انقلاب اسلامي و بيداري ملت‌هاي مسلمان

واضح آرشیو وب فارسی:فارس: انقلاب اسلامي و بيداري ملت‌هاي مسلمان
خبرگزاري فارس: با پيروزي انقلاب اسلامي، در سراسر جهان اسلام، از يوگسلاوي و مراكش در غرب گرفته تا اندونزي و فيليپين در شرق، يك جنبش مردمي نُضج گرفت. اين تجديد حيات اسلامي به شكل‌هاي مختلف تجلي يافته است.

نخستين گام براي هر نوع مبارزه و جهاد و انقلاب؛ بيداري و آگاهي مردم، به عنوان ستون و بدنه اصلي حركت‌ها و نهضت‌ها مي‌باشد. آگاهي و بيداري مردم نقش بسيار مهم و حياتي دارد. موتور اوليه حركت و نيز شرط استمرار مبارزه، آگاهي مردم و شناخت مبارزين است. در حقيقت بدون حصول اين آگاهي، نهضت و جنبش ماندگاري شروع نمي‌شود و صرفاً در انديشه و تصور باقي مي‌ماند. اين شناخت و آگاهي شامل حوزه‌هاي مختلفي مي‌باشد. آگاهي از وضعيت موجود، آگاهي از وضعيت مطلوب، آگاهي از لزوم حركت و نهضت، شناخت و اطمينان از اصل امكان مبارزه و تحقق پيروزي، آگاهي از تون و امكانات خود و دشمن، شناخت و آگاهي نسبت به تجربة تاريخي و عملي ساير جنبش‌ها و نهضت‌ها از جمله اين موارد مي‌باشد. نظر به نقش و اهميت اين بدياري و آگاهي اوليه، قدرت‌هاي استكباري جهاني و نيز حكام و سران كشورهاي وابسته به آنان، هميشه به انحاء مختلف تلاش مي‌كنند تا مردم نسبت به مسايل ياد شده در جهل و ناآگاهي باقي بمانند و بدين ترتيب به طور ريشه‌اي از تشكيل و رشد نهضت‌ها جلوگيري شود.

گام دوم در مبارزه پس از آگاهي داشتن، شهامت و شجاعت لازم براي مبارزه مي‌باشد. اگر بيداري و آگاهي را به بنزين و موتور حركت‌هاي انقلابي تشبيه نماييم، شهامت و شجاعت، جرقة لازم براي احتراق بنزين اين موتور محركه است. در اين مورد نيز دشمنان تلاش زيادي كرده‌اند تا مردم بيدار و آگاه، فاقد شهامت و جرأت لازم بوده و افرادي ترسو و بزدل باشند.

تا قبل از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران، استكبار جهاني و عمال وابسته آنها در نگهداشتن مردم در جهل و ناآگاهي، تا حدود زيادي موفق بودند و با طر مواردي از قبيل نمي‌شود، قضا و قدر و تقدير الهي چنين است، اوضاع موجود را توجيه مي‌كردند. آن دسته از مردم نيز كه فاقد شجاعت و جرأت لازم جهت مبارزه بودند، براي سرپوش گذاشتن بر اين ضعف خود، به توجيهات فوق بيشتر دامن مي‌زدند. از طرف ديگر الگوي مناسبي در اين زمينه در اختيار نداشتند. ليكن به بركت پيروزي انقلاب اسلامي ايران،‌آگاهي و بيداري گسترده‌اي در بين مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان پديدار گشته و شجاعت لازم را براي مبارزه به دست آوردند. بدين ترتيب دستاورد جهاني ديگري در دفتر دستاوردهاي جهاني انقلب به ثبت رسيد.

احمد جبرئيل دبير كل جببه خلق براي زادي فلسطين مي‌گويد: «جمهوري اسلامي ايران با رهبري اسلامي و حكيمانة آن، محوري براي بيداري اسلامي در جهان و پناهگاهي براي مجاهدان انقلابي شده است. » (1) و سيد حسن نصرالله دبير كل حزب الله لبنان در بيروت مي‌گويد: «انقلاب اسلامي ايران، مسلمانان جهان را بيدار كرد و به آنان عزت بخشيد و اين مسأله در حضور قوي ملتها در صحنه‌هاي جهاد و مبارزه عليه رژيم‌هاي وابسته غربي به خوبي نمايان است. »(2)

با پيروزي انقلاب اسلامي، در سراسر جهان اسلام، از يوگسلاوي و مراكش در غرب گرفته تا اندونزي و فيليپين در شرق، يك جنبش مردمي نُضج گرفت. اين تجديد حيات اسلامي به شكل‌هاي مختلف از قبيل حركت‌هاي مردمي در عراق، جهاد مسلمانان در افغانستان اشغال شده توسط شوروي سابق، ترور انور سادات در مصر، مقاومت شديد در لبنان، بروز حركت‌هاي اسلامي در كويت و بحرين، قيام مردم در الجزاير، مصر، تونس، مركش و قيام اسلامي مردم فلسطين تجلي يافته است. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، موجب شد، مردمي كه از عظمت قدرت خود بي‌اطلاع بودند و همة مظالم را در چهارچوب قسمت و قدير و قضاي الهي تفسير مي‌كردند، با برداشتي نوين از اسلام راستين و ناب به حركت درآيند. اين حركت نه فقط شيعيان، بلكه طرفداران اهل سنت را نيز در برگرفت، چرا كه پيام امام، پيام وحدت مسلمانان و يك پيام فراگير و جهاني بود. هدف؛ اهتزاز پرچم لااله الا الله در سراسر جهان، نفي تمامي قدرت‌ها و تكيه بر قدرت لايزال الهي و توده‌هاي مردم بود. والاترين دستاورد انقلاب اسلامي ايران براي ملت‌هاي مستضعف جهان، تربيت انسان جديدي بود كه قادر به ايستادگي و مقاومت در مقابل ظلم باشد. اين مسأله با ايجاد روحيه ايثار و مبارزه در ميان امت اسلام، بزرگترين تهديد براي وضع موجود و ثبات تحميلي غرب بر منطقه و نيز براي قدرت‌هاي غربي كه بر مواضع استراتژيك و منابع زيرزميني كشورهاي منطقه تكيه داشتند، محسوب مي‌شد. (3) اين بيداري و آگاهي و جرأت مبارزه يافتن در قلمرو كشورهاي زيادي به وجود آمد كه امكان پرداختن به همه آنها از دايره بحث اين مجموعة مختصر خارج است. ليكن به چند مورد آن به اختصار اشاره‌اي مي‌كنيم:

فلسطين

هر چند بيداري و آگاهي لازم و جرأت مبارزه و درگيري با دشمن صهيونيستي در فلسطين مظلوم و مردم مبارز آن وجود داشت، اما پيروزي انقلاب اسلامي ايران، اولاً بر اباد اين بيداري و آگاهي افزود و موجب شد مبارزه با توان و ابعاد گسترده‌تري پيش برود و نشاط مبارزه و نور اميد به پيروزي بين ميليونها انسان مسلمان و مستضعف فلسطيني به وجود آيد. ثانياً انقلاب ايران موجب شد تا اسلام وارد صحنه مبارزه شده و نهضت فلسطين با محوريت اسلام به پيش برود. بدين ترتيب پس از دهه‌هاي 50، 60 و 70 ميلادي كه اسلام را از صحنه مبارزه فلسطين خارج كرده بودند، اسلام مجدداً وارد صحنه شده و نهضت به شكل اسلامي و با پشتوانة جديد ايماني به مقابله با رژيم اشغالگر صهيونيستي برخاست. از اين به بعد اصول جهاد، شهادت و فداكاري در راه هدف كه سمبلهاي شيعيان و شعارهاي انقلاب اسلامي ايران بود، به عنوان اصول اساسي جهاد اسلامي فلطين مطرح شد. در اين زمينه شيخ اسعد تميمي يكي از رهبران فلسطيني مي‌گويد: تا زمان انقلاب ايران، اسلام از عرصه نبرد غائب بود، حتي در عرصه واژگان به جاي «جهاد» از كلماتي همچون «نضال» و «كفاح» استفاده مي‌شد. انقلاب ايران واقعيت قديمي «اسلام راه حل و جهاد وسيله اصلي است» را به سرزمين فلسطين وارد كرد. به اين ترتيب طرفداران انديشه امام خميني (ره) جذاب‌ترين گروه براي ساكنان نوار غزه و ساحل غربي شدند. از برجسته‌ترين ويژگي‌هاي قيام فلسطيني‌ها در دسامبر 1987 ميلادي (1366ش) در ساحل غربي و نوار غزه، مبارزه بي‌مان گروهه‌اي اصولگراي اسلامي بود كه تحت تأثير انقلاب اسلامي ايران به حركت درآمده بودند. (4)

لبنان

انقلاب اسلامي ايران، شيعيان لبنان را به جنبش دراورد و نويدبخش اميدهاي سركوب شده آنان شد. لبنان به دلايل مختلف مناسب‌ترين محل بري پذيرايي نديشه‌هاي انقلابي اسلام بود. بيش از هر چيز اين امر ناشي از سالها اقدامات روشنگرانه اساسي امام موسي صدر در اين منطقه و در بين شيعيان بود. حزب الله لبنان نيز به عنوان يك جنبش مخالف (سياسي و اجتماعي) و به دنبال شكست دولت لبنان از اسرائيل و تحت تأثير آرمان‌هايي كه انقلاب اسلامي ايران در ميان شيعيان لبنان پديد آورد، ريشه شعارهاي حزب‌الله از ايران اسلامي الگو گرفته شده است و تئوري سياسي كه حزب الله به آن متعهد است، اصل رهبري امت اسلامي توسط ولي فقيه مي‌باشد.
حسين موسوي رهبر امل اسلامي مي‌گويد: ما ارتباط نزديكي با مسلمانان سراسر جهان داريم. ما به جهان اعلام مي‌كنيم كه جمهوري اسلامي، مادر ماست. دين ما، ملكه ما، خون ما، شريان حيات ما است. سيد حسن نصرالله دبير كل حزب الله نيز مي‌گويد: «گروههاي مختلف معتقدي كه با عناوين مختلفي فعاليت مي‌كردند، براساس دو محور هماهنگ شدند و به يكديگر پيوستند. محور نخست ايمان به ولايت فقيه و التزام به رهبري حكيمانه امام خميني و مورد دوم ضرورت قيام و مبارزه با دشمن اسرائيلي. بر اساس اين دو محور تمام گروههاي اسلامي به يكديگر پيوستند و حركت واحدي را سازمان دادند كه امروزه به حزب الله معروف است. »(5)

مصر

از آن‌جا كه اسلام در مصر عميق و ريشه‌اي است و فرهنگ اسلامي، زمينة مستحكمي در اين كشور دارد، طبيعي است كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و گسترش موج حركت اسلامي در منطقه، استكبار همه كوشش خود را به كار مي‌گيرد تا با حركت اسلامي در اين كشور قبل از هر كشور عربي ديگر به مقابله برخيزد. طي سالهاي پاياني حكومت سادات از سال 1977 تا 1981 ميلادي (1356 تا 1360) مخالفت مؤثر چه در خيابان‌ها و چه از طر يق انتشار نشريات، توسط جنبش اسلامي مصر انجام گرفت. با ترور سادات توسط نيروهاي جهاد اسلامي مصر، مبارزه بين مساجد و حكومت مصر ابعاد تازه‌اي به خود گرفت. مسلمانان مبارز با ترور سادات در سال 1981 (1360) حضور خود را در صحنة سياسي مصر اعلام كردند. هر چند طرفداران جهاد اسلامي انتظار داشتند به دنبال اين ترور، يك قيام همگاني مانند انقلاب ايران به وقوع بپيوندد، ولي اين اقدام نتوانست به هدف‌هاي خود جامة عمل بپوشاند. در 18 اكتبر سال 1981 شاخه الجهاد در اسيوط كنترل شهر را در دست گرفت ولي چتربازان رژيم، كنترل شهر را بازپس گرفتند. مبارك با برقراري حكومت نظامي، دادگاهها ويژه، پاكسازي گسترده امنيتي و كشتار و شكنجه نيروهاي مسلمان، سعي در فرونشاندن خشم اسلامي مردم كرد. مردم مسلمان مصر براي اين كه مخالفت خود را با رژيم مبارك نشان دهند، شعارهاي اسلامي از جمله لا اله الا الله، محمد رسول الله، آيات قرآن و تصاوير حضرت امام خميني(ره) را بر روي شيشه اتومبلهايشان چسباندند. (6)

الجزاير

تا قبل از سال 1357 يأس ناشي از فقدان نتايج و دستاوردهاي انقلاب الجزاير، همچنين تبليغت جهاني در مورد دم تحقق و پيروزي انقلابهاي ديني سبب شده بود تا احتمال وقوع انقلاب اسلامي را در تصور مردم الجزاير غيرممكن سازد. پيروزي انقلاب اسلامي ايران، اين باور را در مردم الجزاير به وجود آورد كه اسلام مي‌تواند با ايجاد دگرگوني سياسي، حكومتي مبتني بر ايدئولوژي اسلامي بنا كند... كساني كه از نزديك تحولات الجزاير را تعقيب نموده‌اند، دگرگوني‌هاي اين كشور در طري سال‌هاي گذشته را شبيه دگرگوني‌هاي ايران در سالهاي انقلاب ارزيابي كرده‌اند. چهرة خيابان‌هاي الجزاير تغيير كرده، نه تنها بر تعداد مردان مذهبي و زن‌هاي با حجاب افزوده شده، بلكه لباس‌هايي كه هيچ ارتباطي با سنن الجزاير ندارد، از جمله چادرهاي سياه ايراني به چشم مي‌خورد. در الجزاير نيز همچون ديگر نقاط جهان اسلام، حركت‌هاي مردمي گسترده‌اي بد از پيروزي انقلاب اسلامي مشاهده مي‌كنيم. در سال 1360 به دنبال حمله نيروهاي دولتي به يك مجلس سخنراني و ضرب و شتم مسلمانان توسط نيروهاي دولتي، تعدادي شهيد و مجروح شدند. در سال 1361دولت، مسجد دانشگاه الجزاير را بست و 22 نفر را دستگير كرد كه باعث تظهرات گسترده‌اي در الجزاير شد. متعاقب آن، رهبران مذهبي كه بشدت خشمگين شده بودند، مردم را دعوت به نماز جمعه كردند و بزرگترين نماز جمعه در محيط دانشگاه الجزاير اقامه شد و در آن اعلاميه 14 ماد‌ه‌اي به امضاي احمد سحنون، عبداللطيف سلطاني و عباس مدني قرائت شد. چند روز بد نيروهاي دولتي به دستگيري برپاكنندگان تظاهرات و امضاءكنندگان اعلاميه پرداختند. سلطاني كه در پاريس با امام ملاقات كرده بود و پس از مراجعت به الجزاير محور حركت‌هاي اسلامي در اين كشور شده بود، در زندان امنيتي فوت كرد. در فروردين 1363 به دنبال تشييع جنازه وي بار ديگر الجزاير شاهد قدرت‌نمايي اسلامگرايان و موج سركوبي آنها مي‌شود. بعد از سركوبي نسبي حركت اسلامي، دولت تصميم گرفت با اصلاحات كنترل‌شده، پاره‌اي خواسته‌هاي مسلمانان را تحقق بخشد.

اكتبر 1988 (1367) بار ديگر الجزاير شاهد تظاهرات خونين مردم اين كشور بود. در اين تظاهرات كه عده زيادي كشته و زخمي شدند و خسارت‌هاي زيادي وارد شد ضرورت اصلاحات عميق اجتناب‌ناپذير شد و به اين ترتيب، نظام الجزاير از نظام تك‌حزبي به نظام چندحزبي تبديل و دهها حزب اسلامي و غيراسلامي تشكيل شد. پيروزي حبهه نجات اسلمي در دو انتخاب شهرداريها و دوره اول انتخابات پارلماني اين كشور، زنگ خطر را براي غرب به صدا درآورد و به اين ترتيب با تمهيدات وچراغ سبزهاي پياپي به عمال داخلي خود، نيروهاي مخالف، ضمن آن كه مانع از انجام دور دوم انتخابات در اين كشور شدند، رهبران اصلي جبهه را دستگير و با انجام يك كودتا از تبديل الجزاير به يك كشور اسلامي شبيه ايران جلوگيري كردند. نظر عباس مدني در مورد انقلاب اسلامي ايران شايد تا حدودي روشنگر ترس و نگراني غرب از پيروزي جبهه نجات اسلامي در انتخابات پارلماني اين كشور و تحولات بدي آن باشد. باس مدني گفته است: «انقلاب اسلامي ايران در واقع متعلق به همه مسلمانان جهان و از جمله مردم مسلمان الجزاير است. ما از ابتدا تحولات انقلاب ايران را لحظه به لحظه پيگيري مي‌كرديم. زيرا پيروزي و شكست اين انقلاب، به سرنوشت ما گره خورده است. »(8)

تركيه

اعتقادات ديرينه و اسلامي مردم تركيه با پيروزي انقلاب اسلامي و مشاهدة دفن سلطه آمريكا در ايران، جاني تازه گرفت. آنها با يك اعتماد به نفس فزاينده دريافتند كه استقلال و عزت مسلمانان بازگشتي است. در گزارشي كه به وسيله سيا براي وزارت امور خارجه آمريكا تنظيم شده چنين آمده است: «فلسفة (امام) خميني روز به روز در تركيه توسه مي‌يابد.« به گفتة يك جامعه‌شناس معروف تركيه، تا ديروز مردم تركيه تمايلات اسلامي خود را مخفي مي‌كردند و تظاهر به اسلام نمي‌كردند، اما امروز تظاهر به اسلام ماية فخر و مباهات آنان است. به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي ايران و در حالي كه تركيه شاهد صحنه‌هاي مهيج و پر شور از طرف مردم مستضعف اين كشور بود و قيام مردم با شعارهاي استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي مي‌رفت تا سراسر كشور را فرا گيرد، آمريكا با كودتاي نظامي توانست اين حركت اسلامي را تا حدودي مهار كند. كودتاي 1980 ژنرالها در تركيه با هدف غيرسياسي كردن جامعه تركيه ـ آن هم چند روز بد از مرجعت فرمانده نيروي هوايي تركيه از آمريكا به كشورـ صورت گرفت. به دنبال كودتاي نظامي، سرفصل جديدي از اقدامات دولت كودتا انحلال تمامي احزاب سياسي و اجتماعات و اتحاديه‌هاي كارگري، ممنوعيت حجاب براي خانم‌هاي كارمند و دانشجو و لزوم استفاده از كت و شلوار و كراوات براي آقايان و منع داشتن ريش بود. گسترش حجاب اسلامي و مقنعه و چادر در تركيه و افزون‌شدن شعارهاي «اسلم تنها راه حل» در خيابان‌هاي شهر و ديوارهاي دانشگاه‌ها، رواج نشريات اسلامي در تركيه، پر شدن مساجد از نمازگزاران از جمله عواملي بودند كه موجب شد كنعان اورن رئيس رژيم كودتا، چنين بگويد: «سه خطر اساسي كه تركيه با آن امروز روبه‌روست عبارتند از كمونيسم، فاشيسم و ارتجاع مذهبي. » (9)

پي نوشت:
1- ضميمه روزنامه اطلاعات، مورخ 29/3/1378.
2- جميله كديور، انتفاضه، مقاومت فلسطين، ص 264.
3- جميله كديور، رويارويي انقلاب اسلامي ايرن و آمريكا، ص 98و 100.
4- همان، ص 113.
5- همان، ص 110.
6- همان، ص 120.
7- همان، ص 122.
8- همان، ص 124.
9- همان، ص 125.
..................................................................................................................
انتهاي پيام/

سه|ا|شنبه|ا|22|ا|بهمن|ا|1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]

[مشاهده در: www.farsnews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]