محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846774202
بررسي برنامههاي سازمان يافته گروههاي صهيونيستي براي اخراج فلسطينيها از زادگاهشان
واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: بررسي برنامههاي سازمان يافته گروههاي صهيونيستي براي اخراج فلسطينيها از زادگاهشان
اشاره
پانزدهم مه 1948(25 ارديبهشت (1327 ش) صهيونيستها بسياري را در كفرقاسم، ديرياسين، جنين و... قتل عام كردند و حدود 800 هزار فلسطيني ديگر را آواره و از محل زندگي و خانههايشان اخراج كردند.
صهيونيستها اين روز را "روز استقلال" ناميدند و هر ساله در تاريخ 60 ساله اشغال فلسطين اين روز را جشن ميگيرند. روزي كه فلسطينيان آن را روز نكبت (روز فاجعه) ناميدهاند.
اين روزها آوارگان فلسطيني كه پس از روز نكبت در اردوگاه پناهندگان در نوار غزه، كرانه غربي و كشورهاي همسايه عربي به سختي زندگي ميكنند،روزگار تلخي دارند، مردمي كه جمعيتشان به بيش از پنج ميليون نفر رسيده است و آنها كه در اولين روزهاي اخراج به دنيا آمدهاند، بيش از شصت سال دارند اما همچنان و تا روزي كه اسراييليها در فلسطين اشغالي هستند، پانزدهم مه روز نكبت است.
در 9 اوريل (19 فروردين) فاجعه وحشتزايي كه در روستاي ديرياسين واقع درغرب بيتالمقدس رخ داد به منزله نقطه تحول مهمي در تاريخ جنگ 1948م (1327 ش) تلقي شد. اين فاجعه از جمله عوامل بسيار مؤثر در مهاجرت بخشي بزرگ از ساكنان فلسطين به شمار ميآيد. يورش منسجم "ارگون" و"ليحي" به اين روستا با همكاري "ديويد شلتيئيل" فرمانده"هاگانا" در بيتالمقدس صورت گرفت. وي از طريق يكي از هستههاي "بلماح" با پوشش توپخانه و كمك تسليحاتي به مهاجمان، آنان را در اجراي اين حمله ياري كرد. اين حملهها با اهداف اجراي طرح "دالت" و تسلط بر وروديهاي غربي بيتالمقدس و به منظور ويراني دهها روستاي عربي در مناطقي كه داراي اكثريت عربي بود طرحريزي و اجرا گرديد. شلتيئيل توافقنامه عدم دشمني را كه در ژانويه 1948م (دي ماه 1327 ش) ميان "هاگانا" و بزرگان روستاي ديرياسين منعقد شده بود نقض كرد و افسري از دستگاه اطلاعاتي هاگانا به نام "مائر باعيل"را جهت سازماندهي نيروهاي پراكنده به ديرياسين فرستاد. به اعتراف خود آنان بيشتر مهاجمان"ارگون" و "ليحي" براي شكستن روحيه عربها و ايجاد جوي مملو از خشونت و جنايت كمر همت بسته بودند. باند "ليحي" باتكيه بر "يهودا لابيدوت" يكي از فرماندهان "ارگون" پيشنهاد كرد، پس از اشغال روستا ساكنان را جهت شناسايي و معرفي مجاهدان عرب شركت كننده در درگيري با صهيونيستها مجبور كنند در واقع مهاجمان صهيونيست كه با مقاومت شايان توجهي در روستا روبرو نشدند 250 تن از غيرنظاميان را كه بيشتر آنان زن، كودك و سالمندان بودند دستگير كردند و آنان را كشتند. جواهرات و اموال قربانيان را ربودند و دختران دانشآموز را مورد تجاوز و هتك حرمت قرار دادند. حتي چند روز پس از اين فاجعه اجساد قربانيان با سرهاي بريده روي زمين پراكنده بود و گفته شد خنجر و سرنيزه در بدن آنان باقي مانده و اجسادشان اينجا و آنجا افتاده بود.
"عاموس بن فيرد" روزنامهنگار اسرائيلي با استناد به شهادت مهاجمان و ديگر سربازان هاگانا كه چند روز پس از فاجعه وارد روستا شدند مينويسد:
"جسد دهها تن روي زمين افتاده بود در ميان آنان كودكان شيرخوار و زنان و افراد سالخورده ديده ميشد. عدهاي از قربانيان بدون سر و با شكمهاي پاره در آنجا پراكنده بودند. بيشتر زنان درون خانههاي خود مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند. بوي تعفن اجساد همه جا را پر كرده بود بعضي از سربازان ارتش اسرائيل ]هاگانا[ پس ازديدن اين صحنهها بيهوش شدند."
بر اساس تحقيقات يكي از مسئولان بريتانيايي كه از نجات يافتگان فاجعه ديرياسين انجام داده بود، بيشتر قربانيان، غارت شده و مورد تجاوز قرار گرفته بودند. در گزارش اين فرد بريتانيايي آمده كه عده بسياري از دختران دانشآموز كه نوجوان بودند به وسيله ارگون تا بابالعمود كشانده شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند و سرشان بريده شد. همچنين طبق شهادت ناظران اين اعمال تجاوز به زنان بزرگسال نيز توسط افراد ارگون اجرا شد. يكي از شاهدان گفت مهاجمان به يك زن باردار تيراندازي كردند و سپس شكم او را با چاقو دريدند. از كساني كه در ابتداي امر از اين فاجعه جان سالم بدر بردند نقل شده كه حدود 25 تن از مردان را از خانههاي خود خارج و سوار كاميوني كردند و در "عرض النصر" (محل پيروزي روميان) در جادههاي كنار يهودا و زخرون يوسف ]در بيتالمقدس[ پياده كردند و به روي ايشان آتش گشودند.
با اينكه اعضاي"ارگون" و "ليحي" مرتكب اين فجايع شدند اما مسئوليت همه جانبه اين حادثه و تاثيرات آن بدون شك برعهده هاگانا و به طور خاص شلتيئيل بود. او حتي به "يتسحاق لوي" يكي از افسران ليحي اجازه نداد كه به ساكنان ديرياسين خطر ماندن در روستا را هشدار دهد. علتش اين بود كه ميگفت ممكن است پس از هشدار به عربها آنها با خطر عمليات يهود رويارويي كنند هر چند اگر توافقنامهاي با ايشان منعقد شده باشد. علاوه بر اين و با توجه به محكوم كردن آشكار فاجعه، هاگانا تلاش ميكرد جزئيات هولنك اين فاجعه را پنهان كند و حداقل دو روز پس از اين فاجعه مانع حضور "جان دو رينييه" نماينده بينالمللي صليبسرخ در صحنه حادثه شد. در بيانيهاي كه وزارت مستعمر بريتانيا در 14 آوريل صادر كرد و مستند بر اطلاعات نماينده سامي بريتانيايي در فلسطين بود و بعداً در مجلس عوام قرائت شد آمده است:
"شمار قربانيان عرب... از سوي نماينده بينالمللي صليب سرخ پس از ديدار از روستا تاكيد شده است. وي گفت، تنها در يك بخش 150 جسد از كودكان، مردان و زنان ديده ميشود كه پنجاه جسد در يك گودال افتاده است. وروديهاي مشرف به شهركهاي يهودي را هاگانا محاصره كرده و حتي به پليس فلسطين اجازه مداخله ندادند. روشن است كه اعضا هاگانا با گروههاي تروريستي همكاري كردند زيرا به آنان اجازه داد تا به ديرياسين حمله كنند. در بيانيه آژانس يهود كه در تاريخ دوازده آوريل صادر شده از اين حملهها و عمليات تروريستي اعلام انزجار شده است. اين بيانيه به گونه شگفتانگيزي با توافق مجلس صهيونيستها كه در تلآويو تشكيل شد و توافقنامه همكاري هاگانا و ارگون تسفائي ليئومي تناقض دارد.
بعضي از منابع موثق كه در مرحله آخر به كار گرفته شدند، از موسسه "ژابوتنسكي"در تلآويو حكايت كردند و بر مبناي برخي شهادتهاي شخصي صهيونيستها بر رهبري و نقش موسسه ارگون كه در اين حمله شركت كرده بود بعدها در خاطرات خود نوشت، در جلسهاي كه ميان ارگون وليحي به منظور آمادگي براي حمله برگزار شده بود، اكثر شركت كنندگان در اين جلسه با پاكسازي تمام مردان روستا و هر نيرويي كه در برابر ما مقاومت كند اعم از سالمند زن و كودك موافقت كرده بودند و افراد مرتكب اين فجايع عمدي شدند تا شهروندان عرب را با ترساندن وادار به فرار كنند. در دوازدهم آوريل، ارگون با قاطعيت اعلام كرد كه حادثه ديرياسين رعب و وحشت در صفوف عربهاي همه روستاهاي اطراف نظير المالحه، قالونيا و بيتاكساء افكنده و موجب مهاجرت عربهاي وحشتزده شده است." "مناخيم بگين" فرمانده ارگون و وارث نظريه ژابوتنسكي در خصوص "ديوار آهنين با سرنيزههاي يهودي" نامهاي داخلي نوشت و در آن به دستاندركاران اين حمله تبريك گفت و خوشحالي خود را از تاثيرات اين حادثه ابراز داشت و گفت:"ترس بر عربهاي سرزمين اسرائيل مستولي شده... و ما را به ويژه در طبريا و تسلط بر حيفا ياري كرده است." با استناد به مكتوبات "اوري ميلشتاين"مورخ نظامي اسرائيلي در جنگ 1948م گزارشهاي مربوط به ديرياسين به روايت عدهاي از عوامل صهيونيستها بسيار مبالغهآميز بود. ترديدي نبود كه عمليات تروريستي ديرياسين با موضوع اخراج عربها كاملا ارتباط داشت همچنين در ژوئن و آگوست 1948م ليحي در يادداشتي خطاب به كميته فلسطين وابسته به سازمان ملل اعلام كرد در برنامه سياسياش مقدمات شركت در انتخابات اول پارلمان اسرائيل گنجانده شده است. برنامه ليحي كه با باند اشترن هماهنگ بود بر اساس اخراج اجباري همه ساكنان عرب فلسطيني و ترجيحاً مهاجرت ايشان به عراق استوار بود. ليحي اعلام كرد كه تبادل ساكنان عرب و يهود بهترين راه حل تيرگي روابط ميان ملت يهود و عرب است."
صهيونيستها در خصوص فاجعه ديرياسين كه به منظور راندن ساكنان فلسطين انجام گرفت اتفاق نظر داشتند زيرا اين فاجعه غيرمستقيم در فرار ساكنان حيفا، يافا و طبريا و سراسر روستاهاي كشور تاثير داشت. گفتني است كه اين حادثه با استراتژي هاگانا كه ميان روستاهاي "دوست" و روستاهايي كه به مبارزه ميپرداختند تفاوتي قائل نميشد و كاملاً هماهنگ بود. به موجب اين استراتژي در آن روزها دهها حمله ديگر به دست نيروهاي "هاگانا" و "بلماح" صورت گرفت كه منجر به ويراني خانهها و كشته شدن زنان و كودكان بسياري شد. از نمونههاي ديگر اين هجوم وحشيانه، حمله به روستاي فجه، خانواده ابولبن، بلداالشيخ، الخصاص، قزازه، الحواصه، هتل سميراميس در بيتالمقدس سعسع و الحسينيه بود. در سالهاي اخير اسناد و مدارك فراواني از فجايع گوناگوني كه هاگانا و پس از آن ارتش اسرائيل در سال 1948 م مرتكب شدند به دست آمده و آشكار شده است. البته بسياري از اين فجايع مانند فاجعه ديرياسين معروف نشده اما چيزي كمتر از وحشيگريهاي آن نبوده است چنانكه حمله به روستاي غيرمسلح "الدوايمه" واقع در جنوب شرقي الخليل در 29 -30 اكتبر 1948 م يكي از آنهاست. اين فاجعه به دست گردان 89 ارتش اسرائيل به فرماندهي "موشهدايان" اجرا شد حال آنكه روستا بدون هيچ مقاومتي تسليم شده و سقوط كرده بود. يكي از سربازان كه شاهد اين فاجعه بود ميگويد: "نخستين گروه سربازان فاتح اسرائيل حدود هشتاد تا يكصد عرب را به قتل رساندند. در ميان كشتهشدگان زنان و كودكان بسياري ديده ميشدند. در اين حادثه با چماق به كودكان حمله كرده بودند كه منجر به كشته شدن آنان شده بود. هيچ خانهاي بدون كشته نبود... يكي از افسران دستور داد تا دو زن را در خانهاي زنداني كنند و سپس به مردان اجازه داد وارد خانه شوند. پس از تجاوز به آن دو زن دستور انفجار آن خانه را صادر كرد. يكي از سربازان افتخار ميكرد كه به يكي از زنان تجاوز كرده و سپس با گلوله او را به قتل رسانده است. يكي از زنان را كه كودك شيرخواري در آغوش داشت وادار به تميز كردن محل غذاخوري سربازان كردند. پس از دو روز اين زن را هم با كودك شيرخوارش به قتل رساندند... اين افسران فرهنگي!!... حتي به قربانيان هم تجاوز ميكردند امري كه در هيچ جنگي رخ نميدهد اما در قانون راندن فلسطينيها و پس از آن ويران كردن وطن آنان به وقوع پيوست زيرا در اين نظام هر اقدامي كه منجر به كاهش عده عربهاي باقي مانده شود جايز و شايسته است و اين اصل مبنا و محرك سياسي عمليات بيرون راندن و فاجعههاي صهيونيستي به شمار ميرود."
فاجعه "الدوايمه" يكي از فجايع متعددي است كه ارتش اسرائيل و هاگانا در هفتهها و ماههاي پس از حادثه ديرياسين مرتكب شدند. فاجعههاي ديگر در ناصرالدين (12 آوريل) اللد (11 -12 ژوئيه) و عينالزيتون (3 -4 مي) به وقوع پيوست براي مثال پس از سقوط روستاي عيلبون در 30 اكتبر دوازده تن از جوانان روستا كشته شدند. 52 مرد را با طناب به چاهي انداختند و سپس به آنان تيراندازي كردند به طوري كه ده تن از آنان كشته شدند. وقتي زنان از آنان درخواست ترحم كردند به چند تن از زنان تجاوز شد. همچنين چند دختر چهارده ساله مورد تجاوز قرار گرفتند و سپس كشته شدند. در 11 -12 ژوئيه به روستاي "اللد" حمله شد و دهها تن از روستائيان غيرمسلح كه در مسجد و كليساي روستا جمع شده بودند كشته شدند. يك منبع رسمي اسرائيلي شمار قربانيان را 250 تن اعلام كرد. اما شمار صحيح كشتهشدگان در فاجعه شهر اللد كه به دست ارتش اسرائيل صورت گرفت بين 250 تا چهارصد تن بود. همچنين 350 تن ديگر از كساني كه پاي پياده به زور از شهر رانده ميشدند در هنگام ترك شهر كشته شدند. درماه مييعني چند روز پيش از سقوط شهر صفد، نيروهاي هاگانا روستاي عينالزيتون را اشغال كردند و 37 تن از جوانان اين روستا را دستگير كردند. در 3 و 4 ميبنا به دستور "موشه كلمان" فرمانده گردان سوم "بلماح" سربازان اين گردان هفتاد زنداني عرب را در محلي ميان روستاي عينالزيتون و صفد سر بريدند. فاجعه روستاي ناصرالدين كه مشرف بر طبرياست (12 آوريل) و فاجعه عينالزيتون در ماه ميبا پيامدهاي آن كه شامل ويران كردن روستا پس از سقوط آن بود اثري عميق بر امنيت شهر طبريا (نخستين شهري كه سقوط كرد) و شهر صفد گذاشت به طوري كه موجب مهاجرت انبوه ساكنان اين دو شهر شد. انگيزه ارتكاب اين جنايتها و كشتارها فقط انتقامجويي و رفع عطش نسلكشي فرماندهان ارتش و هاگانا نبود بلكه عقيده ايدئولوژي و استراتژيك سياستي بود كه از انديشه اخراج سرچشمه ميگرفت. اين سياست بر متزلزل ساختن و به خطر انداختن امنيت شهروندان فلسطيني آنها و راندن يكپارچه ايشان از كشور استوار بود.
همچنين روشن است كه نيروهاي صهيونيستي مرتكب جنايات و فجايع محدودتري شدند كه مشهور نبود. براي مثال در 12 مينيروهاي ارگون به روستاي امالشوف در منطقه الروحا واقع در جنوب شرقي حيفا حمله كردند و پس از اشغال روستا هفت تن از جوانان دستگير شده را به قتل رساندند. قبل از آن تاريخ يعني بعدازظهر روز اول آوريل نزديك ريشون لتسيون در منطقه اللد صهيونيستها وارد يك باغ مركبات شدند. در اين باغ كه متعلق به يك يهودي بود يازده عرب كار ميكردند كه همه آنان مورد اصابت گلوله قرار گرفتند.
در 18 آوريل ساكنان الكابري در الجليل غربي به پليس بريتانيا خبر دادند كه يهوديها عدهاي از عربها را از يك زرهپوش بيرون انداختند و آنان را كشتند. وقتي پليس به محل حادثه رفت با چندين جسد و عدهاي مجروح روبرو شد. قربانيان طوري كشته شده بودند كه شناسايي نميشدند. تحقيقات بعدي نشان داد كه قربانيان، كارگران كارخانهاي در نزديكي حيفا بودند.
پژوهشهاي تازه درباره مهاجرت فلسطينيان نشانگر آن است كه بيشتر فجايع و كشتارهايي كه به دست نيروهاي داخلي هاگانا و ارتش اسرائيل صورت گرفته است به ارزيابيهاي موجود درباره ماهيت تروريستي آنان در ديرياسين، هتل ملك داوود در سال 1946 م و ساير فجايع ابعاد تازهاي ميبخشد. مسئولان صهيونيست آرزو ميكردند كه فلسطينيها خانهها و روستاها و شهرهايشان را ترك كنند و بر همين اساس به گونهاي وحشيانه در تحقق آرزويشان عمل ميكردند. فجايع مذكور به هيچ وجه حوادثي فردي، خودسرانه و پراكنده نبود و شامل تجاوز به يك منطقه محدود و معين هم نميشد. مهمتر اينكه در سراسر مناطق (در الجليل غربي و شرقي، شمالي و دراللد مركز فلسطين و در جنوب غربي الخليل و در بيتالمقدس غربي) و نزديك شهرهاي بزرگ اين فجايع رخ داد. روشن است كه اين فاجعهها به نوعي با هدف مهاجرت دادن عربها و حملههاي ارتش اسرائيل به اين مناطق هماهنگ بود. به علاوه فلسطينياني كه در نيمه دوم جنگ هيچگونه تمايلي به ترك شهرها و روستاهاي خود نداشتند در پي اين فجايع متعدد كه از ژوئن 1948 آغاز شده بود به طور يكپارچه ناچار به ترك وطن خود شدند.
* نقل جنايات نظاميان رژيم صهيونيستي در قتلعام فلسطينيها و تجاوز به زنان و دختران، لرزه بر اندام هر انساني مياندازد
* گروههاي تروريستي "هاگانا"، "ارگون"، "ليحي" و ارتش اسرائيل با سازماندهي جنايتبار، روستائيان فلسطيني را به طرز فجيعي قتلعام كرده و آنها را وادار به فرار از خانه و كاشانهشان نمودند
چهارشنبه|ا|14|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[مشاهده در: www.jomhourieslami.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]
-
گوناگون
پربازدیدترینها