واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - نگاهی به تاریخچه انتفاضه در اراضی اشغالی ماهیت درونی بحران از زمانی آغاز شد که، فلسطینىهاى ساکن کرانه باخترى و نوار غزه، مهمترین گروههاى هویتى بودند که از فضاى سیاسى و قانونى چپ و راست یهودى کنار گذاشته شدند. آنها تحت اشغال نظامى بوده، حق شهروندىشان به همراه حقوق سیاسى و مدنى ایشان براى تشکیل سازمانی مستقل، مورد انکار واقع شده بود. اخراج ساف از بیروت در سپتامبر ۱۹۸۲ به همراه تشکیل دولت اتحاد ملى در سال۱۹۸۴ که به گسترش مداوم شهرکهاى یهودى، مشروعیت مىبخشید، موجب شکلگیرى فضاى یاس و نا امیدى در میان فلسطینىها و فقدان هر گونه استراتژى ماندگار براى دفاع از سرزمینشان و ارتقا بخشیدن به اهداف گروهیشان شد. همین امر، زمینه تاریخى بسیج تودهاى فلسطینىهایى را تشکیل داد که، حامى انتفاضه بودند، براى نخستین بار استراتژى کارآمدى را به منظور مقاومت در برابر دموکراسى غیرواقعى و فریبنده اسرائیل طراحى کرده بودند. انتفاضه در بسیج فلسطینىها به شکلى که در نظر افکار عمومى، روشى قانونى براى مبارزه برحسب ویژگیهایى مانند نافرمانى مدنى- مردمى تفسیر مىشد، موفق عمل کرد. انتفاضه چهره اشغال نظامى اسرائیل را که ظاهرى غیرواقعی و دموکراتیک داشت برملا نمود. به علاوه، افکار عمومى در اسرائیل کاملأ مشروع بودن شورش و نا آرامیهاى مدنى فلسطینىها را درک مىکرد، زیرا این شورشها، تروریستى نبوده، بنابراین، اسطوره امنیت اسرائیل که تقاضاهاى فلسطینىها را نامشروع و غیرقانونى جلوه مىداد، بى اثر مىنمود. تاثیر انتفاضه، متمایز ساختن دولت و جامعه مدنى از هم بود. فلسطینىها که حقوق سیاسى و مدنىشان براى تشکیل سازمان، پایمال شده بود، شبکه گستردهاى از سازمانها و جنبشهاى دانشجویى، زنان، کارگران و جوانان را بهوجود آوردند که از دولت اسرائیل مستقل بود. واژه انتفاضه به معناى حذف سیطرهاى بود که در جامعه فلسطین رخنه کرده بود و دقیقأ همین مسئله، منبع و هدف جامعه مدنى در فرایند دموکراتیک شدن است؛ یعنى تعیین حدود میان دولت و جامعه بر اساس سازمانهاى خودمختارى که متعلق به جامعه باشند. در همان زمانى که دولت یهودى هرگونه جامعه مدنى خودمختار را در میان یهودیان با ابزارهایى مانند بسیج ملى و نظامى خنثى کرده بود،تسلط برجامعه فلسطین از طریق اجبار خارجى اعمال مىشد. همین امر، فلسطینىها را به نخستین چالشگران در برابر نفوذ دولت- ملت یهود و پیشگامان نخستین جامعه خودمختار و مستقل در اسرائیل- فلسطین تبدیل کرد. با این همه انتفاضه از زمان شکلگیرى، توسعه و تحول نخستین مرحله از تشکیل جامعه مدنى مستقل در میان ملت یهود را تسهیل کرد. تاثیر دیگرانتفاضه، بازنگریى بود که توسط نخبگان نظامى انجام گرفت، به این نتیجه انجامید که اسرائیلىها دیگر قادر به ادامه حاکمیت بر فلسطینىها به صرف دارا بودن، ابزارهاى نظامى نیستند. دموکراسى غیرواقعى، علت عمده ناکارآمدى ابزارهاى خشونت بار بود، تعیین حدود مرزهاى اسرائیل بهعنوان یک کشور دموکراتیک موجب نامشروع بودن استفاده از ابزار فشار نظامى به منظور سرکوب و حفظ سیطره ارتش بر جمعیت شهرى شد. گزارشهاى روزنامههاى اسرائیلى از سرکوب خشونت بار، انتقاد روشنفکران به همراه ممانعت سربازان از بازگشت و اعتراض علیه وظایف سرکوبگرانه آنها از اقدامات ارتش، سلب مشروعیت مىکرد. اسحاق رابین، وزیر دفاع پیشین اسرائیل، سخنگوى سیاسى این دیدگاه نظامى بود که مدعى شد هیچگونه ابزار نظامى براى مقابله با انتفاضه وجود ندارد و باید به دنبال راه حل سیاسى بود. او همچنین استدلال مىکرد که ممکن است انتفاضه تاثیر مثبتى بر ظهور کادر رهبرى میانهرو در سرزمینهاى اشغالى داشته باشد که در نهایت، دولت اسرائیل بتواند مذاکرات صلح را با آن انجام دهد. در اینجا ما سه عنصر تعیینکننده داریم که در نهایت با یکدیگر موجب ظهور و پایهریزى فرایند دموکراتیک مىشوند: o تعیین حدود قانونى اسرائیل o تمایز میان نهادهاى دولتى یهود و جامعه مدنى عرب ـ یهود o اعتراف ارتش مبنى بر اینکه آنها نیازمند همکارى با رهبران سیاسى مردم فلسطین منظور کنترل اوضاع و نه تنها سرکوب آن اینها همه می تواند راه را برای ادامه مبارزات فلسطینیها هموار سازد. با پذیرش حق اولیه آنها برای اعتراض فلسطینیها، میان بدنه اسرائیل امیدها را برای کاهش تناقضات بالا می برد. ولی حوادث اخیر در غزه عکس این استدلال را ثابت کرد. و نشان داد راه برای استحقاق حق فقط مذاکره نیست. سمیه مروتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]