محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846075029
به جای سانسور ، مناظره کنیم
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: به جای سانسور ، مناظره کنیم محمد نوری زاد محمد نوريزاد متولد 1331 و فارغ التحصیل رشته مهندسی برق و دارای مدرک درجه یک هنری معادل دکترا در رشته کارگردانی می باشد. وی فعالیت هنری خود را در سال 1359 به عنوان مجری برنامه های جهاد سازندگی و روایت فتح آغاز کرد و در سال 1364 به مستند سازی روی آورد که مجموعه های ما«اهل مسجدیم» و «شبهای رمضان» از آن جمله اند. از دیگر فعالیتهای نوری زاد می توان به تالیف 14 جلد کتاب, نقد آثار ادبی, نگارش فیلمنامه و تولید آثار داستانی اشاره کرد. وی همچنین ساخت فیلمهایی چون «پرچمهای قلعه کاوه», «شاهزاده ایرانی», «سرزمین جنوبی من» و به تازگی مجموعه تاریخی «چهل سرباز» را نیز در کارنامه خود دارد.ظاهراً شما علاقه ای خاص به ایده "امتداد تاریخی شخصیتها و سوژه ها" از صدر اسلام تا زمان انقلاب اسلامی دارید علت اصلی این رویکرد چیست؟علت اصلی رویکرد بنده به این مفاهیم خلایی بود که احساس میکردم. عمده فعالیتها و علایقم شاید 90 درصد, متوقف در حوزه هایی است که مذهبی, معارفی و یا مسائلی که به دفاع مقدس مربوط میشده است. اما اینکه یک دفعه چطور میشود که این فرد با این علایق سر از رستم و اسفندیار و سهراب و این چیزها درمیآورد, صرفاً هیچ نبوده الا اینکه احساس میکردم این بخش را کاملاً رها کردهایم و درگیر مسایل منفعلانه شدیم. یکدفعه نگاه کردم دیدم جوان خود من, نسبت به تاریخ گذشته سرزمین خودش, علاقهمندی ندارد و بیتفاوت است یا حداقل در حد شناخت کم هم آگاهی چندانی ندارد. آنقدر که بچههای ایرانی گلادیاتورها، رابینهود را میشناسند, شخصیتهای برجسته سرزمین خودشان را نمیشناسند. غیر از این هم علت خاصی برای حرکت به سمت سوژه های تاریخی نبوده است.خودتان را در این زمینه موفق میدانید؟به عنوان قدمهای اول خالی از اشکال نیست. فکر میکنم در این محدوده قدمی رو به جلو بوده است. اما جلوه این توفیق در برخورد با مردم سنجیده میشود. بنده تصورم این است اگر پیشرفتی حاصل شده باشد نشانه این است که من قدمی به جلو رفتم و لااقل عقبگرد نزدم.بعضی از کارشناسان معتقدند؛ پرداختن به این سوژهها باعث سوء تفاهمات سیاسی یا قضاوتهای سطحی میشود, شما قبول دارید.اگر قرار باشد که ما تاریخ را به نفع جریان خاص سیاسی مصادره کنیم بله, حرف شما درست است. اما در واقع نباید یک واقعه تاریخی را مصادره به نفع کنیم. مثلاً در سریال 40 سرباز مقاطعی از تاریخ را کنار هم گذاشتم و استنتاج از سریال را به خود بیننده واگذار کردم.شما یکی از نخستین کسانی بودید که در همان ماههای اول وزارت آقای صفار هرندی, ایشان را برای این سمت مناسب و مطلوب ندانستید و به صراحت از ایشان انتقاد کردید هنوز هم همین عقیده را دارید.ببینید ما زمانی با کسی رفیقیم و یک موقعهایی نسبت به روشهای او منتقد هستیم. من خودم را به لحاظ فردی دوست و رفیق آقای صفار هرندی میدانم, اما مطلقاً این به معنی این نیست که سیاستهای ایشان را تایید کنم. باورم بر این است که هر ماه و سالی که به جلو میرویم, وزارت ارشاد , فضای فرهنگی جامعه را تنگتر کرده و میکند و این عارضه ایجاد نابهنجاری زیادی در جامعه کرده است. این همه ایجاد تنگنا برای اهالی فرهنگ با گرایشهای مختلف و با تعلقات مختلف, اصلاً در نهضت پیامبران هم دیده نشده و در بزرگان دینی ما هم این همه ایجاد تنگنا مدنظر نبوده است. عرصه را تنگ کردن, ممیزی را فراوان کردن, دخل و تصرف در حوزههای فکری و عقیدتی حتی در آن حوزههایی که متعلق به ما نیست به فرهنگ کشور لطمه می زند. افرادی که ما را قبول ندارند, عقاید ما را نمیپسندند نباید سانسور کنیم. مگر نه اینکه حضرت امام رحمه الله علیه بارها گفته اند که ما حتی با کمونیسمها هم مشکلی نداریم البته مفهومش این بود که آنها میتوانند ابراز عقیده کنند و تا مادامیکه دست به اسلحه نبردند ما هیچ مزاحمتی برای آنها فراهم نمیکنیم. نکته مهم این است که یک نگرش بزرگ ایمانی در پشت ماجرا نهفته بوده است.یعنی ما نباید چیزی تحت عنوان سانسور در کشور داشته باشیم، درست است؟نه, منظورم این است که بهتر است به جای سانسور, صحبت و مناظره نماییم. اصلاً پیامبران هم به همین شکل عمل میکردند. آنها مینشستند با افرادی که خدا را قبول نداشتند بحث و صحبت میکردند. ما چرا باید از صحبت کردن بهراسیم؟ ما چرا این کار را نکنیم؟ وحشت کنیم از اینکه یک نفر بیاید با یک نشریهای, عقیدهای را منتشر کند که متعلق به ما نیست یا تعلق خاطری به ما ندارد. این جوری عرصه را برای خودمان خالی میکنیم و فضا را خودمان با دست خودمان برای ورود به فضاهای ورشکستگی ایجاد می کنیم. من به شدت نسبت به حرکتهای آقای صفار هرندی معترضم و خودم هم اعتراضم را به ایشان در مجامعی ابراز کردم. تصورم این است که رویه, رویه مبارکی نیست و نتیجه بسیار نامطلوبی بر فرهنگ کشور خواهد داشت.راجع به فیلمهای اکران شده در سینماها صحبت کنید. فکر نمی کنید اکثر فیلمهای ساخته شده سطحی, عامیانه و گیشه ای شده اند.وقتی دامنه سانسور و ممیزی گسترده می شود, عرصه برای تنها و تنها یک یا دو جور کار فراهم میشود. یکی کارهایی که به شدت حکومتیاند یا به تعبیری تعلقات نظام را دنبال میکنند که بد هم نیست. یکی هم کارهای خنثی. مسئله سانسور امری است که دامنگیر حوزه رسانه ای و فرهنگی ما شده است. در دوره آقای خاتمی به یک شکل در دورههای قبلتر هم به شکلهای دیگر.ما اصلاً گرفتار سانسوریم، جوریکه انگار ما خودمان دلیلی برای حیثیت خودمان نداریم, بعد میهراسیم از اینکه کسی بیاید و ما را نقد کند. وحشت میکنیم از اینکه این نقد باعث فروپاشی ما شود. اما اگر مدیران فرهنگ ما پشتشان به دانش و معرفت و برجستگیهای ایمانی خودشان گرم باشد, نباید از چیزی بهراسیم.یعنی سانسور می تواند ارتباطی با نوع ساخت فیلمهای سینمایی داشته باشد؟همانطور که گفتم وقتی دامنه سانسور گسترده شود, فضا برای دو نوع کار گشایش پیدا میکند یکی موضوعاتی که در سینما مورد تعلق نظام است که زیاد هم بد نیست مثل پرداختن به دفاع مقدس, زیبایی ها, خوبیها و برجستگیهای معرفتی و ایمان. دیگری هم برای کارهای کلیشهای, خنثی و گیشهای. من باورم بر این است که بخش اول که کارهایی است که مورد تعلق حکومت است چون جلوه فراوانی ندارد، فضا را برای کارهای خنثی فراهم میکند و فراوانی پیدا میکند.مضرات این نوع سینما چیست؟از مضرات این جور کارها این است که یکدفعه ما با دست خودمان فرهنگمان را و ذهن مردممان را میسپاریم به دست این جور کارهای ساده و سطحی و گاه نگران کننده. یعنی اینکه ما با زبان بی زبانی و با دست خودمان به مردممان می گوییم, شما استحقاقتان همین است که فهمتان فعال نشود, نگاه نافذی نداشته باشید و همین جور کارهای ساده را ببینید و بپسندید و به آنها بخندید و دلتان را به این مدل فیلمها خوش کنید.این رفتارها را جز سیاستهای حکومتی میدانید یعنی این رفتارها را برنامهریزی شده از سوی دولت می دانید.برنامهریزی شده نیست، ولی چه فرقی میکند که آگاهانه باشد یا ناآگاهانه.خوب برای مردم فرق می کند که بدانند اعمال این سیاستها آگاهانه است یا ناآگاهانه؟من تصورم بر این است که ناآگاهانه است، ولی محصول این حرکت ناآگاهانه، یعنی اینکه مردم را از یک راه باز میدارید و آنجا را بنبست اعلام میکنید بعد، وقتی مردم به راه دیگر رفتند و به جاده سنگلاخ رسیدند، مردم به شدت آسیب میبینند. حالا چه خواسته چه ناخواسته بالاخره ما راه را اشتباه نشان دادیم.شما نسبت به عملکرد صداو سیما نیز در دوره های گذشته انتقاد داشتید فکر می کنید بعد از پیروزی انقلاب آیا صدا وسیما توانسته آیینه تمام نمای مفهومی به نام انقلاب اسلامی باشد؟در این که صدا و سیما پاک و درست است و صحنههای زننده ندارد, شکی نیست. اصلا من می گویم صدا وسیمای ما جزء اولین تلویزیونها و رادیوهای پاک دنیا است، ولی این همه پاکی فقط و فقط رسالت یک رسانه که نیست. یک رسانه مختصات بسیار فراوانی دارد که یکی از آن پاکی و درستی اوست. من میخواهم بگویم که اتفاقاً اگر به همین پاکی و درستی که در معنای وسیعتر چیزی غیر از معنایی است که به سرعت آدم استنباط میکند مراجعه میکنیم، میبینیم پاکی و درستی یک رسانه به حق بودن آن رسانه است.به حق بودن یک رسانه از دید شما به چه معنا است؟به حق بودن یعنی اینکه در جایگاه درست و واقعی خودش قرار بگیرد. اگر تعبیری منعکس می کند همان چیزی باشد که جامعه به او نیازمند است و ولعی نسبت به این مسائل دارد. اینکه مثلاً حادثهای در کشور ما رخ بدهد و صدا و سیما به خاطر اینکه مسئله امنیتی است آن را نبیند یا اگر جامعه گرفتار بحرانهای حادی باشد از کنار آنها عبور کند صرفاً به زعم اینکه نظام آسیب میبیند یا مثلاً چشم و گوش مردم باز میشود, درست نیست.فکر می کنید بعد از انقلاب مهمترین خلا معرفتی- تحلیلی در حوزه رسانه ای مثل تلویزیون چه بوده است؟من باورم این است که اگر قبول کنیم به طور میانگین 50 درصد مردم دنیا به مسایل سیاسی آگاهی دارند، مردم ما برتر از تمام آنها این هوشمندی سیاسی دارند و شاید یکی از گرفتاریهای مسئولین ما این است که مردم ما مردمان هوشمندی در حوزههای سیاسی هستند. مسایل را خیلی خوب میفهمند. خوب با این صحبتها، فریب دادن مردم ایران به سادگی کشورهای دیگر از طریق رسانهها امکان پذیر نیست, یعنی دروغها به راحتی آشکار میشود چون مردم ما با هوشمندی که دارند به تمام اینها میخندند. به همین دلیل است که صدا و سیمای ما به زعم بنده در عین اینکه مختصات بسیار خوب و مبارکی دارد, فرسنگها از آن جایگاهی که باید باشد فاصله دارد و دور افتاده است.از نظر شما موفقترین و ضعیفترین دوره صدا و سیما چه دورهای است؟همه دورهها ـ هیچ دورهای شاخصتر نسبت به بقیه دورهها نبوده است. همیشه یک روال کلی بر صدا و سیما حاکم است. هیچ گاه تعلق خاطری بر صدا و سیما حاکم نبوده است. در دوره آقای محمد هاشمی صدا وسیما یک جور جلوه میکرد, دوره آقای لاریجانی یه جور دیگر یا مثلاً در دوره آقای ضرغامی به یک نوع دیگر. ولی همه اینها شاکله واحدی دارند مثلاً اینکه در همه اینها حجاب یک مختصاتی دارد.منظورتان این است که نگرش به حجاب در تلویزیون در سالهای اولیه پیروزی انقلاب با حجاب سالهای اخیر تفاوتی نکرده است؟الان خیلی غلیظ شده است. من این را به عنوان یک گرفتاری برای صدا و سیما میدانم. اگر صدا و سیما یک رسانه ملی است به معنی واقعی باید مردم ملت را نشان بدهد, نه اینکه مثلاً گرایش صرف مذهبی آرزوهای ما را در تمامیت و کلیت صدا و سیما منتشر کند. به عنوان نمونه در همین جریانات انتخابات اخیر, دوربینهای صدا و سیما همزمان چند حوزه انتخابیه را نشان میدادند. خانمهایی میآمدند رای میدادند که فقط و فقط موقع رایگیری, تلویزیون آنها را نشان میدهد. فردای آن روز دیگر نشان دادن آن خانمها ممنوع بود و این نامردی است.رهبر معظم انقلاب در یکی از صحبتهای خود به"مظلومیت فرهنگ" اشاره کردند به نظر شما مهمترین مصادیق این مظلومیت فرهنگی در جامعه چیست؟ببینید مظلومیت یک فرهنگ، پدیده ای است که اگر فهمیده و درک نشود در برخورد با آن دچار مشکل می شویم. از نظر بنده مظلومیت در فرهنگ ما اتفاقی است که سالهاست افتاده است. ما در رسانهها تلاش داریم فرهنگ را به گونه دیگر منتشر کنیم یا نشان دهیم که آنچه که ما نشان میدهیم بخشی از فرهنگ ما نیست. وقتی ما نازیباییها را پخش نمیکنیم به فرهنگ خدمت نکردیم. حال آنکه گاه نازیبایی هم جزیی از فرهنگ است. فرهنگ، مجموعهای از خصوصیات روحی و عاطفی یک جامعه است. این مجموعه را شما نمیتوانید خط بزنید و تنها نقش کوچکی از آنها را نشان دهید. مثلاً نوروز و گرایش مردم به برپایی روزی در ابتدای فروردین با مختصاتی که از تاریخ به ما رسید، این جزیی از فرهنگ ماست که قرنها مردم دست به دست و سینه به سینه خصوصیات نوروز را منتقل کردند تا امروز که به ما رسیده است. حالا یک مرتبه حرکتی در جامعه بخواهد این قسمت فرهنگ را نادیده بگیرد و بگوید آقا مردم ما در شأنشان نیست که نوروز را برپا بدارند. این جفا است به فرهنگ. مراسم چهارشنبه را در نظر بگیرید, صرفاً به خاطر اینکه چهارشنبه سوری یک جور گرایش به آتش پرستی و تبلیغ زرتشت است تا مدتی ممنوع بود یا بهتر بگویم به دور انداخته شد. همین چهارشنبه سوری در این سالها به شکل لجام گسیخته به گونه دیگری جلوه کرد. یعنی اینکه چیزی را که در طول قرنها در کنار مردم و تار و پود مردم قرار گرفته ما با چند تا بخشنامه نمیتوانیم کنار بزنیم.باید مستمر و نرم نرم در کنار آن حرکت قرار بگیریم و به زیبایی با جایگزین کردن امور مثبت اگر مثلاً حرکت منفی در جامعه است آن را پاکسازی کنیم نسبت به فرهنگ جفا نکنیم، دروغگویی نکنیم. از همینجا مظلومیت فرهنگ آشکار میشود.آقای نوری زاد آیا تجربه تشکیل حوزه های هنری در دهه شصت را موفق میدانید؟این دورهها محصول توجه مردمان به مسایل فرهنگی و گرایش مسئولان به اینکه انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است بود. در اختیار بودن بودجههای نسبتاً مناسبی که میتوانست در این حوزهها خرج و هزینه شود, از انگیزههای بسیار قوی مولدین ما بود که در این مقطع خودش را نشان داد. این گروهها گرایش مادی فراوانی نداشتند و با مختصر حقوقی میآمدند آثار فاخری تولید میکردند و قانع بودند. شاید شرایط زندگی هم ایجاب میکرد. الان شرایط فرق کرده, هنرمندان ما پراکنده شدند، مختصات آرزومندی شان تفاوت کرده است. بین تعلقات خاطرشان یا گستردگی فراوان پیدا شده یا فرصتی برای تجلی ایجاد نشده است. به همین دلیل آن مقطع نورانی دیگر تکرار نمیشود یا خیلی با رمق کم دست به دست میشود.شما با مدیریت فرهنگ به شکل خصوصی موافقید یا دولتی؟اگر فرهنگ دولتی میخواست جواب بدهد در حکومت شوروی جواب میداد. آنها هم اقتدار فراوانتری داشتند و هم پشتوانه مالی و نظامی و تشکیلاتی بسیار گسترده و درستی داشتند. اما دیدیم که از جهات مختلف، جواب نداد. اصلاً قشنگی فرهنگ در این است که نامحسوس اداره شود.اگر شاخکهایی دیده شوند که دارند فرهنگ را به چپ و راست میبرند, مردم گرایشی نسبت به او نخواهند داشت. یکی از آسیبهای صدا و سیمای ما دولتی بودنش است. در همه جای دنیا اگر رشدی را بخواهیم متصور باشیم این است که در کنار صدا و سیمای دولتی, فرصت و امکان برای شبکههای مختلف خصوصی منتها با چهارچوبهای مشخص فراهم شود. به همین دلیل است که صدا و سیمای ما در چنبره سانسور گرفتار است و خودش نمی داند چکار کند. در این وسط و به شکل یک سردرگمی دست به دست میشود. من فکر میکنم فرهنگ آخرین چیزی باید باشد که دولتی می شود.پس شما با ایجاد شبکه های خصوصی در کشور موافقید؟من باورم بر این است که ما در حوزه فرهنگ, حتماً باید روی به امر خصوصی سازی ببریم. به مردم خودمان اعتماد کنیم و برای آنها در انتشار فرهنگ سهم قایل شویم. من با حرکتهای سیاسی که این روزها انجام میشود اصلاً کاری ندارم. نوشتهها و مواضعم هم نشان داده که گرایش خاصی به هیچ سمت سیاسی از این جناحهای شناخته شده ندارم. اما اینکه یک بار آقای کروبی فردی که به هر حال همیشه جانب نظام را داشته و آدم آلوده ای نیست, تصمیم گرفتند در خارج از کشور شبکه تلویزیونی ایجاد کنند و اجازه داده نشد. چرا میهراسیم آن هم برای ایجاد شبکه ای در خارج از کشور. بعد نتیجه این میشود که با حمایت نامحسوس ما شبکههای دیگری در خارج از کشور سروسامان پیدا میکند که برسر دخترکان صد قلم آرایش کرده روسری میگذارند و افتضاح بزرگی به بار میآورند که آدم نمیتواند دفاع کند. وقتی شما از یک جا ممانعت ایجاد کردید, از جای دیگر عارضهها سر برمیآورد و آبرو میبرد. ما ناگزیریم که این فضا را فراهم کنیم, اگر قانونش را نداریم برایش قانون فراهم کنیم. من تعجب میکنم, این همه نماینده مجلس نشستهاند و این همه تنگنا را میبیند و برای گشایش فضای تنفسی مردم کاری نمیکنند.مهمترین چالش جریان اصولگرایی برای مدیریت در عرضه فرهنگ کشور در سالهای آتی چه می باشد؟در عرصه فرهنگ، ما دچار یک گرفتاری بزرگ هستیم که در اصولگرایی یک جور جلوه میکند در اصلاحطلبی جور دیگر. ما گرفتار یک آزمون و خطایی شدیم که مرتب باید بنشینیم و شاهد تجربههای آقایان باشیم. در خیلی از زمینه ها ما دچار نوعی سردرگمی شده ایم. به عنوان مثال در زمینه موسیقی, تکلیفمان روشن نیست. در زمینه فیلم و کتاب و ادبیات نقاشی و مجسمه سازی هم همینطور. علمای ما در زمینه های مختلف ننشستند نهایت توانمندی خودشان را یک کاسه کنند و یک راهکار نمادین برای جامعه طراحی کنند. اینکه مدام فقط منع کنیم و تمام فعالیتها را معلق نگه داریم کار درستی نیست. الان من به مسئول صدا وسیما، حق میدهم وقتی به چپ حرکت می کند با یک مخالف روبرو میشود به راست میرود با یک مخالف دیگر که مخالف اولی با دومی هم اختلاف دارد. جریان اصولگرایی هم منفک گرایشات این چنینی نیست. جریان اصولگرایی خودش را پیرو خط امام میداند. خدا وکیلی امام اصرارش این همه ایجاد تنگنا برای مردمان بود؟ ببینید حضرت امام اصلاً نگاهشون به فرهنگی زن یا ادبیات این طور نبود. به هر حال مختصاتی که از انقلاب سراغ داریم در این چارچوب نمی گنجد. از این رو تنگناهایی ایجاد می شود که جمعیت ما را سال به سال کم کند (یعنی مخاطبین انقلاب را)یعنی فکر می کنید وزارت فرهنگ و ارشاد برای مخاطبین خاصی فعالیت می کند.من فکر میکنم الان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مخاطبین را 7 یا 8 میلیون نفر دیده فقط برای آنها کتاب توصیه میکند, فیلم می سازد یا نقاشی توصیه میکند. جامعه 70 میلیونی ایران را نمیبیند به کنار, جامعه جهانی را که دیگر اصلا نمی بیند. من وحشتم از این است که افق نگاه دوستان اصولگرایی ما افق 10 میلیونی است و نه افق جهانی. شما که نمیتوانید یک خانم آمریکایی یا اروپایی را آنطور که میخواهید ترسیم کنید. آن را همان جوری که هست باید ببینی و بعد منطبق با مذاق او باید حرف بزنید, چارهای جز این ندارید. کجا یک چنین رفتاری را ما در صدا و سیمای خودمان شاهدیم که بحثهای ریشهای جانانه و آزادانه ای بگذارد یا آنهایی که منکر نظام ما هستند, بیایند آزادانه صحبت کنند. وقتی ما آزادی را از مردم میگیریم, علنا عرصه را حتی برای خودمان تنگ میکنیم در ظاهر مشکلات خودمان را کم میکنیم ولی 5 سال بعد, 10 سال بعد یک دفعه یک حرکت دیگری مثل دوم خرداد سر برمیآورد و جمعیت مخاطبین ما را به سوی خود میکشاند.شما معتقدید جریان دوم خرداد محصول این تنگناها بود؟بله. دوم خرداد محصول تنگناهایی بود که در سالهای گذشته ایجاد شده بود. حالا بعد از این جریان اصولگرایی با ایجاد تنگناهای وسیع باعث میشود که در آینده شاهد جریانی مثل دوم خرداد باشیم.فیلم منجی نادر طالب زاده را دیدید؟بله.چطور فیلمی بود؟فیلمی با ساختار مذهبی بود . در کل فیلم جالبی بود.بعضی کارشناسان معتقدند وقتی ما در رابطه با ائمه و پیامبران خودمان نتوانستیم فیلم قابل قبولی بسازیم نباید به سراغ مسیح و دیگر پیامبران ادیان برویم شما قبول دارید؟نه. من میگویم ایرادی ندارد. ما راجع به بزرگان علمی خودمان, اساطیر خودمان, بزرگان دینی خودمان باید فیلم بسازیم. به هر حال در جامعه ما مردمانی زندگی می کنند که شاید10 نفر باشند و این 10 نفر یک جور فیلم خاص را دوست دارند, ما علایق آنها را هم باید در نظر بگیریم و برای آنها شرایط را فراهم کنیم. البته تا آنجایی که حوزههای معرفتی ما اجازه میدهند وگرنه مثلاً 30 نفر مشتاق باشند راجع به همجنس گرایی فیلم ببینند, خوب مطلقاً ما وارد این حوزهها نمیشویم. بالاخره ما در جامعه خودمان مردمانی مسیحی, یهودی یا حتی عدهای داریم که اسمی از مسلمانی دارند و اصلاً اسلام را قبول ندارند، ما اینها را که نمیتوانیم نادیده بگیریم و به حساب نیاوریم. پس باید در حوزههای فرهنگی ما این گرایشها لحاظ شوند و برایشان کار تولید شود.شما فیلم پرسپولیس و فتنه را دیدهاید؟هیچ کدام را ندیدم ولی درباره آنها شنیدم.کشورهای غربی در حال رواج ایده ضد ایرانی و اسلامی را در بین جوانان ما هستند چه حرکتی در برابر این تحرکات باید از سوی جامعه فرهنگی صورت گیرد؟هرچقدر هم در این زمینهها فیلم بسازیم باز حرکتهای منفعلانه انجام دادیم یعنی اول یک ضربه خوردیم، حالا میخواهیم پاسخ آن ضربه را بدهیم. من فکر میکنم اگر ما در جایگاه درست فرهنگی خودمان قرار بگیریم یعنی با ساختن فیلمهای خوب, نوشتن کتابهای خوب و در همه زمینههای هنری خوب جلوه کنیم شاید بتوانیم از این مشکل رها شویم آن هم در زمان طولانی.چطور مشکل را حل کنیم؟مشکل ما قرار گرفتن آدمهایی است در مواضع فرهنگی که متعلق به آن جایگاه نیستند یعنی کوچکند، قد کوتاهند. فهم درستی از فرهنگ ندارند. به همین دلیل است که مدیریتی منطبق با افق کوچک نگاهشان ایجاد می کنند. تا مادامیکه این روش اجرا می شود, ما راه به جایی نخواهیم برد.تا چند سال قبل تعدادی از کارگردانان فیلمهای سیاهنمایی شده از اوضاع ایران می ساختند و این فیلمها در جشنوارهها جایزه میگرفتند به نظر شما سیاستی پشت این جریانات قرار داشت؟من میگویم هیچ سیاستی پشت این قضیه نیست. یعنی هر چه است از کم کاری و بیهوده کاری خود ما است. درست است هر از گاهی چند تا کار این مدلی می بینیم اما من میخواهم بگویم آنقدر که مسئولین فرهنگی ما از یک مرجع تقلید گرفته تا یک طلبه تا یک وزیر تا خود ما فیلمسازان برای جوانانمان برنامه مشخصی نداریم آن خارجی موثرا کاری نمیکند.یعنی نباید نسبت به عمل غربیها نسبت به فرهنگ کشورمان بدبین باشیم؟ما نمیتوانیم منکر دشمنی غربیها نسبت به خودمان باشیم ولی چه کسی بستر توفیق آنها را فراهم میکند. خود ما. وقتی ما عرصه را بر جوانمان تنگ کردیم و نگذاشتیم صدای او از حنجرهاش بیرون بیاید, وقتی ما او را ندیدیم و به حساب نیاوردیم خوب مشخص است, یک سیگنال کوچک غربیها کارگر میافتد. من این را میگویم به عنوان نمونه در دوره آقای لاریجانی نشان دادن کف زدن جوانها در مجالس مذهبی آزاد بود, الان آقای ضرغامی این را ممنوع کرده چرا! شما ببینید ما گرفتار چه چیزهایی هستیم یعنی در چه مختصات کوچک و حقیری گرفتاریم حالا مسایل بزرگ و کلان فرهنگی ما بماند.خیلی ها شما را فیلمساز حکومتی میدانند که از طرف رسانه ملی و دستگاه رسمی حمایت میشوید ولی نسبت به آنها نیز منتقد هستید بعضی ها این رفتار را فرار به جلو از سوی شما می دانند نظرتان چیست؟اگر بنده را از این منظر حکومتی میدانند که نسبت به اصول این انقلاب وفادارم, در جنگ حضور داشتم و جانم را فدای ارزشهای این انقلاب میکنم این حرف درستی است ولی آن سمتش که بنده را بازیچهای بدانند که نقش ایفا میکنم این ناجوانمردانه است. به این جهت که آثار بنده نشان میدهد که من وامدار هیچ جریان سیاسی حکومتی نبودم, بلکه امهات ارزشهای این نظام برای بنده مهم بوده است. من در 4 جلد کتابی که این اواخر چاپ کردهام غلیظترین انتقادها نسبت به دستگاههای قضایی، اجرایی و حتی قانونگذاری و اجتماعی جامعهرا انجام دادهام. این مسئله از دو حال خارج نیست یا نقش بازی کردم یا باورم این است. با کمی انصاف معلوم میشود که بنده فردی هستم بدون اینکه وامدار جریانی باشم. در عین حال که وفادار به نظام و ارزشهای او هستم نسبت به کاستیهای جامعه بر میآشوبم.دو سال پیش طی دیدار با مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری انتقاداتی نسبت به اوضاع فرهنگی کشور بیان کردید بعد از دو سال چقدر به این دغدغه ها پاسخ داده شد؟پاسخی داده نشد ـ فقط این دو بزرگوار با سعه صدر به صحبتهای بنده گوش دادند وهمین برای من ارزشمند است.اگر الان مجددا به دیدار آنها بروید آیا باز همان دغدغهها و موارد قبلی را بیان می کنید؟به نوع دیگر بله ـ برای اینکه 2 سال از آن زمان گذشته است. ببینید ما یک سندی داریم به نام سند چشمانداز و قرار است کشور ما در چند سال آینده برجستهترین کشور منطقه باشد. این یا با تعارف محقق میشود یا یک آرزوی برنیامدنی است و یا با جراحیهای بیتعارف و هوشمندانه به این نقطه می رسیم. بنده معتقدم به سند چشمانداز نمیشود دل بست, الا اینکه ما خطاها و کاستیها را در کنار زیباییها ببینیم و نسبت به جراحیهای امور زشت و ناپسند خود اقدام کنیم و از هیچ قدرتی هم نهراسیم و رفاقتهایمان را کنار بگذاریم. من باورم بر این است که برای رسیدن به محتوی سند چشمانداز باید با فرهنگ ویرانگر چاپلوسی با ریا و تزویر و تظاهر به مذهب یکبار و برای همیشه برآشوبیم و آن را کنار بزنیم. ما در جامعه گرفتار خانوادههایی هستیم که در نظام اقتصادی ما آشوب ایجاد کردهاند ما گرفتار فرهنگ ریا و تظاهر به مذهب هستیم. تا مادامیکه ما به یک چنین رویهای دل بسته ایم و آن را پذیرفته ایم سند چشمانداز، هزار سال دیگر هم دست یافتنی نخواهد بود. اگر دیدار مجددی با این دو بزرگوار داشته باشم در خصوص این موارد صحبت خواهم کرد.بعضی منتقدین میگویند شما توجه کافی به دکوپاژ ندارید و همین دلیل اصلی ضعف کارهای شماست آیا قبول دارید؟من در آخرین کارم به اسم پرچمهای قلعه کاوه, دیالوگم بسیار کم است. بله، در کارهای قبلی مثلاً شاهزاده ایرانی بیشتر دیالوگ حاکم است یا در سریال پروانهها مینویسند دیالوگ حاکم است.خوب یک جاهایی هست, شما به خاطر تنگناهایی نمیتوانید مسایلی را با تصویر مطرح کنید مجبوری که شأن کلام را حاکم کنید. دو کار قبلی بنده بیشتر به تئاتر نزدیک بود. خوب این گرایش زمانی ایجاد میشود که از فضایی به فضای دیگر قدم میگذاریم. در عین حال بخشی را قبول دارم که مختص به دورهای از کارهای بنده بوده ولی در این کار جدید, پرچمهای قلعه کاوه کاملاً تصویر حاکم است.کمی در رابطه با سریال چهل سرباز و صحبتهایی که در ارتباط با هزینه های بالای تولید این سریال توضیح دهید.من از تمام دوستانی که یک چنین مطالبی را منتشر میکنند, صمیمانه درخواست میکنم که متوجه موضوعی که از زبانشان خارج می شود و از قلم آنها منتشر میشود باشند. این فیلم ارزانترین سریالی بود که میشد در عرصه تاریخی متصور شد. ساخت این سریال مطلقاً هزینهای نداشت مثل فیلمهای معمولی ساخته شد. حتی میتوانم بگویم که هزینه این سریال در مقایسه با هزینه سریالهای پلیسی که تولید می شود کمتر بوده است. آنقدر این سریال ارزان ساخته شد که اعجاب همگان را برانگیخت. ما سریال 40 سرباز را خارج از تلویزیون ساختیم هنوز هم, تلویزیون بعد از پخش این سریال یک ریال به ما نداده است.همین الان سریالی در تلویزیون ساخته میشود که حوادث بعد از کربلا را نشان می دهد ساخت این سریال به لحاظ زمانی معادل سریال چهل سرباز بود اما بیش از 10 برابر سریال ما بودجه برده است. این صحبتها در باره چهل سرباز کمی, کملطفی است.چرا متقابلاً در جواب انتقادها پاسخی ندادید؟اگر شما در مدار پاسخگویی بیفتید مرتب باید خودتون را اسیر این حوزه بکنید در عین حال که من سرمایهگذار این حوزه نبودم.سرمایهگذار پروژه چه کسی بود؟موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی که الان هم کار فیلمسازی انجام می دهد. البته آنها پاسخ این دوستان را در یکی از برنامههای تلویزیونی دادند.شخصا از چهل سرباز راضی بودید؟چهل سرباز, کاری بود با مختصات ویژهای، که چه بسا انگشت اشارهای بود به سمت بعضی از خلاهای موجود در جامعه که نمی شد به سادگی از آن گذشت. خوب به عنوان یک قدم متفاوت یک حرکت متفاوت بود.فکر می کنید چهل سرباز توانسته مورد توجه مردم قرار بگیرد؟من اگر می خواستم سریال را با ساختاری که مورد پسند و مذاق مردم باشد بسازم, یعنی در همان مسیر تربیت شده و اجابت شده, طبیعی است موفقیت بیشتری داشتم. اما وقتی شما میآیید یک قدم و ساختار جدید برمیدارید باید منتظر تبعاتش هم باشید.گفت وگو: تهران امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 424]
صفحات پیشنهادی
به جای سانسور ، مناظره کنیم
به جای سانسور ، مناظره کنیم محمد نوری زاد محمد نوريزاد متولد 1331 و فارغ التحصیل رشته مهندسی برق و دارای مدرک درجه یک هنری معادل دکترا در رشته کارگردانی می باشد.
به جای سانسور ، مناظره کنیم محمد نوری زاد محمد نوريزاد متولد 1331 و فارغ التحصیل رشته مهندسی برق و دارای مدرک درجه یک هنری معادل دکترا در رشته کارگردانی می باشد.
صفارهرندی:مناظره انتخابات مطلوب رهبری ... - اضافه به علاقمنديها
به جای سانسور ، مناظره کنیم. ... شما یکی از نخستین کسانی بودید که در همان ماههای اول وزارت آقای صفار هرندی, ایشان را برای این سمت مناسب و مطلوب ندانستید و به .
به جای سانسور ، مناظره کنیم. ... شما یکی از نخستین کسانی بودید که در همان ماههای اول وزارت آقای صفار هرندی, ایشان را برای این سمت مناسب و مطلوب ندانستید و به .
چگونه تیرگی لبها رو برطرف کنیم؟ - اضافه به علاقمنديها
چگونه تیرگی لبها رو برطرف کنیم؟ sms : بوم...بوم...بوم... به جای سانسور ، مناظره کنیم · نهم ديماه تقويت جبهه حق در جهان و نفي جبهه كفر و نفاق بود ... پدران بهتر است ...
چگونه تیرگی لبها رو برطرف کنیم؟ sms : بوم...بوم...بوم... به جای سانسور ، مناظره کنیم · نهم ديماه تقويت جبهه حق در جهان و نفي جبهه كفر و نفاق بود ... پدران بهتر است ...
مربي تيم ملي كشتي فرنگي: در تورنمنت ... - اضافه به علاقمنديها
مربي تيم ملي كشتي فرنگي: در تورنمنت هاي مهم بين المللي شركت مي كنيم. . نمایش تصادفی مطالب. تهران، ارزانترین پایتخت جهان · به جای سانسور ، مناظره کنیم .
مربي تيم ملي كشتي فرنگي: در تورنمنت هاي مهم بين المللي شركت مي كنيم. . نمایش تصادفی مطالب. تهران، ارزانترین پایتخت جهان · به جای سانسور ، مناظره کنیم .
تهران، ارزانترین پایتخت جهان - اضافه به علاقمنديها
تهران، ارزانترین پایتخت جهان · به جای سانسور ، مناظره کنیم · الهام: دادگاه سران فتنه را علنی برگزار کنید · 4 راه برق انداختن کيف و کفش ... گرانترين مكان جهان برای ...
تهران، ارزانترین پایتخت جهان · به جای سانسور ، مناظره کنیم · الهام: دادگاه سران فتنه را علنی برگزار کنید · 4 راه برق انداختن کيف و کفش ... گرانترين مكان جهان برای ...
نهم,ديماه,تقويت,جبهه,حق,در,جهان,و,نفي,جبهه,كفر,و ... - اضافه به علاقمنديها
چگونه تیرگی لبها رو برطرف کنیم؟ به جای سانسور ، مناظره کنیم · نهم ديماه تقويت جبهه حق در جهان و نفي جبهه كفر و نفاق بود ... پدران بهتر است در تربیت فرزندان ...
چگونه تیرگی لبها رو برطرف کنیم؟ به جای سانسور ، مناظره کنیم · نهم ديماه تقويت جبهه حق در جهان و نفي جبهه كفر و نفاق بود ... پدران بهتر است در تربیت فرزندان ...
تلاش كرديم تصويري واقعي از پليس نشان ... - اضافه به علاقمنديها
فكر ميكنم ما بايد تلاش كنيم همان پليسي را درآثارمان نشان دهيم كه در ... به جای سانسور ، مناظره کنیم ما در رسانهها تلاش داریم فرهنگ را به گونه دیگر منتشر کنیم یا نشان ...
فكر ميكنم ما بايد تلاش كنيم همان پليسي را درآثارمان نشان دهيم كه در ... به جای سانسور ، مناظره کنیم ما در رسانهها تلاش داریم فرهنگ را به گونه دیگر منتشر کنیم یا نشان ...
اگر از ادبيات بد دفاع كنيم مصادره ميشود - اضافه به علاقمنديها
به جای سانسور ، مناظره کنیم اما اینکه یک دفعه چطور میشود که این فرد با این علایق سر از رستم و اسفندیار و ... اگر قرار باشد که ما تاریخ را به نفع جریان خاص سیاسی ...
به جای سانسور ، مناظره کنیم اما اینکه یک دفعه چطور میشود که این فرد با این علایق سر از رستم و اسفندیار و ... اگر قرار باشد که ما تاریخ را به نفع جریان خاص سیاسی ...
صحنه,های,زننده,فیلم,های,خارجی,را,حذف,نمی,کنیم - اضافه به علاقمنديها
ضرغامی:صحنه های زننده فیلم های خارجی را حذف نمی کنیم به جاي حذف برخي صحنههاي زننده و غيراخلاقي، سعي ميكنيم با پوششهاي مناسب ... به جای سانسور ، مناظره کنیم ...
ضرغامی:صحنه های زننده فیلم های خارجی را حذف نمی کنیم به جاي حذف برخي صحنههاي زننده و غيراخلاقي، سعي ميكنيم با پوششهاي مناسب ... به جای سانسور ، مناظره کنیم ...
ابروها را تا حد امکان طبيعي نگهداريم - اضافه به علاقمنديها
به جای سانسور ، مناظره کنیم vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... علاقهمندی ندارد و بیتفاوت است یا حداقل در حد ...
به جای سانسور ، مناظره کنیم vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... علاقهمندی ندارد و بیتفاوت است یا حداقل در حد ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها