واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: آيا اميركبير از سفارت بريتانيا در خواست پناهندگي كردهبود؟
ماهنامه«نسيم بيداري» در شماره ديماه خود در گفت وگويي با داريوش رحمانيان از مورخين، به كارنامه اميركبير پرداختهاست.
آفتاب: ماهنامه«نسيم بيداري» در شماره ديماه خود در گفت وگويي با داريوش رحمانيان از مورخين، به كارنامه اميركبير پرداختهاست.
در بخشي از اين گفت وگو آمده است:
*درباره اميركبير انتقادهاي فراواني هم در همان زمان و هم در زمان فعلي شده است. دكتر محمدعلي كاتوزيان معتقد است اگر اميركبير باقي ميماند شايد حتي بدتر از رضاشاه و به عنوان فردي مستبد، ظالم، خشن و ستمگر در اذهان اسطوره ساز اسطوره پرور مردم نقش ميگرفت به نظر من اين قياس، قياس مع الفارغ است و نميدانم واقعا چه دفاعي از صحبت آقاي كاتوزيان ميتوان داشت. از ديگر انتقادها بد نيست اينجا به صحبت دكتر محمدرضا فشاهي در كتاب «تكوين سرمايه داري در ايران» اشاره كنيم كه اميركبير و پيش از آن قائم مقام، دو صدر اعظم مستبد، سنتي و كلاسيك ايران بودند كه فقط در تلاش بودند كه با اقداماتي مانع زوال سلطنت مستبد قاجار شوند. تمام اين انتقادها بيشتر ديدگاه افراد است و در قبال آن چنين ميگويم من در برابر «اگر» آقاي كاتوزيان ميخواهم «اگر» خود را به عنوان شرطي خلاف واقع (در علم فلسفه تاريخ) بياورم تا تاريخ را از ديدي ديگر تبيين كنيم.
از كجا معلوم اگر اميركبير كشته نميشد و به جاي 3سال 20يا 30سال حكومت ميكرد تبديل به پطر كبير نميشد و واقعا ايران را جهش نميداد؟ از كجا ميدانيم يك حكومت عادل را در ايران تشكيل نميداد و بسياري ديگر از اين اتفاقات چون او به دنبال قانونمند كردن ايران بودهاست.
*آقاي عباس امانت در كتاب«قبله عالم» آوردهاند كه اميركبير قصد پناهندگي به سفارت بريتانيا را داشته و در اين زمينه سند نيز آوردهاند. اما من همانگونه كه در بسياري مقالات، يادداشتها آوردهام كه اين نظر اشتباه و اين سند نيز به همين شكل است. سند آقاي امانت نامهاي منسوب به اميركبير است كه به وزيرمختار انگليس، كلنل فرراند نگاشته شده است و از او خواسته كه اجازه پناهندگي به كشورشان را به او بدهند. اين نامه منسوب به ايشان است و نامعتبر وبه نظر من اين موضوع ديگر ارزش بحث هم ندارد در برابر آن ما اسناد موثقي داريم كه اميركبير آن را نوشته و امضا كرده كه متنشان حاكي از آن است كه اميركبير نه به سفارت روس و نه انگليس پناهنده نخواهد شد.
*[درباره نامههاي اميركبير به شاه]علت نگارش اين نامهها اين است كه او حدس ميزد كشته شود.
ميرزا تقي خان اميركبير مردانه ايستاد و شهيد شد چه ميتوانست بكند. دست به قتل شاه جوان ميزد يا توپ و تفنگ به مقابله ميپرداخت. او تلاش كرد و اميدوار بود كه با نامهاي كه به شاه نوشته اوضاع تغيير كند و شاه او را به قدرت باز گرداندن يا حداقل از كشتن او منصرف شود.
من مدعي نيستم كه اميركبير هيچ اشتباهي در كارنامهاش نداشته است اما در مجموع او جز شخصيتهاي بزرگ ايران است، جز قهرمانان ملي. اگر به من بود از اميركبير در شهرهاي گوناگون ايران مجسمهها برپا ميكردم، بزرگراهها به نامش ميساختم و خيلي بيشتر از دانشگاه اميركبير از او ياد ميكردم و نامش را زنده ميكردم.
او پدر ايران معاصر است و رابرت واتسون انگليسي در همان زمان در كتابش درباره قاجاريه پس از بيان سيرت و خلق وخوي اميركبير چنين ميگويد: او به معناي حقيقي كلمه شايسته بود كه او را اشرف مخلوقات خوانند. او خيلي انسان بوده است. بازهم به قول رابرت واتسون: اميركبير، در بين رجال مشرق زمين تا زمان خودش بينظير بودهاست و اگر من بخواهم بگويم در طول تاريخ ايران زمين جز بزرگترين رجال سياسي ماست. قهرمانان تاريخي ما، چه از جنبه واقعي زندگي و چه از جنبه اسطورهسازي بخشي از سرمايههاي مملكت ما هستند.
ميرزا تقي خان اميركبير به ما يادآوري ميكند كه خاك پاك اين سرزمين قادر به پرورش چه مردان بزرگي است. پس نه تاريخدانان و نه محققين هيچگاه آنقدر ناشيانه تيغ انتقاد را نسبت به اين افراد به كار نبرند.
به گزارش خبرآنلاين.
كد مطلب : 142876
پنجشنبه|ا|22|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]