واضح آرشیو وب فارسی:جهان نیوز: سالي كه چين سقوط خواهد كرد
گوردون چانگ، وكيل و نويسنده سرشناس چيني در ميانه سال ۲۰۰۱ ميلادي در كتاب خود با عنوان «سقوط آتي چين» پيش بيني كرده بود حزب كمونيست طي يك دهه آتي از قدرت ساقط خواهد شد. وي طي مقاله اي در فارن پالسي اعتراف مي كند كه پيش بيني سقوط چين در سال ۲۰۱۱ اشتباه بوده اما با ذكر دلايلي اين پيش بيني را تنها يك سال به تعويق مي اندازد.
به گزارش سرويس بين الملل فرارو به نقل از فارن پالسي، گوردون چانگ در اين مقاله مي نويسد: يكي از مهمترين دلايل عدم سقوط حزب كمونيست چين در سال ۲۰۱۱ تغييراتي است كه ورود اين كشور به سازمان تجارت جهاني مي توانست ايجاد كند. يك دهه گذشته است؛ حزب كمونيست هنوز بر سر قدرت است اما گمان نكنيد كه از پيش بيني خود عقب نشيني مي كنم.
چرا چين توانست نجات پيدا كند؟ نخستين و مهمترين دليل اين است كه دولت مركزي چين توانست مانع اجراي بسياري از تعهداتي شود كه در پي پيوستن به سازمان تجارت جهاني در سال ۲۰۰۱ موظف به انجام آنها بود تا اقتصاد خود را بگشايد و قوانين را رعايت كند، و جامعه جهاني نگرش كلي بردباري را در برابر رفتار ناموافق اين كشور در پيش گرفت. در نتيجه پكن توانسته بخش عمده بازار داخلي خود را در برابر رقباي خارجي خود محافظت كند، در حاليكه صادرات را افزايش داده است.
به هر طريق، چين پس از ورود به سازمان تجارت جهاني به طرز شگفت آوري در توسعه اقتصاد خود موفق بوده و توانسته تقريباً به رشد دو رقمي كه پيش از نزديك شدن به ركود اقتصادي دهه نود ميلادي از آن برخوردار بود، برسد. بسياري از تحليل گران گمان مي كنند كه اين روند رو به رشد به شكل نامحدودي تداوم خواهد داشت. براي مثال، جاستين ييفو لين، اقتصاددان ارشد بانك جهاني معتقد است اين كشور مي تواند دستكم دو دهه ديگر با رشدي ۸ درصدي در حركت باشد و صندوق بين المللي پول پيش بيني مي كند اقتصاد چين تا سال ۲۰۱۶ از نظر حجمي از اقتصاد آمريكا پيشي خواهد گرفت.
هيچ يك از اين گمانه زني ها را باور نكنيد. چين از ديگر كشورها پيشي گرفت چراكه به سه دليل در چرخه فوق العاده صعود سه دهه اي قرار گرفته بود. نخست، اين كشور با نسل تازه سياست هاي تحولات و اصلاحات اقتصادي دنگ شيائوپينگ كه نخستين بار در اواخر دهه هفتاد اجرايي شد، روبرو بود. دوم، دوره تغييرات دنگ به عنوان رهبر چين با پايان جنگ سرد همراه شد كه محو شدن موانع سياسي در عرصه تجارت بين المللي را به دنبال داشت. سوم، تمام اين اتفاقات زماني رخ داد كه چين از «تقسيمات جمعيتي» خود كه با افزايش فوق العاده نيروي كار همراه بود، سود مي برد.
با اين حال «نقطه اوج» چين به پايان مي رسد زيرا طي سال هاي اخير، شرايطي كه اين اوج گيري را فراهم كردند، از بين رفته اند و يا به زودي از بين مي روند. نخست، حزب كمونيست به سياست هاي مترقي دنگ پشت كرده است. هو جينتائو، رئيس جمهور فعلي چين بر دوره اي رياست مي كند كه واژگوني اصلاحات نام گرفته است. در حال حاضر با گونه نسبي از ملي سازي دوباره اقتصادي و كاهش فرصت هاي تجارت خارجي در چين روبرو هستيم كه به خصوص از سال ۲۰۰۸ قوت گرفته است. براي مثال، پكن مالكيت خارجيان را ممنوع كرده، موانع جديدي مانند قوانين «نوآوري بومي» را افزايش داده و شركت هاي پيشروي بازار مانند گوگل را با مشكلات بسياري روبرو كرده است.
دوم، شكوفايي اقتصادي دو دهه اخير در سال ۲۰۰۸ و زمانيكه بازارها در سراسر جهان سقوط كردند، پايان يافت. اتفاقات پرهرج و مرج آن سال، دوره غيرمعمول و خوش خيمي را به دنبال داشت كه طي آن كشورها تلاش داشتند چين را با سيستم جهاني ادغام كنند و به همين دليل سياست هاي موازنه اقتصادي اين كشور را تحمل كردند. حال در شرايطي كه هر كشوري خواهان صادرات بيشتر در عصر حمايت از توليدات داخلي يا مديريت تجارت است، چين قادر به صادرات به روش خود كه طي دوران بحران مالي آسيا در اواخر دهه نود ميلادي از آن بهره برد، نخواهد بود. چين بيش از هر كشور ديگري به تجارت بين المللي متكي است، بنابراين اختلالات تجاري- يا حتي كاهش تقاضاي جهاني- بيش از ديگر كشورها به چين لطمه خواهد زد. براي نمونه، اين كشور مي تواند بزرگترين قرباني بحران ناحيه يورو باشد.
سوم، چين كه طي دوره اصلاحات داراي يكي از بهترين مشخصات هاي جمعيتي بود، به زودي با يكي از بدترين آنها روبرو خواهد شد. براساس برآوردهاي جمعيت شناسان چيني و خارجي، نيروي كار چين در حدود سال هاي ۲۰۱۳ يا شايد ۲۰۱۴ رو به خاموشي مي گرايد اما با افزايش دستمزدها به عنوان روشي كه در نهايت كارخانه هاي اين كشور را غيرقابل رقابت مي كند، مي توان تلاش براي جلوگيري از بروز فاجعه در اين كشور را درك كرد. چين به شكل عجيبي با كاهش روند حركت جمعيت به سوي شهرها، كار در كارخانه ها و قدرت بخشيدن به اقتصاد خود روبرو است. شكل جمعيتي چين شايد سرنوشت نهايي اين كشور را تعيين نكند اما موانع بلندي را بر سر راه رشد اقتصادي ايجاد خواهد كرد.
اقتصاد چين در حاليكه ديگر نمي تواند از اين سه موقعيت مناسب و مطلوب بهره ببرد، بايد از عواملي چون حباب دارايي و تورم كه به دليل تزريق بزرگترين محرك اقتصادي تاريخ جهان طي سال هاي ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ (شامل بيش از يك تريليون دلار تنها در سال ۲۰۰۹) شكل گرفتند، نيز رهايي يابد. از اواخر ماه سپتامبر، نشانه هاي اقتصادي مانند حجم مصرف برق، سفارشات صنعتي، رشد صادرات، فروش خودرو، قيمت املاك و غيره، به شكل گيري اقتصادي انقباضي يا راكد اشاره دارند. از ماه اكتبر بود كه روند خروج پول از اين كشور آغاز شد و ذخاير خارجي پكن از ماه سپتامبر رو به افول نهاد.
در نتيجه، شاهد يك سقوط يا به احتمال زياد يك افت چند دهه اي به سبك ژاپن خواهيم بود. در هر دو شكل، مشكلات اقتصادي در حالي رخ مي دهند كه جامعه چين به شدت خسته است. مسئله تنها اين نيست كه اعتراضات رو به افزايش هستند- بر اساس يك محاسبه كلي طي سال گذشته ۲۸۰ هزار «حادثه مردمي» رخ داد- اما همانطور كه موج اخير ناآرامي ها، آشوب ها، شورش ها و بمبگذاري ها نشان مي دهند، روند خشونت نيز رو به افزايش است. حزب كمونيست كه از ميانجي گري در موج نارضايتي اجتماعي ناتوان است، سركوبي اعتراضات را در سطوحي كه طي دو دهه اخير ديده نشده بود، انتخاب كرده است. براي مثال، مقامات چيني شهرها و روستاها را با پوششي از پليس و نيروهاي مسلح انباشته اند و نظارت بر تمام گونه هاي ارتباطات و رسانه ها را افزايش داده اند. چندان تعجب آور نيست كه كلماتي مانند «كنترل» و «محدوديت» در نظرسنجي هاي آنلاين محبوب ترين كلمات سال ۲۰۱۱ اين كشور بوده اند.
چنين رويكرد سختگيرانه اي توانسته امنيت اين رژيم را تاكنون تامين كند اما ثباتي كه از اين روش كسب مي شود در جامعه رو به مدرن شدن چين، جايي كه مردم ديگر كشوري تك حزبي را چندان مطلوب نمي دانند، تنها براي مدت كوتاهي دوام خواهد داشت. اين رژيم جنگ عقايد را به وضوح باخته است.
امروزه، تغييرات اجتماعي در چين رو به افزايش است. مشكل حزب حاكم اين كشور در حال حاضر اين است كه با وجود آنكه مردم چين به طور كلي اهداف انقلابي ندارند، اقدامات آنها در اختلالات اجتماعي مي تواند مفاهيم انقلابي داشته باشد زيرا اين وقايع در زمان فوق العاده حساسي اتفاق مي افتند. خلاصه اينكه چين براي رهبران حزب كمونيست كه خواهان تداوم قدرت هستند، از پويايي و فراري بالايي برخوردار است. سال آينده در برخي مناطق، چه يك روستاي كوچك يا شهر بزرگ، يك اتفاق از كنترل خارج مي شود و به سرعت گسترش خواهد يافت. چراكه مردم در سراسر اين كشور تفكرات مشابهي دارند، پس نبايد از اينكه به روشي مشابه عمل كنند، متعجب شويم. ما شاهد اقدام يك پارچه و هم صداي مردم چين بوده ايم: در ژوئن سال ۱۹۸۹، پيش از ظهور رسانه هاي اجتماعي بود كه اعتراضات به طور گسترده و هماهنگ در نزديك به ۳۷۰ شهر در سراسر چين بدون رهبران ملي شكل گرفت.
پديده اي كه طي سال جاري شمال آفريقا و خاورميانه را درنورديد، به ما مي گويد كه ماهيت تغييرات سياسي در سراسر جهان در حال تغيير است و حتي دولت هاي استبدادي كه به ظاهر از بيشترين امنيت برخوردار بوده اند را به بي ثباتي كشانده است. با توجه به واكنش افراطي پكن نسبت به اعتراضات «ياسمين» كه طي بهار سال ۲۰۱۱ رخ داد، بايد گفت چين به هيچ وجه در مقابل اين موج ناآرامي هاي مردمي ايمن نيست. حزب كمونيست چين كه روزي بهره بردار روندهاي جهاني بود، حال به قرباني آنها تبديل شده است.
بنابراين آيا چين سقوط مي كند؟ دولت هاي ضعيف براي مدت طولاني دوام مي آورند. دانشمندان علوم سياسي كه علاقمند به نظم بخشيدن به مسائل غيرقابل توضيح هستند، مي گويند عوامل ميزبان براي سقوط يك رژيم لازم هستند و چين دو عامل مهم از عوامل ميزبان را ندارد: شكاف در دولت و يك اپوزيسيون قوي.
در شرايطي كه چالش هاي مهم رو به افزايش هستند، حزب كمونيست انتقال سياسي چند ساله اي را آغاز كرده و به همين دليل آمادگي لازم براي رويارويي با مشكلات خود را ندارد. در حال حاضر شكاف قابل رويتي ميان مقامات حزب ايجاد شده و واكنش هاي كند رهبري طي ماه هاي اخير كه در تناقض آشكار با واكنش سريع آن به مشكلات اقتصادي خارجي در سال ۲۰۰۸ است، نشان مي دهد كه فرآيند تصميم گيري در پكن رو به وخامت است. بنابراين كنار عامل شكاف در دولت يك تيك بزنيد.
و در مورد وجود يك اپوزيسيون بايد گفت اتحاد جماهير شوروي بدون وجود يك اپوزيسيون واقعي سقوط كرد. به عقيده ما پس از گذشت مدتي دولت چين هم مي تواند مانند ديكتاتورهاي مصر و تونس منحل شود. همانطور كه «شورش باز» در روستاي وكان در استان گوانگ دونگ طي ماه جاري نشان داد، مردم مي توانند به سرعت خود را سازماندهي كنند، همانطور كه بارها و بارها از پايان دهه هشتاد ميلادي اين كار را كرده اند.
زمان زيادي از روزهايي كه همه چيز براي مقامات عالي رتبه پكن به خوبي پيش مي رفت، نگذشته و حال هيچ چيز خوب پيش نمي رود. بنابراين بايد بگويم درست است پيش بيني من اشتباه بود؛ به جاي سال ۲۰۱۱، حزب مقتدر كمونيست چين در سال ۲۰۱۲ سقوط خواهد كرد. شرط مي بندم.
شنبه|ا|10|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جهان نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]