ساختاري براي اتحاد ميان جريان‌هاي سياسي در كشور وجود ندارد

واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ساختاري براي اتحاد ميان جريان‌هاي سياسي در كشور وجود ندارد
نخست‌وزير دهه 60 ايران امروز در جمع دانشجويان دانشگاه تهران گفت: در فضاي فعلي جامعه به جرياناتي برمي خوريم كه مقابل هم قرار مي گيرند و زماني كه واكاوي مي كنيم مي بينيم دليل آن نبود ساختاري است تا اين اختلافات را به وحدتي تبديل كند.

به گزارش خبرنگار سرويس دانشگاه برنا، ميرحسين موسوي طي سخناني در 66مين سالگرد تاسيس انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران و همچنين مجمع سالانه اين انجمن كه امروز با حضور اعضاي فعلي انجمن اسلامي دانشجويان و اعضاي سابق اين انجمن، نزديكان موسوي و دانشجويان در تالار شهيد چمران دانشكده فني دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: در فضاي فعلي جامعه به جرياناتي برمي خوريم كه مقابل هم قرار مي گيرند و زماني كه واكاوي مي كنيم مي بينيم دليل آن نبود ساختاري است تا اين اختلافات را به وحدتي تبديل كند.

مير حسين كه از او به عنوان نخست وزير دهه 60 ايران ياد مي شود و نزديك به سه دهه است كه در هيچ محفل رسمي حضور نيافته و درخصوص بسياري از مسائل هيچ واكنشي از وي به چشم نخورده است ، در اين مراسم افزود: امروز در جامعه ما اصولگرايي و اصلاح طلبي حاكم است. اصولگرايي موقعي به نظر مي آيد ارتباط بسيط با اصلاح طلبي داشته باشد و حتي زماني پيش مي آيد كه كليشه مي شود و اين دو جريان سياسي تحت عنوان دو چهره مخالف و آماده جنگ مقابل هم قرار مي گيرند.

خرد جمعي جامعه ما هم اصول‌گراست هم اصلاح‌طلب

موسوي با يادآوري خاطره‌اي از تنديس دو سر ژانوس كه در سفري سياسي در موزه واتيكان ديده بود گفت: در چنين شرايطي هم اصولگرايي به معناي واقعي از نقش خود خالي مي شود هم اصلاح طلبي و فقط دست مايه اي مي شود براي تعرض سياسي كه پشتوانه مردمي هم ندارد. جامعه ما در ارتباط با شعارهاي اصلاح طلبي و اصولگرايي چهره ژانوسي دارد. يعني جامعه در داوري جمعي و خرد جمعي خود هم اصلاح طلب و هم اصولگرا است. آنچه در سطح مبارزات سياسي معارض هم ديده مي شود در سطح مردم دو سوي يك سكه يا دو سر يك مجسمه تلقي مي شود.

براي جمع اصلاح‌طلبي و اصول‌گرايي از مردم الهام بگيريم
وي ادامه داد: به نظر مي رسد بايد به درك آنچه نياز واقعي مردم ماست و همچنين راه چاره اي براي تفرقه ها توجه كنيم و همچنين ببينيم مردم چگونه اين اصلاح طلبي و اصولگرايي را در خود جمع مي كنند در چنين شرايطي جدي گرفتن جريانات سياسي از اين واقعه بسيار مي تواند كار ساز باشد.

موسوي با بيان اينكه در جامعه ما عدالت و آزادي از هم جدا نيستند، گفت: حتي در زمان مشروطيت هم شعار عدالت موجب شكل گرفتن مجلس و قانون شد و ديديم كه چگونه از حكمراني افراد فاصله گرفته و به سمت آزادي و عقلانيت حركت كردند. امروز در ميان مردم به هيچ وجه اين جدايي را نمي بينيم. در جامعه ما اگر خوب نگاه شود اين دو ارزش بنيادي از هم جدايي ناپذيرند.

بقاي آزادي در گرو تامين عدالت است
نخست وزير كشورمان در دهه 60 تصريح كرد: درفضاي تباهي، فساد، نبود عدالت، دروغ و فضايي كه افراد به فكر بي پناه شدن و كوچك شدن سفره هايشان در زير وام هاي اقتصادي هستند آزادي از بين مي رود. آزادي در شرايطي بقا پيدا مي كند كه افراد فرصتي براي انديشيدن به سرنوشت خود داشته باشند.

وي همچنين با تاكيد بر اينكه در نبود آزادي‌اي كه حق ذاتي مردم است و براي گرفتن آن بايد دليل و برهان داشته باشيم، گفت: در سايه آزادي است كه مردم راحت تر مي توانند به مسير تامين دنيا و آخرت حركت كنند. در جامعه اي كه عدالت و آزادي جمع اند بديهي است كه ملتش مدافع ارزش ها و شهيدان است ولي در عين حال اين شيفتگي در ميان مردم باعث نمي شود كه موافق دخالت دستگاه ها و نيروهاي گوناگون درامور شخصيشان باشند.

موسوي ادامه داد: مردم مي توانند حامي راه شهدا باشند و راه آنان را ترويج كنند و در عين حال به نهادهاي دولتي مجوز تجسس و دخالت در اموري كه سليقه هاي شخصي است نمي دهد. در اين جا جامعه هم اصلاح طلب و هم اصولگرا است.
جامعه دوست ندارد به مقدساتش توهين شود
وي تاكيد كرد: جامعه دوست ندارد به مقدسات او توهين شود بلكه دوست دارد قداست را پاس بدارد. در عين حال مردم راضي نيستند به هر بهانه كوچكي روزنامه اي بسته شود و كتابي توقيف شود. مردم مي توانند درون خود اين دو مساله با هم بخواهند و مشكلي هم ايجاد نمي شود بلكه راه رشد كشور همين گونه است. جامعه تحمل زيادي براي ديدن تفاوت ها دارد. هر نهادي كه مي خواهد متكي بر مردم باشد بايد به اين ويژگي تكيه كند و بي صبري خود را تقليل دهد.

نخست وزير كشورمان در دهه 60 افزود: جامعه ما در مجموع دوست ندارد روحانيت دولتي شود و تحت تاثير دولت قرار گيرد مردم ما نه اينكه نخواهند روحانيت از نظام حمايت كند اما حمايت روحانيت را در گرو آن مي دانند كه روحانيت مستقل باشد و تحت تاثير دولت قرار نگيرد.

من نه به روحانيت پول دادم و نه امتياز
وي ادامه داد: روحانيت مي تواند مشكلات را بشنود و مي تواند نقد مشفقانه داشته باشد و بداند كه بايد از دولت حمايت كند. گمان مي كنم براي ما فقط تداوم نقش روحانيت اين است كه روحانيت بر اين مساله توجه ويژه داشته باشد. شايد در اين مورد موافق و مخالف هم داشته باشد ولي جامعه مي داند روحانيت مي تواند در اين جامعه حامي دولت و انقلاب باشد.
موسوي با بيان خاطره اي در اين زمينه يادآور شد: من از اول انقلاب خاطره‌اي دارم و آن اينكه در دولت بنده از برخي روحانيون تهران و ائمه جماعات تهران و برخي شهرستان‌ها دعوت مي‌كرديم كه هر از گاهي در سالني جمع شوند تا مشكلات را براي آنان شرح دهيم و هميشه احساس مي‌كرديم در اين جمع‌شدن بركات زيادي وجود دارد، بدون اينكه شائبه‌اي در آن باشد، اما يادم هست كه آيت‌الله مهدوي‌كني نگران بودند كه اين جمع باعث دولتي شدن روحانيت شود. لذا پيغامي براي من فرستادند، ولي من شرح دادم كه ما نه به روحانيت پول مي‌دهيم و نه امتيازاتي در اختيار آنان مي‌گذاريم بلكه تنها از آنان دعوت مي‌كنيم كه در اين جمع مشكلات را بشنوند.

جامعه بايد ارزشي باقي بماند

موسوي در ادامه سخنان خود تصريح كرد: جامعه موافق بهبود فضاي كسب و كار است و از خصوصي سازي هم حمايت مي كند ولي جامعه موافق تبديل جامعه ارزشي به يك جامعه سوداگرانه كه همه چيز در آن قابل خريد و فروش باشد نيست مردم نمي خواهند آن دسته از ارزش ها كه باعث بقاي شخصيت، دين و ارزش هاي آنان است چون كالا خريد و فروش شود و همچنين دوست ندارند نهادهاي برآمده از مردم هم چنين كنند.
وي افزود: در يك جامعه سوداگرانه همه چيز كالا مي شود وليكن خداوند از تجارتي حرف مي زند كه مردم را از عذاب نجات و به سرمنزل وصال خود مي برد. در جامعه اي كه تجارت با خداست سوداگري و حاكميت پول به حداقل خود مي رسد و به اين معنا نيست كه رشد، ثروت و توسعه در اين جامعه وجود ندارد بلكه مردم به دليل ضرورتي كه مي بينند همه چيز را براي عبور كشورشان از بحران فدا مي كنند.
موسوي همچينن تصريح كرد: در اين جامعه مي توانيم به جاي صدقه دادن به مردم و پول كف دست آنان گذاشتن، انتظار داشته باشيم بحران ها را براي مردم شرح دهيم و به طاقت و سخت كوشي دعوتشان كنيم و عزت انساني آنان را حفظ كنيم.

براي جبران اشتباهات گذشته به مردم رجوع كنيم
وي افزود: براي ما عزت مردم و صيانت از آن مساله حياتي است كه اين عزت از بزرگترين سرمايه هاست و اگر اين عزت را نداشتيم انقلاب نمي كرديم و هشت سال جنگ تحميلي را تحمل نمي كرديم. امروز هم همين گونه است اگر جايي اشتباه مي كنيم يا جايي زياد هزينه مي كنيم مي توانيم با حفظ حرمت مردم به آنان رجوع كنيم و از آنان كمك بخواهيم و مطمئن باشيم مردمي كه در جنگ فرزند و همه زندگي خود را اهدا كردند و حتي مادران پشت صحنه از دفاع مقدس حمايت كردند بار هم حمايت مي كنند و دليلي ندارد در شرايطي كه براي زنده شدن ارزش ها لازم است كمك خود را دريغ كنند.

نخست وزيردهه 60 ايران ادامه داد: كساني كه امروز گرداننده امور هستند و نهادهايي برآمده از مردم اند و آرزو داريم كه روز به روز قوي تر شوند بايد توجه كنند نمي توانيم راجع به عزت غزه و مردم آن صحبت كنيم و عزت مردم خود را ناديده بگيريم.

جامعه ما از باج ندادن به قدرت هاي بزرگ حمايت مي كند
وي با تاكيد بر اينكه جامعه ما از باج ندادن به قدرت هاي بزرگ حمايت مي كند و اين عين اصولگرايي است، گفت: جامعه ما از تكنولوژي هسته اي دفاع مي كند. جامعه ما مقابل قدرت هاي بزرگ را كه مي خواهند جلوي پيشرفت ما را بگيرند سرخم نمي كند و آمادگي ايستادگي دارد و از دولت‌مردان اين انتظار را دارد. در عين حال به دليل عقل جملي جامعه ما از تحريك بيهوده جهان دل خوشي ندارد.

موسوي در ادامه سخنان خود اظهار داشت: ما ده ها مساله ديگر را مي بينيم كه به نظر مي آيد در داخل كليشه هايي محبوس شده و در ميان جريانات سياسي مي گردد، اما در ميان مردم هم حضور دارد و تناقضي ندارند. مردم با هم دوست هستند و تفاوت ها را تحمل مي كنند و مي خواهند براي آباداني كشور به دولت و نظام كمك كنند.

دلسوزان مملكت سرمايه مردمي را با انگيزه‌هاي محدود تكه‌تكه نكنند !
وي عنوان كرد: يكي از وظايف گروه هاي دلسوز مملكت بايد تكيه بر همين روحيه مردم باشد تا امكان وحدت بيشتر را در صفوف ملت فراهم كنند و اين سرمايه عظيمي را كه كشور ما داراست و مردم ما از آن برخوردار هستند با انگيزه محدود خود تكه تكه نكند. اين چهارچوب ظرفيت هايي دارد كه اين ظرفيت عظيم در ملت است كه دولت در معناي عام آن يه اين پشتوانه نياز دارد.

انجمن اسلامي به طبيعت دوگانه خود توجه داشته باشد

وي همچنين در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به تاريخچه شكل گيري انجمن اسلامي دانشجويان يادآور شد: انجمن اسلامي دانشجويان برشي از اين جامعه است و جز با وحدت آحاد ملت و نسل جوان فرهيخته امكان پذير نيست. انجمن اسلامي دانشجويان هم طبيعتي ژانوسي دارد و اين طبيعت دوگانه و توجه به وظيفه اي كه ظاهر متضاد دارد، و تضعيف يكي مي تواند به تضعيف ديدي منجر شود از اهميت ويژه اي برخوردار است.

موسوي با بيان اينكه كساني كه زحمت كشيدند و با نگاه بلند پروازانه اي كه داشتند، توانستند اين يادگار مقدس يعني انجمن اسلامي دانشحويان را پايه گذاري كنند، افزود: اين عده دريافتند در محيط انجمن مي توان نگاهي به جهان را در كنار ايمان و دين بنشينند و به اين ترتيب انجمن اسلامي دانشجويان شكل گرفت.

وي يادآور شد: انجمن اسلامي داراي دو چهره است، چهره اي كه به سنت ها، دين و ايمان نگاه مي كند و با نهادهاي ديني همسايگي دارد. و همچون زمين از آن ها تغذيه مي كند و چهره ديگر نگاهي است كه به جهان دارد، جهان علم ، سياست، و تحولات گوناگون.

وي با تاكيد بر اينكه از سويي ديگر نگاه انجمن به تحولاتي باز شود كه جهان را يكباره دگرگون مي كند، گفت: چهره ژانوسي انجمن در اين جا نمايان مي شود. انجمن از يك سو نشانه هاي اين تحولات را به جامعه منتقل مي كند و جمله امام (ره) كه فرموده است دانشگاه مبدأ همه تحولات است مصداق اين مساله است و اكثر علاماتي كه به جامعه منتقل مي شود از طريق انجمن اسلامي دانشجويان است.

وي افزود: از سويي ديگر اين انجمن توانسته است ظرفيت هاي ديني را به جامعه منتقل كند و در تحول دانشگاه ها انجمن ها سهم بالايي داشته اند و حتي در انتقال مسائل اساسي جامعه، انجمن اسلامي سهم فعالي داشته است.

تاثير انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان ناشي از اعتماد مردمي است
وي در بخش ديگري از سخنان خود به علت هاي اين تاثير اشاره كرد و اظهار داشت: امكان اين تاثير به دليل اعتمادي است كه مردم به فرزندان خود در انجمن هاي اسلامي داشته اند. سرمايه اي كه گروه هاي اسلامي هم از آن برخوردار بودند. زيرا مردم در زمينه هايي كه ترديد دارند سرمايه گذاري نمي كنند. و به كساني كه به اعتقادات و نگرش آنان پشت كند، حمايتي مبذول نمي كنند. و انجمن اسلامي دانشجويان در اين عرصه موفق عملكرده است.

حفظ دوگانگي رمز بقاي انجمن اسلامي
وي تصريح كرد: انجمن هاي اسلامي به دليل اعتمادي كه در مردم داشتند توانستند در نهادهاي ديني، مساجد، و هيئت هاي مذهبي سهم بالايي براي بسيج مردم و روشنگري ايجاد كنند. هر كدام از اين نگاه ها وقتي ضعيف مي شود مشاهده مي كنيم كه انجمن اسلامي قدرت خود را از دست مي دهد در حقيقت وقتي جنبه معنويت كه تكيه بر اعتقادات ديني دارد كم مي شود، نه تنها اعتماد مردم كاهش مي يابد بلكه نفوذ انجمن براي پيگيري ايده هاي ترقي خواهانه اش از بين مي رود و همين باعث مي شود انجمن ها جمع متحجر بسته اي شوند كه نه تنها در دانشگاه بلكه در جامعه هم نمي تواند فعاليت خود را ادامه دهد ولازمه حفظ حيات و بقاي انجمن حفظ همين دوگانگي است.

پنجشنبه|ا|15|ا|اسفند|ا|1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]

[مشاهده در: www.iribnews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 439]