واضح آرشیو وب فارسی:مهر: تاثير زيست شناسي بر آگاهي انسان مدرن انسان تحت سيطره قوانين طبيعت
شهرام اسلامي
سال 2009 سال «چارلز داروين» است. 200 سال از تولد و 150 سال از انتشار كتاب دوران ساز «اصل انواع» وي مي گذرد. با اين وجود هنوز از «داروين» به عنوان بانفوذترين زيست شناس جهان ياد مي شود. نظريه تكامل وي انقلابي در زيست شناسي به حساب مي آيد.
اهميت برجسته داروين
«داروين» از نادر دانشمنداني است كه تاثيري اين چنين نيرومند، طولاني و گسترده بر آگاهي انسان مدرن برجاي گذاشته است. نظريه تكامل وي نيز همچون نظرات سياسي پركشش، هميشه حضوري زنده و بحث انگيز در ميان مردم عادي و كارشناسان داشته است. «داروين» از جمله نخستين كساني بود كه در دوران جديد منشاء طبيعي انسان را مطرح ساخت و آينده يي نسبتاً طولاني را براي بشر پيش بيني كرد. داروين رشد و تكامل انسان را همچون كاركردي پيوسته در طول تاريخ مي ديد. برخلاف دانشمندان بزرگي همچون «نيوتن»، «اينشتين» و «هايزنبرگ» سرنوشت نظريات داروين با شكل گيري مكتبي به نام داروينيسم نيز گره خورده است.
داروين و نظريه اجتماعي
گرچه به كار گيري نظرات «داروين» در عرصه اجتماعي پس از مرگ وي رواج يافت، اما اين پرسش همچنان مطرح است كه تا چه اندازه جوامع انساني از قوانين پايه يي زيست شناسي تبعيت مي كنند؟ سهم «داروين» در شكل گيري داروينيسم اجتماعي چگونه قابل تبيين است؟ اهميت تاريخي نظرات «داروين» تقريباً امري آشكار و بلامنازع است. او نخستين كسي است كه نظريه يي فراگير و جهانشمول پيرامون زندگي را مطرح ساخت. نظرات او درباره نيروي خلاق و موثر مرگ منحصر به فرد است. بدون توصيف و توضيحات «داروين» از اهميت نيروي مرگ، تكاملي براي بشر قابل تصور نيست. به اعتقاد «داروين»، هستي انساني براي نخستين بار به گونه يي جامع و مرتبط بر پايه امور طبيعي و مادي بنا نهاده شد.
دستاورد زيست شناختي داروين
بنا به تئوري منشأ و خاستگاه همه موجودات زنده از سرچشمه مشترك و يكساني برمي خيزد. به نظر «داروين»، خلقت در اساس روندي بي برنامه و منطبق بر اصل انتخاب طبيعي موجب شكل گيري موجودات مختلف است. انتخاب طبيعي نيز به نوبه خود متكي بر تصادف و ضرورت است.
انتخاب طبيعي و مشكلات آن
«داروين» با بررسي ، طبقه بندي و مقايسه فسيل ها با انواع موجودات زنده در دوران جديد، به تغييرات روي داده از طريق تكامل پي برد. او روند تكاملي در طبيعت را مشابه تحول حيوانات از طريق پرورش و تغيير گياهان از طريق كشت مي دانست. اين گونه تعينات هدايت شده از طرق پرورش و كشت در واقع تكاملي با شتاب يا تكامل در زماني كوتاه است. همكاران «داروين» در همان زمان مطرح ساختند كه انتخاب از طريق «پرورش و كشت» مصنوعي و انسان خواسته، متفاوت از پديده انتخاب در طبيعت است. در حالي كه در انتخاب مصنوعي، اراده و آگاهي انسان، هدف را تعيين و هدايت مي كند، در انتخاب طبيعي حضور ناظمي آگاه موضوعيت نداشته و هدف مقرري هم وجود ندارد. در انتخاب مصنوعي و هدفمند، در هر نسلي از گياهان و جانوران به طور ميانگين نمونه هايي ناقص و نامناسب از روند توليد مثل كنار گذاشته مي شود و تنها نمونه هاي مثبت امكان بازتوليد مي يابند. اما در طبيعت عكس اين امر اتفاق مي افتد و بيشتر نمونه هاي منفي امكان گسترش مي يابند. به طور نمونه انواع متفاوت حيوانات (گاو، اسب، ماهيان و غيره) و گياهان (گندم، سيب زميني، ذرت و غيره) پرورشي نمي توانستند در روند طبيعي و طبق تكامل زيست شناسي به وجود آيند.
تحليل سرمايه داري مدلي براي نظريه تكامل
در گام ديگر «داروين» از تئوري اقتصاددان برجسته انگليسي در پايان قرن هجدهم يعني «توماس مالتوس» بهره مي گيرد. آميزش انتخاب اصلح با نظريه «مالتوس» يكي از نوآوري هاي ديگر داروين است. به نظر «مالتوس» رشد (رشد هندسي) جمعيت انساني سريع تر از توليد مواد غذايي (افزايش حسابي يا خطي) است. در نهايت زماني مواد خوراكي كافي براي همگان وجود نخواهد نداشت. «مالتوس» نه تنها فاجعه گرسنگي و قحطي را در ابعاد گسترده پيش بيني كرده بود، بلكه عوارض مخرب آن مانند بيماري و جنگ را عنوان كرده بود. بنا به گفته «توماس هابز» فيلسوف ، انسان همچون گرگ در گله يي زندگي مي كند و جنگ هر كس عليه همه به طور مداوم در جريان است. «داروين» تئوري اجتماعي مالتوس مبني بر «تنازع بقا» را به حيطه طبيعت منتقل مي كند. بدين نحو تحليل از سرمايه داري در انگلستان در سده هاي 18 و 19 (سرمايه داري منچستر) به عنوان مدلي براي نظريه تكامل در زيست شناسي به خدمت گرفته مي شود. رقابت و نبرد ميان سرمايه داران، مكانيسم هاي انتخاب بازار و حتي ايجاد محصولات و عرصه هاي جديد در جامعه سرمايه داري به حوزه طبيعت كشانده مي شود. موجودات زنده همچون كالاهاي گوناگون به موضوع نظريه تكامل بدل مي شوند و همچون كنترل كيفيت كالاها در بازار موجودات زنده نيز در رده بندي طبيعي جاي مشخصي مي يابند.
اولويت خصوصيات فطري بر اكتسابي
داروينيسم اجتماعي در دوران مدرن روشي مشابه را برگزيده است. مكتب داروينيسم با استفاده از نظرات علمي «داروين» آن را براي تحليل جامعه به كار مي گيرد و آن را همچون بسط قوانين طبيعي در اجتماع قلمداد مي كند. نبايد فراموش كرد كه نظريه علمي «داروين» به نوبه خود، ايدئولوژي اقتصادي متكي بر سرمايه د اري آغازين را به عنوان مدلي براي روندهاي طبيعي به خدمت گرفته بود. انسان ابزارساز همچون «موجودي هنوز نامتعين» (نيچه) تحت سيطره قوانين طبيعت و نظريه تكامل قرار دارد. هر عمل انساني از ميان سنگ هاي آسياب انتخاب طبيعي گذر مي كند. به نظر «داروين» و به زبان امروزي، تفاوت هاي فرهنگي و تمدني بشر به صورت ژنتيك مشخص شده اند. ژن ها رفتار انسان ها را هدايت مي كنند و برعكس رفتار انسان ها بر ژن ها تاثير مي گذارد. «داروين» در پايان عمر خود مي نويسد؛ «مايلم همانند فرانسيس گالتون (پسرعموي داروين و نظريه پرداز اصلاح نژادي) اين نظر را تاييد كنم كه تربيت و شرايط پيراموني، تنها تاثير اندكي بر ذهن آدمي دارد. بيشتر خصوصيات بشر، فطري (مادرزاد) هستند.»
www.dw-world.de
شنبه 28 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]