واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: كارگر بنايي كه رئيسجمهور شد! همكاري بشير و ترابي يازده سال طول كشيد كه در اين مدت بشير در نقش رئيسجمهور بود و ترابي نقشهاي گوناگوني بازي كرد (زنداني، رهبر اسلامي مردمي، رئيس مجلس ملي) ولي پس از اين مدت كه براي هردوي آنها بسيار سخت و ناگوار بود، به دليل توافق نداشتن بر كيفيت اداره كشور و چگونگي ايجاد ارتباط سياسي با ديگر كشورهاي همسايه از همديگر جدا شدند و بار ديگر، ترابي به زندان رفت و بشير در قصر رياست جمهوري ماند.
پس از اينكه در دو سال اخير، جار و جنجالهاي تبليغاتي نيروهاي استكباري به ويژه آمريكا در رابطه با منطقه پانصد كيلومتر مربعي غرب سودان (دارفور) به اوج خود رسيد، بسياري از رهبران كشورهاي اروپا كه در صحنه بينالمللي، دستشان تا مرفق به خون زنان و كودكان بيگناه افغاني و عراقي آلوده است، دم از انساندوستي و رعايت حقوق آنان زدند و حكومت سودان را به نسلكشي و ارتكاب جنايات بشري متهم ساختند و اكنون نيز با مطرح كردن دادخواست دادگاه بينالمللي لاهه پيرامون بازداشت رئيسجمهور سودان به دليل اتهامات نامبرده، تبليغات گستردهاي عليه اين كشور مسلمان به راه انداختند كه همچنان ادامه دارد و مشخص نيست نتيجه آن چه خواهد بود!اما براي اينكه چهره شماره يك اين رويدادها بهتر شناخته شود، مختصري از زندگي ژنرال «عمر حسن احمد البشير»، رئيسجمهور كنوني سودان بيان ميشود تا مشخص شود چرا اين شخصيت سوداني توانسته است بيشترين مدت حكمراني بين رؤساي سابق را از آن خود كند و ممكن است پس از برگزاري انتخابات رياستجمهوري در سال آينده ميلادي، در اين كشور همچنان در اين مقام ماندگار باشد.البشير در اول ژانويه سال 1944 ميلادي در شهر «حوش بانقا»، از توابع فرمانداري «شندي» كه در 180 كيلومتري شمال خارطوم، پايتخت سودان واقع است، به دنيا آمد و در همان شهر، مرحله ابتدايي را گذراند و سپس به همراه خانوادهاش به شهر خارطوم منتقل شد.پدرش كه از قبيله «البديريه» بود، در شركت كافوري نزديك پل بين دو شهر خارطوم و بحري كار ميكرد و مادرش از قبيله «الجعليين» كه از اشراف سادات سودان به شمار ميآيند، است.بنا بر گفته يكي از نزديكان البشير، وي فردي ورزشكار است و هفتهاي سه روز ورزش ميكند و طرفدار تيم فوتبال الهلال سودان «آبي پوشان پايتخت» و اهل شوخي و مزاح است. چاي و قهوه نميخورد و غذاي سوداني دوست دارد و تنها به موسيقي سنتي سودان معروف به «حقيبه» گوش ميدهد.البشير با آنكه فرزند دوم خانواده بود، اما از همان دوران نوجواني و از زماني كه دانشآموز بود، مجبور به كار كردن بود تا كمك خرج خانواده پر جمعيت يازده نفري خود شود و كارهاي متعددي انجام ميداد؛ از جمله كارگر بنا كه يك روز از پلكان بنايي به زمين افتاد و دندانش شكست.وي در دهه هفتاد قرن گذشته با دختر پسر عمويش «فاطمه خالد» ازدواج كرد، اما از وي صاحب فرزندي نشد و سرانجام پس از 35 سال، بار ديگر در سال 2005 با «وداد بابكر»، بيوه سرهنگ مرحوم ابراهيم شمس الدين وزير مشاور سابق وزارت دفاع سودان كه در حادثه سقوط هواپيماي نظامي در جنوب سودان كشته شد، ازدواج كرد و بنا بر گفته روزنامهنگار معروف سوداني و يكي از نزديكان البشير، اين ازدواج در واقع وفاداري بشير به دوست قديمي خود «ابراهيم شمس الدين» و پنج فرزندش است.بشير مرحله متوسطه را در مدرسه خارطوم گذراند و پس از گرفتن مدرك ديپلم به دانشگاه علوم پروازي راه يافت تا در ارتش سودان خلبان شود، اما تحصيل در اين دانشكده را نيمهكاره رها كرد و به عنوان افسر پرش با چتر نجات از دانشكده جنگ اين كشور ـ نوبتع 18 ـ فارغالتحصيل شد.اين در حالي است كه دانشآموختگان اين دوره، همان كساني بودند كه در كودتاي عليه حكومت صادق المهدي در سال 1989 ميلادي شركت كردند.وي پيش از كودتا، فرمانده منطقه نظامي در غرب شهر «نويره» بود و در آن هنگام جنگ به شدت بين نيروهاي دولت مركزي و جنگجويان جبهه مردمي آزاديبخش سودان به رهبري «جان گرانگ» ادامه داشت كه بشير در آن زمان، پيروزيهاي چشمگيري به دست آورده بود.البشير از نظر گرايشهاي اسلامي از همان دوران جواني، با جماعت اخوان المسلمين همكاري ميكرد و هنگام ورود به ارتش از آنها جدا شد تا هنگامي كه زمان كودتا فرا رسيد و دوباره به آنها پيوست. نفر اول اين جماعت، مرحوم «محمد المرضي جباره»، نخستين وزير برنامهريزي اقتصادي حكومت كودتا و پس از او، «مختار محمدين» و نفر سوم سرهنگ «عثمان احمد الحسن» بودند كه نفر آخر قرار بود رهبري كوتا را به عهده گيرد ولي با ترديد سرهنگ عثمان، رهبري كودتا به عهده عمر البشير گذاشته شد.البته بسياري از تحليلگران بر اين باورند كه اين كودتا توسط عوامل جبهه اسلامي ملي سودان به رهبري دكتر «حسن عبدالله الترابي» صورت گرفت و دليل اين ادعا، سخن شخص ترابي در شب جدايي بين ترابي و بشير در سال 2000 ميلادي كه ترابي به بشير گفت: «تو به قصر رياستجمهوري برو و من به عنوان زنداني به زندان ميروم» تا اين كه هيچ نشاني از دخالت اين جبهه با نيروهاي كودتاچي به جا نماند.البته يكي از عواملي كه به البشير و يارانش انگيزه فراواني داد تا كودتا كنند، وضعيت بسيار اسفبار ارتش سودان در جنگ جنوب بود در آن زمان سربازان سوداني مجبور شدند براي سد جوع، گربهها را شكار كنند و بخورند زيرا از مركز پشتيباني نميشدند.همكاري بشير و ترابي يازده سال طول كشيد كه در اين مدت بشير در نقش رئيسجمهور بود و ترابي نقشهاي گوناگوني بازي كرد (زنداني، رهبر اسلامي مردمي، رئيس مجلس ملي) ولي پس از اين مدت كه براي هردوي آنها بسيار سخت و ناگوار بود، به دليل توافق نداشتن بر كيفيت اداره كشور و چگونگي ايجاد ارتباط سياسي با ديگر كشورهاي همسايه از همديگر جدا شدند و بار ديگر، ترابي به زندان رفت و بشير در قصر رياست جمهوري ماند.دكتر صادق بخيت الفقيه، همكلاسي مرحوم دكتر محسن نوربخش در آمريكا و مشاور سابق رسانهاي بشير در باره ايشان ميگويد: بشير در برخورد با اطرافيان خود، بسياري از مرزها را ميشكست، به گونهاي كه برخورد انسانياش با وزير و سرايدار و نگهبان همسان بود (البته اين سخن شايد اشارهاي به برخورد بسيار متفاوت دكتر ترابي با اطرافيانش كه معمولا متكبرانه و آمرانه بود، باشد و به همين دليل، بسياري از از انقلابيون جوان كه ابتدا با ترابي بودند، به دليل همين برخورد از او جدا شدند و ادامه راه انقلابي خود را را با بشير ادامه دادند). دكتر صادق ميافزايد: بشير در نشستهاي هيأت دولت همچون رئيس برخورد نميكرد، بلكه ديگران حس ميكردند كه او با آنها مشورت ميكند.سرتيپ هادي بشري درباره بشير ميگويد: بشير هنگامي كه دستورهاي كلي به اطرافيان خود ميداد، ديگر در جزييات دخالت نميكرد و با اين كار، به آنها اعتماد به نفس و قدرت ابتكار در كارها را ميداد.البته يكي از ويژگيهاي بارز بشير، تسلط كامل وي بر روحيات مردم سودان و سخن گفتن به لهجههاي گوناگون سوداني در سخنرانيهاي عمومي در استانهاي اين كشور و جذب شديد دلهاي عامه مردم است.به هر حال، بشير در سالهاي طولاني حكومتش، نتايج بسيار خوبي به دست آورد كه مهمترين آنها بستن قرارداد صلح با «جان گرانگ» براي پايان دادن به جنگ جنوب و پايان عمليات اكتشاف و استخراج نفت و راهاندازي پالايشگاه بود كه نتيجه آن، رشد 11درصد در اقتصاد اين كشور (بنا بر گزارشهاي صندوق جهاني پول) شد.اما اين رشد و توسعه اقتصادي، مشكلاتي نيز به همراه داشت كه نمونه بارز آن آغاز درگيريهاي «دارفور» بود كه اگر اين درگيريها به صورت مناسب و مشروع حل نشود، ميتواند حكومت بشير را تهديد كند؛ هرچند اين حكومت از پشتيباني مردمي قوي برخوردار است.محمد هادي تسخيري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]