تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816937888
خواندنيهاي تاريخچرا سيد ضياءالدين طباطبايي از فلسطين به ايران بازگشت؟
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: خواندنيهاي تاريخچرا سيد ضياءالدين طباطبايي از فلسطين به ايران بازگشت؟
بعد از شهريور 1320 و سقوط ديكتاتوري «رضاشاه» تلاشهاي گستردهاي بهمنظور بازگردانيدن «سيد ضياءالدين» از فلسطين به ايران از سوي انگلستان صورت گرفت. «در سال 1322 شمسي مقدمات بازگشت وي به ايران توسط انگليسها فراهم شد و با وجودي كه تعدادي از نمايندگان مجلس و دولت شوروي و خصوصا سفير آن كشور در تهران و شخص شاه با بازگشت «سيد ضياء» مخالف بودند، معهذا انگليسيها موفق به بازگرداندن وي به ايران شدند اعتقاد عموم هم بر آن بود كه همانگونه كه حزب توده مورد حمايت دولت شوروي قرار دارد، «سيد ضياء» نيز از طرف انگليسيها حمايت ميشود؛
بنابراين او ابزار سياست امپرياليستي انگلستان در ايران است. مورخين تاريخ ايران نيز در اين موضوع متفقالقول هستند كه «سيد ضياء» تنها حامي قرارداد معروف 1919 ايران و انگليس، برگزيده سياست بريتانيا در ايران بوده است اسناد منتشر نشده وزارت امور خارجه انگلستان نيز پرده از مساله بازگشت دادن «ضياء» به ايران برميدارد و روشن ميسازد كه بازگشت «سيد ضياء» به ايران، به خواست و با حمايت دولت انگليس صورت گرفته و هدف از آن نيز چنين بود كه «سيد ضياء» با تشكيل حزبي، به مقابله حزب توده كه نفوذي فوقالعاده پيدا كرده بود، بپردازد. در اوايل ماه اوت 1941 (مرداد ماه 1320) طبق دستورالعمل دولت انگلستان «كلنل تيگ Teague» يك مقام نظامي انگليس در فلسطين، «سيد ضياءالدين طباطبايي» را در مزرعهاش واقع در نزديكي غزه ملاقات كرد و نظر وي را در مورد بازگشت به ايران جويا شد «كلنل تيگ» پس از اين ملاقات چند ساعته در گزارشي براي كميسر عالي انگليس در فلسطين خاطر نشان ميسازد كه چنانچه از «سيد ضياء» خواسته شود تا به عنوان نخستوزير به ايران بازگردد، او با اكراه آن را قبول نموده و حاضر به ترك مزرعه خود و بازگشت به ايران ميباشد: از همينجا معلوم ميشود كه انگليسيها حتي قبل از هجوم به ايران و اشغال كشور در شهريور 1320 در صدد بودند تا «سيد ضياء» را به ايران بازگردانده و به قدرت برسانند در تاريخ 14 آوريل 1942 «سرريدر بولارد» وزير مختار انگليس در ايران به وزير كشور دولت بريتانيا مقيم قاهره، نامهاي درباره بازگشت «سيد ضياء» نوشته و از او خواسته است تا در اين باره اقدامات لازم را به عمل آورد. در تعقيب نامه بولارد «آدريان هولمن Adrian Holman» كاردار سفارت انگليس در تهران طي نامهاي خطاب به آقاي «هاپكينسون H. Hopkinson» رييس دفتر وزير مقيم قاهره مينويسد: «من احساس ميكنم كه ما بايد نزديكترين تماس ممكن را در مورد مساله سيد ضياء با هم داشته باشيم، زيرا ممكن است كه او در آيندهاي نزديك ارزش زيادي براي ما پيدا كند نظر من اين است كه فعلا منتظر بمانيم تا موقعيت كابينه فعلي كمي بيشتر متزلزل شود. آنگاه خيلي محتاطانه ببينيم كه آيا نميتوانيم مشكلاتي را كه اكنون بر سر راه بازگشت «سيد ضياء» موجود است برطرف نماييم در ماه ژوئيه 1942 «كلنل تيگ» ملاقات ديگري با سيدضياء به عمل آورد سيد ضياء معتقد بود كه قادر است با تشكيل سازمانهاي چريكي در نقاطي كه تحت اشغال قواي متفقين نيست و او در آن مناطق نفوذي دارد به مبارزه با عوامل نازي در ايران پرداخته و از اين طريق خدمات مفيدي انجام دهد. سيدضياء به كلنل تيگ پيشنهاد كرد كه حاضر است براي بحث و بررسي اين موضوع به قاهره رفته و با مقامات انگليسي درباره طرح خود گفتوگو كند وزير مقيم قاهره پس از مطالعه گزارش كلنل تيگ و اطلاع از نظريات و طرحهاي سيدضياء ضمن منعكس كردن جريان ملاقات تيگ و ضياء و موضوع گفتوگوهاي آنها براي بولارد در گزارش خود مينويسد: «در حال حاضر S.O.E طرحهايي براي سازمان دادن دستههاي چريكي در ميان ايل قشقايي و بختياري در دست اجرا دارد البته S.O.Eمايل است تا از خدمات «طباطبايي» (سيد ضياء) به عنوان يك رهبر و عامل تشكيلاتي استفاده نمايد به شرط آن كه اين مساله اثر بدي نداشته و شاه و دولت فعلي ايران و روسها را ناراحت نكند همچنين ممكن است كه او بتواند فعاليتهاي خود را از فلسطين هدايت نمايد و نيز ما هم ميتوانيم در صورتي كه آلمانيها موفق به اشغال ايران شدند از او به عنوان رهبر جنبش ايران آزاد Free Persian Movement استفاده كنيم. بولارد با وزير مقيم قاهره كه سيدضياء داراي ارزش زيادي به عنوان رهبر جنبش ايران آزاد ميباشد موافق بود مضافا به اين كه به وزير مقيم قاهره پيشنهاد كرد چنانچه دولت ايران وظيفه خود را سنگين يافت و استعفاء كرد بايد «سيدضياءالدين طباطبايي» به ايران فرا خوانده شود و در چنين صورتي نبايد «سيدضياء» يا امور و طرحهاي S.O.E در ايران درآميختگي پيدا كرده باشد «بولارد» در ضمن تاكيد كرده بود كه «سيدضياء» فعلا بايد كاملا ساكت و منتظر بماند. در حالي كه علائم و نشانههاي اميدواركنندهاي وجود داشت دال بر اينكه دولت ايران قادر است تا موقعيت و وضعيت با ثباتي را در ايران برقرار كرده و با متفقين همكاري نمايد، «بولارد» وزيرمختار انگليس در تهران نگراني خود را پنهان نداشته و اميدوار بود تا «ضياءالدين طباطبايي» به عنوان كسي كه ميتواند جانشين رييس دولت فعلي ايران گردد در دسترس انگليسها باشد. «بولارد» ميدانست كه «شاه» نظر خوبي نسبت به «سيد ضياء» ندارد و روسها نيز شديدا با او مخالف هستند. «بولارد» عقيده داشت كه با وجود اين مخالفتها لازم است تا با خود «سيد ضياء» مذاكراتي صورت گيرد و با يادآوري مخالفت شاه و روسها به وي نظر «سيد ضياء» را در مورد اين كه چگونه و از چه طريقي ميتواند با انگليسيها همكاري نمايد استفسار نمود. «بولارد» پيشنهاد كرد كه «ترات» (Trott) دبير قسمت شرقي سفارت انگليس در تهران با «سيد ضياء» در فلسطين ملاقات نمايد و براي «سيد ضياء» مساله همكاري او را با دولت انگليس تشريح نموده و عقيده وي را جويا شود در لندن مقامات وزارت امور خارجه انگليس با توجه به اين كه «سيد ضياء» مدت مديدي خارج از ايران بوده و از اعتبار و شهرت زيادي در ايران برخوردار نيست نسبت به موفقيت طرح بازگردانيدن وي به ايران با شك و ترديد بسيار مينگريستند، ولي بالاخره آنها نيز با پيشنهاد «بولارد» و ملاقات «ترات» و «سيد ضياء» موافقت كردند. «ترات» در 24 سپتامبر 1942 تهران را به قصد فلسطين براي ديدن «سيد ضياء» و اطلاع از نظريات وي درباره ايران ترك كرد، كميسر عالي انگليس در فلسطين دستور داشت تا ترتيب ملاقات «ترات» و «سيد ضياء» را به طور خيلي محرمانه بدهد قبلا هم انگليسيها سر و صداي زيادي درباره تشكيل «كنفرانس تبليغات جنگ» در فلسطين به راه انداخته بودند و اين مساله پوششي بود تا هدف اصلي مسافرت «ترات» به فلسطين را مخفي داشته و اين سفر را صرفا براي شركت «ترات» در آن كنفرانس قلمداد نمايند. «ترات» بعد از ملاقات با «سيد ضياء» و گفتوگو با وي به اين نتيجه رسيد كه «سيد ضياء» هنوز هم ايراني وطنپرست است!!! و مشتاق انجام خدماتي براي كشور خود ميباشد و شديدا معتقد است به اين كه كشورش بايد با انگليسيها به هر نحو ممكن همكاري نمايد «بولارد» پس از دريافت گزارش «ترات» درباره ملاقاتش با «ضياء» به «ايدن» نوشت كه «اين ملاقات براي مقصود بسيار مفيد و قابل استفاده بوده و باعث شده است تا درباره استفاده از وجود «سيد ضياء» در صورتي كه موقعيت ايجاب نمايد تصميم روشن و قاطعي بگيريم» «بولارد در ادامه گزارش، نظر خود را درباره «سيد ضياء» و مشكلات موجود در مورد بازگشت وي به ايران مينويسد:... در صورت سقوط كابينه فعلي ايران، «ضياء» ميتواند كانديداي رضايتبخشي براي نخستوزيري ايران باشد... بدبختانه اين موضوع كه كانديداتوري «ضياء» براي نخستوزيري مورد قبول شاه يا سفارت شوروي قرار گيرد مورد ترديد است، ولي من فكر ميكنم كه با وجود چنين مسالهاي ما بايد تمام مشكلات را تا بازگشت قريبالوقوع «ضياء» به ايران نديده بگيريم «سيد ضياء» مايل نبود در صورتي كه به نخستوزيري برگزيده نشود به ايران بازگردد، ولي انگليسيها هم نميتوانستند اقدامي عليه دولتي كه با آنها همكاري و همگامي مينمود به عمل آورند كابينه سهيلي و دولت قوامالسلطنه هر دو طرفدار غرب بودند ولي با اين حال انگليسيها احساس ميكردند دولتي كه تمايلات نزديكتري به انگلستان داشته باشد مورد نياز آنها است در فاصله بين سالهاي 1942 تا 1943 (1321ـ1322 ) انگليسيها از موقعيت خوبي برخوردار نبودند آنها به شدت مورد تنفر مردم ايران قرار داشته و عملا هيچ گونه پايگاهي براي اعمال نفوذ و قدرت در ميان دولت و ملت ايران نداشتند و متقابلا فعاليتهاي شديدي به طرفداري از روسها توسط حزب توده به عمل ميآمد كه سبب نگراني انگليسيها بود.براي خنثي كردن اقدامات و تبليغات كمونيستها بايد اقدامات متقابل مؤثري به عمل آيد به بيان ديگر وجود يك حزب سياسي ضد كمونيست به خوبي احساس شده و مورد نياز بود در اواخر سال 1943 گزارشهاي زيادي درباره اعمال و كردار ناهنجار مقامات سربازان روسي در آذربايجان و استانهاي شمالي به لندن ميرسيد روسها به طور فعالي كردها را بر عليه دولت مركزي تحريك ميكردند در اصفهان و استانهاي جنوبي آلمانيها قبايل و عشاير را بر عليه انگليسيها تحريك مينمودند. در تهران آنگلوفيلها و عوامل طرفدار انگلستان پراكنده و ساكت بودند و حركت جديدي كه تمايل به آمريكا بود در ميان بعضي از سياستمداران ايران ايجاد شده بود.در اوايل سال 1943 (1322 ش) و قبل از شروع انتخابات دوره چهاردهم مجلس شوراي ملي اين مساله براي انگليسيها روشن شده بود كه شانس بسيار كمي براي فرستادن برگزيدگان خود به مجلس دارند و بيشتر نمايندگان مجلس از طرفداران و هواخواهان شوروي يا آلمان و به خصوص طرفداران سياست گرايش به آمريكا خواهند بود و تنها تعداد بسيار قليلي آنگلوفيل به مجلس راه خواهند يافت بنابراين چنين به نظر ميرسد كه بازگردانيدن «ضياء» به ايران براي انگليسيها نافع و ضروري است تا به وسيله اين دوست قديمي بتوانند به ايجاد يك جناح سياسي مقتدر طرفدار انگليس در ايران مبادرت نمايند در اين مرحله بود كه انگليسيها تصميم قطعي و نهايي خود را براي بازگردانيدن «سيد ضياء» به ايران حتي اگر نتواند كرسي صدارت عظمي را تصاحب نمايد اتخاذ نمودند با اين حال «بولارد» در خاطرات خود مينويسد: موقعي كه شنيدم «سيد ضيا» قصد بازگشت به ايران دارد تا بار ديگر به امور سياسي مشغول شود با خود انديشيدم كه بازگشت او در چنين موقعي اصلا به صلاح نيست، زيرا شك نداشتم او به دليل آنكه از يك كشور تحت قيمومت انگليس ميآيد مسلما هر برنامه سياسي كه در پيش بگيرد همگان، ما را به عنوان پشتوانه اقداماتش قلمداد خواهند كرد... به اين ترتيب معلوم است كه بازگشت «سيد ضياء» به ايران نميتوانست هيچ ارتباطي با ما داشته باشد. مقامات انگليسي به اين مساله آگاهي داشتند كه براي بازگشت «سيد ضياء» بايد از طرف شاه از او دعوتي به عمل آيد و چون شاه نظر خوبي نسبت به «سيد ضياء» نداشت و با آمدن وي به ايران هم مخالف بود انگليسيها چنان مصلحت ديدند كه دعوت از «سيد ضياء» از طرف شخصي از دولتمردان و رجال ايراني به عمل آيد تا بدينوسيله «سيد ضياء» مستمسكي براي بازگشت داشته باشد و انگليسيها هم همچنان در پشت پرده مانده و نقش خود را ظاهر نسازند در تهران شايعاتي مبني بر بازگشت «ضياء» توسط ماموران انگليسي سفارت پراكنده گرديد تا از عكسالعمل مردم زمينهاي به دست آيد وقتي انگليسيها جو را مساعد يافتند اجراي نقش را به عهده حزب وطن گذاردند به دعوت حزب وطن در 14 ژوئيه 1943 گردهمايي كوچكي فراهم آمد كه در آن نمايندگان بعضي احزاب ديگر نيز شركت كردند. در پايان اين گردهمايي قطعنامهاي صادر و طي آن از «سيد ضياءالدين طباطبايي» خواسته شد تا به ايران بازگشته و حكومت را در دست گيرد. انگليسيها با كمك دوستان خود در ايران زمينه بازگشت «سيد ضياء» را به طريقي فراهم آوردند كه براي شاه و سفير شوروي نيز اين شبهه پيش آمده بود كه دولت انگليس در اين مورد نقشي نداشته و «ضياءالدين طباطبايي» به دعوت مردم و احزاب به ايران باز خواهد گشت وزيرمختار آمريكا نيز در جريان امر قرار نداشت ولي به درستي به نقش انگليسيها پي برده بود. در اوت 1943 وزيرمختار طي گزارشي به وزارت خارجه آمريكا نوشت كه دلايل بسياري او را متقاعد ساخته است كه انگليسيها «ضياء» را تحريك به بازگشت به ايران نمودهاند. در اكتبر 1943 (مهرماه 1322) «سيد ضياءالدين طباطبايي» پس از 22 سال كه در خارج از ايران به سر برده بود به ايران بازگشت. يكي از كساني كه از طرف دولت انگليس مامور شد تا به فلسطين برود و در امر بازگشت «سيد ضياءالدين» به امپرياليسم انگلستان كمك نمايد «مظفر فيروز» بود؛ بنابراين با هم به ايران بازگشتند و مقدمات تشكيل حزب اراده ملي را فراهم ساختند و روزنامه رعد امروز را به عنوان ارگان رسمي حزب منتشر نمودند. «سيد ضياءالدين» با ترفند تازهاي مجددا وارد عرصه سياسي ايران شد.در دوره چهاردهم مجلس شوراي ملي از يزد كانديداي نمايندگي شد و بهرغم مخالفت اقليت مخالف به عضويت مجلس چهاردهم شوراي ملي درآمد. «ضياءالملك فرمند» با افشاي اسرار كودتاي 1299 و دكتر مصدق طي نطق مستند و مستدل و تاريخي خود پرده از روي خيانتهاي «سيد ضياءالدين» برداشت و او را رسواي خاص و عام ساخت و به هنگام طرح اعتبارنامهاش در مجلس به شدت از تصويب آن جلوگيري نمود، ولي نمايندگان اعتبارنامه او را تصويب نمودند.
منبع: Tarikhirani.ir
چهارشنبه|ا|21|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 577]
-
گوناگون
پربازدیدترینها