واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: ويژگي هاي فتنه
محمدجواد ابوالقاسمي
پس از بازگشت از جنگ صفين و رويارويي با لشكريان معاويه علي عليه السلام در ميان مردم حاضر شدند و شرايط موجود را تجزيه و تحليل كردند.
در آن جمع براي روشن شدن افكار مردم و پاسخگويي به پرسش ها و شبهه هايي كه بر اثر تبليغات معاويه در ذهن مردم جاي گرفته بود مطالب بسيار مهمي بيان كردند.
امام علي عليه السلام معاويه را يكي از مظاهر و نمادهاي عيني فتنه مي داند و شخصيت واقعي او را به عنوان نماد جاهليت و اشرافيت قريش مورد شناسايي قرار داده است .
معاويه براي بازگرداندن جاهليت و اشرافيت پاي در وادي اسلام نهاد و تمام هم و غم خود را صرف اين موضوع كرده بود. لذا وقتي علي عليه السلام مي خواهد شرايطي را كه معاويه آغاز كرده و در صدد گسترش آن است ترسيم كند شرايط فتنه زده دوران جاهليت را مطرح مي كند و با يادآوري شرايط سختي كه بر مردم آن زمان رفته است نسبت به آينده اي كه در انتظار آنها مي باشد بيم مي دهد و اعلان خطر مي كند.
اينك براي اينكه بتوانيم ويژگي هاي فتنه را ارزيابي كنيم به بررسي جامعه نمونه فتنه كه علي عليه السلام توصيف كرده است مي پردازيم :
« والناس في فتن انجذم فيها حبل الدين و تزعزعت سواري اليقين . واختلف النجر و تشتت الامر و ضاق المخرج و عمي المصدر فالهدي خامل . والعمي شامل . عصي الرحمن . و نصر الشيطان . و خذل الايمان . فانهارت دعائمه و تنكرت معالمه و درست سبله و عفت شركه اطاعوا الشيطان فسلكوا مسالكه . و وردوا مناهله . بهم سارت اعلامه . و قام لواوه في فتن داستهم باحفافها. و وطئتهم باظلافها و قامت علي سنابكها. فهم فيها تائهون حائرون جاهلون مفتونون في خير دار و شر جيران . نومهم سهود و كحلهم دموع . بارض عالمها ملجم و جاهلها مكرم » .
« و اين هنگامي بود كه مردم به فتنه ها گرفتار بودند و رشته دين سست و نااستوار و پايه هاي ايمان ناپايدار. پندار با حقيقت به هم آميخته . همه كارها در هم ريخته . راه رهايي دشوار و پناهگاهش ناپايدار چراغ هدايت بي نور ديده حقيقت بيني كور همگي به خدا نافرمان فرمانبر و ياور شيطان از ايمان روگردان . پايه هاي دين ويران شريعت بي نام و نشان راههايش پوشيده و ناآبادان . ديو را فرمان بردند و به راه او رفتند و چون گله كه به آبشخور رود پي او گرفتند. تخم دوستي اش را در دل كاشتند و بيرق او را برافراشتند حال آن كه فتنه چون شتري مست آنان را به پي مي سپرد و پايمال مي كرد و ناخن تيز بدان ها درمي آورد; و آنان دچار موج فتنه سرگردان بودند درمانده و نادان فريفته مكر شيطان . در خانه امن كردگار با ساكناني تبه كار و بدكردار خوابشان شب بيداري سرمه ديده شان اشك جاري در سرزميني كه عالم آن دم از گفت بسته و جاهل به عزت در صدر نشسته . » (1 )
در اين خطبه علي عليه السلام جلوه هاي فتنه و جامعه فتنه زده را به خوبي تبيين مي كنند و ويژگي هاي آن را به اين شرح بيان مي دارند :
.1 رشته دين سست و نااستوار مي گردد .
.2 پايه هاي ايمان ناپايدار مي گردد .
.3 پندار با حقيقت به هم آميخته و همه كارها در هم ريخته مي شود .
.4 خارج شدن از وضعيت ايجاد شده مشكل و دشوار خواهد شد .
.5 چراغ هدايت بي نور و ديده حقيقت بين كور مي شود .
.6 نافرماني خداوند فراوان است .
.7 فرمانبري و ياوري شيطان افزايش مي يابد .
.8 دين گريزي رو به فزوني مي گذارد .
.9 بنياد ارزش هاي ديني و معنوي در جامعه فرو مي ريزد .
.10 از كاركردهاي دين و ارزش والاي آن غفلت مي شود .
.11 تعاليم و آموزه هاي ديني عقب افتاده و نامقبول جلوه مي كند .
.12 جامعه به سان گله اي كه در پي آبشخور مي رود رو به سوي جلوه هاي شيطاني مي گذارد و سنگ طرفداري از شيطان را به سينه مي زند.
.13 غم و اندوه بر چنين جامعه اي حاكم مي گردد و آسايش و راحتي رخت برمي بندد .
.14 در اين جامعه عالمان و دانشمندان منزوي و كنار گذاشته مي شوند و جاهلان و نادانان جايگاه پيدا مي كنند .
علي عليه السلام در اين خطبه و ساير خطبه ها (2 ) پرده از يك معماي بزرگ تاريخي و اجتماعي برداشته و كاملا ويژگي هاي فتنه را توصيف كرده و توصيه نموده است كه هرگاه زمانه به فتنه گرفتار آمد و جلوه هاي آن پديدار شد بر جاي خويش بمانيد و دچار تزلزل و ترديد نشويد و بدون مطالعه و بررسي همه جانبه وارد اين معركه نشويد. چون فتنه از گذرگاه ها و راه هاي مخفي و غيرآشكار وارد مي شود و دست هاي پنهان آن را هدايت مي كند.
وقتي فتنه فرامي رسد مانند جواني است كه در عنفوان جواني به سر مي برد بسيار شاداب جذاب و با نشاط است هيچ كس از او نمي ترسد و احساس خطر نمي كند. فتنه مانند جوان روز به روز رشد مي كند و در جامعه گسترش مي يابد.
برخوردها و جلوه هاي آن به سنگ مي ماند كه اثر نمي پذيرد و تحت تاثير عواطف و احساسات پيراموني قرار نمي گيرد و برعكس با ضربه هاي شكننده و خردكننده محيط پيراموني خود را ويران مي كند.
ستمگران و فتنه جويان در مقابل امتيازاتي كه از يكديگر مي گيرند بر سر اين فتنه معامله مي كنند و آن را به همديگر وامي گذارند و مانند سگ هايي كه بر سر مرداري نزاع مي كنند به جان هم مي افتند و آن را از هم مي ربايند.
وقتي كه فتنه انگيزان تصميم مي گيرند جامعه اي را دچار سرگرداني و بحران كنند به باطل خود با شعارهاي فريبنده لباس حق مي پوشانند و با ترفندهاي مختلف سيماي حق را مورد هجوم قرار مي دهند و با انواع اتهام ها و دسيسه ها چهره حق را زشت جلوه مي دهند تا اينكه از روحيه حق پذيري مردم استفاده كنند و برنامه هاي شوم و پليد خود را در ميان مردم رواج دهند.
لذا وقتي كه فتنه در جامعه گام مي گذارد مردم آن را نمي شناسند و چه بسا به استقبال آن مي روند و از آن حمايت مي كنند ولي وقتي آتش فتنه خاموش شد و توانايي و اقتدار خود را از دست داد پرده ها كنار مي رود و سيماي زشت آن براي مردم ظاهر مي گردد.
اين فتنه ها تا زماني كه اقتدار و جايگاه دارند به گردباد مي مانند كه هر لحظه در شهري و دياري هستند و آن چنان اوضاع را آشفته مي سازند كه قدرت تشخيص از بين مي رود و تمام حركت ها و برنامه ها تحت تاثير آن گردبادها قرار مي گيرند. نمونه بارز اين فتنه ها فرزندان اميه بودند كه با همين شيوه وارد عرصه اسلام شدند.
ابوسفيان تا واپسين لحظه از پايگاه جاهليت و اشرافيت قريش حمايت كرد و در همه جنگ ها با مسلمانان و مسير هدايت به نبرد برخاست و فرماندهي جنگ ها را عهده دار بود; ولي هنگامي كه با قدرت شكست ناپذير اسلام مواجه گرديد تسليم شد و مورد عفو و رحمت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم قرار گرفت . او و فرزندان و برخي از وابستگانش لحظه اي از توطئه دست برنداشتند و همان گونه كه امام علي عليه السلام ترسيم كرده بود مانند نوجواني وارد اسلام شدند و آهسته آهسته دامنه قدرت خود را گسترش دادند.
پاورقي :
1 ـ نهج البلاغه خطبه 2
2 ـ نهج البلاغه خطبه 151
3 ـ بازشناسي فتنه از منظر امام علي (ع ) ص 31 ـ27
از ديدگاه حضرت علي (ع ) در فتنه هاست كه ريشه دين سست و نااستوار مي گردد پايه هاي ايمان ناپايدار مي شود همه كارها در هم ريخته مي شود پندار و حقيقت به هم مي آميزند چراغ هدايت بي نور و ديده حقيقت بين كور مي شود فرمانبري و ياوري شيطان افزايش مي يابد دين گريزي رو به فزوني مي رود بنياد ارزش هاي ديني و معنوي فرو مي ريزد از كاركردهاي دين و ارزش هاي والاي آن غفلت مي شود غم و اندوه حاكم مي گردد آسايش و راحتي رخت برمي بندد جامعه عالمان و دانشمندان منزوي و كنار گذاشته مي شوند و جاهلان و نادانان جايگاه پيدا مي كنند
شنبه|ا|26|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]