واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جدایی از واقعیت، پیوستن به انتزاع
نگارخانه سعدآباد میزبان نمایشگاهی ازآثار پویا آریانپور، مرتضی دره باغی، بهار بهبهانی، شراره زندیان و محسن اسراریان است.آثار موجود در این نمایشگاه به سبک مدرن و آبستره هستند.پویا آریانپور که 4 اثر او در این نمایشگاه در معرض دید علاقهمندان قرار گرفته است، در مورد آثارش میگوید: این کارها در زمره سری آثار مشکی من قرار دارند و به این شیوه کار هنر انتزاعی کم گو میگویند.حدود 4- 3 سال پیش کشیدن این تابلوها را شروع کردم، اولین نقاشیهای این سری ترکیبی از انسان و حیوان بودند که در ادامه جریان تبدیل به موقعیت جدیدی شدند تا جایی که هم اکنون انسان و گیاه در آنها کمتر دیده می شود.او در توضیح هنر انتزاعی کم گو می گوید: هنر انتزاعی هنری است بر گرفته از جدایی با واقعیت و پیوستن به انتزاع.اگرچه سرچشمه این هنر از واقعیت است اما در ذهن دچار تغییراتی شده و به صورتی جدید متجلی میشود. هنر انتزاعی کم گو هم سبکی است که از حداقل گویش و نشانه های بصری درآن بهره گرفته می شود.فرمهایی که در این سبک نقاشی دیده میشوند بهطور مستقیم در طبیعت دیده نمیشود. مرتضی دره باغی، یکی دیگر از هنرمندان شرکت کننده در این نمایشگاه است.تابلوهای حاضراو به گفته خودش مربوط به نمایشگاه اخیرش در فرهنگسرای نیاوران است و نسبت به کارهای قبلی او دارای رنگ مایههای کمتر و تونالیته های سیاه و سفید است.سبک نقاشی های او آبستره است، فیگور در آنها دیده نمیشود و بیشتر از طبیعت الهام گرفتهاند. او در مورد کارهایش میگوید: این 4 تابلو در واقع بخشی از یک مجموعه است.من اغلب به صورت دورهای کار میکنم و در این دوره به سمت ساده نگری پیش رفتهام اما در عین حال تلاش کردهام بیننده را به سمت عمق اثر هدایت کنم.شاید مخاطب در نگاه اول چیزی از آن دریافت نکند اما اثر، او را به عمق خود خواهد کشید و او میتواند از دیدگاه خود از آن برداشتی داشته باشد. اما نقاشی برای شراره زندیان راهی بوده برای یافتن پاسخ های ذهنی او و این آثار در واقع بخشی از جواب سوالات او هستند؛ سوالاتی پیرامون جهان هستی. زندیان می گوید:همیشه از خودم می پرسیدم مرکز جهان هستی کجاست؟ و امروز در این نقاشیها به آن پاسخ گفتهام.مرکز جهان هستی همه جا هست در من، تو، گیاه و.... او در مورد سبک کارهایش میگوید: من برای یافتن جواب سوالاتم از ریشه های فرهنگی، سنتی و تصویری استفاده کردم، از نقش گبهها، ظرافت نگارگری ایرانی و... الهام گرفتم و تلاش کردم آن را به شیوه معاصر ارایه کنم.به اعتقاد من باید کار را از جایی شروع کرد که دیگران تمام کردهاند. نباید بهطور کامل به شیوه هنرمندان غربی و یا هنرمندان ایرانی کار کرد. برخی از کارهای من شبیه مناجات نامه است، برخی شبیه سفرنامه و برخی شبیه وصیت نامه.این دوره کارهایم شبیه مناجات نامه هستند، چون فکر می کنم جواب بسیاری از پرسشهایم را یافتهام.هنر مهجورآریانپور می گوید: درسال های اخیر بعد از یک وقفه طولانی در حدود20 سال شاهد نسلی جدید از نقاشان مدرن هستیم که هنر انتزاعی را فقط بهعنوان یک رفتار حسی انتخاب نکردهاند و در این زمینه با آگاهی و شناخت هرچند نسبی قدم گذاشته اند.دره باغی هم در این مورد معتقد است: در سالهای اخیر توجه بیشتری به نقاشی مدرن در داخل کشور شده است و به دلیل برگزاری نمایشگاه های مختلف در کشورهای مختلف، دنیا با هنر ایرانی آشنا شده است.البته هنوز از نظر فروش نقاشی مشکل داریم و فقط درصد بسیار كمی از هنرمندان نقاش فقط از طریق هنرشان امرار معاش می کنند. او در ادامه با اشاره به مطرح شدن، طرح تخصیص نیم درصد از بودجه وزارت خانهها برای خرید آثار هنری و ابراز تأسف ازرد این طرح در این دوره یادآور شد: اجرای این طرح نه تنها از هنرمندان حمایت میکرد بلکه باعث بالا رفتن سطح سواد بصری مردم میشد، چون وقتی وزارت خانهای یک تابلو میخرید و آن را در مراکز ذیربط خود قرار میداد، مردم و مراجعان آنها را میدیدند و بیش از پیش با هنر آشنا میشدند.در واقع در این فرهنگسازی بدون نیاز به کلاس ، تبلیغ و... فقط با برقراری ارتباط بصری سطح سواد بصری قشرهای مختلف مردم تحت تاثیر قرار میگرفت.مرتضی دره باغی با تاکید بر نیاز به برگزاری نمایشگاه در شهرستانها برای آشنایی مردم با هنر و به ویژه هنر مدرن، یکی دیگر از مشکلات هنر کشور را نداشتن وجود منتقد و تاریخ نویس هنر دانسته و میگوید: در تاریخ هنر جهان تاثیری از ردپای هنر ما دیده نمیشود چون هرگز کسانی نبودهاند که این ایدهها را مکتوب و ثبت کنند. راره زندیان هم در ادامه به مهجور ماندن هنرهای تجسمی اشاره کرده و میگوید: علت این امر به دلیل عدم آشنایی و سواد بصری مخاطب است.او با طرح این سوال که چرا یک پزشک، یک مهندس گاه مانند یک خانم خانهدار یک اثر ضعیف و گاه کاملا غیر هنری را روی دیوارخانه و محل کار خود نصب می کند، یادآور میشود: ریشه این مشکل و عدم آگاهی را باید در مدارس ما جستوجو کرد.متأسفانه كودكان ما در مدارس سواد موسیقی و نقاشی پیدا نمیکنند، چون اصلا به آنها اهمیت داده نمیشود، اغلب معلمهای غیرمتخصص، هنر را درس میدهند.این در حالی است که كودكان سایر کشورها با آثار نقاشان بزرگ آشنا میشوند و حتی فصول را با آثار آنها مانند ونگوگ میشناسند و همین دیدن سطح سواد بصری را در آنها بالا می برد.منبع : همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1936]