تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همه خوبى‏ها با عقل شناخته مى‏شوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817254898




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پروژه ناكام زمين سوخته و قتل عام خانه به خانه حماس


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: پروژه ناكام زمين سوخته و قتل عام خانه به خانه حماس


سراج اهداف رژيم صهيونيستي از حمله به غزه را تشريح كرد:

دكتر رضا سراج كارشناس مسائل استراتژيك و رئيس سازمان بسيج دانشجويي اهداف رژيم صهيونيستي از حمله به غزه را تشريحكرد.

به گزارش رجانيوز، متن اين سخنراني كه به نكات ناگفته اي در اين زمينه اختصاص دارد، در ادامه آمده است:

بررسي تحولات منظقه اي و جهاني و در رأس آنها مسئله تجاوز رژيم صهيونيسيتي به غزه يكي از مهمترين مسائلي است كه مورد توجه جامعه جهاني به ويژه جامعه اسلامي قرار گرفته است. در بحث حمله به غزه، چند مسئله بسيار مهم وجود دارد. اول؛ بازشناسي سناريوي اسرائيلي، امريكايي، اروپايي و عربي حمله به غزه و دوم بررسي روند جنگ و در نهايت تحليل وضعيت آينده.

در رابطه با مسئله اول، با يك انطباق اهداف در حمله به غزه مواجهيم. اهداف اين كشورها با يكديگر تلاقي پيدا كرد و در نتيجه سناريوي حمله به غزه طراحي شد. به صورت مشخص و معين، سناريوي حمله به غزه از يك سال پيش و به صورت خيلي جدي تر از 6 ماه پيش، يعني روزي كه آتش بس ميان حماس و اسرائيل به اجرا درآمد، طراحي شد.

اسرائيلي ها به صورت صريح و شفاف هدف گذاري هايشان را بيان نكردند اما در قالب مواضعي كه مسئولين اين رژيم جعلي در مصاحبه ها و گفته هاي خود بيان مي كردند، مي شد فهميد اهداف اين رژيم جعلي به 2 دسته تقسيم مي شود. يك سري اهداف آشكار و يك سري اهداف پنهان.

در مورد اهداف آشكار، اولين هدف، بازيابي اقتدار ارتش رژيم صهيونيستي بود. اسرائيل يك كشور ارتش محور است. اين ارتش كه طي 60 سال گذشته همواره سعي كرده است، با اعمال راهبرد وحشت و مرتكب شدن جنايات فجيع اين اقتدار را به منطقه ديكته كند، شكست در جنگ 33 روزه، موجب از بين رفتن اقتدارش شد. تبعات از بين رفتن اين اقتدار، متوجه ساخت سياسي و اجتماعي اين رژيم جعلي شد، بنابراين اولين هدف گذاري در جنگ غزه، بازيابي اقتدار اسرائيل بود.

هدف دوم در جنگ غزه، ايجاد امنيت رواني در سرزمين هاي اشغالي بود. صهيونيسم بر انگاره محاصره انديشي و دشمن هراسي شكل گرفته است كه براي رهايي از اين محاصره بايد در سرزمين موعود جمع شوند تا به كشوري امن دست پيدا كنند. اما جنگ 33 روزه امنيت رواني را از يهودي ها گرفت و باعث مهاجرت معكوس، فرار سرمايه و به خطر افتادن ماهيت و موجوديت اين رژيم شد. اتفاقي كه الآن افتاده، اين است كه قيف آتش موشك هاي حزب الله و حماس در حال ملحق شدن به يكديگر است، يعني كل سرزمين هاي اشغالي تحت آتش موشك هاي حزب الله و فلسطين قرار دارد، در نتيجه امنيت رواني به كلي از بين رفته است.

پس از انقلاب اسلامي، توازن در منطقه به هم خورد. انقلاب اسلامي، آرمان فلسطين را از آرمان عربي به آرماني اسلامي تبيين و آن را مسئله اول جهان اسلام كرد. اسرائيلي ها براي اينكه اين توازن را ايجاد كنند، به جنوب لبنان حمله كردند اما در نهايت به ضررشان تمام شد. در جنگ 33 روزه به صورت اساسي اين موازنه از بين رفت، در نتيجه يكي ديگر از اهداف حمله به غزه، ايجاد دوباره اين موازنه بود. در واقع قصد داشتند محور ايران، سوريه، حزب الله و حماس تضعيف شود و محور اسرائيل و كشور هاي عربي شكل بگيرد.

جنگ اسرائيل جنگ محورها است، در جنگ غزه، برنامه اسرائيل اين بود كه با حمله به غزه، ساكت كردن مقاومت اسلامي و حمله نقطه اي به سوريه، حلقه واسط بين ايران و حزب الله را قطع كند؛ سپس با حمله به حزب الله، كاملاً اين موازنه قدرت در منطقه را به نفع رژيم صهيونيستي تغيير دهند. آنگاه با انهدام مقاومت، غزه را به 3 قسمت تقسيم كرده و بر اساس شناسايي هايي كه انجام گرفته بود و با كمك هاي شاخه امنيتي فتح به رهبري محمد دحلان، كوچه به كوچه، اعضاي حماس را تعقيب كرده، خود و خانواده هايشان را قتل عام كنند.

هدف ديگر از اين جنگ، تلافي شكست جنگ 33 روزه و پاك كردن خاطره شكست در ذهن جهانيان بود. رقابت سياسي بين جناح هاي "ليكود"، "كاديما" و "كار" بسيار اساسي است. ليكودي ها بر اين باورند كه در جريان كاديما و كار، يك گفتمان پساصهيونيسم در حال شكل گيري است كه عدول از آرمان هاي صهيونيستي محسوب مي شود. بنابراين، معتقدند بايد در جنگ پيروز شد تا گفتمان پساصهيونيسم در اسرائيل حاكم نشود.

حاكميت محمود عباس و جريان فتح، يك جريان سازشكار در غزه به عنوان اهداف اوليه رژيم صهيونيستي هستند. البته هدف نهايي اسرائيل بسيار فراتر از اين اهداف است. برنامه اسرائيل اين بود كه در غزه آنچنان نسل كشي صورت بگيرد كه ديگر چيزي به نام اراده مقاومت وجود نداشته باشد، با حاكم كردن يأس و نا اميدي، غزه را به مصر واگذار كنند، بخشي از كرانه باختري را به اردن بدهند و با طرح اين موضوع كه اردن سرزميني فلسطيني است، مسئله تشكيل دولت فلسطين را به اردن حواله كنند.

پيام مقام معظم رهبري مي خواهد اين مشاركت در توطئه را برملا كند. بنابراين، دست گذاشتن ايشان روي اين 2 كشور، هشداري به اسرائيل، امريكا، كشورهاي اروپايي، مصر و اردن بود.

از ديگر اهداف نهايي اسرائيل، ساخت خاورميانه جديد با محوريت اسرائيل و يا يك ناتوي خاورميانه اي با مشاركت برخي كشورهاي عربي در مقابل خاورميانه اسلامي با محوريت ايران بود. اما با نگاهي كارشناسانه متوجه مي شويم كه اسرائيلي ها نه به اهداف اوليه خود رسيدند و نه به اهداف نهايي. در نتيجه به كنترل گذرگاه رفح بسنده كرده اند كه به اين هدف نيز نخواهند رسيد.

برآورد امريكا اين بود كه با استقرار در عراق، حوزه حجاز، شام، عراق و ايران كنترل مي شود. اما اين اتفاق نيفتاد، در نتيجه مسئله خاورميانه بزرگ را رها كردند و مسئله خاورميانه جديد را در دستور كار خود قرار دادند. خاورميانه جديد به لحاظ جغرافيايي، خاورميانه قديم و خاورميانه عربي را در بر مي گرفت، در حالي كه خاورميانه بزرگ، جنوب غرب آسيا، آسياي ميانه و شمال آفريقا را هم در بر مي گرفت. در خاورميانه جديد، مسئله تغيير مرزهاي جغرافيايي، جابجا شدن جمعيت ها و ساختارهاي سياسي مطرح بود. در خاورميانه جديد، امريكايي ها برنامه ريزي كرده بودند با اقدام نظامي، ابتدا در غزه فلسطين را توسط اسرائيلي ها سركوب كنند، در پاييز 2006 به لبنان حمله كنند و بعد با زهر چشم گرفتن از سوريه او را تسليم كنند، در عراق كودتا صورت گيرد و در مرحله بعدي ايران قرار داشت. از دل اين برنامه 3 ساله، خاورميانه جديد متولد مي شد.

در خاورميانه جديد، لبنان با بخشي از سوريه، ادغام مي شد، يك لبنان فينيقيه اي، با تركيب جمعيت سني غالب بر شيعه شكل مي گرفت، مسئله فلسطين و تشكيل دولت فلسطيني منتفي مي شد، در كرانه باختري، بخشي به نام فلسطين نامگذاري و دولت فلسطيني تشكيل مي شد و قسمت مياني عراق هم به اردن واگذار مي شد.

عربستان، استان هاي شرقي خود را كه نفت خيز بودند، به جنوب عراق واگذار مي كرد. عربستان شيعي سكولار شكل مي گرفت و در مقابل، قطر و بخش هايي از امارات را در اختيار مي گرفت. مصر هم نوار غزه را تصاحب مي كرد. همچنين كردستان ايران، تركيه، سوريه و عراق هم يك كشور مي شدند وخوزستان به عربستان شيعي پيوند مي خورد.

امريكايي ها مي خواستند يك جا مسئله انرژي را حل كنند، كل انرژي را در يك كشور به عنوان عربستان شيعي جمع كنند تا براي هميشه انرژي را تصاحب نمايند. اين طرح را با فاز نظامي شروع كردند اما حزب الله شكست جانانه اي را به اسرائيل تحميل كرد. با آن شكست، فاز نظامي خاورميانه جديد عملاً شكست خورد، بنابراين، وارد فاز امنيتي شدند. در فاز امنيتي، 95 ميليون يورو روي شاخه امنيتي فتح سرمايه گذاري كردند، محمد دحلان نيروهايي استخدام كرد و در اردن و مصر آموزش داد. قرار بود اين نيروهاي آموزش ديده، كودتايي امنيتي در غزه انجام دهند اما حماس، اين كودتاي امنيتي را قبل از وقوع خنثي كرد.

فاز دوم اين كودتاي امنيتي قرار بود در لبنان انجام شود، امريكايي ها مي خواستند طرح ترور سيدحسن نصر الله عملياتي شود، مداخله چند مليتي در لبنان صورت گيرد و حزب الله كاملاً خلع سلاح گردد. اما نصر الله با تيزهوشي اين كودتا را نيز با شكست مواجه كرد.

با شكست فاز امنيتي، فاز سياسي خاورميانه جديد شكل گرفت، فاز سياسي خاورميانه جديد از آناپوليست يا نشست پاييزي آغاز شد. مسئله امريكا اين بود كه ابتدا روابط اسرائيل را با كشورهاي عربي عادي سازي كند، اسرائيل به رسميت شناخته شود و بعد با انهدام مقاومت، مسئله تشكيل دولت فلسطيني به محاق برده شود و در منطقه، ناتوي خاورميانه اي با محوريت اسرائيل شكل بگيرد.

امريكا و اسرائيل، اروپا و كشورهاي عربي را هم با جنگ رواني در پازل خودشان قرار دادند، با استفاده از تاكتيك جنگ رواني به نام ايران هراسي و با بيان اينكه ايران تا يك سال آينده به سلاح اتمي دست پيدا خواهد كرد، اروپا و كشورهاي عربي را نيز با خود همراه كردند. در نتيجه بندر بن سلطان رئيس شوراي امنيت ملي عربستان، نشستي محرمانه در تل آويو برگزار مي كند و آنجا موافقت خود را با حمله به غزه چند ماه قبل از جنگ اعلام مي كند. بعد نشستي در امريكا برگزار مي شود و با نومحافظه كاران ملاقات كرده و موافقت خود را با ديگر اعلام مي دارد. پس از عربستان، مصري ها، بعد اماراتي ها و در نهايت اردني ها موافقت خود را با حمله اعلام مي كنند.

روزانه غزه براي معيشت خود به 700 كاميون مواد غذايي نياز دارد، الآن 6 ماه است كه غزه محاصره است. چه بلايي بر سر اين مردم دارد، مي آيد؟ ما با سانسور خبري خيلي از مسائل را نمي دانيم، خيلي از اتفاقات بر ما پوشيده است. پس از آتش بس و بعد از اينكه مسئله عادي شد، تازه واقعيت هاي غزه بروز پيدا مي كند.

نيمه دوم بازي با آمدن اوباما شروع مي شود. بنا بود بازي اين چنين در نيمه دوم شكل بگيرد. ايران برگ هاي برنده اش در منطقه سوزانده مي شد، در اثر پروژه ايران هراسي، اروپايي ها هم كه پاي اجماع امريكايي ها آمده بودند، يك اجماع و يك مهار منطقه اي و بين المللي عليه ايران شكل مي گرفت، ايران تحت فشار گذاشته مي شد. ارديبهشت داغ را براي ما پيش بيني كرده بودند تا يك فشار همه جانبه اقتصادي، سياسي و نظامي به ما وارد شود و در داخل هم شاه سلطان حسين ها عمليات تخريبي سياسي خود را به ويژه در دانشگاه ها شروع كرده بودند. انتهاي قصه اين بود كه با فشار بيروني و داخلي، يك جابجايي در قدرت در خرداد سال آينده شكل بگيرد.

ما اينجا 2 نتيجه مي توانيم بگيريم. نتيجه اول اينكه تا همين جاي كار، حماس و مقاومت اسلامي فلسطين برنده واقعي اين جنگ است. از روي هدف گذاري ها ما مي توانيم اين را تشخيص دهيم. ترديدي وجود ندارد كه مقاومت اسلامي پيروز شده است. نتيجه گيري دوم هوشمندي، درايت، تدبير و هنر ابرمرد كشورمان، رهبر عزيز و بزرگوارمان است. با يك پيام، 3 تهديد را تبديل به 3 فرصت استراتژيك كردند. اين هنر، فقط از مردان الهي ساخته است ولاغير. يكي از اين برادرهايي كه لبنان رفته بودند، در مراجعت، جمله اي از سيدحسن نصر الله نقل مي كرد كه خيلي براي ما جالب و در عين حال تكان دهنده بود. فرمودند شما نمي فهميد مقام معظم رهبري كيست ولي ما مي فهميم. كسي كه مي آيد با يك پيام، 3 تهديد استراتژيك را تبديل به 3 فرصت استراتژيك مي كند، كل سناريوي امريكايي، اسرائيلي، عربي و اروپايي را به هم مي ريزد، به طوري كه الآن درمانده اند. در اين قصه، خود امريكايي ها اعلام كرده اند ما در قمار جنگ غزه، مصر، اردن و عربستان را باختيم.

اين يك فرصت سازي براي جهان اسلام بود. تهديدي كه مي خواستند عملياتي كنند، براي ما تبديل به فرصت شد و در داخل هم انسجام شكل گرفت. آن جريان شاه سلطان حسين هاي تخريب گر به محاق رفتند و الآن بايد بدهي خود را به مردم بدهند كه در قصه غزه كجا بودند؟ بعدها بايد اين بدهي را پرداخت كنند. اينهايي كه در جلسات محفلي و داخلي خود مي گويند خدا كند حماس پيروز نشود، اگر پيروز شود، وضع خراب مي شود، اينها بدهكاريشان باقي بماند.

اما 2 موضوع ديگر مي ماند كه يكي تحليل اين روند است و ديگري اينكه آيا بيني و بين الله ما با همه ظرفيتمان به اين پيام تاريخي لبيك گفتيم؟ آيا ما دچار قصور و كوتاهي نشديم؟ آيا ما دچار جفا در حق رهبر عظيم الشأنمان نشديم؟ پيام مقام معظم رهبري 3 عرصه جهاد را در بر مي گيرد. در جهاد دفاعي، دستمان بسته بود اما آمادگي آن را كه مي توانستيم، اعلام كنيم. در جهاد سياسي هم ما بايد اعتراض خود را به عنوان ام القراي جهان اسلام به كل دنيا نشان مي داديم. دستورالعملي كه رژيم صهيونستي به سفارتخانه هايش داده، در آنجا اعلام كرده عمليات نظامي ادامه پيدا مي كند تا مادامي كه فشار دولت ها، رسانه ها و افكار عمومي به يك نقطه خيلي مهم و معيني برسد. ما كجاي اين قصه هستيم؟ چرا تركيه از ما بايد جلوتر بزند؟ من نگاه شخصي خودم اين است كه ما بايد جواب بدهيم. بالاخره اينها حقوقي هست كه از ما سؤال مي شود. حق امام هم يكي از حقوقي است كه از امت سؤال مي شود. اين مسئله بماند، جاي باز كردن بيشتر از اين را ندارد و بايد گله كرد. آيا واقعاً حق مقاومت اسلامي و حق اين پيام، فقط يك رنگ مقاومت بود؟ ما بايد همه ظرفيت هايمان را براي عملياتي كردن پيام رهبر عظيم الشأن به منصه ظهور مي رسانديم. البته بحمدالله دولت در عرصه ديپلماسي خيلي فعال وارد شد. نمايندگان رياست محترم جمهور، فعالانه الآن دارند، برخورد مي كنند بالاخره يكي از دستورهاي آتش بس، دستور كار تهران- آنكارا است. اين نشان مي دهد كه ديپلماسي ما ديپلماسي فعالي است اما در ظرفيت ها داخلي، ما خوب عمل نكرديم.

روند طراحي نظامي اسرائيل اينگونه است كه زميني را بمباران و تبديل به زمين سوخته مي كند. زمين سوخته، زميني است كه سلاح، تأسيسات، تجهيزات، استحكامات و اراده مقاومت در آن نباشد. با يك هفته، ده روز، يك ماه بمباران، زميني را به زمين سوخته تبديل مي كند. در جنگ 33 روزه، حزب الله زمين را خالي كرد و آنها هرچه بمباران كردند، چون مقاومت زير زمين بود، چيزي نسوخت. اما مشكل مردم غزه اينجاست كه يك و نيم ميليون جمعيت در 360 كيلومتر مربع حضور دارند. مقاومت هيچ آسيبي نديده، مقاومت زير زمين است. بمب هاي 250 كيلويي هم كه مي ريزند، مقاومت آسيبي نمي بيند. ساختمان 10 طبقه مي خوابد اما تونل ها همچنان هست. ولي مردم اين وسط دارند، از بين مي روند. برنامه اين بود كه بعد از اينكه زمين سوخته شد، عمليات زميني انجام دهند. از 3 محور شمال، شرق و غرب، جباليا را بگيرند و در مرحله دوم، از شمال، شرق و غرب غزه را بگيرند و بعد هم خان يونس و رفح را و آن كشت و كشتاري كه عرض كردم، كوچه به كوچه و خانه به خانه مي خواستند، قتل عام كنند، يك بايكوت خبري هم در كريسمس برقرار شده بود. اينها مي خواستند يك نسل كشي عجيب و غريبي راه بياندازند كه اقتدار خودشان و آن برتري وحشت را نشان بدهند كه ديگر كسي حرفي از مقاومت نزند، مقاومت 30 سال به محاق برده بشود.

اما در روز اول عمليات زميني، عمليات شكست خورد، 9 تانك مركاوا، تعدادي اسير و كشته دادند و 2 هليكوپتر هم افتاد. روز اول، عمليات شكست خورد، بقيه روزها اسرائيلي ها عمليات ايذايي دارند، انجام مي دهند. الآن در جبهه نظامي، هدف گذاري اسرائيل اين است كه نواري از غزه را بگيرد و خود را به رفح برساند -كه نتوانسته است-، بعد مي خواهد شكست نظامي را با پيروزي سياسي عوض بكند. در جبهه نظامي، يقيناً ديگر اسرائيل پيروز نمي شود. شليك موشك ها، وجود و اراده مقاومت همه نشان از پيروزي حماس است. اما مسئله اينجاست كه پيروزي سياسي با جنگ رواني، مي تواند شكست آنها را تا حدودي تحت الشعاع قرار دهد.

براي اينكه اين پيروزي سياسي شكل نگيرد، ما هم در محور ديپلماتيك، هم در محور رسانه اي و هم در محور افكار عمومي بايد فعال باشيم. اينجا ممكن است نتوانيم برد سياسي داشته باشيم اما چون در زمين حريف بازي در حال انجام است، يعني شوراي امنيت، سازمان ملل و رسانه ها مال آنهاست، مساوي سياسي در زمين حريف هم براي حماس پيروزي است.

چگونه اسرائيلي ها پيروزي سياسي را به دست مي آورند؟ آتش بس، استقرار نيروي عربي و چند مليتي در ديوار حائل غزه و سرزمين هاي اشغالي، انسداد گذرگاه ها با استقرار نيروهاي چند مليتي و عربي و مذاكره با طرف فلسطيني محمود عباس. اين براي اسرائيل پيروزي سياسي است. اين پيروزي سياسي با طرح مصر- فرانسه الآن دارد، دنبال مي شود. خانم رايس هم در جلسه شوراي امنيت گفت ما منتظريم، ببينيم طرح مصر چه مي شود؟ تا همين جا هم در محور ديپلماسي و سياسي، حماس برده است. چون اصلاً در اين معادله بنا نبود كه با حماس راجع به اين قطعنامه مصر و فرانسه مذاكره كنند. قرار بود فقط ابومازن در اين معادله شركت داشته باشد اما مصري ها مجبور شدند حماس را بخواهند، بگويند شما چه مي گوييد و خواسته اتان چيست تا ما در قطعنامه قرار دهيم.

از اين طرف، پيروزي سياسي حماس چگونه شكل مي گيرد؟ از آتش بس، عقب نشيني اسرائيل از سرزمين هاي اشغالي ديوار حائل غزه، بازگشايي معابر و بعد هم هدف مذاكره آتش بس نيز حماس باشد. اين 4 هدف را ديپلماسي ما در قالب طرح تهران- آنكارا به عنوان يك دستور با اسرائيل دارد، پيش مي برد. يك محور شوراي عالي امنيت ملي است، يك محور آقاي لاريجاني است اما اصل قصه را وزارت امور خارجه توسط آقاي احمدي نژاد دارد، مديريت مي كند و اين بسيج را با فرستادن نمايندگان ويژه در كل دنيا شكل مي دهند. در محور ديپلماسي خوب داريم، جلو مي رويم و براي يك پيروزي يا مساوي سياسي كه خود يك پيروزي است، تلاش مي كنيم. اما براي اينكه اين اتفاق بيفتد، الآن فشار افكار عمومي، فشار رسانه اي، فشار ديپلماتيك و فشار نخبگان خيلي تعيين كننده است. ما در حوزه جنگ سياسي احساس مي كنيم خلأ داريم، در تركيه، 14، 15 شب است كه مردم پاي كار هستند. كشور هاي ديگر مردمشان پاي كار هستند، ما يك مقدار خودمان، خودمان را دچار آسيب كرده ايم. چگونه؟ ما مردم را رسمي كرده ايم يعني فقط شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي اعلام كند. كارهاي خودجوش را تقريباً از بين برده ايم. چرا نبايد كارهاي خودجوش شكل بگيرد؟ چرا همه بايد منتظر شوراي هماهنگي باشند؟ چرا از دانشگاه ها حركتي نمي كنند؟ چرا دانش آموزان و كارگران حركتي نمي كنند؟ مگر اين مسئله، مسئله ما نيست؟ مگر مسئله امنيت ملي ما نيست؟ البته يك بحثي هم وجود دارد كه مسئله تبيين نشده است. يكي از اشكالاتي كه الآن به صداوسيما وجود دارد، در بحث اقناعي است. صداوسيما در اطلاع رساني خوب عمل كرده و خوب موضع را منعكس كرده است اما در بحث تبييني و اقناعي ضعيف عمل كرده ايم. ما نيامديم اهداف اين حمله را براي مردم شفاف كنيم، اگر اين كار را مي كرديم، اين حس بيشتر و زودتر شكل مي گرفت اما در هر صورت، نكته اي كه اينجا وجود دارد، اين است كه پيروزي مسجل شده و اين تلاش هاي رژيم صهيونيستي، تلاش هاي مذبوحانه اي است، براي اينكه در آن قطعنامه سياسي، دست بالا داشته باشند و اسرائيل بتواند اهداف خود را از موضع قدرت در آن قطعنامه وارد كند. حتي حمله به جنوب لبنان هم از اين منظر تحليل مي شود. ارزش كار نظامي ندارد اما در عين حال ما هم بايد بدانيم كه اين سفره اي است. در هدف گذاري هاي اوليه آشكارشان در لابلاي سخنان مسئولينشان اشاره شده كه ما به صورت فهرست وار به اين اهداف مي پردازيم.

نتيجه اي كه مي خواهيم بگيريم، اين است كه تا به امروز، آنچه كه مسلم و يقيني است، اين است كه مقاومت فلسطين به پيروز ي رسيده و ما بايد اين واقعيت را به عنوان يك دستاورد عظيم الهي و معجزه الهي به افكار عمومي دنيا منتقل كنيم.

نظرات كاربران:
 دوشنبه 30 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن