واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: نشر دين در قلب لشكر ستم
نشر دين در قلب لشكر ستم
صفحه N07 فرهنگ (شمالي) ، شماره سريال 17217 ، تاريخ انتشار 871215
داوري صبح هشتمين روز از ربيع الاول سال 260 پس از هجرت، ابومحمد حسن بن علي براي آخرين بار در زندگاني دنيوي اش وضو گرفت و سپس به زحمت فراوان و رنج بسيار در بسترش نماز گزارد.با وجود آن كه تنها 28 سال داشت اما مرارت ها و ناملايمات بسياري را به چشم ديده بود. چه از حاكمان آن روز سرزمين هاي اسلامي، خلفاي عباسي كه در آغاز با شعار احقاق حقوق از دست رفته اهل بيت رسول خدا بر مسند امور تكيه زده بودند، و چه از آن قشر عظيم مردماني كه ظلم و ستم را مي ديدند ولي لب فرو بسته بودند. از 6 سال پيش كه پدرش به دست خلفاي جور به شهادت رسيده بود، مسئوليت سنگين هدايت و رهبري شيعيان و گره گشايي از امور مسلمانان به عهده او افتاده و اين در حالي بود كه شدت فشارهاي حكومت هر روز بيشتر مي شد. هر چند كه او از سال ها پيش به همراه پدرش و به اجبار از شهر پيامبر، مدينه، به سامرا كوچانده شده بودند و در مراحل گوناگون يا به زندان افتاده بودند و يا در محله عسكر تحت نظارت شديد قرار داشتند.چون علاوه بر احساس خطر شديدي كه حكومت از ناحيه وي و پدرش داشت، همگان روايات بسياري را شنيده بودند كه فرزند حسن بن علي را همان عدالت گستر موعود پيامبر اسلام معرفي كرده بودند.از مدت ها پيش، آثار مسموميت تدريجي در پيكر حضرت امام حسن عسگري(ع) آشكار شده بود؛ مسموميتي كه ناشي از خوراندن زهر به دست كار گزاران معتمد، خليفه عباسي بود. خودش مي دانست كه امروز سرانجام به رسول خدا و نياكان مطهرش ملحق خواهد شد؛ به همين دليل هم بود كه از قبل، نزديكانش را در جريان قرار داده بود و آثار و نشانه هاي پيشواي پس از خود را به آن ها گوشزد كرده بود.جانشيني كه هم چون يحيي نبي كه در خردسالي به رسالت رسيد، قرار بود در كودكي زعامت و امامت امت اسلام را به عهده گيرد. كسي كه با وجود تمام مراقبت ها و پي گيري هاي مداوم جاسوسان حكومت، كمتر كسي از وجودش باخبر بود. هر چند كه به دليل شرايط خفقاني موجود و البته سستي و غفلت جامعه مسلمانان، ديگر امكان بهره مندي مستقيم مردم از وجود پر بركت امامان وجود نداشت و به همين سبب از مدت ها پيش پدران اين پيشواي خردسال، براي غيبت طولاني مدت او زمينه سازي كرده بودند.حسن بن علي(ع) سرانجام به لقاي معبودش رسيد و در جوار پدرانش كه برترين آفريده هاي پروردگار بودند، آرام گرفت. اما پيش از آن، پيروانش را به صبر و انتظار سفارش كرده بود.آن چنان كه در نامه اي به ابن بابويه نگاشته بود: «بر تو باد بردباري و انتظار فرج (گشايش) كه پيغمبر فرمود: برترين اعمال امت من، انتظار كشيدن براي فرج و گشايش امت است و شيعه ما پيوسته در اندوه است تا اين كه فرزندم ظهور كند.»اكنون 1170 سال از آن روز گذشته است و ما هم چنان در حسرت برخورداري از هدايت مستقيم آن حضرت در مانده ايم.امام حسن عسگري(ع) در جايي خطاب به شيعيان فرموده بود: «زيور و زينت ما باشيد ( با اعمالتان) و مايه زشتي ما نباشيد.» اما به راستي چه تعداد از ما مي توانيم ادعا كنيم كه زيور و زينت فرزندان پيامبر و مايه فخر و مباهات آن ها هستيم؟
چهارشنبه|ا|14|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]