واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: مروري بر ديدگاههاي موجود در مورد جسماني يا روحاني بودن معراج پيامبر(ص)
گروه خبرنگاران افتخاري / محمدصادق نصيريخليلآباد: دلايل جسمانى بودن معراج پيامبر چيست؟ اگر پيامبر(ص)، معراجهاى متعدد داشتهاند، آيا همه جسمانى و روحانى بود يا فقط روحانى بوده است؟ براى روشن شدن پاسخ اين پرسشها ميتوانيد متن زير را بخوانيد.
در چگونگى معراج و سير رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سه ديدگاه وجود دارد: 1. رسول خدا با جسم و روح شريفش از مسجد الحرام به مسجد الاقصى و از آن جا نيز با همان جسم و روح، به آسمانها عروج كرد. 2. آن حضرت، با روح و جسد تا بيتالمقدس سير فرمود و از آن جا، تنها با روح به آسمانها عروج كرد. 3. سير پيامبر اكرم(ص) از ابتدا روحانى بوده نه جسمانى.
بررسي ديدگاه اول
نظر اوّل، عقيده بسيارى از مفسران و علماى شيعه و اهل سنت است، از جمله شيخ طوسى در تبيان، مرحوم طبرسى در مجمع البيان، علامه مجلسى در بحارالانوار و ... .
بسيارى مفسران اهلسنت نيز تصريح كرده اند كه معراج، جسمانى و روحانى بوده است، از جمله: ابى صغير، محمد بن جرير طبرى، ابى حيّان اندلسى، ابن كثير، بيضاوى در انوار التنزيل، فخر رازى، سيد قطب، مراغى.
بررسي ديدگاه دوم
علامه طباطبايى درباره معراج پيامبر(ص) فرمودهاند: «ظاهر آيه و روايات، محفوف به قراينى است كه آيه را داراى ظهور نسبت به آن جزئيات مىكنند؛ ظهورى كه به هيچ وجه قابل دفع نيست و با در نظر داشتن آن قراين، از آيه و روايات چنين استفاده مىشود كه آن جناب، با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى رفته است، امّا عروجش به آسمانها از ظاهر آيات سوره نجم... و صريح روايات بسيارى بر مىآيد كه اين عروج واقع شده و به هيچ وجه نمىتوان آن را انكار كرد.
چيزى كه هست ممكن است بگوييم كه اين عروج، با روح مقدسش بوده است و ليكن نه آنطور كه قائلين به معراج روحانى معتقدند، كه به صورت رؤياى صادقه بوده است، چه اگر صرف رؤيا مىبود، ديگر جا نداشت آيات قرآنى اين قدر درباره آن اهميت داده و سخن بگويد و در مقام اثبات كرامت درباره آن جناب برآيد...، بلكه مقصود از روحانى بودن آن اين است كه روح مقدس آن جناب، به ماوراى اين عالم مادى، يعنى آن جايى كه ملائكه مكرمين منزل دارند و اَعمال بندگان بدان جا منتهى و اَقدار از آن جا صادر مىشود، عروج كرده و آن آيات كبراى پروردگارش را مشاهده و حقايق اشيا و نتايج اعمال برايش مجسم شده، ارواح انبياى عظام را ملاقات و با آنان گفتوگو كرده است، ملائكه كرام را ديده و با آنان صحبت كرده و آيات الهى را ديده كه جز با عبارات «عرش»، «مجب» و «سراقات» تعبير آنها ممكن نيست.
بررسي ديدگاه سوم
عقيده گروهى به نام «جَهْميه» است كه قائل هستند معراج از ابتدا روحانى بوده است.
ادلّه اثبات جسمانى و روحانى بودن معراج
1. از ظاهر آيه شريف: (سُبْحَـنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِى لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَا) كه تعبير به «عبده» فرموده، بيانگر اين است كه معراج، در بيدارى بوده نه در خواب؛ جسمانى بوده نه روحانى.
بيشتر مفسّران كه معراج را جسمانى و روحانى مىدانند، به اين دليل اشاره كردهاند؛ از جمله آيتالله جوادىآملى، فرمودهاند: خداوند مىفرمايد: «اسرى بعبده» و نفرموده «بروحه». «عبد» همان مجموع جسم و روح است، ظاهر اين است كه عروج در بيدارى صورت گرفته، نه در خواب؛ به تعبير علامه طباطبايى(قدس سره) فخر اين نيست كه انسان عروج را خواب ببيند، اين خواب را ديگران نيز مىبينند...، سپس فرمود: «سير بدنى آن حضرت، هرگز به معناى خروج از عالم طبيعت و ورود به ماوراى طبيعت نخواهد بود، زيرا آسمان، مانند زمين موجودى مادى و طبيعى بوده و احكام طبيعت به هر يك از آنها جارى است.»
2. انكار مشركان و واكنش شديد آنان: وقتى رسول خدا، جريان معراج را براى مردم تعريف كرد، مشركان به شدّت آن را انكار كرده و گفتند: چنين امرى امكان ندارد و از همين راه، شروع به كوبيدن رسول خدا كردند و اين امر دليل است كه معراج جسمانى بوده، پيامبر، هرگز مدعى خواب يا مكاشفه روحانى نبوده است. در ضمن جمعى از مفسران به اين دليل اشاره كرده اند، از جمله آيتالله مكارمشيرازى و ابن كثير و بيضاوى از مفسران اهل سنت.
3. اگر ما باور كنيم كه قدرت خدا بىنهايت است و بر هر امرى كه از نظر عقلى محال نباشد، تعلّق مىگيرد، جسمانى بودن معراج به خوبى ثابت مىشود. در قرآن مجيد، نمونههاى فراوانى از امور خارقالعاده كه بيانگر قدرت نامتناهى خداست، بيان شده؛ از جمله آوردن تخت بلقيس، از سرزمين يمن به فلسطين در كمتر از يك چشم به هم زدن.
بيضاوى از مفسّران اهل سنت مىگويد: «امروز ثابت شده كه اجسام در قبول اعراض، مساوىاند و از آن جا كه قدرت خدا بر هر امر ممكنى تعلّق مىگيرد، خدا قادر است كه حركت سريع كه يك نوع عرض است در بدن پيامبر يا هر كس كه بدن آن حضرت را حمل كند، ايجاد كند.»
پيامبر(ص) يك معراج داشته يا بيشتر
در مورد اين كه پيامبر(ص) يك معراج داشته يا بيشتر، از آيات و روايات استفاده مىشود كه پيامبر اكرم(ص)، معراجهاى متعدد داشته است. از آيات سوره نجم، اثبات دو معراج براى پيامبر قطعى است: (وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى);؛پيامبر(ص) و جبرئيل امين را مرتبه ديگرى در نزد سدرةالمنتهى ديد.
در آيات پيش از اين آمده است: (ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى)، پيامبر نزديك شد، سپس نزديك شد، به اندازه دو كمان يا نزديكتر. در روايتى از امام صادق(ع) آمده است: ابوبصير از آن حضرت پرسيد: رسول خدا(ص) را چند نوبت به معراج بردند، فرمود: دو نوبت.
*************************************************
پاورقيها:
شيخ الطوسى، تفسير تبيان، ج 6، ص 446.
. فضل طبرسى، تفسير مجمع البيان، ج 9، ص 261.
. بحارالانوار، ج 18، ص 289.
. طبرى، تفسير طبرى، ج 8، ص 16.
. ابى حيّان اندلسى، النهر الماد من البحر المحيط، ج 3، ص 538.
. ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 25.
. تفسير بيضاوى، ج 2، ص 291.
. تفسير كبير، ج 19 و 20 و 21، ص 296.
. سيد قطب، تفسير فى ظلال القرآن، ج 5، ص 302.
. تفسير مراغى، ج 13، ص 32.
. الميزان، ترجمه سيد محمدباقر موسوى همدانى، ج 13، ص 40.
. محمد بن حسن شيبانى، نهج البيان عن كشف معانى القرآن، ج 3، ص 221.
. عبدالله جوادى، تفسير موضوعى، ج 9، ص 71.
. تفسير نمونه، ج 12، ص 15.
. ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، همان.
. تفسير بيضاوى، ج 2، ص 291.
. نمل، آيه 40 و نيز ر.ك: تفسير نمونه، همان.
. تفسير بيضاوى، همان.
. نجم، آيه 13و14.
. نجم، آيه 8و9.
شنبه|ا|3|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]