محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830794305
مروري بر يك دهه فعاليت حزب جمهوري اسلامي//قسمت دوم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مروري بر يك دهه فعاليت حزب جمهوري اسلامي//قسمت دوم
خبرگزاري فارس:حزب جمهوري اسلامي در انتخابات اولين دوره مجلس شوراي اسلامي با جامعه روحانيت مبارز ائتلاف كرد و به موفقيت چشمگيري دست يافت و اكثريت مجلس را در اختيار گرفت. 29 تير 1359 نيز حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني با 146 رأي موافق، به رياست مجلس برگزيده شد.
چكيده: ...در واپسين روزهاي پاييز «دفتر همكاريهاي رييس جمهور با مردم» در شهر مقدس مشهد، يك گردهمايي بزرگ ترتيب داد. سخنرانان اين گردهمايي عبارت بودند از: احمد سلامتيان ، نماينده مردم اصفهان در مجلس شوراي اسلامي و از ياران نزديك بنيصدر و حجتالاسلام حسن لاهوتي اشكوري نماينده مردم رشت در مجلس شوراي اسلامي و امام جمعه رشت. پس از پايان مراسم سخنراني ، طرفداران بنيصدر در مقابل ساختمان حزب جمهوري اسلامي مشهد تجمع كرده و شروع به دادن شعارهاي تند و توهين به شخصيتهاي مملكتي نمودند.
.معرفي نامزد براي اولين رياست جمهوري
دومين رقابت انتخاباتي پس از انقلاب، انتخابات رياست جمهوري بود كه 5 بهمن 1358 برگزار شد. نظر امام خميني مبني بر «عدم شركت روحانيون در انتخابات رياست جمهوري» (1) باعث شد تا مؤسسان حزب جمهوري اسلامي كه همگي روحاني بودند، عملا از شركت در انتخابات به عنوان كانديداي رياست جمهوري بازمانند و ناچار كانديدايي غير روحاني از حزب معرفي كنند.
اعضاي كادر مركزي حزب جمهوري اسلامي در جلسات اوايل دي ماه 1358 به توافق رسيدند كه جلالالدين فارسي را به عنوان كانديداي حزب جهت رياست جمهوري معرفي كنند. سرانجام در 19 دي ماه در محل دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي، رسما خبر نامزدي وي را اعلام كردند. در اين مراسم كه دكتر بهشتي و آقاي هاشمي رفسنجاني شركت داشتند، بيانيه تحليلي حزب در حمايت از جلالالدين فارسي براي حاضران قرائت شد. (2)
رقباي حزب جمهوري اسلامي و جلالالدين فارسي در انتخابات عبارت بودند از: ابوالحسن بنيصدر ، صادق قطبزاده ، سيد احمد مدني، كاظم سامي، مسعود رجوي ، صادق طباطبايي ، داريوش فروهر ،حسن حبيبي و محمد مكري.
انتخاب جلالالدين فارسي به عنوان كانديداي حزب جمهوري اسلامي براي انتخابات اولين دوره رياست جمهوري، با حوادث پيش بيني نشده و سرانجام شكست حزب در اين انتخابات همراه شد. يكي از مسائل كه پس از اين انتخاب روي داد، ايجاد اولين شكاف بين جامعه روحانيت مبارز و سران حزب جمهوري اسلامي بود. جامعه روحانيت مبارز در اين زمان از كانديداتوري بنيصدر حمايت ميكرد. حجتالاسلام عميد زنجاني در اين باره ميگويد: «... اولين شكاف عميقي كه بين جامعه روحانيت مبارز و اعضاي محترم سران حزب جمهوري اسلامي به وجود آمد، در اولين انتخابات رياست جمهوري بود، اگر چه در جامعه روحانيت مبارز هم اختلاف نظر بود، مثلا فرض كنيد كه آقاي مهدوي [كني] اصلا به بنيصدر نظر خوشي نداشت و به آقاي حبيبي تمايل داشت و ميگفت مرد متديني است و آقاي امامي هم همين طور بود . به جز اين دو نفر، بقيه اعضاي جامعه روحانيت [مبارز] ... كلا به سمت بنيصدر رفتند و مدعي بودند كه بنيصدر آدم لايقي است و امام هم كه نظرشان اين است كه روحاني نباشد، بنابراين ميشود به بنيصدر اطمينان كرد». (3)
اما مسأله مهم و تأثيرگذار بر نتيجه انتخابات رياست جمهوري، با طرح ايراني الاصل نبودن جلالالدين فارسي به وقوع پيوست و منجر به انصراف وي از نامزدي رياست جمهوري و عدم موفقيت حزب در انتخابات شد. حجت الاسلام ناطق نوري در اين باره ميگويد: «شيخ علي تهراني بيشتر به اين جريان دامن ميزد. حضرت امام نيز مصلحت انديشي كرده و فرموده بودند در انتخابات كسي نباشد كه در اصل و ماهيتش ترديد است . لذا آقايان حزب [جمهوري اسلامي] قانع شدند و از آقاي فارسي منصرف شدند». (4)
پس از طرح مسأله ايرانيالاصل نبودن جلالالدين فارسي كه مخالفان، او را فردي افغاني ميدانستند كه نام اصليش «حكمتالله باران چشمه» را تغيير داده است، وي رسما از نامزدي رياست جمهوري كناره گرفت. (5) وي خود در اين باره ميگويد: «به اتفاق حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني به خدمت امام شرفياب شديم. فرمودند : خدا ميداند يا خدا شاهد است برايم فرقي نميكند كه شما رييس جمهور بشويد يا آقاي بنيصدر . اولين رييس جمهور ما نبايد شبههاي قانوني در موردش باشد ... » (6)
جلالالدين فارسي در حالي كناره گرفت كه فقط 9 روز به انتخابات باقي مانده بود، متعاقب اين امر و به دليل حساسيت وضع، كادر مركزي حزب جمهوري اسلامي در قم با علماي حوزه علميه اين شهر جلسه مشتركي تشكيل دادند كه از سهشنبه شب 25 دي تا صبح روز بعد ادامه داشت، اما به هر حال نتيجه قطعي آن مشخص نشد. همچنين قرار بود اين جلسه در حضور امام برگزار شود.
به دنبال اين وقايع، حسن آيت، عضو شوراي مركزي حزب احتمال داد كه به لحاظ پارهاي ملاحظات انتخابات يك هفته به تعويق بيفتد، اما چنين اتفاقي رخ نداد. (7) حزب جمهوري اسلامي به ناچار فقط به دادن اعلاميهاي اكتفا كرد. در اين اعلاميه پس از برشماري علل انصراف فارسي، آمده بود: «چون تا روز انتخابات رييس جمهور، فرصت كافي باقي نمانده ، براي حزب، معرفي كانديداي تازه ميسر نيست و نظر اكثريت دفاتر حزب در شهرستانها نيز همين بوده است. ضمن توصيه به خواهران و برادران براي شركت فعال در انتخابات، تأكيد مينمايد كه با توجه به معيارهاي اصلي مكتبي، كسي را كه شايستگي نسبي بيشتري دارد، انتخاب كنند و در اين تشخيص از آگاهيهاي دقيق خود و صاحبنظران به خصوص جامعه مدرسين حوزه علميه قم و روحانيون بلاد ميتوانند استفاده كنند». (8)
سرانجام انتخابات اولين دوره رياست جمهوري در ايران در پنجم بهمن 1358 برگزار شد و ابوالحسن بنيصدر به عنوان اولين رييس جمهور ايران انتخاب شد.
اما وي در محاسبات خود براي آينده و ايجاد كابينهاي از افراد تحت نفوذ و امر خود موفق نشد. حزب جمهوري اسلامي به زودي ، پس از مشكلات و شكستي كه در انتخابات رياست جمهوري متحمل شده بود. تجديد فعاليت خود را در جهت مبارزات انتخاباتي مجلس آغاز كرد. پيروزي در انتخابات مجلس اقتدار بيشتري را در صحنه سياست كشور ، نصيب طرف برنده ميكرد.
چالشي به نام بنيصدر
حزب جمهوري اسلامي در انتخابات اولين دوره مجلس شوراي اسلامي با جامعه روحانيت مبارز ائتلاف كرد و به موفقيت چشمگيري دست يافت و اكثريت مجلس را در اختيار گرفت. 29 تير 1359 نيز حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني با 146 رأي موافق، به رياست مجلس برگزيده شد. به اين ترتيب ، اكثريت مجلس با رياست يكي مؤسسان حزب جمهوري اسلامي، در اختيار اين حزب قرار گرفت و رقابتهاي سياسي در سطح كشور به خصوص بين حزب جمهوري اسلامي ، بنيصدر و ليبرالها را وارد دور جديدي كرد.
مهمترين چالش بين گروههاي مذكور، بر سر انتخاب نخست وزير به وجود آمد. در اين زمان تنها نهادي كه در اختيار نيروهاي خط امام (ره) قرار نداشت،رياست جمهوري بود. بنيصدر نيز به اين مسأله واقف بود و سعي ميكرد، موقعيت تضعيف شده جناح خود را با انتخاب يك نخست وزير، كه به نيروهاي خط امام (ره) به ويژه حزب جمهوري اسلامي وابسته نباشد. بهبود بخشد. حزب جمهوري اسلامي نيز با تمام توان در صدد بود كه نخست وزير پيشنهادي و مورد نظرش، اين سمت را در اختيار گيرد. لذا با به وجود آمدن اين زمينهها و پيشفرضها، به سرعت مسأله انتخاب نخست وزير به يك معضل بزرگ و مهم سياسي تبديل شد و بيشتر از آن چه كه انتظار ميرفت به طول انجاميد و تا اواخر شهريور 1359 همه مسايل را تحت الشعاع خود قرار داد. (9)
موضع انتخاب نخست وزير، از اول مرداد ماه 1359، در جرايد مطرح شد و شايعاتي بر سر زبانها افتاد. اولين شخصيتي كه از جانب بنيصدر به عنوان نامزد نخست وزيري در سطح جامعه مطرح شد، حجتالاسلام سيد احمد خميني، فرزند امام (ره) بود. موضوع اين مسأله با مخالفت امام (ره) منتفي شد. در پاسخ امام (ره) به پيشنهاد بنيصدر براي نخست وزيري احمد خميني آمده بود: «بنا ندارم اشخاص منسوب به من، متصدي اين امور شوند. احمد خدمتگزار ملت است و در اين مرحله با آزادي ، بهتر ميتواند خدمت كند». (10)
پس از پاسخ قاطع امام به نامه بنيصدر، روزنامه انقلاب اسلامي در شماره 312 خود مورخ 2/5/1359، بزرگترين تيتر صفحه اول خود را به مسأله نخست وزيري مصطفي ميرسليم اختصاص داد و ديدار وي با امام و رييس جمهور را پشتوانه اين خبر كرد. (11) ميرسليم، عضو شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي بود و از نظر تشكيلاتي و انضباطي ، تحت نظر و رأي حزب بود و حزب جمهوري اسلامي هم در جلسه 30/4/59 خود، جلالالدين فارسي را براي احراز مقام نخست وزيري معرفي نموده بود و در همان جلسه، نامزدي غرضي و ميرسليم نيز مورد بحث قرار گرفته بود، ولي اكثريت حاضر در جلسه، طرح پيشنهاد جلالالدين فارسي به مجلس را تأييد كرده بودند. بنابراين اعلام نامزدي ميرسليم با وجود اطلاع از نظر حزب جمهوري اسلامي، يك جوسازي سياسي بود. اما اين نقشه هم ناموفق ماند. بنيصدر در پنجم مرداد 59، مصطفي ميرسليم را به عنوان نامزد نخست وزيري، براي كسب رأي تمايل نمايندگان، به مجلس معرفي كرد. (12)
اما با اطلاع از عدم تمايل نمايندگان به اين انتخاب، روز بعد طي نامهاي، از مجلس خواست تا طرح مسأله نخست وزيري ميرسليم را مسكوت بگذارند. (13)
سرانجام قرار شد تا هيأتي مأمور بررسي صلاحيت كانديداهاي نخست وزيري شدند و با ايجاد ارتباط بين مجلس و بنيصدر ، ترتيبي دهند تا شخصي به عنوان نامزد نخست وزيري به مجلس معرفي شود كه هم مورد تأييد بنيصدر باشد و هم در مجلس داراي زمينه بوده و موفق به كسب رأي تمايل نمايندگان مجلس گردد.
ظاهرا بنيصدر از اين كه بتواند خارج از نفوذ قوه مقننه و بودن نظر تمايل نمايندگان مجلس، نخست وزيري منصوب كند، تقريبا نااميد شده بود.
پس از اين كه كانديداي مورد نظر حزب جمهوري اسلامي، جلالالدين فارسي مورد تأييد رييس جمهوري و كانديداي مورد نظر رييس جمهور، ميرسليم مورد تأييد مجلس قرار نگرفت و كار به بن بست رسيد و بحثها بالا گرفت، در نهايت با توافق رييس جمهوري و مجلس،رييس جمهوري از مجلس خواست افرادي را معرفي كنند تا بنيصدر از ميان آنان نخست وزير را انتخاب كند. لذا هيأتي انتخاب شد تا صلاحيت افراد مورد نظر براي تصدي مقام نخست وزيري را بررسي و معرفي نمايد.
سرانجام پس از بررسيها، بحثها و مذاكرات پنهان و آشكار، هيأت منتخب بررسي صلاحيت نخست وزير، نظر نهايي خود را مبني بر انتخاب محمدعلي رجايي به عنوان نخست وزير واجد شرايط اعلام كرد. بنيصدر ، عليرغم ميل درونياش، پيشنهاد هيأت بررسي را پذيرفت و هيأت نظر خود مبني بر انتخاب رجايي را در روز 18 مرداد 1359 اعلام و بنيصدر وي را روز بعد به مجلس براي اخذ رأي تمايل معرفي كرد. رأيگيري در 20 مرداد صورت گرفت و رجايي با 153 رأي موافق، 24 رأي مخالف و 19 رأي ممتنع از مجموع كل 196 رأي مأخوذه ، با اكثريت آراء به عنوان اولين نخست وزير پس از انقلاب ، انتخاب شد. (14)
پس از آن چالش براي معرفي كابينه ، بين رجايي و بنيصدر آغاز شد. اما هم زمان با جلسه 17 شهريور مجلس ، رخدادي بسيار مهم، همه مسائل را تحتالشعاع قرار داد. حتي هاشمي رفسنجاني كه سعي چشمگيري در تنشزدايي و صبر و بردباري به خرج ميداد، نتوانست در برابر اين واقعه واكنش نشان ندهد. بنيصدر در مراسمي كه به مناسبت سالگرد شهداي 17 شهريور، در ميدان شهداي تهران برگزار شد، سخنراني بسيار تند و بيپردهاي پيرامون مسائل جاري مملكت، وضع كابينه، رقابتهاي سياسي موجود و بالاخره اهداف و اميال سياسي خود ايراد كرد.
بنيصدر پس از مقدمه چيني، يكباره سخن از اقليتي گفت كه قصد تسخير همه امكانات سياسي و نظامي كشور را دارند و اولين هدف آنها رويارويي با رييس جمهور و از ميان بردن قدرت اوست. آيتالله بهشتي و حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني پس از كسب اجازه از امام (ره) به اظهارات رييس جمهور پاسخ گفتند.
تهمت و ترور برعليه حزب جمهوري اسلامي
با شروع جنگ تحميلي در 31 شهريور 1359 ، نيروهاي سياسي و نظامي كشور و رهبران حزب جمهوري اسلامي تصميم گرفتند از شدت حملات به بنيصدر بكاهند، اما استقلال رأي و مواضع خود را حفظ كنند. با اين وجود در زمستان 1359، دو واقعه مهم، اختلافات و درگيريها را بين دو جريان مذكور تشديد كرد.
در واپسين روزهاي پاييز «دفتر همكاريهاي رييس جمهور با مردم» در شهر مقدس مشهد، يك گردهمايي بزرگ ترتيب داد. سخنرانان اين گردهمايي عبارت بودند از: احمد سلامتيان ، نماينده مردم اصفهان در مجلس شوراي اسلامي و از ياران نزديك بنيصدر و حجتالاسلام حسن لاهوتي اشكوري نماينده مردم رشت در مجلس شوراي اسلامي و امام جمعه رشت.
پس از پايان مراسم سخنراني ، طرفداران رييس جمهور در مقابل ساختمان حزب جمهوري اسلامي مشهد تجمع كرده و شروع به دادن شعارهاي تند و توهين به شخصيتهاي مملكتي نمودند. اين تظاهرات با تظاهرات طرفداران حزب جمهوري اسلامي كه شعارهاي خودشان مانند حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله را سر ميدادند، همزمان بود.
سخنان سلامتيان و لاهوتي كه به طور كامل در روزنامه انقلاب اسلامي چاپ شده بود، موجي از عكسالعملهاي شديد را در ميان طرفداران حزب جمهوري اسلامي برانگيخت و تظاهرات وسيع مردمي در شهرهاي قم، مشهد و تهران به طرفداري از كادر رهبري حزب جمهوري اسلامي بر پا گرديد. بازار به عنوان اعتراض به سخنان سلامتيان و لاهوتي در اين سه شهر تعطيل شد و در شهر مشهد، جمعيت انبوهي در حدود نيم ميليون نفر بر پايي تظاهرات عظيمي، طرفداري خود را از روحانيت را اعلام كردند. (15)
در اوج اختلافات بين دو جريان (خط امام از جمله حزب جمهوري اسلامي و جريان ليبرال به رهبري بنيصدر) و عدم امكان براي هر گونه مصالحه و سازش، دور تازهاي از مبارزات سياسي آغاز گرديد. اين دور با سخنراني سه ساعته بنيصدر به مناسبت سالگرد درگذشت دكتر مصدق در دانشگاه تهران در تاريخ 14/12/1359 شروع شد. در اين روز كه بعدها به غائله 14 اسفند معروف شد، بنيصدر چندين بار مخالفينش را متهم به استفاده از تاكتيكهايي نمود كه در آن هدفي جز تضعيف نيروهاي مسلح و در نتيجه رييس جمهور به عنوان فرمانده كل قوا نداشتهاند.
دو روز بعد ازاين واقعه، حزب جمهوري اسلامي طي بيانيهاي به طور رسمي بنيصدر را مورد سرزنش قرار داد و او را مسؤول درگيري و اغتشاشات خواند و از مقامات قضايي و امنيتي خواست تا فورا نسبت به ادعاهاي بنيصدر در آن روز رسيدگي كرده و حقايق را براي مردم آشكار كنند. (16)
وقايع سياسي اواخر دوره رياست جمهوري بنيصدر و تقابل او با نيروهاي خط امام و حزب جمهوري اسلامي، باعث نزديكي بيشتر وي به سازمان مجاهدين خلق شد و رفته رفته نفوذ اين سازمان در بنيصدر به حد قابل توجهي افزايش يافت، تا جايي كه اين گروه حفظ بنيصدر در مسند رياست جمهوري را با سرنوشت خود كاملا گره خورده ميدانستند و پس از عزل وي نيز به حمايت از وي و در صدد ضربه زدن به نيروهاي خط امام و حزب جمهوري اسلامي بر آمدند.
پس از طرح عدم كفايت سياسي بنيصدر در مجلس شوراي اسلامي و تصويب عدم كفايت سياسي رييس جمهور در مجلس، روز اول تير ماه 1360، حضرت امام خميني حكم عزل بنيصدر از مقام رياست جمهوري را اعلام كردند.
هم زمان با خلع بني صدر از قدرت، سازمان مجاهدين خلق با اعلام خاتمه فعاليتهاي سياسي ، ورود به فاز نظامي را اعلام نموه و با تمامي هواداران خود، حركت مسلحانهاي را در 30 خرداد 1360 آغاز كرد و در تاريخ هفتم تير ماه 1360 توسط يكي از عوامل خود به نام محمدرضا كلاهي دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي واقع در سرچشمه تهران را منفجر كردند. حزب جمهوري اسلامي جلسات هفتگي خود را يكشنبهها برگزار ميكرد. هفتم تير ماه حدود ساعت 21 در حالي كه دكتر بهشتي در حال سخنراني بود، انفجار بمب بسيار قوي باعث فرو ريختن ساختمان حزب شد و آيتالله بهشتي، دبيركل حزب به همراه 72 تن از حاضران در جلسه از جمله 4 وزير و 27 نماينده مجلس شوراي اسلامي به شهادت رسيدند و تعدادي نيز مجروح شدند. (17)
پس از فاجعه هفتم تير، حجتالاسلام دكتر محمدجواد باهنر در جلسه شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي كه عصر روز دوشنبه 8/4/1360 برگزار شد، به دبيركلي حزب انتخاب گرديد و در همين جلسه تصميماتي براي تكميل اعضاي شوراي مركزي حزب اتخاذ شد. (18)
فاجعه هفتم تير با هدف خارج ساختن حزب جمهوري اسلامي و نيروهاي خط امام (ره) از عرصه سياسي كشور توسط ضد انقلاب طراحي و اجرا شد اما بر خلاف اهدافي كه دشمنان انقلاب به دنبال آن بودند، حزب جمهوري اسلامي پس از اين فاجعه به موفقيتهاي چشمگيري در صحنه سياسي كشور دست يافت. كمتر از يك ماه بعد از فاجعه هفتم تير، دومين انتخابات رياست جمهوري ايران در تاريخ دوم مرداد 1360 برگزار شد. مجموعا 71 نفر براي انتخابات ثبت نام كردند كه شوراي نگهبان از بين آنها صلاحيت چهار نفر يعني عباس شيباني ، علياكبر پرورش ، حبيبالله عسگراولادي و محمدعلي رجايي را تأييد و در تاريخ يكشنبه 21/4/1360 رسما اعلام كرد. (19)
با وجود حضور علياكبر پرورش، حبيبالله عسگراولادي و دكتر عباس شيباني كه از اعضاي برجسته حزب جمهوري اسلامي بودند. محمدعلي رجايي نيز مورد حمايت حزب جمهوري اسلامي قرار گرفت. رجايي با كسب بيش از 12 ميليون رأي به رياست جمهوري رسيد و دكتر محمدجواد باهنر، دبيركل حزب جمهوري اسلامي را به عنوان نخست وزير به مجلس پيشنهاد كرد. باهنر 14 مرداد 1360 از مجلس رأي اعتماد گرفت و وزراي كابينهاش نيز در جلسه علني 26 مرداد از مجلس رأي اعتماد گرفتند. در ميان اين وزراء نيز تعدادي از اعضاي حزب جمهوري اسلامي بودند: مهندس ميرحسين موسوي (وزير امور خارجه) ، حبيبالله عسگراولادي (وزير بازرگاني)، عبدالمجيد معاديخواه (وزير ارشاد ملي) ، دكتر حسن غفوريفرد (وزير نيرو) و علياكبر پرورش (وزير آموزش و پرورش).
رياست جمهوري رجايي تنها 28 روز طول كشيد و او به همراه نخست وزيرش، دكتر باهنر در انفجار دفتر نخست وزيري در هشتم شهريور 1360 به شهادت رسيد. در ادامه فعاليتهاي تروريستي مخالفان نظام، حجتالاسلام عبدالكريم هاشمينژاد، مسؤول دفتر حزب جمهوري اسلامي در مشهد نيز در هفتم مهرماه به شهادت رسيد.
پينوشتها:
1 - روزنامه كيهان 9/10/1358
2 - روزنامه جمهوري اسلامي 12/10/1358
3 - خاطرات حجتالاسلام والمسلمين عباسعلي عميد زنجاني ، تدوين : محمدعلي حاجي بيگي كندري، تهران: انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1379، ص 255، 254
4 - خاطرات حجتالاسلام والمسلمين علياكبر ناطق نوري، تدوين: مرتضي ميردار، تهران: انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1382 ، ص 207
5 - فاطمه حيدريان ، بنبست غرور ، تهران : انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1382، ص 42 و 41
6 - جلالالدين فارسي، زواياي تاريك ، تهران : حزب جمهوري اسلامي ، 1361 ، ص 520 ، 519
7 - روزنامه كيهان 26/10/1358
8 - روزنامهجمهوري اسلامي 28/10/1358
9 - سجاد راعي گلوجه ، زندگينامه سياسي شهيد رجايي ، تهران: انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1382 ، ص 107 ، 106
10 - چگونگي انتخاب اولين نخست وزير جمهوري اسلامي ايران و مكاتبات رجايي با بنيصدر ، بيجا : روابط عمومي نخست وزيري ، 1360، ص 15
11 - روزنامه انقلاب اسلامي 2/5/1359
12 - همان ، 6/5/1359
13 - همان ، 7/5/1359
14 - سجاد راعي گلوجه ، همان ، ص 115، 114
15 - روزنامه جمهوري اسلامي 20/9/1359 و 26/9/1359
16 - روزنامه جمهوري اسلامي 16/12/1359 و 17/12/1359
17 - روزنامه كيهان 8/4/1360 ؛ روزنامه سلام 7/4/1374
18 - روزنامه جمهوري اسلامي 9/4/1360
19 - شجاعالدين ميرطاوسي، يادواره شهيد محمدعلي رجايي ، تهران: نهضت زنان مسلمان، 1361، ج 1، ص 271
.....................................................................................................
ادامه دارد...
سه|ا|شنبه|ا|6|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]
-
گوناگون
پربازدیدترینها