واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اگرچه تلاشهای اخیر آنجلینا جولی در فیلمهای اكشن چون تحت تعقیب، آقا و خانم اسمیت و حتی قبل از آن در نقش لارا كرافت ستودنی و پذیرفتنی بوده است اما وی... درباره فیلم «سالت» به كارگردانی فیلیپ نویس «سالت» فیلمی است كه به نظر معجونی از فیلمهای جیمز باندی، كاندیدای منچوری، هویت بورن، سریال تلویزیونی 24 و نوول نلسون دومیل است. فیلم نظیر یك غذای خوشمزه است كه اشتهای شما را تحریك میكند اما با ورود دسر تمام اشتهایتان را از دست میدهید. سالت مشتمل میشود بر مقدار زیادی اكشن، حركات روبهپایین دوربین و اتفاقات شگفتانگیزی كه با توجه به آنها میتوان نام فیلم را «بدو آنجلینا، بدو» گذاشت. (اشاره نویسنده به فیلم بدو لولا، بدو» است- مترجم) ولی پیرنگ داستان آنقدر قوی نیست كه بتوان دیوار تعلیق را بر آن بنا نهاد. تنها تفاوتی كه «سالت» را از فیلمهای نظیر آن جدا میكند، جدی بودن آن است. این موضوع خوب بود اگر فیلم در رده آثار تریلر جاسوسی اكشن قرار داشت اما متاسفانه نیست. موسیقی فیلم نیز تلاش دارد تا این ضعف را بپوشاند و حوادث منقطع را به هم پیوند دهد و درست همینجاست كه انقطاع روایی پدید میآید. اگرچه تلاشهای اخیر آنجلینا جولی در فیلمهای اكشن چون تحت تعقیب، آقا و خانم اسمیت و حتی قبل از آن در نقش لارا كرافت ستودنی و پذیرفتنی بوده است اما وی در ایفای نقش خود در این فیلم موفق عمل نمیكند چرا كه میخواهد پا جای پای جیمز باند بگذارد، در حالی كه لارا كرافت یك ایندیانا جونز مونث و یك نقش سادهتر و باورپذیرتر بود. بنابراین آنچه كه در فیلم سالت قابل بررسی است، جنسیت قهرمان آن است كه پرسشهای مختلفی را پدید میآورد: چند تا فیلم اكشن با قهرمان نقش اول زن دیدهایم؟ طبق گزارشات قرار بوده است تام كروز نقش اول فیلم را برعهده داشته باشد كه خوشبخانه این اتفاق نیفتاد. با تغییر جنسیت نقش اول و استفاده از آنجلینا جولی، اتفاق خاصتری میافتد، چرا كه حضور تامكروز مخاطبپذیری بیشتری به نقش میبخشد اما جولی ابعاد متفاوتی به نقش میبخشد و به نظر شخصیت اصلی، بهتر نمایان میشود. اولین سالت (آنجلینا جولی) یكی از بهترین ماموران سیا بهشمار میآید كه خدمات زیادی به كشور خود كرده است اما وقتی كه در لباس یك مامور ك.گ.ب در ماموریتی نفوذ میكند خودش را در حالی مییابد كه از همه سو تهدید میشود و تنها فرد مورد اطمینانش همسرش تد وینتر (لیو شرایبر) است. وی درگیر عملیات ترور مایتویوف (اولك كروپا) رئیسجمهوری روسیه میشود كه قرار است در مراسم تشییع جنازه معاون رئیسجمهوری آمریكا شركت كند. معمای اصلی فیلم این است كه سالت مامور دوجانبه است یا سهجانبه؟ متاسفانه، معمای فیلم حل میشود قبل از آنكه فیلم حتی به اواسط خود برسد. پس از آن، فیلم به شدت نزول پیدا میكند اگر چه با كارگردانی ماهرانه فیلیپ نویس در صحنههای اكشن به ویژه نمایش اتفاقات دلهرهآور، تا حد زیادی سعی در جذب بیننده میكند. این صحنهها همچنین به صحنههای فیلمهای پل گرینگراس در سری بورن شباهت دارند، بهویژه در زمانهایی كه با لرزشهای دوربین سر دست سعی در آفرینش هیجان بیشتر دارند، اگر چه تفاوتهای كوچكی در شیوه فیلمبرداری و تدوین میان دو فیلم سالت و بورن دیده میشود. سالت فیلم خشنی است و البته خشونت آن به حدی است كه در ردهبندی سنی باید درجه بالاتر از 13 سال به آن تعلق پیدا كند. فیلم با نمایش شكنجه فردی در زندان كرهشمالی آغاز میشود كه به مرگ او میانجامد. با این حال تا وقتی كه قتلها خونین نیستند در ردهسنی 13 سال باقی میماند اما پس از آن پا را فراتر از سن مذكور میگذارد. متاسفانه برخی از تمهیدات سینمایی نظیر تخفیف صدا یا روش علمی گرافیكی وجود دارند كه فیلم را به ظاهر در رده سنی نوجوانان قرار میدهد اما خشونت پنهان و تاثیرگذار فیلم اثرات نامطلوب خود را بر ذهن نوجوانانی كه فیلم را میبینند، میگذارد. بنابراین فیلم اگر چه قرار است كه برای بزرگسالان باشد و در ردیف فیلمهایی چون جان سخت قرار میگیرد، به اثری جوانپسند تبدیل میشود. مشكل اصلی فیلم این است كه جذابیت جنبههای جاسوسی فیلم كه از عناصر لازم این گونه سینمایی است طولانی، كشدار و كمتعلیقند و در آنها به صحنههای تعقیب و گریز بسنده شده است. صحنههای گفتوگو نیز ضرباهنگ فیلم را كند كرده و سرعت آن را میگیرد. پایان فیلم نیز حدسزدنی و تاحدودی مشخص است بنابراین جذابیتی برای تماشای آن تا پایان وجود ندارد و این موضوع برای فیلمهای اكشن یا جاسوسی ضعفی مشهود به شمار میرود. این در حالی است كه در این ژانر تاكنون آثار شاخصی پدید آمدهاند كه به دلیل قوت متن و ساختار قوی فیلمنامه، شهرت پیدا كردهاند و پس از سالها هنوز در ذهن بینندگان باقی ماندهاند. بیشتر این فیلمها اقتباسهای ادبی بودهاند كه از آثار نویسندگانی چون یان فلمینگ، جان لوكاره، لن دایتون، آلیستر مكلین، رابرت لودلام، جیمز مینچر و بسیاری دیگر برداشت شدهاند. جیمز باند، كاراكتری است كه با وجود وجوه قهرمانی و فراانسانی كه دارد برای بینندگان قابل باور است چون ساختار فیلم بهنوعی است كه مخاطب را مجبور به باور آن میكند. از سویی دیگر شخصیتی چون هری پالمر وجود دارد (قهرمان سهگانههای لن دایتون با عناوین پرونده ایپكرس، مغز بیلیون دلاری و تشییع جنازه در برلین كه مایكل كین نماینده و ایفاگر نقش این شخصیت در سینماست. - مترجم) كه یك مامور ضدجاسوسی انگلیسی بدون هرگونه جذابیت ظاهری است، با چشمانی ضعیف و عینكی قطور كه مرتب بد میآورد. این شخصیت بهطور دقیق متضاد جیمزباند است و با این حال، همان تاثیر را بر بیننده دارد، چرا كه ساختار فیلم با وجود تفاوتهای زیادی كه با فیلمهای جیمزباندی دارد، مناسب كاراكترهای آن است و برای همین مخاطب را جذب میكند. نظیر همین اتفاقات برای مت هلم (مخلوق دونالد هامیلتون – مترجم) میافتد كه وی را به عنوان جیمزباند آمریكایی میشناسند و سریالها و فیلمهای مشهوری در زمان خود داشته است. همه این نمونهها نشان میدهد كه توجه نویس در فیلم سالت معطوف به صحنههای اكشن شده و از این رو، از شخصیتپردازی غافل مانده است. از طرفی تغییر نام فیلم و بهویژه تغییر جنسیتی شخصیت اصلی فیلم از مرد به زن، ضربه زیادی به آن زده است چرا كه متن اولیه با رویكردهای قهرمان مرد به نگارش درآمده است. یك نكته دیگر مدت زمان فیلم است كه 95 دقیقه و مناسب یك فیلم سینمایی است اما سالت بیشتر ساختار مینی سریالهای سه یا چهار ساعته را دارد. برای مثال پرداخت ارتباط دوستانه بین سالت و همسرش نیاز به وقت بیشتری دارد در حالی كه در فیلم به صورت گذرا به آن توجه میشود. به هر صورت، سالت فیلمی است كه برای مصرف پاپ كورن همراه با فیلم دیدن مناسب است اما اگر دنبال یك فیلم جدیتر هستید كه فقط برای گذران وقت نباشد، هرگز از این فیلم چنین انتظاری نداشته باشید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 772]