واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: يك اربعين، هجران
يك اربعين، هجران
سيّدعلي مقدّم
پس از هفت روز از حضور اهل بيت در شام، به دستور يزيد ملعون، نعمانبنبشير مقدمات سفر اهل بيت به مدينه را آماده ساخت.
هنگام سفر، يزيد ملعون، امام سجاد عليه السلام را صدا زد و به ايشان گفت: خدا پسر مرجانه را لعنت كند! اگر من با پدرت حسين ملاقات كرده بودم هر خواستهاي كه داشت ميپذيرفتم و كشتهشدن را به هر نحوي كه بود گرچه بعضي از فرزندانم كشته ميشدند از او دور ميكردم ولي همان گونه كه ديدي شهادت او قضاي الهي بود! زماني كه به وطن رفتي و در آنجا استقرار يافتي پيوسته با من مكاتبه داشته باش و حاجات و خواستههاي خود را براي من بنويس!
پس كاروان اهل بيت به حركت درآمد تا به موقعيتي رسيدند كه دو راهي جاده عراق و مدينه بود. پس از سربازان خواستند تا آنان را به كربلا ببرند. هنگامي كه به كربلا رسيدند جابربنعبداللهانصاري را به همراه چند نفر از بنيهاشم و خاندان پيامبر(ص) كه براي زيارت امام حسين عليه السلام آمده بودند، ديدند. پس با ورود همزمان آنها به كربلا گريه و زاري كردند و ناله زده و بر صورت سيلي ميزدند.
حضرت زينب(س) با نالهاي جانسوز فرياد ميزد: وا اخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول الله و ابن مكه و مني! و ابن فاطمه الزهرا! و ابن علي المرتضي! آه ثم آه و بعد از آن بيهوش شدند.
حضرت سكينه با ديدن اين نالهها فرياد زد: وا محمداه، واجداه چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بيت تو كردهاند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند!
در قولهاي مختلف آمده است كه يزيد سرهاي مقدس شهدا را به عليبنالحسينعليهالسلام تحويل داد و ايشان آن سرها را در كنار بدنهايشان در روز اربعين دفن نمودند.
جابربنعبداللهانصاري با ديدن بدن پاك و مقدس امام حسينعليه السلام فرياد و ناله بر ميآورد و ميگويد: «من گواهي ميدهم كه تو فرزند بهترين پيامبران و فرزند بزرگ مؤمنين ميباشي، تو فرزند سلاله هدايت و تقوايي و پنجمين نفر از اصحاب كسا و عبايي، تو فرزند بزرگ نقيبان و فرزند سيده بانواني و چرا چنين نباشد كه دست سيدالمرسلين تو را غذا داد و در دامن پرهيزكاران پرورش يافتي و از سينه ايمان شير خوردي و پاك زيستي و پاك از دنيا رفتي و دلهاي مؤمنان را از فراق خود اندوهگين كردي. پس سلام و رضوان خدا بر تو باد. تو بر همان طريق رفتي كه برادرت يحييبنزكريا شهيد گشت.»
گفته ميشود كه اهل بيت به مدت 3 روز در كربلا عزاداري دلخراشي كردند و به امر امام سجاد عليه السلام راهي مدينه شدند، چرا كه اگر بيشتر در آنجا ميماندند بر اثر گريه و زاري، از دست ميرفتند.
در هنگام وداع اهل بيت در دور قبر مقدس جمع ميشوند و حضرت سكينه با ناله ميخواند:
الا يا كربلا نودعك جسماً
بلا كف.ن و لا غسل دفينا
الا يا كربلا نودعك روحاً لاحمد و الوصي مع الامينا
« اي كربلا بدني را در تو به وديعه گذارديم كه بدون غسل و كفن مدفون شد، اي كربلا كسي را به يادگار در تو نهاديم كه او روح احمد و وصي اوست»
پس كاروان اهل بيت به سوي مدينه حركت كرد.
يکشنبه|ا|18|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]