محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827879895
دكتر قنبري در گفتوگو با و در تبيين معرفتي از مفهوم فتنه: عذرآوردن در همراهي با حق، يعني فتنه
واضح آرشیو وب فارسی:ايران: دكتر قنبري در گفتوگو با و در تبيين معرفتي از مفهوم فتنه: عذرآوردن در همراهي با حق، يعني فتنه
فتنه سال 88 در ظاهر، با خروش حسيني ملت در نهم دي ماه 88، خاموش شد و به كما رفت اما از آنجايي كه ذات فتنه براي جوامع ايماني، مردني و از بين رفتني نيست و جزء سنتهاي الهي محسوب ميشود اين بار در قالبي جديد و با ويتريني متفاوت به صحنه آمد. اين روزها و در كشاكش فتنههاي جديد اما شايد كمتر از مفاهيم معرفتي و ديني فتنه سخن گفته ميشود. در سالروز حماسه افتخار آفرين 9دي به سراغ دكتر حشمت ا... قنبري رفتيم تا بار ديگر از زبان وي هشدارهايي در مورد پيچيدگي و خطرناكي فتنههاي آخرالزمان را بشنويم:
براي شروع بحث اگر امكان دارد كمي در مورد ريشههاي فتنه سال 88 صحبت كنيم.
درحين و بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم در سال هشتاد و هشت حوادث تلخ و دردناكي به ظهور رسيد كه در عين تلخي محصول، دستاوردهاي شيريني را ارمغان خود كرد، ظاهر، مبرا، روشن و بدون ابهام بود، چهارتن كه خود را واجد صلاحيت براي تصدي جايگاه رياست جمهوري ميدانستند وارد ميدان رقابت شده بودند و هر كدام فراخور حال خود نسبت به تبليغات انتخاباتي اهتمام داشتند، ظاهر و صحنه نمايش نقطه تاريكي نداشت چهار ضلع اين فرصت طلايي براي پديد آوردن حماسهاي ملي و ديني چهار نفر بودند كه كارنامهاي مشخص داشتند. يكي رئيس جمهور وقت بود كه جداي از همه تعاريفي كه سران گروهها از او داشتند و يا خودش و اطرافيانش از خود داشتند اعتبار و منشأ محبوبيتش ولايت پذيري و ساده زيستي، پركاري، مبارزه با فقر و فساد و خدمت خالصانه به مردم براي خدا بود و اين عوامل بود كه مردم دل و حمايت و محبت خود را بدرقه راه او كرده بودند. ديگري نخستوزير دوران دفاع مقدس بود كه فارغ از آنچه در ذهن گروهها و دستجات سياسي و سياسي كار ميگذشت مردم او را در قاب دفاع مقدس هشت ساله جا داده بودند و وي را فردي اصولي و معتقد به ارزشها و آرمانهاي انقلاب اسلامي و نخستوزير رهبر فعلي انقلاب ميشناختند و حضورش را مغتنم ميدانستند، آن يكي، روحاني سرشناسي بود كه در صحنههاي مختلف انقلاب و مديريت ارشد كشور حضور داشت و در كنار دعواي اصلاحطلبي آثاري از اعتقاد به مباني و اصول انقلاب اسلامي را از او ديده بودند و در ضلع چهارم شخصيتي قرار گرفته بود كه ضمن برخورداري از سابقه انقلابيگري اسلامي ريشه از دفاع مقدس گرفته بود و فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي برعهده او بود.
پس تركيب حاضران در صحنه در ظاهر يك تركيب كاملاً انقلابي و معتقد به اصول و آرمانها بوده است. مردم از اين تركيب چه انتظاري داشتند؟
طبيعتاً يك انتخابات سالم و يك رقابت اسلامي!
ويژگي اصلي يك رقابت انتخاباتي بر پايه دين چه ميتوانست باشد؟
بدون ترديد حاكميت اخلاق و تابش فضيلتهاي اخلاقي بر تمامي زواياي هر تصميم و اجتماع و تبليغ! مردم نيز از انقلاب آموخته بودند در چنين رقابتي اصولاً چيزي به نام شكست و حذف رقيب وجود ندارد، آنكس كه مورد پذيرش مردم واقع ميشود به شكرانه اين توفيق ميبايست خود را براي چهار سال مجاهده، بيداري و كم خوابي، با غصه مردم غصه خوردن و براي مردم خدمت بيمنت كردن آماده كند و از تمام ظرفيتهاي كشور براي دفاع از اسلام، انقلاب اسلامي و ارزشها و نواميس ديني و ملي استفاده كند و كساني كه كمتر با اقبال مردم مواجه شدند به شكرانه اينكه از بار مسئوليت آسايش و فراغت يافتهاند ميبايست خود را در جايگاه ديگري مهياي خدمت كرده و دست منتخب مردم را براي حل و صيانت از اين امانت بزرگ الهي ميفشردند.
آيا اين انتظار به حق و منطقي برآورده شد؟
اين خواسته مردم يك خواست منطقي و حداقلي بود كه براي تأمين آن احتياج به زحمت زيادي نبود! اما آنچه در كوران اين رقابت به ثبت رسيد و همانند شرنگ تلخي به كام مردم ريخته شد اين بود كه اولاً در حين رقابتهاي انتخاباتي بسياري از ارزشها و هنجارهاي اسلامي و اعتقادي در هم كوبيده شد و براي رسيدن به هدف به جاي استفاده از ظرفيتهاي ادراكي و شور و نشاط معقول و منطقي جوانان، جذابيتها و اميال آنها را به ميدان مسابقهاي مرگبار كشاندند و با ايجاد ترافيك و تجمعهاي مصنوعي در شهرهاي اصلي كشور خصوصاً تهران و قرار دادن آنها در فضايي امن و زمينهدار براي گناه و حرام، حرمت شهر و شهيدان و عفت و حياي جوانان را به بازي گرفتند و فضاي انتخابات اسلامي را به فضاي كارناوالهاي ضد ديني و غيراخلاقي تغيير دادند، به سرعت تبليغات انتخاباتي آنچنان دستخوش تغيير شد كه حتي اغلب رقباي انتخاباتي نيز از هر فرصتي براي تخريب شخصيتي يكديگر استفاده ميكردند، به هر حال نوعي گستاخي، بيحيايي و جسارت در انتخابات دهم رياست جمهوري نهادينه شد كه ذكر مصاديق آن چندش آور و ناخوشايند است. ثانياً اين فرايند ناسالم و غير اسلامي در حين برگزاري انتخابات و با شمارش آرا وارد مرحله جديدي شد كه در حقيقت محصول بخش اول يعني دوره تبليغات انتخاباتي بود. اين كاملاً طبيعي است كه هيجاني فكر كردن، تحت تأثير هيجانات قرار گرفتن و رنگ و بو گرفتن از جرياني كه قرار است تحت مديريتي خاص حركت كند، عامل پيدايي توهم و رفتار هيجاني نيز ميشود. لذا با اين اميد كه بشود هيجان سطح خيابان را بر واقعيت رأي مردم و صندوقها تحميل كرد يكي از رقبا عليرغم همه نظر سنجيهاي رسمي و غير رسمي پيش از آنكه عمليات شمارش آرا روند مناسبي پيدا كند خود را برنده انتخابات ناميد و با اعلام جشن پيروزي وضعيت كشور را در شرايط جديدي قرار داد. فارغ از اينكه رئيس جمهور و انتخابات رياست جمهوري همه چيز و تمام موجوديت كشور و نظام نيست و هركدام از اين دو عليرغم اهميتي كه در نظام مديريتي كشور و معادلات بينالمللي دارند، جزئي از نظام به حساب ميآيند كه بعد از حضور و انتخاب مردم در چارچوب اسلام و قانون محل اثر و اعتبار هستند، به عبارتي روانتر رئيس جمهور و انتخابات رياست جمهوري يك فرع قابل اعتناست كه در چارچوب اصول ثابت و بيانكار انقلاب و نظام اسلامي در جهت اجراي خواستههاي ملت بزرگ ايران به انجام وظيفه منطبق با قانون و ميثاق ملي يعني قانون اساسي حركت خواهند كرد، شمارش آرا آغاز شد و از همان ساعات آغازين معلوم شد اگر چه براساس آراي مأخوذه رقابت اصلي ميان رئيس جمهور فعلي و نخستوزير دوران دفاع مقدس است اما در اكثريت نزديك به اتفاق حوزههاي انتخابيه رأي قاطع مردم متوجه رئيس جمهور است، اما هر چه روند شمارش آرا بهطور معمولي و قانوني در حال پيشرفت بود در متن جامعه حوادث به گونه ديگري رقم ميخورد، عدهاي از سر سادهانديشي، عدهاي با حسن نيت اما با اعتماد به رقيب اصلي كه مورد حمايت جمعي از بيوت محترم و شخصيتهاي موجه و قابل احترام بود و دستهاي پنهان و پيداي معترض و برنامهداري كه فرصت را براي عملياتي كردن برنامههاي ضد ديني خود مهيا ميديدند، فضاي كشور را به سوي ناآرامي سوق ميدادند، شايد بعضيها خيال ميكردند ميتوانند بر ناآراميها مديريت كنند و در انتها اگر نتيجهاي حاصل نشد آرامش را به جامعه بازگردانند، اما همانطوري كه انتظار ميرفت اين التهاب خاموش شدني نبود، صفآراييهاي خياباني، ادعاهاي جعلي، اهانتها و اتهامها، موضعگيريها و ائتلاف دوتن ار مغمومين انتخابات و تحركات گسترده و حمايتهاي بيدريغ دشمنان خارجي و شناسنامه دار انقلاب اسلامي و خاموشي پر معناي رئيس جمهور براي يكدوره طولاني نشان ميداد كه اينهمه جارو جنجال و التهاب آفريني نميتواند فقط براي انتخابات رياست جمهوري باشد.
اين تحولات چه تأثيري در فضاي سياسي كشور و آرايشهاي كلاسيك داشت؟
از همين نقطه به بعد خط جديدي برمناسبات نانوشته سياسي كشور وارد شد كه بعدها تحت عنوان خط فتنه از آن پردهبرداري شد. فتنهاي كه خيليها در آن سوختند، خيليها كم آوردند و مفهوم خواصي و عوامي از سوي ملت بزرگ ايران بهطور اساسي دچار دگرگوني شد.
فتنه در مفاهيم قرآني و روايي چه معنايي دارد؟ اصولاً فتنه چيست و چه ابعادي دارد؟
لغت شناسان در معناي فتنه نوشتهاند، فتنه يعني آزمايش كردن چيزي، مثل آتش براي گداختن طلا و نقره به منظور تشخيص و تحصيل خلوص آنها و مرحوم عميد، ضلال، گمراهي، كفر، اختلاف انداختن ميان مردم، بيماري و جنون را از معادلهاي فتنه دانسته است، در فرهنگ و انديشه اسلامي فتنه مفهوم گسترده تري پيدا كرده و از عذاب آخرت، شدت بلا و مجازات، فريفتن، لغزانيدن از راه حق، شرك و كفر و از عذر آوردن در همراهي با حق به عنوان فتنه يادشده است و من براي فتنه اين تعريف را بيشتر ميپسندم كه فتنه يعني برخورد كردن با سختترين، پرخطرترين و مشكلترين شرايط سنجش و تشخيص خلوص اعتبار ايماني و آزادگي انسان، كه محصولي روشن و بيابهام را پيش روي فرد و جامعه قرار ميدهد، رسيدن به عاليترين درجات و ملكات ايماني و انساني در فرو غلتيدن در گردابها و گردبادهاي فساد و تباهي و سقوط قرآن كريم در هدايتي شگفت، فتنه را گذرگاه همه بندگان خدا دانسته، كه گريزي از آن نيست و حقيقت ناب ايمان در انسان باگذر سربلند از فتنهها تحقق يافتني است، صاحب قرآن ميفرمايد: «اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ يُتْرَكُوا اَنْ يَقُولُوا امَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» (عنكبوت2) مردم گمان بردهاند هم اينكه اظهار ايمان كردند بدون مواجه شدن با فتنه و ابتلا ايمان آنها پذيرفته ميشود و از گذر آزمون رهايي پيدا ميكنند؟
خود قرآن بدون اينكه منتظر پاسخ بماند، تكليف سخت اهالي ايمان و ساكنان اين كره خاكي را روشن فرموده و با اشاره به گذشتگان فرموده است: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّالله اّلذَينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ» بيترديد و بياستثنا همه گذشتگان را آزموديم و شما هم به فتنه مبتلا ميشويد. علت اين ابتلا چيست، تطبيق دادن گفتار مردم و تظاهرات بيروني آنها با حقايق پنهاني كه نميبايست مكتوم باقي بماند، و خود خداوند عزيز عالم پردهبرداري كننده از چهره واقعي مدعيان ايمان و طهارت است: «فَلَيَعْلَمَنَّالله اّلذَينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ».از هدايت الهي دريافت ميشود. ممكن است براي دورهاي هر چند طولاني بشود با فريب، مردم را به اشتباه انداخت و مانع فهم دقيق آنها شد، اما سلطه و سيطره ظالمانه در لواي ايمان و تظاهرات ايماني حاصلي جز رسوايي نخواهد داشت و خداوند عالم مستقيماً نور هدايت خود را بر زواياي سياه و تاريك مدعيان دروغگو و كذاب ميتاباند ضمن اينكه در عين تأكيد به مجازات حتمي زشت كاري فرو ماندگان در ابتلا و فتنه، آنها را به توبه و ميل به سوي سعادت فرا ميخواند، «وَ مَنْ جاهَدَ فَاِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِه اِنَّالله لَغَنِيٌّ عَنِ اْلعالَمينَ» و تصريحاً ميفرمايد، سود كار و تلاش به سوي خدا هم به فرد سالك مؤمن ميرسد و نه در خصومت و نه در بندگي و عبوديت خداوند مستغني از همه چيز است ضمن اينكه ايجاد ظرفيت ايماني عامل حذف و پوشش زشتيها و سيئات نيز ميباشد: «وَاَّلذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتَهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ اَحْسَنَ اّلَذي كانُوا يَعْمَلوُنَ» آنهايي كهايمان آوردند و كارهاي شايسته و مناسب و متناسب انجام دادند، قطعاً گناهان آنان را ميپوشانيم و براساس بهترين و بالاترين عملي كه انجام دادهاند به آنها پاداش ميدهيم.
در هدايت الهي دو نكته بسيار مهم وجود دارد؛ يكي اينكه اگر كسي از وادي فتنه و ابتلاء با سربلندي عبور كرد، براي مسابقه و زندگي و اعمال او معدل گرفته نميشود، براساس عاليترين عمل و اعتبار ايماني مورد تشويق و رحمت واقع ميشود و ديگري معلوم ميشود كه گذر از اين عقبه كار ساده و آساني نيست، لذا اين پاداش و وعده بزرگ الهي متناسب با عبوديت و مجاهده و پشت كردن به توطئهها و با چشم باز از غبار فتنهها عبور كردن است، اين راهم بدانيم همه مدعيان ايمان و همه انبيا با موج فتنه برخورد كرده و ميكنند، «وَ لَقَدْ فََتَنّا سُلَيْمانَ وَ اَلْقَيْنا عَلي كُرْسِيّه جَسَدً اُثَمّ اَنابَ» و مردم به هم آزموده ميشوند: «وَ كَذالِكَ فَتَنّا بِعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» (انعام 53) درست مانند حقيقت بيانكار مرگ آزمون و فتنه نيز حقيقت بيانكار و در عين حال نيازمند دقت و مراقبت است، «كُلُّ نَفْسٍ ذآئِقَهُ اْلمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بالِشَّرِّ وَ اْلخَيْرِ فِتْنَهً وَ اِلَيْنا تُرْجَعُونَ» (انبياء 35)
دنيا معبر و مأواي فتنه و همه نعمتهاي عالم ناسوت قابليت اين را دارند كه محل فتنه و ابتلاي اهالي ايمان و حاضران اين كره خاكي باشند، لذا ميبايست با استفاده از رهنمودهاي قرآن و اولياي دين با همه نعمتها و متعلقات و دلبستگيهاي دنيا برخورد مناسب و نظارت مؤثر و محترم داشت، «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ اِلي مامَتَّعْنا بِه اَزْواجًا مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَيوهِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُم» (طه 131) «وَاعْلَموُا اَنَّما اَمْوالُكُمْ وَ اَوْلادُكُمْ فِتْنَه» (انفال 28)
ملاحظه بفرماييد نكته در هدايت الهي بسيار دقيق است. اولاد موجود مباركي است، عامل تداوم و بقاي حيات انساني است، يكي از عاليترين نعمتها و الطاف خدا بر بندگان است، و محبت و اهتمام به تربيت و رسيدگي به امور آموزشي و معيشتي و فراهم آوردن شرايط زندگي براي او برپدران و مادران فرض است، اما اگر دايره مهر و دلبستگي به همين اولاد بيقائده باز و بسته شود همين اولاد تبديل ميشود به عامل و اسباب فتنه، و خود، والدين و اجتماعش را به تباه و فساد رهنمون ميشود، شايد شما در برداشت ابتدايي از سخنان اين بنده تعجب كنيد، اما وقتي به مصاديق تاريخي آن برخورد كنيد و در يابيد كه شخصيتهاي بزرگوار و محترمي در برخورد با اين فتنه به رسوايي و هلاكت فروافتادند و چه فجايعي به امت و حاكميت اسلامي تحميل شد و چه مظلوميتي در حق ائمه هدايت و اولياي دين روا داشته شد، ديگر ابهامي باقي نميماند، به هر حال ابعاد و آثار فتنه آنچنان ژرف و گسترده و خوفناك است كه در منطق قرآن فتنه شديدتر از قتل وَ اْلفَتْنَهُ اَشَدُّ مَنِ اْلقَتْلِ (بقره 191) و بزرگتر از قتل و كشتار وَ اْلفِتْنَهُ اَكْبَرُ مِنَ اْلقَتْلِ (بقره 217) برشمرده شده است.
آنچه امروز براي ما اهميت دارد فتنههاي اجتماعي و سياسي و فتنه در مسير هدايت الهي مردم است، خط توليد و ظهور فتنه در جامعه اسلامي چگونه به وجود ميآيد؟ و نقش و سهم طبقات جامعه در توليد و يا مهار و عبور از فتنه چقدر و تا كجاست؟
نكته و ويژگي اساسي فتنه اين است كه در روزگار فتنه، فضا غبارآلود و مه گرفته است و تشخيص ظالم و مظلوم به سادگي ممكن نيست، باطل با لباس حق جلوه گري ميكند و دستهاي پنهان و پيداي ارباب فتنه برقالب حق لباس و حجاب باطل ميپوشاند، در چنين شرايطي بدون معيار و شاخص اصيل و متصل به غيب امكان رسيدن به حقيقت ممكن نيست، بايد از خدا غافل نشد و از او مدد جست كه ذات اقدس او بايد مدد كند، لذا در آيه 48 سوره توبه ميفرمايد: «لقد ابتغوا الفتنه من قبل و قلبوا لك الامور حتي جاء الحق و ظهر امرالله و هم كارهون»، ارباب فتنه پيش از اين هم درصدد فتنهجويي برآمدند و كارها را برتو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشكار شد در حالي كه آنان ناخشنود بودند.
لذا اصليترين ريسمان براي خروج از روزگار فتنه در قدم اول قرآن است كه مبين قرآن دستور فرموده: «فاذا التبست عليكم الفتن لقطع الليل المظلم فقليكم بالقرآن»، زمانيكه دست شما از همه جا كوتاه شد و فتنهها مانند شب تاريك شما را در برگرفت و دچار حيرت شديد به قرآن بياويزيد، فتنه واژهاي هراسناك و جريان فتنه حادثهاي هولناك است. در يك فتنه سياسي در قلمرو حاكميت دين كار براي خاص و عام جامعه سخت است، اميرالمؤمنين علي(ع) در ميان ويژگيهاي فتنه ميفرمايد: «ان الفتن اذا اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت» فتنه وقتي ميآيد در سيماي حق جلوه گري ميكند و بعد از آنكه گذشت و رقت چهرهاي حقيقتش آشكار شود و مردم از ماهيت او آگاه ميشوند، ينكرن مقبلات و يعرفن مدبرات، در حال روي آوردن ناشناخته و گمنام و در هنگام گذر و پشت كردن شناخته ميشود، «يحمن حرم الرياح، يصبن بلداً و يخطئن بلدا» فتنه مانند گردباد بعضي از شهرها را درهم ميكوبد و از بعضي عبور ميكند.
فتنه حادثه پيچيدهاي است با ظاهري فريبنده و باطني پر از فساد كه جامعهايماني و انساني را به سوي بينظمي و تباهي و اختلاف انداختن ميان برادران و خانوادهها و جنگ و خونريزي پيش ميراند، در فتنه هيچ قانوني به رسميت شناخته نميشود، همانند شعلههاي آتش همه چيز را ميسوزاند و چون گردبادي كه در سايه غفلت هر لحظه بر قدرت او افزوده ميشود همه چيز را با چرخاندن در خود، آشفته ميكند و به دور دستها پرتاب ميكند. شخصيتهاي بزرگ، سرمايههاي اجتماعي، سوابق با ارزش و پر افتخار با كمترين قصور و بيدقتي براي هميشه از بين ميروند، همانطوري كه گردبادها متأثر از وزش در جبهه پرقدرت باد در دو جهت مخالف در هم ميپيچند و به قدرتي ويرانگر تبديل ميشوند، فتنه تأثير بيشتر از تلاقي و برخورد اختلافها برمي خيزد، به عبارتي سادهتر وقتي جبهههاي سياسي و اجتماعي بدون تدبر، آينده نگري و بيفكر و متأثر از توهم به جان هم ميافتند فضاي جامعه تاريك ميشود و در همين اثنا دستهاي پيدا و پنهان دشمنان برنامهدار آنچنان بر اين اختلافها ميدمند كه توفاني ويرانگر پديد ميآيد و همه چيز را با خود ميبرد، در يك فضاي مؤمنانه و ديني امكان پيدايي و كاميابي فتنه بسيار كم است، وقتي در جامعه ديني نسيم چنين فتنهاي شروع به حركت كرد، حق از باطل قابل تفكيك نبود يا هر دو طرف فتنه سهمي از حق و باطل را داشتند، مثل همين جنس فتنههايي كه در حين انتخاباتها و در شهرهاي بزرگ و كوچك به وقوع ميپيوندد.
دستور الهي براي برخورد با چنين پديده خطرناكي چيست؟
دستور دين به كنارهگيري از فتنه و بياعتنايي به فتنه گران است، اميرالمؤمنين علي(ع) به رهروان خود اين گونه رهنمود ميدهند «كنفي الفتنه كابن اللبون لاظهر فيركب و لا ضرع فيحلب»، وقتي فتنه پديد آمد مانند شتر كم سن و سال باش كه نه بتوانند برگردهات سوار شوند و نه شيري براي دوشيدن داشته باشي، اما اصليترين شاخصه فتنه دنيا طلبي و قانونشكني است، مرحوم سيد رضي در خطبه پنجاه نهج البلاغه از قول امير المؤمنين علي(ع) روايت كرده است: «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احكام تبتدع» ريشه بروز فتنهها هوا و هوسهايي است كه از آنها تبعيت ميشود و احكامي است كه به جاي فوايد الهي بدعت گذاشته ميشود، «يخالف فيها كتاب الله» در اين فتنهها اطاعت مردم از يكديگر مبنايي غير از كتاب خدا دارد و «يتولي عليها رجال رجالا علي غير دين الله»، تبعيت از هواي نفس خطر بزرگي است و پهلوانهاي بزرگي را از اوج عزت به حضيض ذلت كشانده است. هواي نفس قدرت اميري بخشيدن به سپاه شيطان را داراست لذا وقتي اميرالمؤمنين(ع) بر سر اجساد كشتگان نهروان حاضرشدند، فرمودند: بدا به حال شما! آنكه شما را فريب داد شما را دچار خسارت كرد. از امير المؤمنين(ع) پرسيدند: چه كسي آنها را فريفت و به بيراهه كشاند؟ امام(ع) در پاسخ فرمود: شيطان گمراه كننده و هواهاي نفساني بد كه آنان را با آرزوها فريفت و راه نافرماني خدا را به آنها نشان داد و آنها را به پيروزي اميد بخشيد و عاقبت هم آنها را به آتش فروافكند.
انسان مؤمن و جمعيت و گروه مؤمن مراقب هواهاي نفس هستند و با خواستههاي نفساني مخالفت كرده و با تسليم در مقابل حق و ائمه حق، شيطان و دشمن را پايمال ميكنند، نه اينكه با لجبازيهاي كودكانه و تصميمات ابلهانه، خود و جامعه را دچار سردرگمي و مصيبت كنند، ببينيد آنچه در سال 88 به وقوع پيوست محصول نفهميدن همين هدايتهاي آشكاري بود كه به چشم نيامد و امروز هم من مايل به پرداختن به آن ماجراهاي تلخ به معناي متداول عام نيستم، هر چه بود گذشت و مردم بزرگ ايران با بصيرت و توانمنديهاي ايماني خود، فارغ از فرآيند انتخابات و نامزدهاي رياستجمهوري دشمن را از تعرض و دستاندازي به نظام مأيوس كردند، پيروز اصلي 9 دي امت صالح و امام هدايت و حقيقت نوراني انقلاب اسلامي بود و غير از نظام مقدس جمهوري اسلامي همه طرفهاي مناقشه و فتنه به نوعي شكست خورده به حساب ميآيند. مردم بودند كه هوشيارانه لباس حق را از تن باطل كندند، بخشي از زنندگي و برهنگي عوامل فتنه آن موقع روشن شد و بخشي هم بعدها تا امروز و بخش مهمتري هم در آينده روشن خواهد شد، اين مردم بودند كه اجازه ندادند خيمه جمهوري اسلامي مورد هجوم واقع شود، مردم بودند كه اجازه ندادند به نام آزادي، بيبندباري رونق گيرد و در سايه مليت و ملي گرايي، ارزشهاي جاهلي به جامعه شهيد داده تحميل شود.
يکشنبه|ا|11|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[مشاهده در: www.iran-newspaper.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]
-
گوناگون
پربازدیدترینها