ميان به ذهن ميرسد آن است كه آيا بهتر نيست به جاي برگزاري بسياري از اين جشنوارهها كه بودن يا نبودن آنها تاثيري ندارد، يك جشنواره قابل قبول با معيارهاي واقعا بينالمللي برگزار شود كه نه تنها بر سينماي ايران تاثير سازنده داشته باشد بلكه اعتباري فرامرزي را نيز براي سينماي ايران به همراه داشته باشد، خاصه آنكه بسياري از همين جشنوارههاي موضوعي، در نوع خود بودجه قابل توجهي را نيز صرف ميكنند كه با روي هم گذاشتن آنها ميتوان جشنواره فيلم فجر را كه همواره با مشكل تامين اعتبارات دست به گريبان است، به شكل آبرومندانهاي برگزار كرد.
جشنوارههايي كه بودن يا نبودن آنها فرق نميكند و بسياري از آنها آنقدر خنثي هستند كه براي چاپ خبرهايشان بايد به برخي نشريات آگهي دهند و تازه با همين شكل هم بسياري از علاقهمندان سينما باز هم از برگزاري آنها خبردار نميشوند، اگر برگزار نشوند اتفاق خاصي رخ نميدهد!
جشنواره فيلم فجر سالهاست كه لفظ بينالمللي بودن را با خود يدك ميكشد؛ صفتي كه به نظر ميرسد ميخواهد براي آن اعتبار بياورد و يا لااقل آن را در حد جشنوارههاي بينالمللي ديگري كه سراغ داريم بالا ببرد. اما واقعيت آن است كه بينالمللي بودن جشنواره فيلم فجر در طول همه اين سالها صرفا شعار بوده است؛ صفتي كه اگر بخواهيم دنبال شاخصههايي بگرديم كه بر اين بينالمللي بودن دلالت كنند، چيزي دستمان را نميگيرد، جز تعدادي از فيلمهاي شناخته شده و يا ناآشناي كشورهاي خارجي كه به شكل جرح و تعديل شده در جشنواره به نمايش گذاشته ميشوند و بخش رقابتي اين فيلمها چنان بيحس و حال است كه براي مخاطب داخلي در مقايسه با رقابت فيلمهاي سينماي ايران توجهي را برنميانگيزد. با اين وصف، حكايت آن در محافل سينمايي خارج از ايران نيز مشخص است.
ميزان اعتبار جهاني بودن جشنواره فيلم فجر زماني روشن ميشود كه توجه داشته باشيم چه تعداد از فيلمهاي شركت كننده در آن با ميل و رغبت و يا درخواست پيگيرانه سازندگان آنها در اين جشنواره شركت ميكنند و يا اينكه پوشش خبري از اين جشنواره توسط رسانههاي بين المللي تا چه اندازه است كه به فرض موفقيت يك فيلم خارجي در اين جشنواره، سازنده آن به چهرهاي آشنا در محافل سينمايي خارج از ايران بدل شده و راه خود را براي حضور در جشنوارهاي معتبرتر هموار سازد.
جالب اينكه حتي وضع حضور ميهمانان خارجي جشنواره نيز به گونهاي نيست كه به فرض حضور چهرههايي شناخته شده و نام آشنا در سينماي جهان، رسانهها علاقهاي براي پوشش خبري اين جشنواره داشته باشند.
در بسياري از دورههاي برگزاري جشنواره، اخباري درباره حضور فلان بازيگر يا فيلمساز شنيده شده كه حتي مراسم بزرگداشتي نيز براي آنها در جشنواره در نظر گرفته شده بود اما در نهايت با وجود اخبار ضد و نقيض درباره حضور اين چهرهها به اين حقيقت رسيدهايم كه فلان فيلمساز يا بازيگر شناخته شده بينالمللي تنها با فيلمهايشان در جشنواره فيلم فجر ميهمان خواهند بود!
طبيعي است وقتي مناسبات فرهنگي كشور ما به گونهاي است كه نميتوان فيلمها را برخلاف ميل سازندگانشان با جرح تعديل روبهرو نكنيم، آيا بهتر نيست عطاي جهاني بودن جشنواره را به لقاي آن ببخشيم و لااقل همين جشنواره را كه داريم به شكل آبرومندانهتري به همان شكل داخلياش برگزار كنيم؟
مشكل اينجاست كه متاسفانه جشنواره فيلم فجر هنوز فاقد يكي از اصليترين ويژگيهايي است كه لااقل هر جشنواره بينالمللي كه در حد استانداردهاي متوسط باشد از آن برخوردار است؛ بدين معني كه هنوز جشنواره فيلم فجر جايي ثابت ندارد كه به اين اسم و رسم شناخته شود؛ جايي مثل كاخ جشنوارههايي كه بسياري از جشنوارههاي مهم بينالمللي از آن برخوردارند؛ محلي كه در آن بتوان همه ميهمانان جشنواره اعم از دستاندركاران فيلمها و اهالي مطبوعات را گرد هم آورده، سالنهايي براي نمايش فيلمها و يا برگزاري همايشهاي جنبي جشنواره داشته باشد و... .
هرچند شايد بهتر باشد واقع بين باشيم و خواستههايي را مطرح نكنيم كه لااقل بعيد به نظر ميرسد در دهه بعدي نيز براي سينماي ما محقق شوند. جشنواره فيلم فجر با وجود همه اعتبار داخلياش هنوز كه هنوز است هر ساله در انتخاب برگزيدگانش با اعتراضاتي از سوي صاحبنظران و اهالي سينما روبهرو ميشود كه در اهداي فلان جايزه سفارشهايي وجود داشته و يا اينكه به فلان فيلم به هر دليلي بيمهري شده است. اين مسئله ناشي از آن است كه با گذشت 27 سال از عمر جشنواره، كمتر دورهاي بوده كه درباره تركيب هيئتهاي داوري جشنواره اما و اگر وجود نداشته باشد و در واقع با يك اجماع نظر از سوي صاحبنظران سينما و يا اهالي سينما درباره كساني كه به كرسي قضاوت در جشنواره تكيه ميزنند، روبهرو باشيم.
اين معضل تا بدان جا پيش ميرود كه گهگاه شاهد هستيم كه برخي از فيلمسازان مطرح يا حتي نه چندان مطرح ترجيح ميدهند فيلمهاي خود را به دفتر جشنواره ارائه نكنند و به اين ترتيب ميبينيم كه اين اتفاق مهم سينمايي در حوزه داخل كشور آنقدرها هم براي برخي از سينماگران اهميت پيدا نميكند كه لزومي براي شركت در جشنواره احساس كنند. به ويژه از زماني كه قانون شركت در جشنواره به عنوان شرط اكران فيلم برداشته شده و شركت يا عدم شركت فيلمها در جشنواره به عهده خود صاحبان فيلمها گذاشته شده، اين مسئله پررنگتر شده است.
مگر نه اين است كه در طول سالهاي دور و نزديك شاهد بيمهري به يكسري نامها بودهايم كه هر قدر هم كه فيلمهايشان خوب بوده در جشنواره جايزهاي را كسب نكردهاند و برعكس با چهرههاي خاصي روبهرو هستيم كه هر بار با شركت در جشنواره جزو كساني بودهاند كه جوايز اصلي جشنواره را به خود اختصاص دادهاند. به اين ترتيب به نظر ميرسد كه اين شائبه وجود دارد كه جشنواره فيلم فجر هنوز نتوانسته آنگونه كه بايد بيطرفي خود را به اثبات برساند و همه حاضران در بخشهاي رقابتي جشنواره را به يك چشم نگاه كند. آنچه در بالا گفته شد البته به اين معنا نيست كه جشنواره فيلم فجر نقاط قوتي نداشته است.
به هر حال ايجاد يك فضاي رقابتي در جشنواره در طول سالهاي گذشته شرايطي را براي تحرك و پويايي سينماي ايران فراهم آورده است. بسياري از فيلمسازان جوان در همين جشنواره كشف شدهاند و حضور در جشنواره باتوجه به پوشش خبري داخلي آن زمينهاي را فراهم آورده تا تواناييهاي بسياري از اين فيلمسازان ديده شود و از سوي ديگر شور و شوقي براي موفقيت در جشنواره را برانگيخته كه باعث حركت به جلوي بسياري از اين جوانان شده است. نكته در اينجاست كه جشنواره فيلم فجر، قابليتهايي بسيار فراتر از آنچه تا امروز شاهدش بودهايم، دارد. اتفاقي كه در دورههاي طلايي جشنواره رخ داد، قابل تكرار است، اگر برنامهريزي و سياست درستي از سوي متوليانش وجود داشته باشد. جشنواره فيلم فجر بايد از موقعيت منحصر به فرد خود استفادهاي به مراتب مطلوبتر ببرد.
يکشنبه|ا|20|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]