تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر كس حريم خدا را حفظ كند، حرمتش حفظ مى‏شود و هر كس خدا را اطاعت كند، اطاعت مى‏شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815430341




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در آسمان دل‌ها از عطر شهادت خبري نيست


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: در آسمان دل‌ها از عطر شهادت خبري نيست خبرگزاري فارس: روزگار عجيبي است، همه سرگرم بازي دنيا شده‌اند و خبري از گمنامان راه عشق نيست؛ گويا رفتارمان خجالت را شرمنده خود ساخته است. به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس "توانا "، وقتي كه فهميدي دشمنان به كشورت حمله كرده‌اند كوله پشتي‌ات را بستي، با مادر و پدرت خداحافظي كردي و قدم در راه پرپيچ و خم دلدادگي نهادي، مي‌توانستي بماني و مانند عده‌اي بي‌تفاوت از كنار اين جريان عبور كني و وارد جنگ نشوي يا به خارج از كشور بروي و مدارج عالي علمي را كسب كني اما تو راهي ديگر را انتخاب كردي، راهي كه سرآغاز بندگي و عاشقي بود، با قدرت و اقتدار نيز اين راه را برگزيدي و وارد جبهه‌ها شدي، جنگ را عبادت ‌ديدي و براي پاسداري از انقلاب و امامت جان بر كف گرفتي و حسيني‌وار قدم در قربانگاه اسماعيل گذاشتي. مي‌خواهيم وصفت كنيم ولي توان اين كار را در خود نمي‌بينيم، مي‌خواهيم بگوييم كه تو كيستي و چه‌ها كرده‌اي تا از بي‌نشاني درآيي و به جاي الگوهايي كه به نادرست در صف‌ نشان‌‌دارها قرار گرفته‌اند جاي‌ گيري ولي باز قلم از وصفت ناتوان است، مي‌خواهيم بگوييم تو را تا مشقي شوي براي زندگي ما كه پر شده از سرمشق‌هاي اشتباه ولي باز تواني در خود احساس نمي‌كنيم، با خود فكر كرديم كه چه كسي بايد از تو سخن بگويد تا شايد حق مطلب ادا شود كه روزگار، رفيق دوران سختي‌هايت را به ما نشان داد. او كه با تو بزرگ شده و از ابتداي دلدادگي تا پايان پرواز تو را همراهي كرده است شايد بتواند بگويد كه تو كيستي. حاج‌اسماعيل محمدي همان مردي است كه قرار است از تو برايمان بگويد، از دلاوري‌هايت، از فداكاري‌ها و شوق پروازت. او برايمان تعريف كرد كه چگونه در منطقه‌هاي شيميايي شده، منطقه را با عاشقي‌ات پاكسازي مي‌كردي و گفت چگونه خود در اين مسير با گازهاي شيميايي رابطه عاشقانه‌اي برقرار كردي و در آخر خود را اسير آنها كردي، شايد تو انتخاب شده بودي تا آرام آرام بسوزي و آب شوي. حاج‌اسماعيل گفت كه چگونه در خرمشهر پوزه بعثي‌ها را به خاك ماليدي و t 72 هايشان را با خلاقيت و شجاعت بي‌نظيرت منهدم كردي و با اين كار هم برجك صدام را پراندي و هم برجك‌هاي t72 ها را، آري تو و امثال تو بودند كه اراده خداوند را در خرمشهر آشكار ساختند و شهري را كه هيچ‌كس باور شكستن حصرش را نداشت آزاد كردند. يار بي‌نشانت از از زمزمه‌هاي عاشقانه‌ات برايمان گفت، گفت كه چگونه خود در روضه اباعبدالله (ع) مي‌سوختي و با همان حال ديگران را به فيض مي‌رساندي. سوز صدايت برگرفته از آتش درونت بود كه هم‌چنان شعله‌ور بود و اشك‌هايت آتش‌ درونت را شعله‌ورتر مي‌كرد. صحبت‌هاي حاج‌ اسماعيل، گمنامي‌ات را بيشتر نمايان مي‌كرد و نشان مي‌داد كه چگونه عاشقانه وارد معركه جنگ شدي و سوختن عاشقان را ديدي و در نهايت خود عاشقانه سوختي. نمي‌دانم طاقت از دست دادن عزيزان به چه مقدار دشوار است ولي تو آن را بارها تجربه كردي، ياران خود را در گوشه گوشه مناطق جنگ در حال پرپر شدن ديدي و كمرت در داغ آنها شكست ولي همواره استوار ايستادي، تو خود راه پرواز كردن را به يارانت نشان دادي ولي خود جاي ماندي و ديگر فرصتي براي پرواز كردن پيدا نكردي و جنگ تمام شد. حسرت روزهاي جنگ بر دلت بود ولي مجبور بودي برگردي و قدم در مسير جديدي بگذاري، برگشتي به تهران ولي دوباره آرام نگرفتي و در يكي از مهم‌ترين قسمت‌هاي سپاه مشغول كار شدي و تمام ‌وقت خود را درگير كار كردي تا شايد فراغ يارانت را التيام بخشي و جواني و زندگي خود را در مسير اسلام هزينه كردي. مي‌دانيم كه بعد از جنگ به شدت در فراغ شهدا گريستي و از اينكه از غافله شهدا جا مانده بودي آرام و قرار نداشتي ولي نمي‌دانيم كه چگونه در درگاه حق استغاثه كردي كه آن دوستي قديمي‌ات با گازهاي شيميايي دستت را گرفت و تو را به وصال معبود رساند. شنيده بوديم كه عاشق ولايت بودي و كسي در كنارت جرأت نمي‌كرد حرف نامربوطي به رهبرت بزند ولي خوب شد كه با اين دلبستگي شديد به رهبرت رفتي و نديدي كه عده‌اي فريب خورده مظلوميت علي (ع) را دوباره نمايان ساختند، شهيد مجيد افشاريان سال گذشته در همين روز از ميان ما زمينيان پركشيد و به آرزوي ديرينه‌اش رسيد. او رفت ولي ما هنوز در جاده‌هاي بي‌نشان عاشقي سرگردانيم نمي‌دانيم به كجا بايد حركت كنيم چون نمي‌خواهيم. خودمان نمي‌خواهيم ياد بگيريم كه براي پرواز كردن بايد سبك بود و دنيا را رها كرد و افسوس كه آنچنان اسير اين دنياي وانفسا شده‌ايم كه يادگاران خود را فراموش كرده‌ايم و زمزمه‌ لب‌هايمان در اين دوران اين شده است كه ديگر نگاه‌هايمان به زمين عادت كرده و در آسمان دل عطري از شهادت نمي‌آيد و در روزگاري زندگي مي‌كنيم كه حتي خجالت، شرمنده رفتار ما شده است. انتهاي پيام/ر




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن