محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828106459
نبي، آلبرت، كاظمي و عنايت بايد از فدراسيون فوتبال بروند عابديني؛ به ما گفتند كفاشيان كوتاه مدت رئيس است
واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: نبي، آلبرت، كاظمي و عنايت بايد از فدراسيون فوتبال بروند عابديني؛ به ما گفتند كفاشيان كوتاه مدت رئيس است
علي عالي
امير عابديني در همه اين سال ها مديري جنجالي بوده كه نگاهي نقادانه به سيستم داشته است. او در روزهايي كه همه تاييد مي كنند ناگهان چهره منتقدي جدي به خود مي گيرد و هرگاه همه به موضوعي معترض هستند او از مدير مربوطه يا سيستم حمايت مي كند. «تفاوت»، اين بهترين واژه است كه مي توان به امير عابديني اطلاق كرد؛ مردي كه انگار نمي خواهد آرام و قرار داشته باشد و البته زيركي خاص در لحن و نگاهش وجود دارد. همكلام شدن با او خاصيتي ويژه دارد. عابديني اهل پرده پوشي نيست و حرف هاي جديدي از پشت پرده فوتبال دارد و انگار خودش را «مستقل» از هر جريان و سيستمي مي بيند. مديرعامل داماش كه اين روزها حرف از استعفا مي زند و به نشانه اعتراض در مجمع عمومي فدراسيون فوتبال هم شركت نكرد به شدت از داوري ها شكايت دارد و البته سيستم و بستر فوتبال را «نامناسب» مي داند اما مطمئناً او نيز در اين سيستم سهمي بزرگ دارد كه نبايد به همين راحتي فراموشش كند. فوتبالي كه 300 ميليارد تومان هزينه دارد و از اين مقدار فقط 100 ميليارد تومانش در خود فوتبال هزينه مي شود و مابقي نصيب ويروس هايي مي شود كه مشخص نيستند. امير عابديني اين بار هم در مصاحبه هايش پس از جشن يك سالگي فدراسيون فوتبال مسائل پشت پرده جديدي را رو مي كند كه خواندنش خالي از لطف نيست.
---
-اعتراضات امير عابديني براي سلامت فوتبال است يا نگه داشتن داماش در ليگ برتر كه با اين روش ها به خوبي جواب مي دهد؟
ببينيد، من قبل از اينكه داماش را بگيرم خيلي از حرف ها را زدم، يعني دغدغه هاي خودم را درباره مسائل فوتبال مطرح كردم. شايد بسيار وسيع تر تمام ورزش را ديدم. هميشه اعتقاد داشتم بستر ورزش ما براي رشد مساعد نيست و دلايل خاص خودم را گفتم.
-منظورتان چهار سال حضور علي آبادي در راس ورزش است؟
شما اگر به مصاحبه هاي من در چند سال گذشته نگاه كنيد مرتب درباره اين رويه حرف زدم. بحث من اين دوره نيست، زمان مهرعليزاده بدترين انتقادات از طرف من بود، حتي در دوره هاشمي طبا من شديداً با سازمان مساله داشتم. بحث من دوره خاص نيست. همه آن مصاحبه معروف من را يادشان هست. موقعي كه رئيس فدراسيون شدم اين جمله را گفتم؛ «اگر ما فرمان بنز را روي پيكان بگذاريم، باز هم پيكان سواريم.» اين مصاحبه در آن زمان به خاطر اين بود كه آقاي هاشمي طبا اصرار داشتند مربي داخلي براي تيم ملي بياوريم و حتي اسم مي دادند، گزينه شان هم آقاي ذوالفقارنسب بود. گروهي هم از بچه هاي روزنامه نگار و خبر و كساني كه مجريان ورزشي بودند مثل جهانگير كوثري به من فشار مي آوردند كه فيروز كريمي سرمربي تيم ملي بشود، كميته ملي المپيك هم اعتقاد داشت مربي خارجي. در زمان آقاي صفي زاده رفتند سراغ آري هان و مربي هايي از اين رديف، زماني كه من رئيس فدراسيون شدم، قرار شد در كار من دخالت نكنند.
-اين قول از طرف چه كسي بود؟
رئيس سازمان تربيت بدني. من شدم رئيس فدراسيون كه البته آن زمان ها انتخابي نبود بلكه انتصاب مي شدند. گرچه الان هم رئيس فدراسيون انتصابي است. آن زمان يك نفر بيشتر كانديدا نبود و همه از گود خارج مي شدند، اين هم همان معني را دارد.
-شكل فرق كرده اما محتوا يكي است.
بله، دقيقاً، شكل فرق كرده است. سه ماه بعد از اينكه رئيس فدراسيون شدم بايد به هيروشيما مي رفتيم. من استانكو را آوردم اما از همان جا مخالفت رئيس سازمان شروع شد حتي تا جايي در برنامه هاي ما دخالت كرد كه به ما مي گفت چرا به اين اردو مي رويد، چرا آن اردو را برگزار مي كنيم؟ از اردوي رشت تا اردوي مجارستان، ما را زيرسوال برد.
-اين دخالت ها كتبي بود يا بحث و دعواي رودررو بود؟
بله، شديداً نظراتش را جلوي من مي داد و شديداً اعتقاد داشت بايد نظراتش اعمال شود. مثلاً تحت فشار آن زمان ليگ را با 24تيم در دو گروه 12تيمي برگزار كرديم. الان هم دنبال همين تفكر هستند، همين دخالت ها وجود دارد.
-اميدي به ترميم اين بستر نامناسب وجود دارد؟
بنده اعتقاد دارم اگر چارچوب ورزش ما بخواهد درست شود بايد چند اتفاق بيفتد. اول اينكه فدراسيون ها كار تخصصي خودشان را مي كنند بدون دخالت ديگران، نخبگاني كه در فدراسيون ها كار مي كنند بر اساس شرح وظيفه و چارچوب و آيين نامه ها بايد به وظيفه شان عمل كنند. دوم تقسيم در مديريت هاست. سوم عدم دخالت غيركارشناسي در امور كارشناسي. چهارم تنظيم يك برنامه كه اين برنامه قابل قبول مجامع فدراسيون ها باشد به صورت كوتاه مدت و بلندمدت كه اين برنامه همه حركت هاي فدراسيون را در بر مي گيرد كه دخالت هاي فردي منتفي شود. الان برنامه ها تغيير پيدا نمي كند بلكه تخريب مي شوند، مگر قرار نبود ما تا 29اسفند بازي كنيم؟ يك دفعه به هم خورد، فردوسي پور مي گفت من كه مي دانم به هم مي خورد اما كسي گوش نمي كرد. تيم ها يك ماه تعطيلند وسط بازي ها يعني چه؟
-اما كلاً قبول كنيد فوتبال هم مقوله يي است كه روساي سازمان را ترغيب مي كند در درونش حضور داشته باشند. به هرحال رئيس سازمان احساس خلأ مي كند كه رئيس فدراسيون بسيار بزرگ تر از او مي شود؟
بله و مي آيد و خودش را كانديدا مي كند.
-خود علي آبادي در اين ميان بيشترين علاقه را به فوتبال داشته و همين باعث مي شود دخالت ها بيشتر شود.
فوتبال دامنه اش گسترده تر است، به خاطر اينكه تجمع تماشاچي و هوادارانش براساس افكار سنجي هاي صورت گرفته تا 67درصد تخمين زده شده، يعني 60درصد هواداران ورزش نگاه شان معطوف به فوتبال است.
-همين مي تواند بزرگ ترين توجيه براي دخالت ها باشد؟
نه، توجيه ندارد.
-منظور من بحث كارشناسي نيست، من از نگاه رئيس سازمان مي گويم كه مساله را بررسي كنيم.
عرض مي كنم رئيس سازمان تربيت بدني بايد به گونه يي عمل كند كه 33درصد باقي مانده در المپيك معنا و مفهوم پيدا كند. فوتبال ما سال هاست در المپيك جايگاهي ندارد. ما بايد ببينيم در جام جهاني كجاييم. هر دوره دغدغه صعود داريم. اگر رئيس قائل به اين باشد كه 33درصد مهم است و هم اين 67درصد آن وقت مي آيد هدايت عمومي، نه دخالت، را به گونه يي پياده مي كند كه ورزش ما اول تحكيم پيدا كند و دوم براي قهرماني رشد كند. آن وقت براي جام جهاني دغدغه نخواهيم داشت.
-اما معروفيت هم چيزي نيست كه بتوان به راحتي از كنارش گذشت.
آها، اين بحث ديگري شد. ما اگر به دنبال شهرت هستيم بايد باور كنيم به سادگي به دست مي آيد. اما آن چيزي كه كنار شهرت بسيار سخت به دست مي آيد، محبوبيت است. محبوبيت زماني به دست مي آيد كه شما كوس خدمت تان به گوش فلك برسد، همه متوجه شوند در حال خدمت هستيد. ما گرفتار اين هستيم كه فكر مي كنيم براي محبوبيت بايد شهرت پيدا كنيم و براي همين در قالب هايي قرار مي گيريم كه فوري مشهور مي شويم. اما سوالم اين است كه چند نفر آمدند در باشگاه هاي مختلف قرار گرفتند؟ دو باشگاه و تيم ملي است كه معروفيت و محبوبيت را كنار هم مي آورد. چرا؟ چون دو باشگاه هويت ملي دارند، بقيه هويت بومي دارند. به خاطر همين بازيكنان خيلي زودتر از مديران محبوب مي شوند چون در معرض ديد هستند. مدير بايد كارنامه موفق بگذارد و كارنامه موفق امكان ندارد مگر با تثبيت مديريت. پلان بدون ماكت فايده ندارد. حالا تازه بحث نظارت و كنترل پيش مي آيد، براي اين مسير بستري مي طلبد كه خودش از بالا مشكل دارد، اين يك بخش از مشكلات سازمان تربيت بدني ما مي شود كه آيا در مسير حركت مي كند يا نه؟ به چشم انداز نگاه كنيد، ما عقب هستيم. نمي توان با شعار احداث و ساخت وساز ورزش را جلو برد. فكر كنم در دوره هاشمي طبا بود كه شعار احداث 2500 سالن ورزشي را دادند، كسي شمرد؟ نمي دانم چقدرش ساخته شد؟ در زمان مهرعليزاده شعارها فرق كرد، كسي كارنامه او را بررسي كرد؟ حالا هم همين طور است، شما چقدر استاديوم نيمه كاره داريد كه از دو دوره قبل مانده است؟ قرار نيست آنها تمام شود؟ چقدر از آن دو دوره را افتتاح كرديد؟ اينها به حساب ماست؟ چقدر كلنگ زديم و چقدر افتتاح كرديم؟ اين مي شود ساختار سيستم ما در سخت افزار، در نرم افزار چطور؟ آيا سيستم طوري تعريف شده كه بتوانيم رشد را ببينيم؟
-مطمئناً چندان روشن نيست چون نقص هاي فراواني ديده مي شود.
اما من كجا نگران مي شوم؟ همه چيز را رها كرديم و آمديم از اينجا شروع كرديم كه سهم تهران را از فوتبال ملي كم كرديم. مي گوييم صبا برود قم، پيكان برود قزوين، پاس برود همدان اما تهران استان 14ميليوني است، نمي شود سهم فوتبالش را كم كنيد، نمي شود نسخه خصوصي سازي را از اعزام تيم ها به شهرستان ها شروع كنيد. برويد سيستمي در قزوين درست كنيد كه تيم بومي از ليگ يك بيايد بالا.
-اما اين برنامه ها براي سازمان ورزش و دولت بيشتر جنبه تبليغاتي دارد.
آن وقت همين مي شود، از قالب ورزش بيرون آمده است، پس دستخوش حوادث شد ديگر... اول اينكه پلاني نبود اصلاً و براي همين تصميمي بود آمرانه و اين تصميم آمرانه اتفاق افتاد. آن وقت تيم هاي ديگر احساس وحشت و فكر مي كنند تفكر علي آبادي اين است كه تهران فقط دو تيم داشته باشد.
-شما هم براي همين مطرح كرديد سازمان مي خواهد داماش سقوط كند چون ملوان براي استان گيلان مناسب است و تيم ريشه دارتري است؟
بله، من همين را گفتم. براي استان هاي ديگر هم همين نسخه پيچيده شده است. من مي گويم اگر استاني پتانسيل فوتبالش بالاست و پتانسيل كشتي ندارد، نمي توانيم به زور بگوييم بايد حتماً كشتي داشته باشد. اصلاً فيزيك مردم آنجا به كشتي نمي خورد. اصفهان مي تواند تا سه تيم را تغذيه كند، ما نمي توانيم بگوييم حتماً دو تيم داشته باش. نمي توانيم به يزد بگوييم شما تربيت يزد را بياور ليگ برتر، حالا چون نمي تواني، ما كمكت مي كنيم كه تيم را بياوري. همين رويه موجب مي شود در فوتبال ايران، سه نوع داوري را ببينيم، تفاوت در صحنه هاي تكراري و براي همين صداي همه درمي آيد. بررسي مي كنند و مي بينند درست است اما هيچ اتفاقي نمي افتد.
-اما وقتي بستر نامناسب باشد چنين اتفاقاتي مي افتد.
بحث من هم همين است، بياييم از بستر فوتبال مراقبت كنيم، نبايد آلوده شود، من شنيدم بعضي از خبرنگاران را گرفتند، آيا اگر بستر فوتبال سالم بود بايد دستگير مي شدند؟ ما در ورزش پيشگيري را فراموش كرديم، مي گذاريم بچه دوپينگ كند بعد محرومش مي كنيم. كساني هم كه در راس نشسته اند، تخصصي برخورد نمي كنند. قرار نيست اين حرف ها را نزنيم، قرار نيست اگر اشكالي ديديم، نگوييم.
-اما سيستم سازمان اين است كه هر كس حرف بزند جلويش مي ايستد؛ از شوخي فيروز كريمي تا حرف هاي علي كريمي...
ببينيد، فيروز يكدفعه از قرارداد بستن محروم مي شود، آقاي فردوسي پور برنامه اش تا قطع شدن جلو مي رود، بعضي از روزنامه ها بايكوت مي شوند، چند روزنامه براي فحاشي خريده مي شوند، عملاً بيخودي فحش مي دهند، فقط براي اينكه شخصيت تخريب كنند يا بعضي از آدم ها را مي خرند. بروند به فلاني فحش بدهند و پاداش شان هم اين است. اين سيستم هم التماس دعا غمي خنددف ما اعتقاد داريم اگر آقايان حرف شان اين است كه ما اشتباه مي كنيم، حاضريم در هر روزنامه يي كه آقايان قبول دارند، مناظره كنيم.
-به هرحال علي آبادي نشان داده چندان اهل پاسخگويي نيست و خيلي وقت است از كنفرانس مطبوعاتي اش مي گذرد. نظرتان درباره مديريت علي آبادي در اين سه سال و نيم چيست؟
مشكلي كه علي آبادي در ابتدا با آن مواجه بود اين بود كه سيستمي كه منصوبش كرده بود حمايتش نمي كرد. شخص علي آبادي مديري قوي است، اگر او الان وزير راه بشود پوئن دارد، وزير مسكن بشود پوئن دارد اما ورزش جاي ديگري است. ورزش هنجار زيباي اجتماعي است، در اينجا عواطف هم كار مي كند، مردم حق دارند مستقيماً نظرشان را بگويند، قضاوت مي كنند، ورزش هميشه روي آنتن است. شما ببينيد ما در بخش صنعت چقدر هزينه مي كنيم و چند نشريه داريم؟ در بخش ورزش هم مقايسه كنيد، براي مردم، ورزش روزمرگي شان است، هضمش مي كنند، دوستش دارند. اينجا مردم دخيلند. مديراني بايد بيايند كه سياست داشته باشند، محبوب باشند، بيايند و مديريت كنند، هدايت كنند، پاي مطالبي كه مي گويند بايستند و شعار ندهند و خطي و سياسي هم برخورد نكنند. فعلاً هم چنين فردي پيدا نمي شود.
-علي آبادي اعتقاد دارد دولت هاي قبلي كار شاخصي نداشتند و چندان مديريت آنها را قبول ندارد.
خب براي خودش را قبول دارد؟ خيلي ها مديريت ايشان را قبول ندارند. حكم ايشان كه حكم حكميت نيست؛ نظرشان است. خيلي ها نظرشان اين است كه مديريت ايشان ضعيف است. وقتي حرف كارشناسي زده نمي شود مديريت مفهوم پيدا نمي كند.
-عرصه هم براي حرف مديريتي به وجود نمي آيد.
براي اينكه كارنامه نمي دهيم. ما كه نبايد خودمان را در مقابل آدم ها قرار دهيم، بايد مقابل برنامه قرار بدهيم. چون برنامه و كارنامه وجود ندارد مجبوريم مقابل علي آبادي بايستيم درحالي كه علي آبادي يك فرد است، او كه نمي خواهد خيانت كند.
-حالا عملكرد فدراسيون فوتبال را چقدر مستقل از سازمان مي بينيد؟
فدراسيون فعلي به نظر من كارشناسي ترين فدراسيون ادوار مختلف است اما گيرش فقط رياست فدراسيون است. بارها گفتم اگر بخواهيم شخص كفاشيان را بررسي كنيم، شخص خوبي است اما اين شخص خوب براي فدراسيون فوتبال غريبه است. ما از بد حادثه و آمرانه به كفاشيان راي داديم ولي مي دانستيم كه قرار است ايشان كوتاه مدت انتخاب شوند، حالا به هر حال رد شد ديگر...
-حتي گزينه جايگزينش را هم گفته بودند؟
نه.
-فقط گفتند كوتاه مدت...
ما فكر مي كرديم وقتي علي آبادي آن حرف را زد اتفاق بعدي اش را ديده و قرار است از فوتبالي ها براي سيستم آدم بياورد. بحث كفاشيان نبود اما بحث اين بود كه ايشان بروند در كميته ملي المپيك مسووليت بگيرند و فوتبال را بگذارند كنار، اما هم آن را گرفت و هم اين را. الحمدلله خيرات است ديگر غمي خنددف اگر فدراسيون صفايي را بررسي كنيم، مي بينيم فدراسيون او به خاطر مديريت خودش نمره دارد. در زمان دادكان رئيس فدراسيون ما تخصصي بود كه جزء فدراسيون هاي قابل قبول هستند. در زمان كفاشيان، پيكره خوب است اما رئيس فدراسيون ضعيف است، دقيقاً عكس آن دوتا.
-اما سيستم دروني فدراسيون فوتبال هم مشكل دارد و تقريباً فسيل شده است.
يكسري آدم ها هستند كه در فدراسيون رسوب كردند، اينها زحمت بسياري براي فوتبال ايران كشيدند. اما امثال علي كاظمي، آلبرت، نبي، نكوفكر و عنايت كه به او برخورده گفتيم بالاي چشمش ابرو است اما آدم سالمي است منتها با گردن كلفتي حرف مي زند كه به او گفتند اين طوري حرف بزن، اينها بايد بروند. اينكه سازمان ليگ دستخوش حوادث تيم ملي بشود را قبول ندارم.
-اينها همان استقلالي است كه زير سوال رفته چون دستور از بالاست.
به هر حال هست ديگر...
-اما بايد بپذيريم كه عابديني هم در اين بازي شريك است چون حرف علي آبادي را قبول كرده كه قرار است كفاشيان بيايد و زود كنار برود. در اين انتخابات فرمايشي هم شركت كرد.
ببينيد، نه. ما بايد صداقت رفتاري همديگر را قبول كنيم. زماني است كه فوتبال ما از بيرون مرزها ضربه مي خورد...
-اما ضربه بزرگ تر از درون مرزها بود كه تا تعليق هم ما را جلو برد.
اگر فوتبال ما تعليق مي شد خوب بود؟
-مگر تعليق نشديم براي رفتار همين علي آبادي؟
در حال خراب تر شدن اوضاع بود.
-بدتر از تعليق چه بود؟
به جايي مي رسيديم كه ديگر كاري نمي توانستيم بكنيم.
-اما همه چيز كنترل شد، آن هم با دخالت صفايي. اصلاً سازمان كاره يي نبود اين وسط...
غآگاهانه مسير بحث را تغيير مي دهد.ف اگر با كفاشيان به انتخابات نمي رسيديم فوتبال تعليق مي شد. تمام جامعه فوتبال نگران شد.
-اما آقاي علي آبادي مي گفت من از انتخابات كنار نمي روم. به نظر شما خارج از مرزها دخالت كردند؟ شما هم به همه چيز تن داديد.
غسكوتف... عرضم اين است كه ما دغدغه تعليق داشتيم آن وقت جامعه فوتبال كمك كرد تا اين جريان به وجود نيايد...
-من نظرم اين است كه آقاي عابديني در چارچوب فكري اش بايد دخالت را مي پذيرفت حالا هم بايد تقاص پس بدهد و مشكلي هم اگر هست بايد به گردن بگيرد.
نه، ما اصلاً راهي نداشتيم.
-الان راهي داريد؟
آقاي علي آبادي كنار رفت و كسي ديگر هم نبود در نتيجه كفاشيان انتخاب شد كه به ما گفتند قرار است برود.
-به هر حال انتخابات را به هر شكلي برگزار كرديد.
به خاطر اينكه انتخابات عملاً در ثبت نام دو مرحله يي شد. مرحله اول با حضور علي آبادي و آجورلو برگزار شد كه روي حضور علي آبادي مساله شد. در نتيجه انتخابات به مرحله بعدي رسيد. ثبت نام را هم تغيير دادند و اين بار آجورلو گفت نمي آيد چون مي دانست گرفتن 10امضا ممكن نبود. مي دانست كه دوباره نمي تواند 10راي بياورد چون لابي شده بود تا اين كار انجام نشود. دو نفر ماندند كه شهنازي خودش گفت به من گفتند كنار بروم و كفاشيان بماند.
-به شما هم گفته بودند به چه كسي راي بدهيد؟
نه، اصلاً كسي نمانده بود.
-براي هيات رئيسه چطور؟
نه، طبيعي است كه به من نگويند، ضمن اينكه افراد باقيمانده احتياجي به سفارش نداشتند.
-اين موضوع كه گفتيد به شما گفتند كفاشيان خيلي زود بركنار مي شود، چطور؟
اين چيزي بود كه به من در جلسه يي كه با اعضاي سازمان داشتم گفتند. گفتيم حالا فقط يك نفر بيشتر كانديدا نيست، اين راي مي آورد و اين كاره نيست، آقايان نظرشان اين بود دوره يي كه حالا فيفا در مقابل ما ايستاده را بايد بگذرانيم و در انتخابات آينده كه حداكثر تا يك سال مي تواند باشد، تغيير خواهد كرد.
يکشنبه|ا|18|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]
-
گوناگون
پربازدیدترینها