واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: واكنش انتقادي موسوي به بداخلاقي خاتمي و يارانش
بهدنبال انتشار اظهارات بهزاد نبوي صورت گرفت
گروه سياسي- محمود يوسفي: اين روزها ميرحسين موسوي تلاشهاي ويژه اي براي مستقل نگه داشتن وجهه خود و ماندن در صحنه انتخابات انجام مي دهد، نگاهي به مواضع وي كه بعد از 20 سال سكوت اتخاذ مي كند، نشانگر اين امر است؛ اما با شرايطي كه جريان دوم خرداد براي او رقم زدند و با توجه به اينكه خاتمي اعلام كرده بود يا وي كانديدا ميشود يا ميرحسين، اكنون او براي ماندن در صحنه رقابت هاي انتخاباتي و كنار نكشيدن بايد استدلالهايي را مطرح كند و ناگزير سمت و سوي اين استدلالها بيشتر متوجه نقد خاتمي و دوران مديريت اوست.
موسوي هم بيش از آنكه در سخنانش مرزبندي خود را با دولت اصولگرا نشان دهد و يا به نقد صريح عملكرد احمدينژاد بپردازد، با بيان رويكردهاي خود در سياست داخلي، سياست خارجي و اقتصاد، به نقد تلويحي اين مقولهها در دولت اصلاحات روي آورده است. براي نمونه او نحوه ورود خود به سياست را بر خلاف نوع ورود خاتمي به اين عرصه ترسيم كرده و بر مبناي انديشه شهيد بهشتي معتقد است: «ايجاد گفتمان بر گرفتن قدرت اولويت دارد، نه اينكه گرفتن قدرت، بعد ساختن گفتمان متناسب با اين قدرت مدنظر باشد.» و در حالي كه عمده حاميان خاتمي احزاب دولت ساخته هستند، او چنين رويكردهاي حزبي را نفي كرده و ميگويد: «گاهي عدهاي از نيروهاي مختلف مملكت دور هم جمع شده و در حالي كه بخش كوچكي از جامعه هستند، خود را نمونه ملت و سليقه خود را مساوي سليقه يك ملت بزرگ ميدانند.»
در همين حال او در پي رواج گفتماني است كه با توسعه سياسي مد نظر خاتمي متفاوت بوده و بيشتر نزديك به گفتمان احيا شده از سوي احمدي نژاد است، زماني كه ميگويد: "نخبگان انقلاب، مديون مستضعفان هستند." و يا با بررسي رويكردهاي حاكم در دهههاي پس از دفاع مقدس هشدار مي دهد: "هژموني طبقات فرادستتر درحال فراگيرشدن است." در همين حال وقتي از غلبه ارزشهاي سوداگرانه در جامعه سخن مي گويد، بلافاصله اذهان را متوجه دورههاي سازندگي و اصلاحات مي كند.
در عرصه اقتصاد، مرزهاي نقد بيشتر نمايان شده و در حالي كه تئوريسين هاي اقتصادي دولت خاتمي و هاشمي معتقد به اقتصاد ليبرالي بوده اند، ميرحسين با تبيين مواضع اقتصادي خود سعي دارد از اين تفكر فاصله بگيرد. وي در جايي ميگويد: «ميتوان جلوي پروژه هژمونيك جهاني شدن ليبرال را گرفت... متأسفانه به دليل انفعالي كه داشته ايم در دهه گذشته ضمن آنكه همه امتيازات ممكن را براي ورود به اين سازمان (سازمان تجارت جهاني) داده ايم بدون آنكه از امتيازات ورود به WTO استفاده كنيم از امتيازات بيرون ماندن از اين سازمان كه عليرغم ميل ما بوده است صرفنظر كرده ايم."
موسوي از اصلاح نظام ماليات كشور دفاع كرده و با رد تئوريهاي اقتصاد ليبرالي معتقد است: «ما هر چقدر سعي كنيم دنبال الگوهاي بومي همراه با شناخت عميق از مسائل و تحولات منطقه و جهان باشيم، كمتر آسيب خواهيم ديد.»
در حالي كه خاتمي چندي پيش در همايش نفت و دموكراسي، برخورداري دولتها از نفت را نفي كرده بود، موسوي ميگويد: «بعضيها تا آن اندازه بدبيني نشان داده اند كه نفت را بهصور ت عنصر مزاحم در آوردهاند. در حالي كه همين پيشرفت نسبي و رفاه ملت ما به مقدار زيادي به اين نعمت خداداده ارتباط دارد.»
موسوي همچنين با تبيين مواضع خود در سياست خارجي تلاش مي كند تا زير بليت اصلاح طلبان نرود و استقلال فكري خود را نشان دهد. او معتقد است: «مهمترين مزيت ها استقلال استثنايي ما در جهان است. اين استقلال همانطور كه به ما اجازه ميدهد عليرغم خواست قدرتهاي بزرگ تكنولوژي هسته اي داشته باشيم و يا در مقابل نگاههاي بغض آلود آنها ماهواره به فضا پرتاب كنيم، ميتواند در تصميمات اقتصادي و مربوط به توسعه نيز همين آثار را ببار بياورد."
او در جاي ديگري ميگويد: «در مسائل جهاني چانه زني اهميت دارد. اما كسي مي تواند چانه زني كند كه قدرت داشته باشد و براي همين بايد قدرت منطقه اي كشور را در جهان اسلام و در سطح جهان بالاتر ببريم. قاعدتا بخشي از آن از طريق نيروي نظامي است و بخشي نيز از طريق پيشرفت هاي اقتصادي و سياسي و تكنولوژيك.»
او با نقد تلويحي روند اعتماد سازي در دولت خاتمي ابراز مي دارد: "به اعتماد سازي در جهان احتياج داريم اما اين اعتماد سازي بايد با دستان پر صورت گيرد و بايد دقت شود كه سياست هاي خارجي ما در خدمت منافع ملي مان باشد و صرفاً براي مصرف سياست هاي روزانه داخلي نباشد."
همچنين در مقابل سياست نزديكي به غرب براي در امان بودن از تهديدها، يعني همان رويهاي كه در دولت اصلاحات در پيش گرفته شده بود، ميگويد: "براي مجاب كردن غرب و وادار كردن آنها براي دست كشيدن از سياستهاي مخاصمت آميز، بيش از آنكه احتياج داشته باشيم نيويورك و پاريس و يا لندن را مجاب كنيم، احتياج به حضور خردمندانه و فعال در اسلام آباد و آنكارا و باكو و دوشنبه و ايروان و كابل داريم.»
با رويكرد مستقلي كه موسوي اتخاذ كرده، مرزبنديهاي بيشتري ميان حاميان وي و حاميان خاتمي به وجود آمده است؛ بهطوري كه حتي بهزاد نبوي از كوره در ميرود و موسوي را ترسوتر از خاتمي ميخواند.
اما در اين ميان برخي چهره ها كه در دولت خاتمي در مناصب اجرايي بوده و منافع مشتركي از آمدن خاتمي يا موسوي دارند، تلاش ميكنند تا وي را مجاب كنند تا در نهايت آرا خود را به سبد خاتمي سرريز كند و خود امتيازي گرفته و كنار بكشد. بحث معاون اولي وي در دولت خاتمي و همچنين مانور تبليغاتي بر ديدارهاي آنها، تلاش اين عده است كه بيشتر در قالب چهره هاي رسانه اي خود را به موسوي نزديك كرده و فعاليت اطلاع رساني را براي او بر عهده دارند.
با اين همه، موسوي حتي اگر عزم كانديداتوري نداشته باشد، هدفي ديگر را قطعاً در ذهن مي پروراند و آن اينكه مرزبندي خود را با اصلاح طلبان تندرو و حاميان خاتمي و همچنين مشي دولت اصلاحات مشخص كند. او براي اين كار در كنار موضع گيري هاي اخير كه به برخي از آنها اشاره شد، فعاليت هاي مستقل انتخاباتي را در پيش گرفته و برخي از نزديكانش از جمله عليرضا بهشتي اعلام مي كنند كه او در در آمدن ترديدي ندارد و قطعا حضور خواهد يافت.
گرچه بازي تعارف سياسي با موسوي و طرح نام او جهت بازارگرمي براي خاتمي از سوي احزابي چون مشاركت، سازمان مجاهدين و مجمع روحانيون آغاز و كارگزاران نيز كه پي آن را گرفت و در نهايت خاتمي با تعارف "يا من يا ميرحسين" خواست حمايت او را از خود جلب كند اما اين بازي به نفع آنها تداوم نيافت و به مرور با عيان شدن عزم ميرحسين براي ورود به عرصه سياست آنها ناچار به بازي در زمين مقابل ميرحسين شدند.
موسوي خوئينيها كه مرد اول پشت پرده اصلاح طلبان محسوب مي شود، در جلسه اي گفته است: «موسوي نمي خواهد به خاتمي سنجاق شود؛ البته به دليل اينكه محافظه كار است نقد علني و صريح نمي كند، همانطور كه عليه احمدي نژاد هم نقد مستقيم نمي كند.»
گويا خوئيني ها پا را فراتر هم گذاشته و گفته كه "موسوي بعد از 20 سال سكوت جربزه نامزد شدن را ندارد و اينكه مي گويد كنار نمي كشم، به اين دليل است كه نمي خواهد خاتمي به عنوان جايگزين با واسطهاش مطرح شود.»
همانطور كه بزرگ اصلاح طلبان با لحن تحقير آميزي نسبت به موسوي صحبت مي كند، اصلاح طلبان تندرو هم او را با محك و معيار خاتمي مي سنجند و پس از جدي شدن حضور او در صحنه، الفاظ مشابهي همچون "هندوانه سر بسته"، "مهره از دست در رفته"، "شخصيتي به روز نشده" و "جا مانده در گذشته"، "ديرحسين" و حتي نفوذي اصولگرايان را براي وي به كار بردند.
در واقع بازياي كه دوم خرداديها با ميرحسين آغاز كردند، بر اساس طراحي آنها به نفع وي تمام نميشد، آنها بر اساس تجربه انتخابات سال 84 گمان مي كردند، جواب موسوي به تعارف سياسي آنها منفي است و او نمي آيد و آنها مي توانند از او به عنوان مهره اي براي بالا بردن وزن كانديداي خود در انتخابات استفاده كنند. همانگونه كه سايت پويش مردمي دعوت از موسوي با انتشار يادداشتي با عنوان "خاتمي مي آيد كه برود!" به اين موضوع اشاره كرده و نوشته است: «مشاوران آقاي خاتمي ايشان را به رفتاري وا ميدارند كه در گذشته لااقل در اين حد، در ظاهر از او كمتر ديده مي شد. بي احترامي به بخش عمده اي از اصلاح طلبان، برهم زدن قاعده رفاقت با آقاي كروبي، به نحوي كه تقدم كروبي را در كسوت و اعلام حضور در نظر نمي گيرد.بدتر از اين نمونه ها، رفتاري است كه با موسوي دارد.تا جايي كه سايت منسوب به ميرحسين (كلمه) هم به نقل از مخاطبان، صفت بازي دادن را به آقاي خاتمي نسبت مي دهد.»
در حقيقت خاتمي و اطرافيانش بعد از آنكه موسوي قاعده بازي آنها را بر هم زد، عليه او به بداخلاقي انتخاباتي روي آوردند و ميرحسين نيز با نقد تلويحي دولت تحت مديريت خاتمي، پررنگ كردن حضور خود در انتخابات و همچنين ابراز مواضع متفاوت با اصلاح طلبان تندرو، قصد دارد هويت خود را به طور مستقل و با مرزبندي مشخص معرفي كند.
نظرات كاربران:
خودم
آقيا يوسفي عزير كاش به جي اين همه صغرا كبرا چيدن براي اينكه نشان بدهي مواضع موسوي به احمدي نژاد نزديك است نه خاتمي لااقل يك عكس از موسوي و احمدي نژاد در كنار هم مي گذاشتيد تا كساني كه به روح سخنان پر مغز شما پي نبردند هم بفهمند كه موسوي در صد د ادامه راه احمدي نژاد است و براي تفكر خاتمي و دارودسته اش تره هم خرد نمي كند. راستي آقاي موسوي چرا بعد از 20 سال الان احساس تكليف براي حضور در صحنه كرده است. حتما احساس مي كنند كه احمدي نژاد ديگر نمي تواند راه خود را ادامه دهد وبس كه گفتمانش احيا شده مثل محتضري در بستر مرگ شده است براي همين آمده اند كه مبادا گفتمان احمدي نژاد دوباره به احتضار فرو رود.
با با مرادي
البته احزابي مثل مشاركت ومجاهدين انقلاب مطمئن باشيد اونقدر طرف مقابل(كروبي، وميرحسين) روتخريب ميكنن كه اونا قدرت رو دودستي تقديم شون كنن. سازمان مجاهدين انقلاب دقيقا داره راهيو كه اسلافش يعني مجاهدين خلق رفتن پي گيري ميكنه اينا سعي دارند دو زيستي زندگي كنن از يه طرف تو نظامند از يه طرف ديگه حاضرند براي رسيدند به اهداف خودشون حتي نظام رو نابود كنن ،وبا لوس بازي سعي ميكنن خودشونو از همه فهيم تر جلوه بدن ومخالفاشونو مشتي احمق ووابسته وخرده بورزوا دقيقا روشاي مسعود رجوي/ ملت يادشون نميره كه همين آقايون با تفكرات سلطان حسيني شون داشتن مملكتو دودستي تقديم اجنبي ميكردند،تا جايي كه حتي تو مجلس ششم نامه نوشتن براي رهبري كه بايد جام زهر بنوشين. غافل از اين كه هر فرعوني رو موسايي هست وهر نمرودي رو پشه اي ،احمدي نژاد تونست با استقامت وباور انقلابي پوز دشمناي اين مرزوبوم رو به خاك بمال (خدا حافظش باشه ولباس رسوايي بر تن تخريب كننده هاش بپوشونه)
موسوي انسان بزرگي است وطرفدار محرومين
جودي
خدا خيرش بده اوني كه گفت: هدف وسيله را توجيه مي كند. شما براي بازيهاي انتخاباتي هيچ حد و مرزي نداريد!! از فرداي 22 خرداد بترسيد و حتي از فرداي قيامت كه هيچ كس جز اعمال شما نمي تواند بدادتان برسد حتي احمدي نژاد
سالاريد به مولا
چهارشنبه|ا|14|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]