واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگاهي به نحوه آموزش مفاهيم قرآن كريم براي كودكان
گروه خبرنگاران افتخاري / فاطمه جارچي: آموزش صداقت به كودكان مستلزم صرف وقت و شكيبايي است. فراگيري هر مهارتي اگر از سالهاي دوران خردسالي و كودكي آغاز شود تأثيري دو چندان بر زندگي او خواهد گذاشت.
صداقت يعني، حقيقتگويي؛ يعني، گفتن آنچه كه رخ داده است؛ يعني، درستي با خود؛ يعني، مقابله با اشتباههاي خود؛ يعني، صحبت كردن درباره آنچه كه فكر ميكنيم و عملكردن به آنچه كه ميگوئيم تا حدي كه هيچ تناقض و دوگانگياي بين افكار، رفتار و كلمات ما وجود نداشته باشد.
صداقت، اهميتي است كه فرد به رفتار و روابط اجتماعي خود با ديگران ميدهد. صداقت داشتن يعني، عدم دوروئي، رياكاري و رفتارهاي ساختگياي كه موجب بياعتمادي نسبت به خود و ديگران ميشود.
صداقت داشتن در زندگي موجب استحكام و دوام روابط بين افراد ميشود؛ زيرا فرد هم چون آئينهاي شفاف آنچه را كه در درون خود دارد، منعكس ميكند.
آموزش صداقت به كودكان مستلزم صرف وقت و شكيبايي است. فراگيري هر مهارتي اگر از سالهاي دوران خردسالي و كودكي آغاز شود تأثيري دو چندان بر زندگي او خواهد گذاشت. والدين ميتوانند با تشويق كودكان به راستگويي و گفتن آنچه كه واقعا ديدهاند، صداقت را در آنها پرورش دهند.
براي درك بهتر تعريف صداقت براي كودكان دبستان به اين داستان توجه كنيد: امپراطوري بهتمام كودكان سرزمين خود گفت: ”ميخواهم جانشيني صادق براي خود انتخاب كنم، ولي شرط آن اين است كه بتواند بذري را كه به او ميدهم، خوب پرورش دهد و به گياهي زيبا تبديل كند“. آنگاه به تمامي كودكان بذر گياه داد.
تمام كودكان سعي خود را كردند تا از آن بذرها گياهاني زيبا پرورش دهند، ولي نتوانستند. يكي از كودكان فكر كرد اگر گلدانم را اين گونه نزد امپراطور ببرم، بهطور حتم جانشين او نخواهم شد.
براي همين تصميم گرفت بذر ديگري را كه خودش انتخاب كرده كرده بود، بهكارد، ديگري تصميم گرفت كه گلدان زيبائي را از باغبان منزل بگيرد و بگويد، اين همان بذر امپراطور است. هر يك از كودكان سعي كردند بههمين ترتيب رفتار كنند تا جانشين امپراطور شوند. در اين بين كودكي بود كه نتوانست دروغ بگويد و تصميم گرفت گلدان را بههمان صورت نزد امپراطور ببرد.
بالاخره بعد از ششماه روز موعود فرا رسيد و امپراطور از تمامي كودكان خواست گلدانهايشان را بياورند تا او ببيند و جانشين خود را انتخاب كند كودكان گلدانهاي خود را كه هر يك با حيلهاي پرورش داده بودند، با خود بردند.
امپراطور تمامي آنان را مشاهده كرد و تحسين كرد، تا نوبت به كودك صادق و راستگو رسيد. او به امپراطور گفت: من هر كار كردم نتوانستم بذري را كه به من داده بوديد، عمل بياورم... ابتدا آن را در گلداني كوچك كاشته بودم، ديدم گياه رشد نكرد. گلدانش را عوض كردم، باز هم گياه رشد نكرد... روزي دو بار به آن آب دادم، ولي بازهم گياه رشد نكرد عاقبت تصميم گرفتم آن را به همين صورت نزد شما بياورم.
امپراطور گفت: من هيچ گاه انتظار نداشتم بذرهايي را كه به شما داده بودم، سبز كنند؛ زيرا همه آنها را از قبل پخته بودم. تو كودك راستگويي هستي. بههمين دليل من تو را بهخاطر صداقتي كه داري، جانشين خود خواهم كرد.
جمعه|ا|9|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]