واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > احزاب و تشکل ها - با انتشار خبر درخواست کمیته ماده 10 احزاب مبنی بر درخواست انحلال دو حزب عمده اصلاحطلب، به نظر میرسد حزب مشارکت به روزهای پایانی خود نزدیک میشود و گویا روزهای پر فراز و نشیب این حزب اصلاحطلب، در حال تبدیل شدن به بخشی از تاریخ سیاسی ایران است. سعید نوایی: آغاز زندگی این حزب به دوران پس از دوم خرداد 76 برمیگردد. در آن دوران دیگر احزابی مثل مجمع روحانیون مبارز نمیتوانستند پاسخگوی نشاط اجتماعی فراگیری باشند که به دنبال پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری ایجاد شده بود. احزاب دیگر مثل کارگزاران سازندگی هم عمدتا از افرادی متشکل از دولتیهای سابق بودند و بدین ترتیب نمیتوانستند سنخیت چندانی با دولت پیروز داشته باشند. به همین دلیل زمینه برای بروز و ظهور تشکلی جدید فراهم بود تا افرادی که عمدتا از دانشجویان پیرو خط امام بودند گرد هم بیایند و هسته اصلی جبهه مشارکت ایران اسلامی را تشکیل دهند. پس از پیروزی سید محمد خاتمی و تاکید او بر توسعه سیاسی، احزاب و تشکلهای بسیاری موجودیت یافتند. نخستین انگیزه های شکلگیری جبهه مشارکت هم به همان زمان باز میگردد. خواستگاه موسسین این جبهه، عمدتا جنوب شهر و مناطق مرکزی تهران بود و به همین دلیل افرادی آرمانگرا و عملگرا به شمار میرفتند. علاوه بر این، بخش عمدهای از آنان تجربه کار در دولتهای میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی را داشتند و با آشنایی نسبتا کامل پا به عرصه فعالیت حزبی گذاشتند. با این وجود، برخی از تکنوکراتهای معتقد به اقتصاد باز هم به این گروه ولحق شدند تا جبهه مشارکت شکل بگیرد. 110 نفر که خاتمی را در انتخابات دوم خرداد 76 همراهی کرده و به آراء، اندیشه و اهداف وی اعتقاد داشتند، گرد هم آمده و با برگزاری بیش از 70 نشست مشترک به تدوین مرامنامه و اساسنامه حزب پرداختند و در آذر ماه سال بعد موفق به اخذ مجوز برای فعالیت حزب "جبهه مشارکت ایران اسلامی" شدند. سعید حجاریان، عباس دوزدوزانی، عباس عبدی، سیدمحمدرضا خاتمی، رجبعلی مزروعی، عبدالله رمضانزاده، محسن میردامادی، حبیبالله بیطرف، نجفقلی حبیبی، محسن امینزاده و ... از جمله این افراد بودند که پس از روی کار آمدن دولت هفتم، یا به مناصب اجرایی رسیدند یا در مجلس ششم مشغول به کار شدند. بیش از 40 تن از اعضای هیات موسس جبهه مشارکت ـ نزدیک به یک سوم ـ را معاونین و مشاورین وزرا، مدیران عامل و کل ـ به طور کلی مدیران ارشد وزارتخانهها و نهاد ریاست جمهوری، اعضای کابینه اول خاتمی (حبیب الله بیطرف، مرتضی حاجی، محمود حجتی، محمدرضا عارف) و معاونین و مشاورین رییس جمهور تشکیل میدادند. نزدیک به 15 تن از اعضای بدنه وزارت کشور ـ از سطح معاونین سیاسی استانداریها تا معاونین و مشاورین وزیر ـ نیز در زمره موسسین این حزب بودهاند. صاحبین 20 کرسی استادی دانشگاههای سراسر کشور که فاقد هر گونه مسوولیت و پست اجرایی بودهاند نیز از جمله موسسین جبهه مشارکت بودهاند. همین مساله سبب شد که بسیاری از منتقدین، آن را حزبی دولت ساخته بنامند و آنها را به انحصارطلبی در به دست آوردن مناصب حکومتی و قدرت متهم کنند. موسسین، امیدوار بودند که بتوانند با عمل به آموزههای دینی و رعایت معیارهای قانونی، بر اساس موازین شناخته شده اجتماعی و سیاسی، در حد توان، در تحقق سه اصل «آزادی در بیان اندیشه»، «منطق در گفتوگو» و «قانون در رفتار اجتماعی» ـ سه شعار انتخاباتی خاتمی ـ بکوشند. ترور و نخستین ضربهترور ناموفق سعید حجاریان که آن زمان نایب رئیسی اولین شورای شهر تهران را بر عهده داشت، نخستین ضربه سنگینی بود که به جبهه مشارکت وارد شد. پیروزی مطلق جبهه مشارکت در انتخابات شوراها جدا از اینکه این تشکل را به تحقق اهدافش امیدوار کرد، اما بینظمی و دعواهای داخلی در شورای شهر تهران سبب شد که بخشی از مردم نسبت به توان این حزب در تحقق شعارهایش دچار تردید شوند. ترور حجاریان وضعیت را برای این تشکل دشوار کرد تا ادامه راه را با حساسیت بیشتری طی کند. مجلس ششم در تسخیر مشارکتشاید روزی نبود که مجلس ششم محل بحثهای سیاسی روزمره نباشد. به هر حال با نزدیک شدن به پایان عمر مجلس ششم، اتفاقی رخ داد که برای چند هفته فضای سیاسی را غبارآلود کرد. ماجرا از رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم که برای انتخابات بعدی نامزد شده بودند شروع شد. شورای نگهبان بسیاری از اصلاحطلبان را به دلیل عدم التزام به اسلام و ولایت فقیه رد صلاحیت کرد تا اعتراضات گستردهای در نمایندگان مجلس ششم را موجب شود. بسیاری از نمایندگان در مجلس تحصن کردند. بحران سیاسی به اوج خود رسیده بود و حتی پادرمیانی رییس جمهور وقت نیز موثر واقع نشد و لجاجت برخی نمایندگان از به نتیجه رسیدن منازعه ای که میان تعدادی از نمایندگان و شورای نگهبان شکل گرفته بود جلوگیری کرد. از سکوت تا انحلالحزب مشارکت پس از شکست در انتخابات مجلس هفتم و پس از آن عدم موفقیت نامزدشان - مصطفی معین - در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، سیاست سکوت را در پیش گرفت تا به بازسازی توان خود بپردازد. این تشکل که قبل از انتخابات نهم ریاست جمهوری به حزب تغییر نام داده بود در این مدت تغییرات سازمانی را نیز در خود شاهد بود و دبیرکلی این حزب از محمدرضا خاتمی به محسن میردامادی از اعضای هسته مرکزی دانشجویان پیرو خط امام واگذار شد. حزب مشارکت قصد داشت در این مدت با رصد کردن فعالیتهای دولت نهم و مجلس هفتم، باب انتقاد از دولت و مجلس را بگشاید. حضور پررنگ در عرصه رسانهای عامل موثری در تحقق این هدف بود. رو به انحلالانتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث پس از آن مقدمهای برای درخواست انحلال این حزب از سوی کمیسیون ماده 10 احزاب شد. دستگیری تعدادی از اعضای رده بالای حزب مشارکت به اتهام دست داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات موجب شد تا حزب مشارکت از شدت فعالیتهایش بکاهد. همین ضعف در فعالیتها و اتهاماتی که به حزب وارد شد، زمینهای را فراهم کرد تا اصولگرایانی که در سالهای گذشته فعالیتهای حزب مشارکت را بر هم زننده فضای سیاسی کشور تصور میکردند، علیه این حزب و سرانش شکایت کنند و بدین ترتیب جبهه مشارکت که روزی در اوج معادلات سیاسی ایران قرار داشت، انحلال را به خود ببیند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 375]