محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846755299
زمينههاي بينالمللي پيروزي انقلاب اسلامي در ايران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: زمينههاي بينالمللي پيروزي انقلاب اسلامي در ايران
خبرگزاري فارس: انقلاب اسلامي، بر پايه اسطورههاي ديني، سبب شد بسياري از نظريهپردازان تحولات اجتماعي به تبيين نقش مذهب در عرصه كنشهاي سياسي- اجتماعي توجه پيدا كنند.
براي تبيين و تحليل انقلاب اسلامي ايران، در سالهاي گذشته مقالات و كتابهاي بسياري نگاشته شده است.
يكي از برجستهترين مباحث در اين مورد شرايط سياسي، اجتماعي، اقتصادي ايران در آستانه اين تحول عظيم بوده است. محمدرضا پهلوي، عليرغم حمايت موثر آمريكا كه ايران را "جزيره ثبات " در منطقهاي پرتحول ارزيابي ميكرد، تاب مقاومت در برابر فشار جنبش عظيم مردمي را نداشت. ساختار نظام بينالملل و تقابل همه جانبه دو قطب قدرت در آن (آمريكا و اتحاد شوروي) شرايط را براي بهرهگيري داخلي مهيا كرده بود. آمريكا براي حمايت از رژيم وابسته به خود، در برابر تهديد اقدام نظامي از سوي اتحاد شوروي براساس قرارداد 1921 ناچار از خويشتنداري جدي بود.1
انقلاب اسلامي، بر پايه اسطورههاي ديني، سبب شد بسياري از نظريهپردازان تحولات اجتماعي به تبيين نقش مذهب در عرصه كنشهاي سياسي- اجتماعي توجه پيدا كنند. وقوع اين انقلاب سبب شد، در خاورميانه، توازن قدرت به نفع اتحاد شوروي دگرگون شود. دو ابرقدرت بازي خود را در قالب بازي با حاصل جمع صفر (همه يا هيچ) دنبال ميكردند. بنابراين سقوط نظام پادشاهي وابسته به ايالات متحده، در عمل مزيتي براي اتحاد شوروي ارزيابي ميشد. ولي شعار "نه شرقي، نه غربي " به زودي نشان داد اتحاد شوروي نيز به طور مستقيم از ايجاد فرصتهاي جديد در ايران بيبهره ميماند.2
يكي از مهم ترين بحثها، در خصوص علل شكلگيري انقلاب اسلامي، را ميتوان در آثار تدا اسكاچپول يافت كه همراه با بررسي ريشهها و علل داخلي شكلگيري بحران اجتماعي و پيامدهاي آن در ايران، فشارها و كشمكشهاي بينالمللي را هم مورد توجه قرار ميدهد. در شرايطي كه دولت قابليت و توانايي تمهيد منابع كافي براي سرمايهگذاري يا مقابله با اين فشارها را از دست ميدهد، انقلاب رخ ميدهد. خانم اسكاچپول مسأله انقلاب و امكان تحقق آن را در جوامع كشاورزي مطرح ميسازد كه مشخص ميشود قابل انطباق با ايران نبوده است.3
در بحثهاي اسكاچپول، وقتي حكومت و عوامل آن به طور متمركز رفتار ميكنند، ابزارهاي سركوب ارتباط مستقيم با شرايط بينالملل دارد. به اين ترتيب، تحولات بيروني بر رفتارهاي اين رژيمها اثرگذار است. وقتي اين سياستها و ابزارها به طور غيرمتمركز عمل كنند، در پيشگيري يا كنترل بروز نشانههاي بحران اجتماعي موفقيتآميزتر مي شود. در اين چهارچوب براي شكلگيري انقلاب گروهي از نخبگان مستقل به وجود ميآيند كه مجموعهاي از اهداف و برنامهها را هدف قرار ميدهند و با توجه به نقش دولت در كشورهاي در حال توسعه كه در شكلگيري تحولات اجتماعي بسيار تعيين كننده است، در هر تحول اجتماعي بايد رفتار آن را مورد توجه قرار داد. پس در شكلگيري هر حركت انقلابي بايد نوع رفتار و مواجهه دولت را نيز به طور جدي مورد بررسي قرار داد.
وابستگي دولت در جهان سوم سبب ميشود، تحولات جهاني و شرايط بينالمللي به طور مستقيم سياستها و رفتارهاي آن را تحت تأثير قرار دهد. مثلا وابستگي درآمد ارزي اين كشورها به تحولات بازار جهاني عامل بسيار مهمي در اين فرايند به شمار ميآيد.
با توجه به شرايط ايران در دهههاي 1340 و 1350 جامعه ايران در آستانه انقلاب اسلامي جامعه اي كشاورزي نبود. اصلاحات آغاز دهه 1340 كه براساس برنامه اتحاد براي پيشرفت كندي، در پاسخ به انقلاب كوبا و احتمال سرنگوني دولتهاي وابسته به آمريكا در جهان سرمايهداري و وابستگان آمريكا مطرح شده بود4، در عمل موجب تهي شدن روستاها و مهاجرتهاي گسترده روستاييان به شهرها شده بود. حاشيهنشيني به پديده گستردهاي در نيمه دهه 1350 تبديل شده بود. ايران، با اجراي اصلاحات شاه از كشوري كشاورزي به واردكننده توليدات اين بخش تبديل شده بود. در نتيجه اجراي سياست وارداتي اصلاحات، و تن ندادن شاه به الزامات دگرگونيهاي سياسي- اجتماعي همراه با تحولات اقتصادي- فرهنگي، عدم توازن و شكنندگي روزافزون نظام سياسي ايران را در پي آورده بود.
افزايش بهاي نفت در آغاز دهه 1350، به دنبال شوك نفتي جهاني، و افزايش شديد بهاي نفت با پر شدن بازارهاي ايران از كالاهاي وارداتي همراه شد. اين وضعيت سبب استقلال عمل شاه، هم در برابر جامعه داخلي و هم در برابر جامعه جهاني شد.5 شاه مجال آن را يافت تا با بهرهگيري از درآمد نفتي و بيتوجهي به هشدارها و اظهارنظرهاي مشفقانه وابستگانش بر سياستهاي موردنظر خود اصرار ورزد. او دستگاه سركوب را تقويت كرد و با تاسيس حزب رستاخيز مخالفان خود را به گرفتن گذرنامه و خروج از كشور دعوت كرد. اصلاحات وارداتي شاه، ساختارهاي فرهنگي روستاها را نيز دگرگون ساخت. ايجاد خانههاي فرهنگ، خانههاي انصاف، شوراهاي روستايي و نهادهاي مشابه ابزارهاي اين تحول بود. شاه فرصت آن را يافت تا ديدگاههاي شخصي خود را در اداره كشور مستقر سازد و خود را نسبت به به عوامل بيروني و دروني بينياز تلقي كند.
محمدرضا پهلوي به ارزيابيهاي مشاوران كندي نيز براي اجراي اين مدل اصلاحات توجه نكرد. او از اين مجال براي تحكيم ديدگاههاي خود استفاده كرد و كنترل متمركز در نواحي و مناطق مختلف را دنبال كرد كه به نوبه خود آسيبپذيريهاي نظام سياسي را شدت بخشيد.
به اين ترتيب انقلاب اسلامي سبب شد نقش موثر مذهب و مفاهيم فرهنگي در شكلگيري حركتهاي سياسي مورد توجه مجدد قرار گيرد.6 در نظريه اسكاچپول، عامل دولت، نظام سركوبگر، دولت وابسته و در همان حال كنش و واكنش در نظام بينالملل مورد بررسي قرار ميگيرد. هرچند در اين نوشتار بيشتر به ساختار نظام بينالملل ميپردازيم، در انقلاب اسلامي نيز ميان شيوههاي توليدي ماقبل سرمايهداري و نيروهاي سياسي- اجتماعي فعال در سطح جامعه جهاني ارتباط برقرار شود. اين امر كليشههاي وابستگي را روشنتر ميسازد. يكي از مهمترين شعارهاي انقلاب اسلامي نفي اين وابستگي و اساسا هرگونه سلطه بوده است.
اين وابستگي سبب ميشود دولت وابسته، توسعه وابسته و دولت سركوبگر نتواند كنترل و هدايت تحولات داخلي را به دست بگيرد. براي تحقق و پيروزي اين انقلاب به عوامل بيروني نيز بايد توجه كرد. در ساختار نظام دوقطبي كه در پايان جنگ جهاني دوم شكل گرفت، تعارض دو ابرقدرت سمت و سوي تحولات را مشخص مي كرد.7 براي دولت آمريكا در جهت جلوگيري از سقوط نظامهاي وابسته به آن در گرو تن دادن، به اصلاحات دموكراتيك برآورد شده بود. از دهه 1340، اين نگرش قوت يافته بود كه رشد كمونيسم ارتباط مستقيم با فقر و محروميت مردم دارد. بر اين اساس، سياستهاي استبدادي و تن ندادن به خواستههاي عمومي ثبات و امنيت كشورهاي بلوك سرمايهداري را مورد تهديد قرار ميداد. از اين ديدگاه، ايران به عنوان كشوري پر اهميت در اين مجموعه بايد به اين دگرگونيهاي ضروري تن ميداد.
به اين ترتيب، در متن روابط وابسته ميان رژيم پهلوي و ايالات متحده، دگرگوني ساختاري متناسب با نيازها و الزامات نظام جهاني شكل ميگرفت. براي اين كه ايران بتواند نيازهاي خود را در اين رابطه تأمين كند، ضرورت توسعه صنعتي و رشد صنعتي مورد توجه قرار گرفته بود. با توجه به ابعاد و پيامدهاي وابستگي رژيم پهلوي به آمريكا، در سقوط اين نظام نيز اين رابطه بايد مورد مداقه قرار داد. به اين ترتيب ساختارهاي وابستگي در حفظ يا سقوط اين گونه نظامها ميتواند نقشآفرين باشد.
بر پايه تجارب گوناگون ساختار نظام بينالملل بر تحولات داخل كشورها، به ويژه جوامع در حال توسعه بسيار موثر بوده است. ساختار نظام جهاني ميتواند هم نقش تسهيل كننده و هم محدود سازنده ايفا كند. اين شرايط بر عملكرد حاكمان سياسي، به ويژه در كشورهاي در حال توسعه، بسيار اثرگذار است. اين عامل ميتواند براي مردم اين كشورها نيز فرصتهاي مناسبي براي كنشهاي اجتماعي فراهم آورد. به هر ترتيب نظام دوقطبي و تقابل آمريكا و اتحاد شوروي به ظرفيتي براي تسهيل در پيشرفت مراحل گوناگون انقلاب اسلامي تبديل شد.8 همان گونه كه مرگ كندي سبب كاهش فشار بر رژيم محمدرضا پهلوي در ايران شد، و ايران را به بازار سلاحهاي گوناگون آمريكايي تبديل كرد، روي كار آمدن جيمي كارتر از حزب دموكرات نيز سبب افزايش فشار براي كاهش فشار سياسي در ايران از سوي محمدرضا پهلوي شد.
افزايش درآمد نفتي ايران طي دهههاي 1350 و 1340 اين مجال را براي نظام جهاني فراهم كرد تا ايران را از جايگاه پيرامون به شبه پيرامون انتقال دهد. با افزايش نابرابريهاي اجتماعي- اقتصادي در ايران اقتصاد وابسته به ايالات متحده دشواريهاي خود را بيشتر آشكار ساخت. با انتقال درآمدهاي نفتي به داخل اقتصاد ايران پديده تورم روز به روز ابعاد جديتري يافت. اگرچه درآمدهاي ايران بسيار افزايش يافت، ولي همراه با آن خريدهاي تسليحاتي شاه سبب رونق مجتمعهاي صنعتي- نظامي آمريكا شد. او خواستار پيشرفتهترين سيستمهاي سلاحها و تجهيزات نظامي بود تا نقش منطقهاي خود را به خوبي ايفا كند. ايران در دهه 1350 به بزرگترين خريدار سلاحهاي آمريكا در جهان سوم تبديل شده بود. به هر حال هم دموكراتها و هم جمهوريخواهان در ايفاي نقش منطقهاي ايران و تجهيز آن اختلاف جدي نداشتند. جايگاه استراتژيك ايران در مرزهاي جنوبي شوروي و در شمال خليج فارس و تنگه هرمز، به نحوي تداوم روابط ايران و آمريكا را موجه ميساخت. بيترديد مدل توسعه وابسته، آثار و پيامدهاي آن در سقوط شاه عنصري اساسي بوده است.
در دهه 1350 روابط سياسي- اقتصادي ايران و آمريكا از چنان گسترشي برخوردار شد كه در روابط با كشورهاي جهان سوم وابسته به آمريكا كم سابقه بود. شاه نيز مجال آن را يافته بود تا سركوب شديد مخالفان خود را به نتيجه برساند. ارتباط نزديك و تنگاتنگ ساواك با سيا شرايط لازم را فراهم كرده بود. فشار كارتر به شاه براي باز كردن فضاي باز سياسي در ايران، موقعيت را براي انفجار آماده ساخت. ضديت شاه با نمادهاي ديني و فشارهاي اقتصادي- سياسي- اجتماعي سبب شد تا فشارهاي خارجي، با تقاضاهاي داخلي آميخته شده، روند دگرگوني عظيمي را مهيا سازد.
رژيم شاه، با بهرهگيري از جايگاه خاص جغرافياي ايران، روابط بسيار حسنهاي را در زمينه اقتصادي با اتحاد شوروي سامان داده بود.9 تنشزدايي در روابط آمريكا و شوروي فرصت را براي اجراي سياست خارجي جديد شاه تحت عنوان "سياست مستقل " فراهم آورده بود. اين سياست درواقع چارچوب وابستگي به آمريكا، براي ايران مجال توسعه روابط اقتصادي با اتحاديه شوروي را ارايه كرده بود.10 ذوب شدن يخها در روابط دو ابرقدرت و پس از آن اجراي استراتژي نيكسون در خليج فارس، و برجسته شدن نقش ايران و عربستان، امنيت اين منطقه را برعهده دوستان آمريكا قرار داده بود. اين استراتژي سبب شد تا شاه بتواند از فرصت ايجاد شده بهرهبرداري كند.11 شاه در برابر امواج انقلابي منطقه هرچند كاملا به سياستهاي آمريكا پشتگرم بود، ولي بهرهگيري از تعارض دو ابرقدرت را نيز پس از استحكام موقعيت خود، سازنده يافته بود. او به شدت نگران خيزشهاي مردمي در منطقه و به ويژه در ايران بود. حجم عظيم تسليحات آمريكايي و وابستگي فزاينده به آمريكا به هر حال اطمينان كافي را براي او ايجاد نكرده بود. نزديكي به اتحاد شوروي ميتوانست در همان حال كه براي شوروي بسيار پرثمر باشد، براي شاه نيز در كاهش وابستگي به آمريكا در يك ميزان محدود قابل توجه مينمود. براي روسها نيز هرچند وابستگي سياسي شاه كاملا آشكار بود، ولي توسعه روابط اقتصادي دو كشور، مسيري براي كاهش علايق و وابستگيهاي شاه به آمريكا برآورد ميشد. 12
به هر ترتيب، شاه بر اين باور بود كه قدرت نظامي بدون پايه اقتصادي محكم و استوار معني ندارد، او توسعه روابط با بلوك شرق را نيز در اين چارچوب دنبال ميكرد. با اجراي سياستهاي كارتر در اعمال فشار براي تقويت فرآيندهاي دموكراتيك در ايران، شاه خطر كمونيسم را مطرح ساخت. او همواره از پيامد خروج از ايران و تبديل ايران به ايرانستان كه منظور تحكيم سلطه شوروي و تبديل ايران به يكي از اقمار آن بود به عنوان يك برآورد بازدارنده سخن ميگفت. ولي درواقع هراس شاه از مردم ايران بود. او بيشتر نگران تنشها و نارضايتيهاي داخلي بود. هرچند همواره به نقش عوامل خارجي در تقويت فرايندهاي نارضايتي داخلي استناد ميكرد، موقعيت ويژه ژئوپلتيكي ايران براي شاه اين مجال را فراهم آورد كه بتواند هم با ايالات متحده روابط حسنه برقرار كند، هم با اتحاد شوروي ارتباط اقتصادي گستردهاي را سازمان دهد. فروش اسلحههاي روسي به رژيم وابسته به آمريكا از تجربههاي نادر دوران جنگ سرد است. ميليونها دلار سلاح از شوروي به ايران تحويل شد، رژيمي كه براساس تحليلهاي ماركسيستي- لنينستي سركوبگر و عامل امپرياليسم معرفي ميشد. شاه در همان حال كه نقش ژاندارم منطقهاي آمريكا را ايفا ميكرد، با بهرهگيري از فرصت ژئوپلتيكي بينظير ايران، با اتحاد شوروي نيز روابط بينظير اقتصادي را گسترش داد. در دهه 1350 روابط ايران و اتحاديه شوروي به طرز بيسابقه گسترش يافت. ايران جايگاه بالايي را در روابط خارجي اتحاد شوروي يافت، در حالي كه عضو اردوگاه سوسياليسم نبود. اين دستاورد تنها ناشي از توجه به جايگاه ويژه ايران بود كه قدرتهاي جهاني را همواره تحت تأثير قرار داده است.
زمامداري كارتر در چارچوب توسعه وابسته ايران در دوران پهلوي، تأثير عوامل بيروني را برجستهتر ساخت. كارتر در انتخابات آمريكا بر دو محور تاكيد داشت: حقوق بشر، قطع صدور سلاح به رژيم هاي ديكتاتوري وابسته به آمريكا. هرچند باز هم ايران مستثنا شد و فروش سلاح به ايران ادامه يافت ولي فشارها نيز شدت پيدا كرد. ايران همچنان بزرگترين خريدار سلاحهاي آمريكايي ماند. منافع توليدكنندگان سلاحها و سيستمهاي نظامي از ديدگاههاي خاص كارتر و دموكراتها نافذتر بود. البته براي دستگاههاي اطلاعاتي امنيتي آمريكا شرايط ايران در نيمه دهه 1350 بسيار مطلوب مينمود. ريچارد هلمز سفير آمريكا در ايران اين تصور را براي كاخ سفيد ايجاد كرده بود كه تا 10 سال بعد هم در ايران زمينه بحران وجود ندارد. اين تحليل تا حد قابل توجهي براي كرملين نيز قابل اعتنا بود. نه در شوروي و نه در آمريكا خطر جدي براي رژيم شاه از جهت ثبات سياسي- اقتصادي برآورد نميشد. از ديد آن ها گروههاي سازمان يافتهاي كه انقلاب را برپا كنند در ايران وجود خارجي نداشتند. لذا كارتر از شاه خواست تا فشارهاي داخلي را كاهش دهد و فضاي سياسي را باز كند. او اين سياست را براي حفظ رژيم شاه خطرناك نميدانست. البته در ميان مشاوران كارتر در اين زمينه اختلاف نظر وجود داشت ولي به هر حال در كرملين نيز كم و بيش تحليلهاي مشابهي در مورد وضعيت رژيم پهلوي وجود داشت. ولي اجراي سياستهاي نسنجيده شاه در نيمه دهه 1350، همراه با افزايش بهاي نفت، افزايش انتظارات و خواستههاي مردم، با كاهش بهاي نفت، بيكاري و تورم همراه شده بود كه پايههاي رژيم شاه را رو به تزلزل ميبرد. مدل توسعه وابسته شاه سبب تشديد فشارها، و تنشهاي داخلي و خارجي، شد كه به سقوط رژيم شاهنشاهي منتهي شد. آمريكاييها هنگامي به شدت و عمق نارضايتيها و بحران در ايران آگاهي يافتند، كه بسيار دير شده بود و انقلاب اسلامي به كابوسي براي حزب دموكرات آمريكا تبديل شد. تزلزل و شكاف در مديريت سياست خارجي كارتر روندهاي انقلابي را تسريع و تعميق ساخت. در سال 1357 تحليلهاي سازمان سيا فاقد نشانههاي نگراني از بحران در حال تصاعد در ايران بود. رژيم وابسته به آمريكا و دولت حامي آن كه يكي از پايههاي نظام دوقطبي جهان را تشكيل ميداد، در برابر فشارهاي جنبش عظيم انقلابي مردم ايران، به رهبري امام خميني(ره)، چارهاي جز تسليم نيافتند. و دولت آمريكا رويارويي را به فرصتها و موقعيتهاي بعدي واگذار كرد...
پينوشتها:
1) ريچارد هرمن، نقش ايران در ادراكات و سياستهاي اتحاد جماهير شوروي، ترجمه الهه كولايي، اطلاعات سياسي- اقتصادي، شمارههاي 102-101، نهم و اسفند 1374، ص 39
2) براي اطلاع بيشتر ر.ك نه شرقي، نه غربي، ترجمه: ابراهيم متقي و الهه كولايي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1378
3) ناصر هاديان، نظريه تدااسكاچپول و انقلاب اسلامي، مجله راهبرد، شماره 9، بهار 1375، صص 26-1
4) براي اطلاع بيشتر ر.ك ايرنه گن زير، كارگرداني دگرگوني سياسي در جهان سوم، تهران: سفير، 1369
5) براي اطلاع بيشتر ر.ك يرواند آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب، ترجمه: احمد گلمحمدي و محمد ابراهيم فتاحي، تهران: نشر ني، 1378
6) ناصر هاديان، پيشين.
7) براي اطلاع بيشتر ر.ك مارك گازيوروفسكي، سياست خارجي آمريكا و شاه، ترجمه: فريدون فاطمي، تهران: مركز، 1371
8) براي اطلاع بيشتر ر.ك الهه كولايي، اتحاد شوروي و انقلاب اسلامي، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1379
9) همان
Ruhallah Ramazani, Iran"s Foreign Policy 1941-73, Charlottesvill, University of Virginia, 1975
11) ر.ك الهه كولايي، پيشين
12) همان
نويسنده: الهه كولايي
................................................................................................
انتهاي پيام/
يکشنبه|ا|27|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]
-
گوناگون
پربازدیدترینها