محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826583962
دنياي گسترده خوشنويسي در هنر اسلامي ايران
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دنياي گسترده خوشنويسي در هنر اسلامي ايران
دكتر «محمد حسين حليمي»، هنرمند پژوهشگري است كه تاكنون كتابهاي مختلفي را در زمينه آموزش هنرهاي تجسمي و هنرهاي اسلامي به رشته تحرير درآورده است. به تازگي نيز كتابي ديگر از او با نام «زيبايي شناسي خط در مسجد جامع اصفهان» از سوي انتشارات «قدياني» منتشر شده است. حليمي براي نگارش اين كتاب، پنج سال اخير را به طور مستمر به مطالعه و پژوهش بر روي نقوش مسجد جامع اصفهان صرف كرده است. گفتوگوي پيش رو با وي به بهانه انتشار اين كتاب تازه منتشر شده انجام گرفته است كه از نظر ميگذرد.
*شرحي از زندگيتان را از آغاز تاكنون بفرماييد.
ـ من اسفند سال 1319 در همدان متولد شدم. تحصيلات مقدماتي خود را در مكتبخانه پدر بزرگ مادريام «ميرزا غلامحسين اسلامبولچي» گذراندم. پس از آن به دبستان و دبيرستان و دانشسراي مقدماتي رفتم و پس از گرفتن ديپلم ادبيات از دانشسراي مقدماتي به خدمت آموزش و پرورش درآمدم و از سال 42 با تدريس در روستاهاي اطراف همدان كارم را شروع كردم و چون خطاطي را در حد مقدور از پدر بزرگم آموخته بودم، همزمان با تدريس در كارگاهي كه در همدان داشتم، به كار خط و خوشنويسي مشغول شدم و در واقع فعاليت حرفهاي من در زمينه هنر و خوشنويسي از آن زمان شروع شد.
مدتي هم در دبيرستانهاي همدان دبيرخوشنويسي و نقاشي بودم، اما در زمينه نقاشي تبحري نداشتم و اطلاعاتم براي تدريس اين رشته كافي نبود؛ بنابراين تصميم گرفتم پس از سه سال،آموزش و پرورش را كنار بگذارم. سپس در كنكور دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شركت كردم و سال 1345 در رشته نقاشي اين دانشكده پذيرفته شدم. از آن زمان بود كه به دنياي ديگري قدم گذاشتم. ابتدا با كار خوشنويسي امرار معاش ميكردم، اما كمكم طراحي و نقاشي و بعدها عكاسي و گرافيك به كمكم آمدند و به فعاليتهاي حرفهاي مشغول شدم.
پس از فارغالتحصيلي از دانشكده هنرهاي زيبا به عنوان مدرس دانشكده هنرهاي تزئيني، مدرسه عالي ساختمان و انستيتو تربيت مربيان هنري تدريس ميكردم، اما باز احساس كردم كه كافي نيست. پس كولهبارم را بستم و عازم فرانسه شدم و در «آرـ دكو»، مدرسه هنرهاي ترئيني پاريس، به تحصيل در رشته گرافيك پرداختم و همزمان در مقطع فوق ليسانس رشته هنرهاي تجسمي دانشگاه «سوربن» و در كلاسهاي ليتوگرافي مدرسه «بوزار» هم شركت داشتم همچنين به صورت شبانهروزي نيز عكاسي، نقاشي، چاپ و كار گرافيك ميكردم.
بعد از سه چهار سالي كه در پاريس بودم، به ايران برگشتم و در دانشگاه «فارابي» كه بعد از پيروزي انقلاب به صورت مجتمع دانشگاهي در آمد و اكنون بخشي از آن دانشگاه هنر شده است، مشغول تدريس شدم.
پس از آن دوباره به مدت دو سال ديگر براي ارائه تز دكترا به فرانسه بازگشتم. تز دكترايم در زمينه زيباييشناسي بود كه خوشنويسي را براي بررسي انتخاب كرده بودم. پس از ارائه تز دكترا به ايران برگشتم و از سال 1361 تاكنون در دانشگاه تهران مشغول تدريس هستم.
به طور كلي ميتوانم بگويم كه محدوده فعاليتهاي هنري من با خوشنويسي شروع شد و با نقاشي، گرافيك و عكاسي ادامه پيدا كرد. در سالهايي هم كه تدريس ميكنم، بحثهاي نظري و مفهومي مرتبط با هنرهاي تجسمي را در محدوده كاريام انجام ميدهم و كارهاي پژوهشي آميخته با نوعي فعاليتهاي عملي طراحي، همواره مورد علاقه من بوده است و به عنوان هنرمندي كه به كارهاي پژوهشي هم علاقهمند است، همزمان به عمل و نظر در هنر اهميت ميدهم و معتقدم كه اين دو همواره بايد پا به پاي هم پيش بروند.
*درباره كتابهايي كه تاكنون تاليف و ترجمه كرده ايد، بفرماييد.
ـ كتابهايي كه تاكنون از من منتشر شده، با توجه به احساس من نسبت به نياز جامعه هنري بوده است. اولين كتابي كه از من منتشر شد، مربوط به بخشي از هنر ميشد كه تا آن موقع در مدارس و دانشكدههاي هنري كشورمان به آن پرداخته شده بود و آن بخش «رنگ» بود.
يكي از بهترين كتابها در اين زمينه از رنگشناسي بود كه درباره زيباييشناسي رنگ كتاب نوشته بود و او «يوهانس ايتن» آلماني و از مدرسين مدرسه «باوهاوس» بود. كتاب او بهترين، كاملترين و عمليترين كتابي بود كه در آن زمان ميتوانست مورد استفاده همه هنرمندان قرار گيرد.
در سالهايي كه آخرين سال دانشجويي خود را در دانشكده هنرهاي زيبا ميگذراندم، اين كتاب را ترجمه كردم كه به صورت بسيار ناقص و با عنوان «كتاب رنگ» چاپ شد و چون تا آن زمان هيچ كتابي در اين زمينه چاپ نشده بود،با تمام كاستيهايي كه داشت، بلافاصله ناياب شد. چند سال بعد مجدداً اين كتاب را از زبان فرانسه به فارسي ترجمه كردم و دوباره ويراستاري شد. چاپ كتاب رنگ ايتن تا سال گذشته كه چاپ يازدهم آن بود، ادامه يافته است.
اين كتاب متناسب با برنامههاي آموزشي هنر است و خوشبختانه در طول اين سالها مورد استفاده بسياري قرار گرفت.
*درباره كتابهاي ديگر خود توضيح بدهيد.
ـ بعد از كتاب رنگ ايتن، چون تدريس من در رشتههاي مختلف هنرهاي تجسمي مانند نقاشي، گرافيك و عكاسي بود، يادداشتهاي آموزشي خود را در طول تدريس به صورت كتاب در آوردم و خلاصه و چكيده مطالب جمعآوري شده به صورت كتابي درسي با عنوان «بررسي شيوههاي نقاشي از رنسانس تا هنر معاصر» منتشر شد. اين كتاب فقط يك دوره انتشار يافت و به دليل كوتاهي ناشر، چاپهاي بعدي آن روانه بازار نشد.
كتاب ديگري كه بسيار هم مهم است، «مباني هنرهاي تجسمي» نام دارد. من طي دورههاي تجربي كه در آموزش و پژوهش در ايران و خارج از ايران داشتم، متوجه شدم كه بايد آموزش هنر براساس اصول و ضوابط دقيق پايهگذاري شود و قابل تكرار و مستند باشد. با مطالعه آثار هنرمندان غربي، مخصوصاً استادان مدرسه «باوهاوس» مانند «پل كلي» ،«ايتن» و «كاندينسكي» كه در آثارشان بيشتر به تدوين الفباي هنر پرداختهاند، تجربيات آنها را در طول بيش از 20 سال در كلاسهاي خود پياده كردم. خوشبختانه در كلاسهاي من دانشجويان شايسته و نكتهسنج، ايدههاي مرا به صورت عملي پياده كردند كه جمعآوري نتايج حاصل شده و گزينش از ميان آنها به صورت يك كتاب با عنوان «مباني هنرهاي تجسمي» تأليف شد.
اين كتاب در زمان اولين دورة چاپ به عنوان «كتاب سال» معرفي شد و متأسفانه باز هم ناشر اين كتاب در رابطه با نشر به موقع و دقيقش بسيار كوتاهي كرد. البته اين كتاب به چاپ نهم رسيد، امّا بايد به دليل نياز جامعة هنري به اين گونه كتابها چاپ آن ادامه مييافت تا اكنون در زمرة كتابهاي ناياب قرار نگيرد.
كتاب ديگري را كه به همراه همسرم «منيژه اسلامبولچي» ترجمه كردم، «شهر اسلامي» نام دارد. اين كتاب اثر «نجمالدين بمات»، يكي از استادان مسلمان من در دانشگاه سوربُن است كه ادارة چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي آن را يك بار بيشتر چاپ نكرد.
* از نگارش تازهترين كتاب خود «زيباييشناسي خط در مسجد جامع اصفهان» بگوييد.
ـ يكي از مهمترين دغدغههاي من همواره اين بود كه در زمينهاي كه هميشه به آن علاقهمند بودهام و در عمق وجود من ريشه دوانده است؛ هنري كه از شش سالگي با آن درگير بودهام، يعني به خط و خوشنويسي بپردازم. بخشي از كاري كه در اين زمينه كردهام، انتخاب تز دكترايم در سال 55 در رابطه با خط و خوشنويسي با عنوان «زيباييشناسي خط در معماري اسلامي ايران» بود و مسجد جامع اصفهان فقط بخشي از رسالة دكتراي مرا در برميگرفت.
رسالة دكتراي من مقدمهاي دربارة خط و خوشنويسي، شيوههاي خط و جلوههايي از خط در معماري ايران به صورت خلاصه و گذرا بود كه در بخش مربوط به مسجد جامع اصفهان، بيشتر به آن پرداخته شده بود. پس اين قسمت را از رسالة دكترايم جدا كردم و تحت عنوان اين كتاب آوردم و به صورت گستردهتر در اين كتاب به آن پرداختم. البته اين كتاب، تمامي جلوههاي بسيار ارزشمند هنر خوشنويسي را در معماري اسلامي ايران نشان نميدهد و فقط نشانگر بخشي از آن است كه بسيار خاص و متفاوت در مسجد جامع اصفهان جلوهگري ميكند.
* چرا مسجد جامع اصفهان را براي پژوهش انتخاب كرديد؟
ـ مسجد جامع اصفهان اثري بينظير در عالم هنر اسلامي است. اين مسجد از بسياري جهات قابل تأمل است. مسجد جامع به لحاظ تاريخي، معماري، كاربرد هنرهاي ديگر در آن كه در ارتباط با معماري هستند، به ويژه هنرهاي تجسمي، جايگاه خاص هنر خوشنويسي در آن و تأثيرگذاري آن در شكلگيري معماري اسلامي، اثري شاخص قلمداد ميشود.
* تحقيق و پژوهش روي اين كتاب را از چه زماني شروع كرديد؟
ـ از سالهاي دور، از زماني كه در دانشكدة هنرهاي زيبا دانشجوي رشته نقاشي بودم تحقيق روي خط و خوشنويسي در معماري ايران را شروع كردم كه بيشتر به صورت ديدن آثار و جمعآوري منابع بود. بخش عمدهاي از كارهاي پژوهشي من در اين رابطه نيز باز ميگردد به دورة تدريس من و كارهايي كه دانشجويانم به انجام رساندهاند. دانشجويان من آثار بسيار ارزشمندي را در رابطه با طراحي حروف و آثار خوشنويسي اين مسجد تا به حال انجام دادهاند.
* با توجه به علاقهمندي و تحقيقاتي كه قبلاً به صورت پراكنده و غيرمتمركز روي خوشنويسي و نقوش مسجد جامع اصفهان داشتهايد، از چه زماني پژوهش متمركز روي اين كتاب را آغاز كردهايد؟
ـ به طور كلي اين كار در سه نوبت انجام شد. يك بخش آن بازميگرددبه دورة دانشجويي من كه با سفرهاي متعدد و ديدار از آثار هنري و عكاسي از آنها و با راهنماييهاي استادان آن زمان هنر اسلامي را مرور ميكردم و مسجد جامع اصفهان هم شامل آن ميشد ولي تحقيقاتم روي آن چندان دقيق نبود تا اين كه تصميم گرفتم روي اين مسجد به صورت خاص كار كنم.
پس از سال 54 تا 56 شروع كردم به عكاسي از مسجد جامع اصفهان و از تمامي قسمتهاي آن به صورت سياه و سفيد عكس گرفتن. بعدها هم كه تز دكترايم را برگزيدم، روي اين مسجد كنجكاوي بيشتري كردم. بعد از ارائة رسالة دكترا، پژوهشهايم دربارة اين موضوع راكد شد تا اين كه پس از 25 سال مطالبي را در اين باره به دست آوردم و بخشهايي از آن را به كمك همسرم به فارسي برگرداندم و به اين ترتيب تدوين اين كتاب دوباره به جريان افتاد.
* از چه سالي كار دوبارة روي آن آغاز شد؟
ـ شروع آن از پنج سال پيش بود كه با تدوين مطالب آغاز شد، اما منابع تصويري كه داشتم با توجه به امكانات خوبي كه الآن براي تهيه تصاوير هست، مناسب زمان حال نبود. پس دوباره شروع به عكاسي از تمامي قسمتهاي مسجد جامع اصفهان كردم.
* در اين كتاب برخلاف عنوان آن كه «زيباييشناسي خط در مسجد جامع اصفهان» است، فقط به نقوش خوشنويسي در اين مسجد پرداخته نشده، بلكه پژوهش روي نقوش ديگر و همچنين معماري مسجد هم در نظر گرفته شده است؛ در اين باره توضيح بدهيد.
ـ چون بحث مربوط به زيباييشناسي است، وقتي به خط ميپردازيم، در عين حال كه به آن توجه داريم؛ فقط خط، كلمات و نوشتهها و ظرايف آنها و حتي مفاهيم نوشتهها و نقش تاريخي آنها موردنظر ما نيست. اگر «خط» را نوعي طراحي قلمداد كنيم كه هنرمند با ابزار خاص آن را پياده ميكند، ديگر «خط» را فقط نسخ و ثلث و نستعليق نميتوان در نظر گرفت و انواع شكلها در زمرة خط جاي ميگيرند.
«خط» از نظر بصري به گونهها و انواع مختلف تقسيمبندي شده است؛ مثلاً يكسري از حروف و كلمات مانند نسخ و ثلث و شكسته مدورند و اسليميوار شكل گرفتهاند و آنها را به صورت سنتي «دور» ميخوانند. يك سري از خطوط هم آنهايي هستند كه خطوط مدور كمتر از خطوط مسطح و راست در آنها به كار رفته است كه به صورت سنتي به آنها خطوط «سطح» گفته ميشود. در اين ميان، نوعي از خطوط كوفي هم هستند كه براساس خطوط هندسي عمودي و افقي و سطحها ساخته شدهاند.
دستة دوم خطوط كوفي وقتي كه به صورت خيلي خالص درميآيند، فقط به صورت خطوط ساده شدة عمودي و افقي نشان داده ميشوند كه به آنها خطوط «معقلي» و «بنايي» گفته ميشود. حال تركيب طراحي خطوط با مواد به جلوة بصري آنها وقعيت بيروني ميدهد. در جايي كه هنرمند تشخيص ميدهد بايد معماري اسلامي همچون مساجد زينت يابند، اين خطوط در جايگاهي كه نقطه عطفي براي پيام دارند، متناسب با شكل بناي معماري بهكار برده ميشوند؛ مثلاً در جايي مثل منارهها كه مدوّر هستند، با استفاده از مصالح معماري بهصورت مدوّر در آن جاي ميگيرند و در جايي ديگر كه مسطح است، با استفاده از آجرهاي روي هم پديدار ميشوند و آنجايي كه موادي مثل گِل و گچ شكلپذيري بيشتري دارند، خطوط شكل مواد را به خود گرفته و با آن منطبق ميشوند و طراح با علايق هنري خود و انتخاب كلمات مناسب و مواد منطبق با آن نقوش زينتي را در معماري ميآورد.
*چه ضرورتي در پرداختن به نقوش تزئيني غيرخوشنويسي و معماري در اين كتاب احساس كردهايد؟
در معماري، همه چيز مثل زنجير به هم پيوند دارد و هيچ چيز وصلة ناجور نيست. هنرمندان خوب ميدانستند كه وقتي مواد مختلفي مانند آجر، سنگ و گچ را كنار هم ميآورند و از نظر تزئيني هم متناسب با اين مواد از خطوط منطبق با آنها استفاده ميكنند، به همان نسبت هم جلوههاي مختلف شكلآفريني در اين ميان پديد ميآيد. در يك جا كلمات نقشآفريني ميكنند و در جايي ديگر نقوش هندسي فضاها را شكل ميدهند و اين دو با هم پيوند برقرار ميكنند و با هم رفاقت ميكنند.
در جايي نقوش هندسي شكل خط را ميگيرند و در جايي ديگر خطوط به شكلهاي هندسي در ميآيند. اين دو در كنار هم با يكديگر گفتوگو دارند و فقط هنرمند مسلط به كار زمينة گفتوگوي ميان اين دو فراهم ميكند. چون زبان بصري آنها، امكانات بصري و قابليتهاي بصري هر يك از مواد و مصالح و همچنين خطوط و نقوش را ميداند. اين ويژگي است كه طراحان ما امروزه از آن بيخبرند وبه همين سبب است كه آثار ارائه شده در معماري ناهمگون و ناهماهنگ هستند و نگاه را آزار ميدهند.
*بخش بندي كتاب بر چه اساسي صورت گرفته است؟
ـ من در اين كتاب، مثل يك ديداركننده وارد مسجد ميشوم؛ از در ورودي آن وارد ميشوم، دور ميزنم و سپس خارج ميشوم. معماري اين مسجد براساس مربع طراحي شده و بر چهار محور استوار است. در مربع چهار ضلع كه دوبهدو روبروي هم هستند، وجود دارد. مسجد جامع اصفهان هم براساس يك حياط مربع شكل با چهار ايوان روبهروي هم شكل گرفته است.
برهمين اساس و به خاطر چهار قسمت متمايز در معماري اين مسجد، من هم چهار فصل را براي اين كتاب انتخاب كردهام.
دراين كتاب، مسجد دور زده ميشود و قسمت به قسمت آن معرفي ميشود. بعد از اين ديدار كامل است كه بيننده متوجه ميشود دنياي خوشنويسي چقدر در آنجا گسترده و عميق است.
تنوع دورههاي تاريخي اين مسجد هم مورد ديگري است كه به آن در كتاب پرداخته شده؛ هرچند كه پيش ازاين، باستانشناسان بسياري به آن اشاره كردهاند.
*هدف شما از نگارش اين كتاب چه بوده است؟
ـ قصد من در پژوهش مطالب اين كتاب و انتشار آن اين بود كه علاقهمندي و حساسيت خود را نسبت به آثار ارزشمند هنر اسلامي ايران، معماري و هنرهاي تجسمي وابسته به معماري داشتهام را به صورت خالص و ناب نشان دهم و ميخواستم كه ديگر هنرمندان هم از ارزش اين آثار مطلع باشند.
من علاقهمندم كه هنرمندان ما، بهويژه هنرمندان هنرهاي تجسمي، با دقت و صميميت و مسئوليت بيشتري به آثار سنتي نگاه كنند و سعي داشته باشند كه به عمق اين جلوههاي بصري نفوذ كنند تا از درون آنها به راز و رمز ناگفتهها و ناشكفتههاي بخشي از هنر ايراني راه يابند و بتوانند دوباره با زبان خودشان آنها را بيان كنند. نقوشي در اين مسجد وجود دارد كه طراحان و گرافيستهاي ما بايد آنها را ببينند و از آنها براي طراحي لوگو الهام بگيرند و راه و رسم طراحي لوگو را از اين نقوش بياموزند.
من به هنرمندان جوان توصيه ميكنم كه حتماً به اين مسجد پاي گذراند و بادقت نقوش به كار رفته در اين مسجد را بازخواني كنند تا متوجه شوند كه «يار در خانه و ما گرد جهان ميگرديم». اين آثار، آلبومهاي خانوادگي ما هستند. بياييم آنها را ورق بزنيم تا بدانيم اجداد طراح ما چه كساني بودند و چه پيچيدگيها و خلاقيتهايي در كارشان نهفته بوده است. من در اين كتاب سعي كردهام با ذرهبين به مباحث آن داخل شوم و سعي كردهام به تكرار حرفهاي ديگران نپردازم.
*در پژوهش روي نقوش به كار رفته در معماري اين مسجد، چه بخشي از آن شما را بسيار تحت تأثير قرار داد؟
ـ شايد اولين چيزي كه مرا تحت تأثير قرار داد «هنر اسلامي ايران» بود. تأكيد ميكنم: نميگويم «هنر اسلامي»، بلكه ميگويم «هنر اسلامي ايران». چون مثلاً طراحي حروف معقلي با اين مهارت و دقت و با اين عمق و پيچيدگي و با اين همه راز و رمز فقط و فقط در مسجد جامع اصفهان ديده ميشود يا در كشورهاي مختلف عربي طرح «محراب» در معماري آن هم با نقش برجسته حروف و نقوش بسيار كار شده، اما هيچكدام مثل محراب «الجايتو» در مسجد جامع اصفهان نميشوند.
رمز و رازي در طراحي معماري و طراحي حروف و نقوش آن وجود دارد كه در هيچ جا نميتوان سراغ گرفت. همچنين اين اثر نشان از تواناييهاي بسيار متعدد دارد كه در يك جا گرد آمدهاند. محراب الجايتو فقط يك اثر هنري نيست. ما ميتوانيم در مقابل آن بايستيم و دستور برنامهريزي و همچنين اوج توقع در طراحي هنري را از آن بگيريم، كه البته در اين ميان نيز خواهيم ديد كه يك يادبود تاريخي هم در درون آن نهفته است. در حالي كه بهترين جاها را در آن براي جاي دادن نامي متبرك در نظر گرفتهاند.
فكر ميكنم كسي كه اين كتاب را ورق بزند، علاقهمند شود كه برود و آنجا را دوباره ببيند. بايد از اين پس هركس كه به مسجد جامع پا ميگذارد، با ذرهبين دقت برود و بايد كساني هم آنجا باشند كه به عمق معاني تسلط داشته باشند و ديداركنندگان را راهنمايي كنند. اين مسجد به من هنرمند، به من مسئول فرهنگي، من ديداركننده ايراني و غير ايراني يادآوري ميكند كه وقتي به ديدار من ميآيند، با دقت نگاه كنيد و مرا درست ببينيد.
* و سخن آخر...؟
ـ براي چاپ اين كتاب بايد از بسياري كساني كه با من همكاري كردند، تشكر كنم. نخست از ناشر گرانقدر اين كتاب آقاي قدياني، از همسرم «منيژه اسلامبولچي» و از دخترم «نگاره» كه در بخش گرافيك و صفحهآرايي اين كتاب بسيار مرا ياري رساند. همچنين از دختر برادرم «ناهيد حليمي» و از دانشجويان بسيار خوبي كه مرا در اين راه همراهي كردند. من اين كتاب را به همة اين افراد تقديم ميكنم.
يکشنبه|ا|2|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 520]
-
گوناگون
پربازدیدترینها