تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 1 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى‏دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى‏شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817674320




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

متن كامل پنل ششم كنگره ملي علوم انساني؛ بايد ادله مخالفان علم ديني را جدي گرفت/فرهنگستان بهترين ادله در باب ضرورت علم ديني را ارائه داده است


واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: متن كامل پنل ششم كنگره ملي علوم انساني؛ بايد ادله مخالفان علم ديني را جدي گرفت/فرهنگستان بهترين ادله در باب ضرورت علم ديني را ارائه داده است
در پنل ششم كنگره علوم انساني عنوان شد كه شوراي تحول اگر تصميم دارد در بحث توليد علم ديني و بومي كاري انجام دهد بايد بداند مخالفان علم ديني چه ادله اي دارند و شورا چه پاسخي به آنها مي تواند بدهد.


به گزارش خبرنگار علمي «خبرگزاري دانشجو»، دومين كنگره علوم انساني در حالي پنجشنبه به كار خود پايان داد كه در طي دو روز برگزاري خود شاهد برپايي شش پنل همراه با 30 نشست تخصصي در موضوعاتي چون «علوم انساني و ميراث تمدن اسلامي»، «نقش ادبيات فارسي و ادبيات تطبيقي در انتقال ميراث فرهنگي»، «نقش علوم انساني در تدوين الگوي ايراني اسلامي پيشرفت»، «چشم انداز سند راهبردي علوم انساني»، «علوم انساني و نظام آموزش و پژوهش در ايران»، «نظام برنامه ريزي دروس علوم انساني در ايران»، «علوم انساني، كاركردها و دستاوردها» و «چالش ها و چشم اندازهاي علوم انساني» بود.

در اين متن، گزارش پنل ششم اين كنگره دو روزه با عنوان «چالش ها و چشم اندازهاي علوم انساني» كه شامل پنج نشست تخصصي بود، آمده است.

دكتر افروز: تحول در علوم تربيتي مهمترين بخش تحول در علوم انساني است

در اين جلسه ابتدا دكتر افروز، دبير علمي كنگره و استاد روان شناسي دانشگاه تهران در ضمن مقاله خود با عنوان «علوم انساني با پايه هاي علمي يا كليشه هاي ذهني» گفت: تحول در علوم تربيتي مهمترين بخش تحول در علوم انساني است؛ در اين بين لازمه تحول آن است كه دوره دبيرستان دانش پايه كاربردي را دنبال كرد و بر محور مهارت و خلاقيت پيش رفت.

وي با بيان اينكه نگاه به علوم انساني به دو صورت در كشور ما رخ داده است، گفت: يك دسته اين نگاه ها كاملاً اصولي و دسته ديگر كليشه اي و سليقه اي مي باشد، بنابراين بايد دقت كنيم كه همه علوم انساني بد نيست؛ چون اصولي و جهان شمول است.

دكتر فاطمي: فرهنگ ديني ما برخلاف كليشه‌ها عمل مي‌كند

در ادامه و پس از صحبت هاي افروز، دكتر فاطمي، استاد دانشگاه تهران گفت: بايد ديد كليشه ها چه هستند و آگاهي نسبت به آنها چگونه است؟ آگاهي به كليشه‌ها در تحول علوم انساني به ما كمك مي كند، اين انگاره‌ها باعث جاري كردن احكامي مي‌شود كه بايد بسيار مورد توجه قرار بگيرد؛ مثال آن ترس از سقوط هواپيما در مقايسه با تصادف با وسايل نقليه ديگر است؛ در حالي كه اكثر تصادفات توسط ماشين‌ها صورت مي گيرد، اما چون خبر سقوط با هواپيما توسط روزنامه‌ها و اخبار بيشتر پخش مي‌شود، باعث هراس بيشتري مي گردد، پس بايد به اين طرح ها و انگاره‌هاي ذهني در علوم انساني توجه شود.

وي افزود: فرهنگ ديني ما فرهنگي است كه خلاف كليشه‌ها عمل مي كند؛ علامه مجلسي و ديگران اين كليشه‌ها را بازنگري كردند؛ به اين ترتيب زيبايي اجتهاد در فرهنگ شيعه با بازنگري كليشه‌ها همراه است.

فاطمي با بيان اينكه در علوم انساني سه پرسش مطرح است، گفت: پرسش اول پرسش هستي‌شناختي (علوم انساني چه وجودي از هستي را معنادار مي يابد) است، پرسش دوم‌ در حوزه معرفت‌شناختي و پرسش سوم نيز در حوزه روش تحقيق مي باشد.

دكتر طاهري: طبقه‌بندي رايج امروز در علوم انساني كشورمان هيچ پشتوانه علمي و نظري ندارد

در ادامه دكتر قدرت الله طاهري، فارغ التحصيل دكترا زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه تربيت معلم ضمن توضيح در باب مقاله‌ خود با عنوان «علوم انساني و طبقه‌بندي آن در غرب و مقايسه آن با جامعه علمي ايران» گفت: پيش‌شرط‌ هاي مطالعه علوم انساني اين است كه بدانيم جزو فلسفه علم است، از ساير علوم متاثر است، موضوع‌ آن انسان است (انساني كه سيال است) و علوم انساني امري تاريخ‌مند است.

وي در ادامه افزود: در غرب علوم انساني گروهي از مطالعات آكادميك در حول انسان و شرايط او در جهان است.

طاهري با ارائه دسته‌بندي مسلمانان از علوم از فارابي تا ابن‌خلدون و سپس طبقه‌بندي ديدگاه‌هاي بيكن، آمپر و غيره، در پايان به خلاء‌ها اشاره كرد.

وي در پايان گفت: متأسفانه طبقه بندي رايج كشور ما در حوزه علوم انساني هيچ پشتوانه علمي و نظري ندارد؛ درست مثل علوم تجربي و صنعتي ما كه عمدتاً وارداتي است.

در ادامه نشست دكتر عسگري، عضو هيئت رئيسه نشست، توجه به اسلام به عنوان قانون انسان روي زمين را مهم دانست و گفت: اسلام تمدن نيست، بلكه تمدن‌ساز است؛ انسان خلق شده و قانون اين مخلوق، اسلام است. پس حكومت بشر بر بشر جايز نيست.

ابطحي: بايد ادله مخالفان علم ديني را جدي گرفت

در نشست دوم پنل ششم دكتر محمدتقي موحد ابطحي، استاد دانشگاه تهران مقاله خود را با عنوان «نقد ادله مخالفين علم ديني» ارائه داد.

وي گفت: تحقيقات انجام شده نشان از آن دارد كه رويكرد پوزيتويستي بر نظام آموزشي و پژوهشي كشور حاكم است، از سوي ديگر ادعا شده كه رويكرد پوزيتويستي، از يك سو با معارف اسلامي تعارض دارد و از سوي ديگر نتوانسته مسائل فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي كشورمان را حل كند؛ شواهد موجود حاكي از آن است كه با وجود گذشت بيش از سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و مطرح شدن مكرر مشكلات موجود در نظام علمي و تحقيقاتي كشور و اقدامات انجام شده براي مقابله با رويكرد غالب و جانشيني رويكرد ديني و بومي به علوم، بخصوص علوم انساني و اجتماعي، هنوز اين مشكل به قوت خود باقي است. شوراي تحول اگر تصميم دارد در بحث توليد علم ديني و بومي كاري انجام دهد بايد بداند مخالفان علم ديني چه ادله اي دارند و شورا چه پاسخي به اين ادله ها مي تواند بدهد.

ابطحي افزود: اين مقاله مي كوشد با تحليلي جامعه شناختي و با بررسي ادله مخالفان علم ديني، به اين دو سوال پاسخ دهد كه: الف) چرا با گذشت بيش از سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و حساسيت هايي كه به حضور رويكرد پوزيتيويستي در جامعه علمي وجود داشته است، هنوز اين نگاه به علم در كشور سيطره دارد؟ ب) با وجود اقداماتي كه بويژه در سه دهه اخير در زمينه توليد علم ديني و بومي انجام شده، چرا هنوز چنين فعاليت هايي در كشور به ثمر ننشسته است؟

وي گفت: نكات ارائه شده در اين مقاله در دو فصلنامه اسلام و علوم اجتماعي شماره 2 در سال 1388 چاپ شده است.

محقق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه خاطرنشان كرد: براي رسيدن به پاسخ اين دو سوال و براي تحول در علوم انساني بايد مباني نظري علم ديني و پاسخي براي مخالفان علم ديني در اين زمينه ارائه دهيم كه اكنون بنده به اين ادله مي پردازم.

وي ادامه داد: مخالفان علم ديني بر اين باورند كه علم ديني اصولاً ضرورت ندارد، چون اصلا ما نمي دانيم مشكل علوم انساني چيست؟ اگر هدفتان از توليد علم ديني اين است كه نواقص علم جديد را برطرف كنيد، كه اين كار خود در چارچوب علوم امروز در حال انجام شدن است، اگر قائليد علوم جديد با دين تعارض دارد اول بايد اين تعارض را اثبات كنيد و دوم به فرض وجود تعارض، بايد نشان دهيد كه هيچ كدام از راه حل هاي بديل و باسابقه اي كه تا كنون براي رفع تعارض پيشنهاد شده براي رفع اين تعارض ناكارآمد است.

ابطحي گفت: مخالفان علم ديني معتقدند، طرفداران علم ديني تا كنون هيچ برهاني براي اين سه مسئله ارائه نكرده اند كه 1. مشكلي در علم كنوني وجود دارد، 2. ناچار به برطرف كردن اين مشكل هستيم و 3. هيچ راه ديگري جز برطرف كردن آن با علم ديني وجود ندارد.

اين محقق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بيان داشت: موافقان علم ديني در پاسخ به مشكل علم جديد دو پاسخ مي دهند: 1- علم جديد در حوزه شناخت با مشكل مواجه شده، يعني واقعيت را آن طور كه هست نمي تواند بشناساند. 2- تعارض علم جديد با باورهاي ديني است.

وي افزود: موافقان علم ديني مثل دكتر نصر معتقدند علم جديد نتوانسته انتظارات را برآورده كند، منشا تمام مشكلات در عصر ما در زمينه زيست محيطي، اخلاقي و غيره همه به نوع نگاه انسان به هستي بستگي دارد كه منشا آن را در علم جديد مي دانند؛ در مقابل آن اين انتقاد وجود دارد كه واقعاً چه شواهدي داريم كه كشتار در جنگ جهاني اول و دوم ناشي از نگرش جديد انسان به عالم بود، اما در پاسخ مي توان گفت، اگر به رشد جمعيت دقت كنيم خواهيم ديد كه بر اساس آمار مرگ و مير، علم جديد موفق بوده و اين امر ناشي از آن است كه در تحقق اهداف پاسخ صفر و يك وجود ندارد.

ابطحي گفت: نكته ديگر اين است، اگر بپذيريم كه علم جديد در تحقق اهدافش موفق نبوده است، پس مشكل كجاست، مخالفان قائلند كه مشكل فقط در اين است كه در فعاليت هاي علمي خودمان اخلاق را رعايت كنيم. مخالفان علم ديني پاسخ مي دهند، با رعايت اخلاق توسط افراد مشكل حل مي شود و اين افراد به دنبال علومي نمي روند كه براي بشر و محيط زيست مضر باشد و مي گويند اكنون در مراكز بين المللي كتب بسيار خوبي نوشته شده؛ يعني خود عالمان به اين قضيه پي برده و در صدد رفع آن برآمده اند، بنابراين با حاكميت اخلاق مي توانيم مشكل را حل كنيم و نيازي به دين نيست.

وي گفت: بايد دقت كنيم كه دين يكسري باورهاي متافيزيكي و بايدها و نبايدهايي هم دارد از جمله اينكه دست خدا در طبيعت باز است و اين يك تعارض جدي با علم دارد. امروزه بر اين باوريم كه بايد دارويي براي درمان سرطان پيدا كنيم چون سرطان يك پديده مادي طبيعي است و ناگزير علت مادي طبيعي دارد. اين باور در بحث سنخيت علت و معلول كه جزو گرايش هاي عقلي گرايانه و اشعري مسلك ما هم است، وجود دارد. بحث سنخيت در پيشرفت علم لازم است، اما دخالت خدا، دست و پا گير است، پس با همان بحث اخلاق مي توانيم مشكل را حل كنيم.

ابطحي گفت: در بحث نقصان علم جديد در زمينه اهداف شناختي، نظريات جديد از چند جهت معيوب هستند؛ 1- ضعف در دلالات فلسفي، 2- عدم تطابق با شواهد تجربي؛ 3- پيچيدگي برخي نظريات؛ 4- تبيين بخش محدودي از پديده ها و 5- ناكارآمدي نظريه موجود در بحث مشكلات اجتماعي و فردي كه در اين بين نظريه هاي جديد حداقل با يكي از آنها مواجه است، اما علم جديد خود سعي كرده آنها را برطرف كند و هيچ ضرورتي ندارد حتما دين را وارد كند. در اين باب، مثلا دكتر گلشني معتقد است كه مكانيك كوانتومي مشكل دارد و اما مي دانيم كه «بوهم» بدون اينكه به دين مراجعه كند نظريه اي داد كه مباني فلسفي در مكانيك كوانتومي را حل كرد.

وي تصريح كرد: در بحث محدوديت داشتن علم كه بدين معناست كه علم حوزه محدودي را پوشش مي دهد، با مثالي پاسخ مي دهند كه دو انديشمندي كه با دكتر عبدالسلام در بحث وحدت وجود كار كردند، اصلا دغدغه ديني نداشتند و نتيجه اين شد كه افراد بدون داشتن دغدغه ديني مي توانند مشكلاتي را كه براي علم در همان چارچوب فعاليت هاي علمي به وجود آمده است، برطرف كنند.

ابطحي ادامه داد: نكته ديگر اينكه، در حوزه فلسفه علم مطابق با استدلال بر اساس بهترين تبيين و برهان معجزه نبودن، مي توان استدلال كرد كه آخرين دستاوردهاي علمي، دستاوردهايي هستند كه به لحاظ معرفت شناختي هم مي شود بر آنها تكيه كرد. عملا مي توانند صدق يك نظريه را به صورت تجربي نشان دهند، پس اين ادعاها كه علم جديد در تبيين ناموفق بوده كه لازم است حتما از گزاره هاي ديني استفاده كنيم، دليل معتبري نيست؛ البته مخالفان علم ديني، از اين اشكالات كه علم موجود كامل نيست، مطلع‌اند و پيشرفت را پاسخي به اين امر مي دانند؛ از جمله استاد ملكيان، تصريح مي كنند كه اصطلاح پيشرفت علم داريم و تلاش دانشمندان براي ارائه نظريه جديد، بر همين امر دلالت مي كند. آنها قائلند از كامل نبودن علم موجود دليل نمي شود به سراغ دين برويم.

وي خاطر نشان كرد: از مشكلات ديگر علم جديد كه لازم است علم ديني داشته باشيم، بحث ناسازگاري علم جديد با علم ديني است و به لحاظ معرفت شناختي به نسبت به نقصان جاي دفاع بيشتر دارد. مخالفان مي پرسند، واقعا بين علم و دين تعارض است؟ و كجا؟ آيا اين تعارض بين گزاره هاي علمي و ديني است يا تعارض در مباني فلسفي و روشي است يا تعارض در گذر هاي روانشناختي است كه به خاطر فعاليت در حوزه علم و يا فعاليت در حوزه دين، شخص نتايجي را مي گيرد كه منطقي نيستند.

محقق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: اگر طرفداران علم ديني كه قائلند، بين علم موجود و دين تعارض وجود دارد، تلاش كنند،
1-گزاره هايي از علم را در نظر بگيرند كه به لحاظ روش شناختي قابل انتساب به علم است.
2-گزاره هايي از دين نشان دهند كه از لحاظ روش شناسي قابل انتساب به دين است.
و بعد نشان دهند كه واقعا اين دو گزاره در تعارض اند.
آنگاه اگر اين گونه مثال هاي متعارض محدود باشند، مي شود اين سوال را مطرح كرد كه در علم هم گاها با تعارض هايي مواجهه مي شويم اما درصدد برنمي آييم حتما نظريه اي جديد بدهيم؛ مگر اعوجاج هايي كه به حد بحراني رسيده باشند. پس موافقين علم ديني، بايد نشان دهند به اندازه اي گزاره هاي علمي و ديني در تعارض با هم اند كه چاره اي جز اقدام در اين زمينه نداريم و به فرض كه گزاره هاي زيادي پيدا كنيم، مخالفان باز هم بر عدم ضرورت تاكيد مي كنند.

ابطحي افزود: راه حل ديگري كه براي حل مشكل تعارض علم و دين پيشنهاد مي كنند، روش استقلال است؛ يا علم را كنار بگذاريم يا دين را.

وي اضافه كرد: اما راهكاري در حوزه انديشه اسلامي از گذشته بوده است كه در جايي كه ظاهر دين با حكم عقل در تعارض باشد، مي توانيم دين را تأويل كنيم و دست از ظاهر دين برداريم كه اين در انديشه ابن رشد ديده ايم. امروزه در نظرات استاد جوادي آملي و حتي استاد ملكيان، به همين امر قائلند. پس ضرورتي نيست هرجا به تعارضي برخورد كرديم، به علم ديني روبياوريم؛ با عقل تجربي هم به درجه اي از اطمينان رسيد ايم كه بتوانيم دست ازظاهر دين بكشيم.

اين استاد دانشگاه تاكيد كرد: تنها مجموعه اي كه بر ضرورت علم ديني به درستي تاكيد دارند و مي توان گفت مطلوب هم هست، فرهنگستان علوم اسلامي قم، استاد منيرالدين حسيني است كه قائلند اگر مي خواهيد ديندار باشيد، ضروري است كه علم ديني داشته باشيد و برخلاف تصور ما، استدلال متفكر و تعقل يك عمل ارادي است، از مقوله فعل است نه انفعال و ما در فرايند ادراك منفعل نيستيم. ذهن ما آيينه نيست كه همه چيز بر آن تابيده شود. كيفيت اراده انسان در كيفيت ادراك مان تاثير مي گذارد چون دين مي تواند تمامي حوزه هاي ارادي و اختياري انسان را سرپرستي كند، پس دين قوه ادراك انسان را هم سر پرستي مي كند. پس علم ديني ضرورت دارد.

ابطحي گفت: دومين باور مخالفان علم ديني اين است كه توليد علم ديني اصلا امكان ندارد و اگر موافقان علم ديني بتوانند ثابت كنند كه توليد علم ديني ضرورت دارد و مطلوب است و غير اخلاقي هم نيست، مخالفين مي گويند اصلا توليد علم امكان ندارد چون اگر بر اين باور باشيم كه گزاره هايي كه از متون ديني استخراج شود گزاره هايي از جانب خدا و از جانب معصوم كه به مارسيده، استفاده كنيم، تعداد اين گزاره ها كم است و نظريه هايي كه از غير اين منبع به دست آيد اصولا نمي توان به دين نسبت داد. يك مسئله ديگر كه مخالفين به آن اشاره مي كنند اين است كه دين مي تواند در عرصه هايي به علم كمك كند. در مقام مسئله‌يابي و پيشنهاد راه حل مي تواند تاثيرگذار باشد، اما آن چيزي كه علم را علم مي كند، مقام داوري است؛ در اين مقام و در مقام روش نمي توان از دخالت دين حمايت كرد.

وي گفت: اگر مخالفان علم ديني ضرورت را نپذيرند، موافقان علم ديني پاسخ مي دهند حتي اگر ضرورت هم نداشته باشد. هر امري كه ممكن باشد و مطلوب و غير اخلاقي هم نباشد، مي توان دنبال كرد. آقاي سروش، علم را در سه حوزه هدف، روش و موضوع قرار مي دهد و بر اين اساس مي گويد علم ديني ممكن نيست. مثلا اگر بگوييم وجه تمايز علم از علم ديگر در موضوع آن است مثلا در جامعه شناسي از عوارض ذاتي آن بحث مي شود كه واحد است و اگر در جايي فقط يك نمونه داشته باشيم در آنجا ديني غيرديني قابل طرح نيست و نداريم. در اين منظر علم در مقام نفس الامري بحث شده است و در اين مقام بحث راحت جلو مي رود كه آيت‌الله حسن‌زاده آملي به آن قائلند و در توضيحات خود يك تعريف از علم، يك تعريف از دين ارائه مي دهند و در همان مقام نفس امري بحث مي كنند؛ پس علم ديني و غيرديني ندارند. علم يعني تطابق با واقع و مطابق با واقع يكي بيش نيست و يكي بيش نبودن، اسلامي و غير اسلامي ندارد، اما قائلان به علم ديني، علم و دين را در مقام نفس الامري بحث نمي كنند؛ بلكه علم و دين را كه در عالم خارج با آنها درگيريم و مقاله پژوهشي مي نويسيم، مورد بحث قرار مي دهند.

محقق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: در طبقه‌بندي پيروان علم ديني، برخي نگاه حداقلي دارند، اگر فعاليت ها علمي در چهارچوب متافيزيك ديني انجام شود، محصولش علم ديني است، برخي مي گويند اگر آموزه هاي ديني به عنوان متافيزيك پشتيباني كننده در عرصه فرضيه ظاهر شوند، علم ديني مي شود. برخي معتقدند خود گزاره هاي ديني مي تواند به عنوان يك نظريه در فعاليت علمي شركت كند و در نگاه حداكثري به اين امر قائل اند دين مي تواند هم در مقام كشف هم درمقام داوري دخالت كند.

ابطحي ادامه داد: مخالفان علم ديني مي گويند تمامي راهكار و رويكردها ناكام است. مثلا در پاسخ به نظر آقاي دكتر خسرو باقري معتقد اند اگر آموزه هاي ديني در تدارك پيش‌فرض هاي فعاليت علمي دخالت كنند، آن علم، علم ديني است، اما آيا اين امر كفايت مي كند؟ خير چون براي كسي كه به علم ديني قائل است و مي خواهد از اين روش استفاده كند، بايد اين پيش‌فرض به صورت منطقي درساختار نظريه استفاده شده باشد. همانطوري كه اصول پنجگانه قضاياي هندسه اقليدسي در قضايا آن استفاده شده است. امروزه مي گوييم گزاره اي اقليدوسي است چون به صورت منطقي منتسب مي گردد به پنج اصل هندسه اقليدسي.
اما ايشان نشان ندادند: 1- نظريه ايشان، منطقا از كدام پيش‌فرض استفاده كرده است و 2- هيچ پيش‌فرض ديگري كه قابل انتساب به دين نباشد در چنين فرايند نظريه پردازي وارد نشده است.
پس بايد به اين دو اشكال مخالفان پاسخ دهند؛ در غير اين صورت انتساب آن به دين با مشكل روبرو مي شود.

وي گفت: باور سوم مخالفان علم ديني اين است كه اگر علم ديني ضروري و امكان داشته باشد، چنين امر ممكني مطلوب نيست. دليل اول آنها اين است كه در بررسي تاريخي اين تجربه در پاكستان كسب كرديم كه براي توليد علم ديني هزينه هاي زيادي صرف شد، اما نتيجه اي نداشت و صرفا به بررسي اين مسئله پرداخت كه مثلا درجه حرارت جهنم كدام است و تلاش كردند فرمولي براي كشف نفاق در فرد و جامعه پيداكنند؛ لذا مخالفان علم ديني اين تجربه را براي زير سوال بردن علم دين استفاده كردند و آن را تعميم مي دهند به اينكه در ايران هم 30 سال بودجه هايي صرف شد و هنوز هيچ نتيجه مطلوبي نداده است.

ابطحي افزود: استدلال ديگر آنها اين است كه توليد علم ديني از جهت علمي مطلوب نيست و پايبندي به گزاره هاي ديني دست و پاي علم را مي بندد و ديگر اينكه توليد علم ديني به لحاظ ديني هم مطلوب نيست، چون پيشرفت علم با نقادي است و از ابطال نظريه هاي گذشته، نظريه جديد شكل مي گيرد و اگر نظريه اي منتسب به دين شد و در فرايند داوري باطل شد، دين لطمه مي بيند. پس اين فرايند نه براي دين مطلوب است و نه براي علم و آخر اينكه در دو عرصه كشف و داوري پروژه علم ديني اخلاقي هم نيست.

بعد از اين نشست حضار سوالات بسياري را مطرح كردند كه منجر به وعده تشكيل جلسه اي در باب علم ديني با حضور ابطحي در جلسه ديگري شد.

يکشنبه|ا|18|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن