محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827792982
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:پرتال دانشگاهی کشور: گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
خبرگزاري فارس: برخي روزنامههاي صبح امروز سرمقالههاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.
* تهران امروز
روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "عراق؛ يك بستر و چند رويا "به قلم امير رضايي آورده است:سرانجام پنج شنبه شب يعني هشت ماه و چهار روز پس از دومين انتخابات پارلماني در عصر عراق جديد و با گذشت ماهها از ماراتن سياسي تشكيل دولت در عراق، سران ائتلافهاي عمده عراقي توانستند فرآيند تشكيل دولت را آغاز كنند. بدين سان نشست تاريخي و كم سابقه دوشنبه هفته گذشته در اربيل اقليم كردستان كه به همت مسعود بارزاني، رئيس اين اقليم برگزار شد و روز بعد در بغداد ادامه يافت، نتيجه داد و نمايندگان پارلمان 325 نفري عراق، جلال طالباني را در يك روند راي گيري پرحاشيه كه پيش از آن با خروج برخي از نمايندگان فهرست العراقيه اياد علاوي همراه شد مجددا به عنوان رئيسجمهور كشور خود برگزيدند تا او هم نوري مالكي يعني رئيس فراكسيون 159 نفره اتحاد ملي را مامور تشكيل كابينه كند. براساس رايزنيهاي اربيل قرار شد تا اياد علاوي كه در ماههاي پس از انتخابات با برآورد اشتباه از وزن سياسي ائتلافش روند تشكيل دولت در اين كشور را هشت ماه به تعويق انداخته بود به عنوان رئيس شوراي ملي سياستهاي راهبردي انتخاب شود و مرداني از ائتلاف او به عنوان رئيس پارلمان و نيز وزير خارجه آتي عراق برگزيده شوند. بدين سان اسامه النجيفي از مردان پرنفوذ العراقيه رئيس پارلمان شد و روند انتخاب رئيسجمهور را در دومين پارلمان عراق جديد مديريت كرد و اسم صالح المطلك نيز براي پست وزارت خارجه مطرح است. اما پيش از انتخاب طالباني برخي از اعضاي العراقيه و در راس ايشان اياد علاوي در اعتراض به آنچه برهم زدن توافق سياسي از سوي مالكي و طالباني- بهويژه در زمينه طرح اسامي برخي از اعضاي العراقيه از سوي كميته دادخواهي و عدالت كه بيشتر صالح المطلك را نشانه ميگيرد و هدفش عدم ورود اين افراد به ساختار سياسي عراق با توجه به نزديكي آنها به بعثي هاست- خواندند جلسه را ترك كردند.
كه با وساطت كردها و بنا به برخي گزارشها ميانجيگري اوباما حل شد بازهم نشانگر تداوم ارزيابيهاي نادرست العراقيه و علاوي بود. العراقيه پس از آنكه با كسب 91 راي فهرست اول انتخابات شد با برآوردي اشتباه از وزن خود و نيز نفوذ و تاثير كشورهاي همسايه و همچنين آمريكا دل به حمايتهاي آمريكا و عربستان بست اما به تدريج و با پي بردن به وزن سياسي واقعي خود و نيز نفوذ كشورهاي همسايه تنها ماند و ياوري بهجز عربستان در كنار خود نيافت به گونهاي كه دعوت ملك عبدالله از عراقيها براي سفر به عربستان را جز اين گروه نه كردها و نه شيعيان اجابت نكردند. وقتي العراقيه با اين شرايط مواجه شد سرانجام در نشست اربيل، اتحاد كردها و شيعيان را مستحكم تر از آن يافت كه بتواند آن را تجزيه كند و بدين سان تن به واقعيتهاي سياسي داد. از اين منظر خروج برخي از اعضاي العراقيه از نشست پارلمان خروجي منفعلانه محسوب ميشود. در اين ميان اما بايد به طرح مبهمي نيز اشاره كرد كه ظاهرا قرار است اياد علاوي در قالب آن بر دولت نوريمالكي اشراف داشته باشد و آن هم طرح ايجاد شوراي ملي سياستهاي راهبردي است كه نخستين بار از سوي آمريكاييها ارائه شد و جوزف بايدن روز جمعه در گفت و گو با علاوي بر غير تشريفاتي بودن اين نهاد تاكيد كرد. هنوز جزئياتي از كاركردهاي اين نهاد منتشر نشده و احتمالا پس از تشكيل كابينه، اجرايي بودن آن در عمل مشخص خواهد شد. اما سوالي كه در اين ميان قابل طرح است اين است كه هدف آمريكاييها از تشكيل و طرح اين نهاد براي عراق كه به نوعي منجر به حاكميت چند گانه و تعارض كاركردها در بغداد خواهد شد چيست؟ آيا عراق كه بهطور غير رسمي به صورت فدرال اداره ميشود خواهد پذيرفت كه در منطقه سبز بغداد نيز نوعي تعدد مراكز قدرت حاكم باشد؟ با توجه به اينكه شيعيان هم اكنون اكثريت كرسيهاي پارلمان را در اختيار دارند و كردها نيز بيشتر به همسويي با ائتلافهاي شيعي راغبند تا ائتلافهاي سني و سكولاري چون العراقيه به نظر ميرسد فضاي سياسي عراق در دوره پارلمان دوم بهرغم تمام دستاندازهاي داخلي و خارجي به سمت تسلط نسبي شيعيان ميل كند و تعدد مراكز قدرت در بغداد ره به جايي نبرد.
* ابتكار
روزنامه ابتكار درسرمقاله خود با عنوان "برقراري موازنه، شرط بازگشت وحدت "به قلم محمدعلي وكيلي آورده است: سالهاست اصولگرايان، تنها وارثان سپهر سياست ايران اند. مجلس، دولت و شوراها دردست آنان است، فرصت انتخابات، تنها بزنگاه حضور اصلاح طلبان ميباشد. حدود يك دهه است كه رقيب ديرينه اصولگرايان فقط در مواقع انتخابات، فرصت حضور مييابد . حضوري كه براي آنان با ناكامي همراه بوده است، ولي براي رقيب خوش يمن و با بركت بود. رقابت اين دو رقيب، همواره عامل نشاط و پويايي ساحت سياست بود. بقاء اصولگرايان به حضور اصلاح طلبان معنا پيدا ميكرد.
اصولگرايان اگرچه در درون خود شامل اضلاع چندگانه بودند اما حضور اصلاح طلبان پايان بخش اختلافات و عامل وحدت بخش آنان بود . اما انتخابات رياست جمهوري دهم شرايط را دگرگون ساخت، اصلاح طلبان دچار ُماي پايان ناپذير شده اند .اصولگرايان در درون خود، گرفتار قرائتهاي ناسازگار و روايت هاي “غيريت” گرديده اند مرزهاي آنان هر روز مرتفع تر و ضخيم تر ميشود. گذر زمان و نزديك شدن به موعد انتخابات مجلس شوراي اسلامي دوره نهم و رياست جمهوري يازدهم زاويه خرده گفتمانهاي اصولگرايي را بيشتر ميكند. مطابق عادت مالوف، ريش سفيدان اصولگرا پا پيش گذاشته اندتا شايد چارهاي بينديشند. خبرهاي روزهاي اخير مبني بر سلسله نشستهاي بخشي از گروههاي اصولگرا با دكتر احمدي نژاد، حكايتگر اين مهم است . جالب است هرگاه جمعي گردهم آمده اند تا شايد زمينه وحدت فرآهم آورند، خود عامل تفرقه شده اند، چرا كه سپهر اصولگرايي، قائم به يك گروه و چند نفر نيست. در شرايط كنوني، تعداد كساني كه خود را صاحب سهم در گفتمان اصولگرايي ميدانند، قابل احصاء و شمارش نيست. نشستها هرچقدر هم گسترده اما در نگاه غائبين، جامع نخواهد بود و در نگاه حاضرين، مانع اغيار هم نبوده است.
بنابراين وحدت اصولگرايان در چنين شرايطي با اين روشها غيرممكن مينمايد گردهم آمدن و ديد و بازديد و رد و بدل كردن گلايههاي مرسوم، ميتواند مرحم مقطعي باشد اما راه حل نيست به نظر نگارنده، مشكل بنيادي تراز اين است كه چند نفر گردهم آيند و با گفت و شنود به جمع بندي برسند. مشكل اساسي آن است كه همواره اصولگرايي، به عنوان يك مفهوم در نسبت با رقيب خود يعني اصلاح طلبي معنا پيدا ميكرد. حال اگر بنا باشد در سپهر سياست ايران براي اصلاح طلبان، جايي نباشد و به قول آقاي رسايي فاتحه اصلاح طلبان در ايران خوانده شده باشد، ديگر اصولگرايان برسر چه مسئلهاي بايد وحدت كنند؟ به تعبير ديگر مگر ميشود بازي را در يك نيمه زمين اداره كرد و نتيجه دلخواه هم گرفت. بازي سياست در ايران دو نيمه داشت كه اكنون يك نيمه آن حذف شده است. وقتي بازي در يك نيمه جريان داشته باشد هيچكدام از تاكتيكها و توان تكنيكي به كار نخواهد آمد . در اين وضع يا بايد اختلافات درون گروهي كه اكنون سر برآورده است به رسميت شناخته شود و همگان آرايش جديد سياسي را بپذيرند و به لوازم آن پايبند باشند يا به جاي تلاش براي اداره بازي در يك نيمه زمين، همت خود را صرف بازگشت اصلاح طلبان نمايند (البته نه آنگونه كه جناب عسگر اولادي بودن آقاي كواكبيان در مجلس را نشان حضور اصلاح طلبان در قدرت نام گذاشته است) بلكه بايد كاري كرد اين جريان از كما خارج شود و آنان كه قانون اساسي را پاس ميدارند، فرصت هماوردي بيابند. اگر اصلاح طلبان به ميدان آيند، همچون گذشته اختلاف اصولگرايان، كنار خواهد رفت و بدون نياز به هم انديشيهاي بي حاصل و جر و بحث بي فايده، يكپارچگي بدست خواهد آمد . وقتي رقيب نباشد، وحدت هم معنا ندارد فرصتها بايد بين همه گروهها توزيع عادلانه شود. دميدن اميد به جريان مأيوس اصلاح طلب، رمز برون رفت خواهد بود.
بهم خوردن، موازنه گروههاي وفادار به نظام در طول زمان، خود عامل دلسردي، ياس و كاهش اعتماد عمومي خواهد بود و ايجاد موازنه بين آنان، ضريب مشاركت عمومي و نشاط سياسي آحاد مردم را افزايش خواهد داد.
* آرمان
روزنامه آرمان در يادداشت خود با عنوان "آمريكا به ايران حمله نميكند "به قلم حسن بهشتي پور آورده است: اصولا هيچ تفاوتي در اينكه مجلس يا دولت دست جمهوري خواهان يا دموكراتها باشد وجود ندارد، لذا بنابر نظر قائلان به اين تحليل در حال حاضر چيزي كه براي ما اهميت دارد شكست اوباماست و بايد از آن خوشحال باشيم. به اعتقاد بنده اگرچه ممكن است اين مسئله درست باشد اما اينگونه اظهارنظرها بيشتر سادهسازي مباحث است و به بحث كارشناسي و تحليلي شباهتي ندارد.
معيار انتخاب مردم آمريكا مسائل داخلي اين كشور است ،مردم ايالات متحده آمريكا در تصميم گيري خود براي اينكه به چه كسي راي دهند، قطعا به اين فكر نميكنند كه كدام جناح مثلا در رابطه با ايران چه نوع سياستي را اتخاذ خواهد كرد. موضع گيريهاي نمايندگان كنگره و سنا در ايالات متحده، غالبا تبليغاتي و غير مسئولانه است، چنانچه ميبينيد كه وقتي خود همين نمايندگان مسئوليتي در دولت ايالات متحده آمريكا ميگيرند، در موضع گيري هايشان تفاوتهاي اساسي ايجاد ميشود. آغاز جنگ ديگري توسط ايالات متحده بسيار بعيد است، ما بايد بين مسائلي كه كاركرد عمليات رواني دارند و واقعيتهاي موجود در آمريكا تفكيك قائل شويم. ترساندن، ايجاد ترديد، فضاسازيهاي سياسي، بينالمللي و غيره كه همه روزه توسط مراجع مختلف در اين كشور انجام ميشود، با واقعيتهاي اين كشور تضاد بنيادي دارد. در شرايطي كه ايالات متحده آمريكا هزار و 400 ميليارد دلار كسري بودجه دارد و علاوه بر اين كسري بودجه، مطابق برنامهريزي دولت، قرار است 600 ميليارد دلار به اقتصاد اين كشور تزريق شود چطور ممكن است سياست مداران اين كشور هزينههاي سرسام آور جنگ ديگري را نيز به اقتصاد معيوب كشورشان تحميل كنند، آن هم جنگي كه به هيچ عنوان عاقبت آن معلوم نيست. اظهارنظرهاي جنگ طلبانه واجد اهميت چنداني نيستند. در شرايطي كه فقط انتشار خبر تزريق قريب الوقوع 600 ميليارد دلار به اقتصاد ايالات متحده، ارزش دلار را به قدري پايين آورده است كه قيمت طلا براي اولين بار در يك قرن گذشته از هزار و 400 دلار بيشتر شده است هيچ عقل سليمي نميپذيرد كه مسئولان ايالات متحده يك جنگ ديگر را آغاز كنند و بنده بعيد ميدانم كه گردانندگان اين كشور دست به چنين ماجراجويي هايي بزنند. نتيجه انتخابات اخير آمريكا در رابطه با مسائل ايران ، با اذعان به اينكه اين ماجرا دو بعد متفاوت دارد ،بعد نخست ماجرا اين است كه اوباما و حزب متبوعش شكست قابل توجهي در مجلس نمايندگان متحمل شدند و بيش از 60 كرسي را از دست دادند، پس از اين بابت موقعيت اوباما تضعيف شده است. از ديد دموكراتها و اوباما، طبعا اگر حزب دموكرات در اين انتخابات پيروز ميشد و اوباما ميتوانست موقعيت خودش را تثبيت كند، امروز با دست بازتري ميتوانست به ايران فشار وارد كند اما اين پيروزي اتفاق نيفتاد و اوباما چنين برگ برندهاي را در دست ندارد. بنابراين از اين منظر وقتي اوباما در داخل آمريكا با چنين معضلاتي روبروست، خيلي طبيعي است كه در خارج از آمريكا با مشكلات بيشتري مواجه شود. در رابطه با بعد دوم نتيجه بدست آمده در انتخابات آمريكا ، بايد توجه داشت كه اين 60 كرسي كه حزب دموكرات از دست داده، نصيب حزب جمهوريخواه شده است، حزب جمهوريخواهي كه موضعش در قبال ايران به مراتب تندتر از حزب دموكرات است. اگرچه بعضيها معتقدند اين دو در قبال ايران هيچ تفاوتي ندارند، اما با توجه به قرائن، شواهد و عملكرد جمهوريخواهان در دوران بوش، ميتوان گفت كه موضع آنها در قبال ايران بسيار راديكال تر از دموكرات هاست. مواضع مجالس كنگره و سنا هم با آنچه در عرصه سياست اين كشور اجرا ميشود، متفاوت است. بنابراين اينگونه نيست كه مواضع سنا و كنگره آمريكا، تاثير مستقيم و بلاواسطهاي را در سياست خارجه آمريكا داشته باشد. به طور خلاصه ما ميتوانيم نتيجه بگيريم كه علي رغم اينكه از طرفي موقعيت اوباما تضعيف شده است، اما از طرف ديگر چون جمهوريخواهان تندرو در مجلس پيروز شده اند، فضاسازي منفي در داخل ايالات متحده آمريكا عليه ايران افزايش خواهد يافت.
* رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان " پهناي شمشير! " به قلم محمود گبرلو آورده است: "ملك سليمان " كار جمعي عده اي از دلسوزان انقلاب در سينماست كه سالهاست تلاش مي كنند تا ثابت كنند مي توان رابطه نزديك و موثري بين دين و سينما و يا انقلاب اسلامي با سينما برقرار كرد.
چنانكه دردنيا اين اتفاق افتاده اما در ايران يا همت چنداني وجود ندارد و يا برخي با زيركي مايل نيستند پيوندي واقعي بين اين دو برقرارشود! و اگرهم مايل باشند بيشتر گرايش به انعكاس آثاري دارند كه نقش خنثي و بي خاصيتي را از دين ارائه دهند.
قصه ملك سليمان بسيار واضح و روشن است چون سالهاست كه در كتب ديني و تاريخي بيان شده و يا در محافل و منبرها نقل شده است .
بنابراين اگر بر پرده سينما اين داستان مجددا بيان مي شود شايد تكراري باشد و اينجاست كه كارگردان و نويسنده سينمايي بايد قصه را بگونه اي سينمايي نقل كنند كه هم براي تماشاگر علاقمند جذاب باشد و هم براي كساني كه تا به حال با اينگونه قصه ها سرو كار نداشتند كه خوشبختانه شهريار به حراني (كارگردان ) در تلاش خود موفق بوده اما واي به آن روزي كه برخي نخواهند يك قصه سينمايي را بپذيرند و در رد و مخالفت آن بهانه ها بياورند!
روايت ملك سليمان هم يك روايت تاريخي و مذهبي است كه مطمئنا قابل مقايسه با فيلمنامه هايي كه صرفا تخيل و تماما خلاقيت و تكنولوژي است نمي تواند باشد چون هر قصه ديني و يا قرآني محدوديت هايي را به همراه دارد اما بحراني در اين فيلم توانسته باكمك تكنولوژِي و خلاقيت منحصر بهفرد خود و همراهانش هم داستان منطبق بر آيات و روايات قرآن كريم را به خوبي روايت كند و هم زمينه جذابيت تماشاگر را نيز فراهم سازد .
نكته مهم و كليدي در اين مسير طرح موضوعات و انتقال مفاهيم عميق ديگر در كنار روايت زندگي سليمان نبي است كه ميتواند براي همه بخصوص مسلمانان و شيعيان عبرت آموز و سازنده باشد مثل همراهي برخي از سران يهود كه به ظاهر نقش راهبران مردم را بازي ميكنند با اهداف شوم شياطين و يا چگونگي ولايت پذيري سليمان نبي و نكته مهمتر مقابله هوشمندانه سليمان نبي با فتنه زيركانه اي كه عامه مردم متوجه آن نيستند و اتصال اين نوع مبارزه به ظهور و قيام حضرت ولي عصرو....
در اين فيلم سليمان نبي عليه السلام به همراه خانواده خود در صدد است با استعانت از خداي متعال ملكي را در اختيار گرفته و برآن حكومت كند اما در مسير اداره آن با توطئه هايي روبرو ميشود كه براي عامه مردم و حتي براي برخي از نخبگان و رهبران ديني حتي قابل باور نيستند و از سويي با دشمناني روبه رو مي شود كه قابل رويت نيستند و در يك لحظه در وجود آدمها نفوذ كرده و چهره و درون پاك آنان را تبديل به خباثت و نكبت مينمايند. در چنين شرايطي او تلاش مي كند هم چهره دشمنان را آشكار سازد و هم در ميدان رزم با آنان به مقابله بپردازد و هم مردم خود را آگاه سازد . در اين ميان كه حجم انبوهي از مشكلات همراه اوست جمع كثيري از برجستگان و راهبران مذهبي كه به ظاهر قصد هدايت و ارشاد مردم را به عهده دارند بر ضد او توطئه و شورش ميكنند و سعي مي كنند با فريب مردم منافع و سرمايه و موقعيت اجتماعي خود را تثبيت سازند . اينجاست كه سليمان نبي با استعانت از وحي الهي و هوشياري و ژرف انديشي هم مردم خود را آگاه ميسازد و هم به مقابله به راهبران فريبكار مي پردازد و هم دشمنان را دور ساخته و آرامش را بر جامعه حاكم مي سازد و البته او در اين مسير بسياري را از ياران خود و حتي نزديك ترين فرد به خود يعني همسرش را نيز از دست ميدهد اما مقاومت و درايت و آينده نگري او نشاط و زندگي را بر قوم خود به ارمغان مي آورد و چه زيباست آن لحظه اي كه احساس مي كند برخي از مردم سرزمين اش به غفلت فريب شيطان را خورده اند براي مقابله مبارزه با آنان فرياد بر ميآورد " پهنه شمشير "... شايعاتي در باره هزينه هاي فيلم مطرح كردند كه به نظرم اگر فيلمي خوب از آب در آمده باشد و هزينه ها از نگاه كارشناسان منطقي باشد نبايد به آن توجه كرد و يا برخي گلايه كردند كه چرا از نيروهاي داخلي استفاده نشده كه اگر دقت بيشتر بهعمل آوريم متوجه مي شويم از نيروهاي داخلي فراوان استفاده شده و اگر جاهايي به ناچار از خارجي ها و يا تكنولوژي هاي خارجي ها استفاده شده با شرايطي كه سينماي ايران دارد بلا اشكال است . آنچه كه قدري نارضايتي ايجاد كرده عدم استفاده از برخي صاحب نظران و كارشناسان متخصص سينمايي همراه با گروه است كه ميتوانست در مسير توليد اين فيلم عظيم اثر فاخرتربه نمايش بگذارند مثل استفاده از فيلمنامه نويسان متبحر و يا كارگرداناني كه بر تكنيك و ساختار سينمايي مسلط هستند. كه البته اين ضعف نيروهاي علاقهمند به خلق آثاري ديني در اين سالهاست كه حوزه تخصصي خود را محدود مي كنند.
* كيهان
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "بام عراق و طشت رسوايي آمريكا " به قلم سعدالله زارعي آورده است: هفته اي كه سپري شد، هفته اي سرنوشت ساز براي عراق بود، دوشنبه 17 آبان رهبران گروهها در اربيل- مقر مسعود بارزاني- دور هم جمع شدند و درباره اصول اساسي اداره عراق توافق كردند. اين توافق شامل اصولي بود كه بر مبناي آن تقسيم پست ها، مسئوليت ها و صلاحيت ها صورت مي گيرد. فرداي آن روز -سه شنبه 18 آبان- رهبران گروههاي عراقي در بغداد دور هم جمع شدند تا براساس اصول توافق شده در اربيل، رئيس مجلس، رئيس جمهور و نخست وزير را انتخاب نمايند. در جلسه سه شنبه بغداد رهبران فهرست العراقيه شركت نكردند اما علاوي چند نفر از افراد خود -شامل اسامه النجيفي، رافع العيساوي و صالح مطلك- را به اين جمع اعزام كرد. جلسه تصميم گيري نهايي به روز پنجشنبه موكول گرديد در اين روز با رأي نمايندگان مجلس ابتدا اسامه النجيفي رئيس فهرست حدباء موصل كه بخشي از فهرست العراقيه را تشكيل مي داد، به رياست مجلس انتخاب گرديد. پس از آن مجلس براي انتخاب جلال طالباني تنها كانديداي رئيس جمهوري وارد عمل شد. اما اكثر اعضاي فهرست العراقيه مجلس را ترك كردند تا طالباني با آراء كمتري انتخاب شود. طالباني به 216 رأي احتياج داشت اما تنها 195 كرسي را كسب كرد براساس قانون اساسي چنانچه كانديداي رياست جمهوري در اولين رأي گيري مجلس قادر به كسب دو سوم آراء نشود مي تواند براي بار دوم كانديدا شود در اين صورت تنها به آراء 50 درصد بعلاوه يك رأي مثبت نمايندگان احتياج مي باشد از اين رو طالباني در رأي گيري دوم همان 195 رأي را بدست آورد و رئيس جمهور شد. او بلافاصله نوري المالكي تنها كانديداي شيعيان براي نخست وزيري را مأمور تشكيل كابينه كرد مالكي يك ماه فرصت دارد تا كانديداهاي خود براي پست هاي وزارتي را به مجلس معرفي نمايد.
در ارتباط با فرآيند سياسي عراق و اتفاق مهمي كه در هفته گذشته در اين كشور روي داد نكات زير از اهميت ويژه اي برخوردار است:
1- آنچه در هفته گذشته در صحنه سياسي عراق روي داد يك فرآيند كاملاً داخلي بود و اين در حالي بود كه از ماهها قبل از انتخابات 16 اسفند 88 آمريكايي ها، سازمان ملل و كشورهاي عربي منطقه تلاش فراواني كردند تا انتخاب دولت و رئيس جمهور عراق نه در يك فراگرد داخلي بلكه در يك فراگرد منطقه اي و بين المللي صورت گيرد. انتخاب رئيس جمهور، نخست وزير و رئيس مجلس در يك فرآيند كاملاً داخلي نشان داد كه ساختار سياسي عراق و رشد سياسي شخصيت هاي آن فراتر از آن است كه دخالت خارجي بتواند آنان را از حقوقشان محروم كند. آنچه در هفته گذشته روي داد حاصل 8 ماه رايزني گسترده در درون عراق ميان طيف هاي مختلف عراقي بود و عليرغم آنكه اين فرآيند به درازا كشيد و ملال آور شد در عين حال اشغالگران و دولت هاي منطقه اي متحد آنان نتوانستند مدل مورد نظر خود را در عراق پياده كرده و يا افراد مورد نظر خويش را به مردم عراق تحميل نمايند.
2- آمريكا، سازمان ملل، عربستان و... از دو هفته پس از انتخابات عراق تلاش خود را روي نخست وزيري علاوي متمركز كردند. در روز 7 فروردين 89 سايت فارسي بي بي سي نوشت: «كريستوفر هيل سفير آمريكا و ژنرال ري اوديرنو فرمانده ارشد اين كشور در عراق در بيانيه مشتركي از نتايج اين انتخابات حمايت كرده و گفته اند از يافته هاي ناظران بين المللي و مستقل عراقي كه شاهد تخلف جدي و گسترده اي نبودند، پشتيباني مي كنند.» اين سايت نوشت: «ملكرت نماينده سازمان ملل نيز از نتايج انتخابات سراسري حمايت كرده و از تمامي گروههاي عراقي خواسته تا اين نتايج را بپذيرند» اين سايت اضافه كرد: «آقاي علاوي كه خود يك شيعه است در اين انتخابات از حمايت اعراب سني نيز برخوردار شده است» اعلام رسمي حمايت آمريكا از نتايجي كه دو هفته پس از برگزاري انتخابات اعلام شد و فشار بر گروههاي سياسي ديگر براي پذيرش اين نتيجه در حالي صورت گرفت كه صحت انتخابات عراق توسط دستگاههاي ذيربط هنوز اعلام نشده بود و شيعيان نسبت به وقوع تقلب در انتخابات شكايت كرده بودند و دو هفته زمان باقي بود تا به اين شكايات رسيدگي شود.
جالب اين است كه آمريكايي ها و... براي حاكم كردن سكولارها بر سرنوشت مردم عراق چند ماه تلاش كردند و زماني كه به نتيجه نرسيدند تلاش خود را روي كنار زدن مالكي و طالباني- از دو پست نخست وزيري و رياست جمهوري- متمركز كردند. اواسط شهريورماه گذشته كريستو فر هيل سفير وقت آمريكا در عراق در جمع سفراي كشورهاي خارجي در بغداد گفت: «قطعاً نه طالباني دوباره رئيس جمهور مي شود و نه مالكي نخست وزير مي شود و نه علاوي» اما طرح آمريكايي ها براي بهم زدن نخست وزيري مالكي هم عقيم ماند آنان براي آنكه قافيه را نبازند اينك اعلام مي كنند كه «اين نخست وزير غير از آن نخست وزير است!» سايت آمريكايي راديو فردا- وابسته به سيا- روز پنجشنبه و پس از مشخص شدن شكست كامل آمريكا مدعي شد: «قانوناً بايد اياد علاوي نخست وزير مي شد. هشت ماه مالكي بر سر راه دولت توسط علاوي سنگ انداخت... سرانجام آمريكا و متحدانش، از جمله كشورهاي عربي به اين نتيجه دست يافتند كه از تلاش خود نتيجه اي نمي گيرند». اين سايت دولتي آمريكا اضافه كرد: «با توافق انجام شده، ديگر نخست وزير شكل گذشته را نخواهد داشت چرا كه اينك ائتلاف العراقيه شريك واقعي آقاي مالكي و بقيه خواهد بود» در عين حال شكست آمريكا از مردم عراق و اسلام گراهايي كه به ايران دلبستگي دارند آنقدر عيان است كه اين سايت ناچار شد بنويسد: «بودن آقاي مالكي در رأس دولت ولي مقيد كردنش به مراتب بهتر از آن است كه نگذارند او دولت تشكيل دهد و بعد با تمام خرابكاري هاي جمهوري اسلامي روبرو شوند.» اين در حالي است كه از قدرت نخست وزير چيزي كاسته نشده و شيعيان به هيچ وجه زير بار كاهش اقتدار و اختيار او نرفته اند و در اين خصوص چيزي هم به تصويب نرسيده است.
3- توافقات انجام شده و محوريت شيعيان در فرآيند سياسي عراق كه حدود 65 درصد از جمعيت را شامل شده- و محور بودنشان كاملاً طبيعي است- و نيز حفظ موقعيت كردها در ساختار سياسي عراق به خوبي ثابت كرد كه با همگرايي شيعيان با هم و همگرايي طبيعي و تاريخي آنان با جامعه كردي و توده هاي اهل سنت از يك سو از اين پس امكان دخالت جدي آمريكا و كشورهايي نظير عربستان منتفي است و از سوي ديگر سكولاريزه كردن سيستم سياسي عراق با وجود قوانين موجود عراق و هوشياري مردم و رهبران آن امكان پذير نيست. مقامات آمريكا و عربستان طي ماههاي گذشته تلاش زيادي كردند تا به نام «عبور دادن عراق از طايفه گرايي» و « تحكيم پايه هاي مليت عراقي» مقدمات مذهب زدايي از قوانين و سيستم حكومتي را فراهم نمايند. آنان همزمان با حتمي خواندن نخست وزيري علاوي، پيشاپيش دولت او را دولتي سكولار مي خواندند عبارت مشترك رسانه هايي نظير فرانس پرس، فاينشنال تايمز و... دقيقاً اين بود: « در انتخابات پارلماني ماه مارس ائتلاف لائيك و چند فرقه اي العراقيه به رهبري اياد علاوي كه مورد حمايت سني ها بود، به پيروزي رسيد.» در تبليغات آنان وجه اصلي ائتلاف علاوي لائيك بودن آن بود. با اين وصف مي توان گفت عراق اينك مراحل اوليه حركت به سمت يك نظام حكومتي با هويت مستقل و در عين حال اسلام گرا را طي كرده و اين بزرگترين ضربه بر پيكر اشغالگران و متحدان منطقه اي آنان است.
4- آمريكايي ها و سعودي ها براي آنكه شكست فاحش و تعيين كننده خود از جريان اسلام گرايي را مخفي كنند روي رياست علاوي بر پست «شوراي ملي سياست عالي عراق» مانور مي كنند. يك مقام آمريكايي پس از حل و فصل مسائل سياسي ميان گروههاي عراقي گفت: «آمريكا همچنان معتقد است كه حق اظهارنظر درباره وضعيت سياسي عراق را دارد، به عنوان مثال اين واشنگتن بود كه براي خروج عراقي ها از بحران سياسي پيشنهاد تشكيل شوراي ملي سياست عالي عراق را مطرح كرد.» واقعيت اين است كه تنها توافق انجام شده رياست علاوي بر چنين شورايي است و حال آنكه درباره صلاحيت ها و حدود اختيارات اين شورا هيچ توافقي صورت نگرفته و هيچكس هيچ تعهدي به علاوي نداده است. براساس برخي از گمانه زني ها اين شوراي عالي با حضور نزديك به 15 نفر از مقامات ارشد عراق شامل شوراهاي رياست جمهوري، مجلس، دولت، فرمانده ارتش و... تشكيل مي شود و رياست جلسات آن با نخست وزير مي باشد. آمريكايي ها از سر ناچاري روي اين پست مانور كرده و مدعي شده اند كه با رياست علاوي بر اين شورا، از اختيارات نخست وزير كاسته شده است. جالب تر اين است كه آمريكايي ها در تبليغات رسانه اي خود مدعي شدند:«شيعيان و كردها نتوانستند نجيفي را از رياست پارلمان حذف كنند» و افزوده اند: «ايران در اين موضوع ناچار به نرمش شد» اين در حالي است كه از ابتدا حرف كردها و شيعيان اين بود كه يكي از اعضاي فهرست العراقيه بعنوان رئيس مجلس انتخاب شود. اينكه آمريكايي ها در اين روزها از يك طرف مدعي اند بالاخره اين آمريكا بود كه با پيشنهاد شوراي ملي سياست هاي عالي گره بن بست سياسي عراق را گشود و از سوي ديگر به طور تلويحي مي گويند ايران در مورد رياست نجيفي نرمش نشان داد به اين معني كه انتخاب رياست جمهوري و نخست وزيري مطابق با ميل ايران انجام شد، نشان دهنده سنگيني ضربه اي است كه آمريكا از توافق روزهاي دوشنبه تا پنجشنبه عراق خورده است. آمريكايي ها براي آنكه زخم عميق خود را التيام بخشند مدعي شدند كه از اين پس مالكي فرمانده كل قوا نيست و قدرت پارلمان بيش از گذشته است. دو روز پيش سايت راديو فردا نوشت: «گرچه شايد تهران از نخست وزير شدن دوباره نوري المالكي خوشحال باشد ولي اين مالكي هماني نيست كه انتظارش را داشت- چرا كه- مالكي ديگر نمي تواند بعنوان فرمانده كل قوا هر كاري را كه دلش مي خواهد انجام دهد، اختيارات رئيس جمهور بيشتر خواهد شد و پارلمان نيز قدرت خواهد گرفت.» آمريكايي ها خود را به «ندانستن» مي زنند آنان مي دانند كه اكثريت قاطع مجلس در اختيار شيعيان و كردهاست آنگونه كه غيبت فراكسيون العراقيه در انتخاب رئيس جمهور نتوانست مانع از انتخاب مجدد طالباني شود و اكثريت كرسي هاي وزارتي را نيز اين دو در دست دارند در رأس دو پست رياست جمهوري و نخست وزيري هم دو مؤتلف ايران قرار دارد. در مورد انتقال پست فرماندهي كل قوا از مالكي به علاوي نيز هر دو گروه كردها و شيعيان مخالفت قطعي دارند و با مخالفت آنان چنين انتقالي محال است.
5- با تشكيل دولت زمان آن فرا خواهد رسيد تا دولت نوري مالكي اسناد قطعي خود را درباره نقش مستقيم آمريكا و عربستان در اقدامات خشونت بار 8 ماه گذشته كه به كشته و زخمي شدن هزاران شهروند مظلوم عراقي منجر شد به دادگاه ارائه كرده و خواستار پاسخ آنان شود. اسناد فراوان بيانگر آن است كه به موازات ناكامي آمريكا و عربستان در حاكم كردن علاوي بر سرنوشت مردم عراق، آنان نيروهاي تروريست القاعده و بعثي را به سمت مجامع عمدتاً شيعي هدايت كرده و براي آنان دالان امن درست مي كردند. چند سند بيانگر آن است كه آمريكايي ها در ترور حداقل 20 تن از شخصيت هاي شيعه در اين 8 ماه نقش داشته و ترور بيش از 40 نفر ديگر را نيز دنبال كرده اند كه به نتيجه نرسيده است اين ها بخشي از مطالبات اولويت داري است كه دولت مالكي بايد بي درنگ آنان را دنبال كند.
* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "آمريكا، گسترش حضور نظامي در آسيا " آورده است: همزمان با سفر آسيائي "باراك اوباما "، وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) دست به ارائه طرحي در جهت افزايش حضور نظامي آمريكا در آسيا زده است كه عمدهترين هدف آن كسب آمادگيهاي لازم در قلمرو نظامي براي مواجهه با دنياي چند قطبي آينده به نظر ميرسد.
اين طرح شامل سه محور است و سرمايه گذاريهاي وسيع واشنگتن براي تقويت حضور نظامي آمريكا در سه منطقه را مدنظر قرار داده است:
1 - شبه قاره هند (جنوب آسيا)
2 - آسياي ميانه قفقاز (آسياي مركزي)
3 - خاور دور (جنوب شرقي آسيا)
ظاهراً هدف اصلي اين استراتژي جديد بر روي مهار قدرت چين و جلوگيري از نفوذ مجدد روسيه استوار است و برمبناي تقويت همه جانبه حضور نظامي در آسيا فعاليت ميكند. در واقع هدف شاخص و اعلام شده اينست كه بجاي ايجاد پايگاههاي موقت و مسئله دار، به تفاهمات استراتژيك با دولتها روي آورند تا از اين طريق به حضور اطمينان بخش در منطقه منجر شده و به عنوان جزء اصلي ديپلماسي تدافعي كشورهاي منطقه در برخورد با مخاطرات محتمل معرفي شود.
پنتاگون در نخستين مرحله قصد دارد محورهاي 3 گانهاي را در نظر بگيرد:
الف - استقرار سيستمهاي دفاع موشكي و سپر دفاع استراتژيك
ب - دستيابي به پيمانهاي نظامي، امنيتي، فضائي و هسته اي
ج - تفاهم براي انجام جنگهاي سايبري
با اينكه واشنگتن در مقطع كنوني هيچگونه توضيحي درباره نقش و جايگاه ژاپن، فيليپين و كره جنوبي در اين زمينه ارائه نكرده ولي بنظر ميرسد با تمركز زدائي از اين بابت، سعي بر اينست كه انحصار پايگاهها در جنوب شرقي آسيا شكسته شود و در بهترين شرايط، آمريكا به تعداد زيادي پايگاه و فرصتهاي نظامي از طريق تفاهم با كشورهاي متعددي در آسياي مركزي، جنوبي و جنوب شرقي دست يابد. در واقع يكبار ديگر، هدف محاصره نظامي چين و روسيه و ايجاد حلقههاي محاصره بستهتر در اطراف مرزهاي اين دو كشور مدنظر قرار گرفته است. بدين ترتيب واشنگتن عليرغم لفاظيهاي ظاهري و مسالمت جويانه، خط تقابل با پكن و مسكو را در پيش گرفته و حتي به تخاصم و تدارك برخورد نظامي پرداخته است. موضوع مهمتر در اين ميان تغيير وزن و جايگاه كشورهاي هم پيمان اصلي همچون پاكستان و گرايش آشكار و غيرمنتظره به سوي هند يعني دشمن اصلي پاكستان در معادلات قدرت آسيائي است كه با ورود واشنگتن به اين صحنه، مناسبات قدرت و موازنه سياسي - نظامي تحت تاثير تحولات جدي قرار ميگيرد. آنچه در اين ميان اهميت دارد، شليك گلولههاي اتهام به سوي پاكستان از طرف آمريكا است. اوباما در آستانه ورود به هند، از پاكستان خواست به بيتفاوتي محسوس در قلمرو برخورد با تروريستها و افراطگرائي خاتمه دهد و با حساسيت بيشتري ايفاي مسئوليت نمايد. اين دقيقاً مشابه حملاتي است كه "ديويد كامرون " نخستوزير جديد انگليس در لحظه ورود به دهلي، عيناً عليه پاكستان به كار گرفت و حتي رسماً پاكستان را از صدور تروريسم به هند، برحذر داشت.
هر چند پاكستان بلافاصله واكنش خشم آلودي در هر دو مورد بروز داد و با جملات ديپلماتيك و محتاطانهاي اعلام كرد علت اين اظهارات و مفهوم آن قابل درك نيست ولي كاملاً آشكار است كه وزن و جايگاه پاكستان از يك "متحد " به يك "متهم " تبديل شده و آمريكا و متحدانش سعي دارند روي "هند " سرمايه گذاري كنند و حتي به آتش اختلافات ريشهدار و تاريخي ميان دو كشور دامن بزنند تا بلكه در جائي ديگر امتيازاتي را براي خود تضمين كنند و منطقه را براي توجيه حضور نظامي خود آشفته و بحراني سازند.
البته هند و چين در يك فرايند پرشتاب و ديرپا، يكديگر را به چشم "دشمن " مينگريستهاند ولي قابل باور نيست كه ايجاد مخاصمه و تنازع ميان هند و چين به همين سادگيها باشد ولي با اينهمه، واشنگتن براي آتش افروزي در اين زمينه از هيچ فرصتي فروگذار نكرده است.
رابرت گيتس، وزير دفاع آمريكا اخيراً در حضور مقامات چيني از سياستهاي واشنگتن در ادامه و تقويت حضور نظامي آمريكا پشت مرزهاي ساحلي چين دفاع و بر آن تاكيد نمود. علاوه بر اين، اصل مانور نظامي مشترك آمريكا و كره جنوبي در درياي زرد و درياي جنوب چين، اگرچه به بهانه تحريكات كره شمالي توجيه شد، اما دقيقاً تهديدي عليه چين بود براي قدرتنمائي آمريكا با وجود آنكه آمريكا در اين حركت اخير خود سعي دارد چنين وانمود سازد كه نزديكي به هند براي مقابله با قدرت روزافزون چين است، لكن "مهار هند " به خودي خود، بزرگترين هدف اعلام نشدهاي است كه پنتاگون براي تحقق آن ارزش و اهميت خاصي قائل است. چرا كه هند، در دنياي چندقطبي آينده قطعاً يكي از قطبهاي قدرت خواهد بود.
* مردمسالاري
روزنامه مردمسالاري در سرمقاله روز خود با عنوان " شكاف ديجيتالي و نمايشگاه هاي الكامپ و تلكا م "به قلم ميرزابابا مطهري نژاد آورده است: هفته گذشته را با نمايشگاه الكامپ به انتها رسانديم و هفته بعد را با نمايشگاه تلكام آغاز مي كنيم. از آنجا كه شكاف ديجيتالي به طور وحشتناكي جامعه علمي اقتصادي تجاري و اداري را آزار مي دهد، توقع داريد در نمايشگاه الكامپ و تلكام راه حلي براي معضل عصر اطلا عات را نظاره كنيد، اما با نمايشگاه نرم افزارهاي كاربردي Offline و وسايل صوتي و تصويري و تجهيزات سمعي و بصري و فروشگاه تجهيزات الكترونيكي، خشكت مي زند، گويا آنها كه بايد شكاف ديجيتالي را باور كنند و كاري براي آن انجام دهند، چنين باوري ندارند. امروزه در جهان پهناي باند زير 256 را در آمار كاربران اينترنت منظور نمي كنند و در هتل ها، منازل، ادارات پهناي باند بالا ي 1000 را براي مشتريانشان فراهم ساخته اند. مدارس، دانشگاه ها اگر به اينترنت با پهناي باند بالا دسترسي نداشته باشند، مثل اينكه آب و برق ندارند و ادامه تحصيل در آنها معنا ندارد.
در آرشيو، برنامه وزراي پيشنهادي براي وزارت ارتباطات و فناوري اطلا عات را مرور مي كردم، وزير فعلي و وزير قبلي و وزير قبلي يعني 12 سال پيش تاكنون همه افزايش سرعت، پهناي باند و ابعاد شبكه مستقل از تلفن ثابت را براي اطلا عات و فناوري هاي آن در برنامه اعلا م داشتند. اما اينك به جايي رسيده ايم كه به نام نمايشگاه الكامپ نمايشگاه صوتي و تصويري و وسايل سمعي و بصري و تجهيزات آموزشي و نرم افزار كه بسياري از آنها را در نمايشگاه كتاب نمايشگاه قرآن و نمايشگاه چند رسانه اي ديده بوديم. بهتر است براي انتقال دقيق تر پيام اين نوشتار اشاره اي گذرا به شكاف ديجيتالي داشته باشم. شكاف ديجيتالي چيست؟ شكاف ديجيتالي يعني پراكندگي نابرابر جهاني دسترسي به اينترنت. كوفي عنان دبير كل قبلي سازمان ملل در سال 2002 گفته بود: «فناوري هاي جديد ارتباطات و اطلا عات از پيشران هاي جهاني سازي به شمار مي رود. اين فناوري ها مردم دنيا را به يكديگر نزديك ساخته و ابزارهاي بي نظيري رادر جهت نيل به توسعه در اختيار تصميم گيران و سياستگذاران قرار مي دهند. شكاف ميان «دارا» و «ندار» هاي اطلا عات رو به گسترش است. خطر بزرگي كه ما را تهديد مي كند آن است كه در آينده، دنياي فقيران به كلي از اقتصاد دانش بنيان جهاني، جدا شود.» شكاف ديجيتالي، گوياي وجود شكاف در دسترسي به ديگر منابعي است كه تاثير نهفته تري دارند; نابرابري دسترسي به آموزش، مراقبت هاي بهداشتي، سرمايه، سرپناه، شغل، آب سالم و مواد غذايي. ساير شكاف ها را مي توان نتيجه اي از نابرابري دسترسي به اطلا عات يعني شكاف ديجيتالي و نه علت آن قلمداد كرد. ابعاد مختلف شكاف ديجيتالي بر دغدغه هاي گوناگون اجتماعي در حوزه آموزش و ظرفيت سازي، عدالت اجتماعي و تناسب فناوري و اطلا عات با بافت اقتصادي- اجتماعي جامعه دلا لت دارند. در دسترس بودن خدمات، آگاهي، فرصت يادگيري و استفاده از رسانه جديد، فناوري هاي برتر، تجربه، مهارت ها، پشتيباني، تمايلا ت وانگيزه ها، شرايط، مسايل فرهنگي، زبان و گويش و... و توانمندسازي جامعه مدني جنبه هاي مختلف شكاف ديجيتالي است. اگر در دهه هاي 60 و 70 رشد تلفن ثابت نشانه توسعه ارتباطات به شمار مي رفت، امروزه رشد تلفن سيار و پهناي باند نشانه توسعه ارتباطات است و شايسته بود نمايشگاه الكامپ و شايسته تر است كه در نمايشگاه تلكام مساله پهناي باند و سرعت قابل دسترسي به اينترنت محور نمايشگاه قرار گيرند، از الكامپ كه چنين افقي بيرون نيامد، باشد از تلكام كه از امروز فعاليت خود را آغاز مي كند نتيجه اي حاصل آيد.
انشا»الله
* آفرينش
روزنامه آفرينش در سرمقاله خود با عنوان " سياست حذف رواديد " به قلم علي رمضاني آورده است: چندي پيش گريگول واشادزه وزير امور خارجه گرجستان و منوچهر متكي وزير امور خارجه ايران در تفليس توافقنامهاي در زمينه برقراري رژيم بدون رواديدي بين دو كشور امضاء كردند كه براساس اين سند اتباع ايراني و گرجي ميتوانند بدون اخذ رواديد براي مدت 45 روز به كشور ديگر سفر كنند .اين سياست و حذف رواديد در ميان كشورهاي منطقه هر چند دير انجام پذيرفته است اما ميتواند پيامد هاي مثبت و چشم گير و متعددي در برداشته باشد .در واقع آسان نمودن رواديد و حذف ويزا براي عبور و مرور شهروندان به كشورهاي يكديگر چه در سطح منطقه اي و چه در سطح جهاني و حتي برداشتن مرزهاي جغرافيايي از جمله سياستهايي است كه از اتحاديه اروپا شروع شد و اكنون نيز چندين دهه است كه اين اقدام در نقاط مختلف جهان توسط كشور ها در حال انجام است و كشور هاي گوناگون ميكوشند تا با توجه به منافع سرشار چنين سياستي، آن را درسياست خارجي خود اعمال كنند .در اين بين كم شدن فاصلههاي گذشته ، نرم شدن مرزهاي سفت وسخت پيشين ، عبور و مرور آسان و بي دغدغه شهروندان در خاك كشورهاي يكديگر و چنين رفت و آمدهايي كه از يك سو منجر به آشنايي و شناخت ملتهاي همسايه و جهاني از يكديگر ميشودو ازسوي ديگر نيز خود از موثرترين گام هايي است كه ميتواند ايجاد ارتباط متقابل دولتها را هموار سازد. گذشته از اين، اين سياست ميتواند تاثيرات متعدد اقتصادي سياسي و فرهنگي نيز داشته باشد چنانچه ميتواند هم به ارتباطات بيشتر اقتصادي كمك كرده و از سويي نيز با تشويق جهان گردي ميان كشور ها به افزايش تعداد توريستهاي دو كشور كمك كند.با نگاهي به كشورهاي جهان در مي يابيم كشور ما از جمله كشور هايي است كه تا كنون نتوانسته است سياست حذف رواديد را با بيشتر كشورهاي منطقه اي و جهاني به اجراگذارد در اين بين تا كنون ايران توانسته با تعداد كمي از كشور ها سياست حذف رواديد را به اجرا گذارد در اين بين هر چند تسهيل در امر رفت و آمد و برقراري رژيم بدون رواديد با كشورهاي همسايه و جهان سياستي است كه از چندي پيش به گونه جديتري مورد توجه مقامات كشور قرار گرفته كه از جمله آنها ميتوان به حذف نظام رواديد ميان ايران با سوريه، گرجستان و... نام برد اما بايد گفت براي گسترش اين امر و حذف رواديد با كشورهاي منطقه اي نظير ارمنستان و بيشتر كشور هاي ديگر منطقه كوشيد چه اينكه ايران با قرار گرفتن در منطقه جغرافيايي خليج فارس، خاورميانه، شبه قاره و اوراسيا حكم چهارراهي را دارد كه از هر طرف ميتواند تبديل به پل ارتباطي و ترانزيتي و عبوري براي شهروندان كشورهاي اطراف باشد در اين بين مسلما سياست حذف رواديد بيشتر با كشور هاي ديگر منطقه ميتواند پيامدهاي مثبت و گسترده فراواني را براي كشور در پي داشته باشد و به نوعي نيز به منطقه گرايي ايران نيز كمك كند.
*دنياي اقتصاد
روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله خود با عنوان "سياستمداران مداخلهگر و جنگ ارزي " به قلم محمود صدري آورده است:
آدام اسميت، اقتصاددان و فيلسوف اسكاتلندي 250 سال پيش گفته است: «هرگاه دو همباز اقتصادي را در حال گفتوگوي خصوصي ديديد، بدانيد دسيسهاي عليه مردم در راه است.»
اسميت اين سخن را نه در مذمت سرمايهداري و اقتصاد آزاد، بلكه در نكوهش كساني كه در سازوكارهاي طبيعي اقتصاد و در راس آنها رقابت اقتصادي دستكاري ميكنند، بر زبان رانده است.
به اعتقاد اسميت و پيروان او همنشيني صاحبان سرمايه و بنگاه همانقدر معطوف به دسيسه است كه همنشيني سنديكاهاي كارگري؛ زيرا هر دو گرايش به انحصار دارند.اولي ميخواهد انحصار توليد و قيمت را به دست بگيرد و دومي خواستار به دست آوردن انحصار كار و دستمزد است. در زمانهاي كه اسميت اين هشدار را داد، احتمال تباني اعضاي صنوف وجود داشت؛ اما در دوران كنوني احتمال اين كار كاهش يافته است؛ زيرا دسترسي همگاني به اطلاعات زياد شده است و بهتبع آن دسيسهچيني به آساني گذشته نيست. معناي اين سخن اين نيست كه بساط دسيسهچيني جمع شده است. در روزگار فراواني اطلاعات و بسته شدن دست سرمايهداران و كارگران و ديگر صنوف اقتصادي، دولتها و بانكهاي مركزي انحصار دسيسه را به دست گرفتهاند و نظم بازار را مطابق منافع و مصالح بزرگترين صنف؛ يعني سياستمداران دستكاري ميكنند و نام آن را پيگيري مصالح ملي ميگذارند.
نبرد ارزي آمريكا و چين در سالهاي اخير آشكارترين وجه دسيسهچيني دولتها عليه نظم بازار و منافع مصرفكنندگان است. ارزش پول چين (يوآن) و دلار آمريكا مدام رو به كاهش است و آمريكا و چين يكديگر را به دستكاري در نرخ ارز متهم ميكنند. انكارهاي دوسويه رهبران واشنگتن و پكن قانعكننده نيست؛ زيرا حالا ديگر اين قابل كتمان نيست كه حتي اگر چينيها ارزش يوآن را بهصورت مصنوعي پايين نياورده باشند، اين ناتواني 400 ميليون چيني از ورود به بازار خريد كالا است كه مازاد صادراتي انبوهي ايجاد كرده و راه تهاجم كالاهاي چيني را به بازارهاي جهاني گشوده است. در مقابل، دولت آمريكا نيز هرچند بگويد ارزش دلار را مصنوعا پايين نياورده است، خريد اوراق قرضه (كه تازهترين آن 600 ميليارد دلار بود) راه غيرمستقيم ارزشزدايي از دلار است كه قابل كتمان نيست. حال در چنين فضايي رهبران سياسي 20 كشور پرقدرت اقتصادي جهان در كرهجنوبي گرد آمدهاند تا راهي براي حل مشكلات اقتصاد جهان از جمله جنگ ارزي آمريكا و چين بيابند؛ اما تنها مشكلي كه تاكنون براي آن راهحلي يافت نشده همين مشكل اصلي؛ يعني جنگ ارزها است.
نكته عبرتآموز در سرسختي دولتهاي آمريكا و چين اين است كه هر دو دولت، در زمينه مداخله در اقتصاد داخلي از پيشينيان خود تندروتر هستند. دولت دموكرات آمريكا، دوسال پيش برنامه اقتصادي خود را با بستههاي حمايتي براي نجات بنگاههاي ناكارآمد و ورشكسته آغاز كرد. دولت هوجينتائو نيز از هشت سال پيش پارهاي برنامههاي اصلاحي دولتهاي قبلي چين را متوقف كرده و بر دامنه مداخله دولت در اقتصاد افزوده است. حالا دو دولت كه در عرصه داخلي مداخلهگرند، در عرصه جهاني رودرروي هم ايستادهاند و هر يك اصرار دارند سياست حمايتگرايي خود را موجه و انجام همان كار توسط رقيب را ناموجه نشان دهد. همين معيار دوگانه است كه سياستمداران چيني و آمريكاييها را در برابر منطق روشن اقتصاد و بازار ناتوان كرده است و تا زماني كه اراده مداخلهجويي اين سياستمداران شكسته نشود، در برهمين پاشنه خواهد چرخيد: ديروز تعرفهها، امروز ارزها و فردا لابد موضوعي ديگر.
* وطن امروز
روزنامه وطن امروز در سرمقاله خود با عنوان "عاشوراي امسال "به قلم محمدمهدي تقوي آورده است:
دهمين دوره انتخابات ريا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرتال دانشگاهی کشور]
[مشاهده در: www.unp.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]
-
گوناگون
پربازدیدترینها