واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: در نشست دوم همايش «ايران فرهنگي» مطرح شد: مركز بزرگ آموزش فرهنگ ايراني تشكيل شود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب
نخستين روز همايش «ايران فرهنگي: گذشته، حال و آينده» با انجام سخنرانيهاي ديگري امروز (دوشنبه، 23 ديماه) پي گرفته شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حاكم قاسمي - سخنران نشست دوم اين همايش - دربارهي «تأثير نظام بينالمللي در همگرايي ملتها در ايران فرهنگي» سخن گفت و يادآور شد: حوزهي ايران فرهنگي، حوزهي وسيعي از ايران بزرگ است كه زماني بهعنوان ايران محسوب ميشد. همگرايي بين ملتهاي حوزهي ايران فرهنگي، به شدت تحتتأثير نظام بينالملل قرار داشته است. در دو قرن اخير، نظام بينالملل همچون عامل واگرايي در ايران فرهنگي عمل كرده است. اين عامل ضمن آنكه باعث از بين رفتن همبستگيهاي موجود بين ملتهاي اين حوزه شده، با تشديد تفاوتها و اختلافات، موجب از بين رفتن زمينههاي همگرايي شده است. نظام بينالملل در اوضاع كنوني، همچون مانعي براي پيشرفت روند همگرايي در حوزهي ايران فرهنگي عمل ميكند.
اين استاد دانشگاه سپس با اشاره به نقش نظام بينالملل در ايجاد واگرايي در ايران فرهنگي توضيح داد: در گذشته، پيش از آنكه نظام بينالمللي در تقويت روابط ملتها تأثير داشته باشد، در پي تضعيف آنها بود. در قرن نوزدهم، رقابت سرسخت دولتهاي اروپايي بر سلطه بر كشورهاي ديگر بود. در اين دوره، بريتانيا و روسيه در پي تجزيهي ايران فرهنگي بودند، كه در اين دوره قفقاز و هرات از ايران جدا شدند. انگلستان نيز شبه قاره هند را زير نفوذ خود داشت. در حوزهي ايران فرهنگي، تا اواخر قرن 19، جدايي جغرافيايي بهوجود ميآيد.
او ادامه داد: بعد از پايان جنگ جهاني دوم، نظام بينالمللي، نظام سلطهي قدرت است. در اين دوره، تجزيههاي جغرافيايي متوقف ميشوند؛ اما تلاشهايي براي جدايي ايدئولوژيك در ايران فرهنگي صورت ميگيرد. از سال 1945 تا جنگ سرد، نظامهاي ايدئولوژيك حاكم بر جهان، سعي دارند حوزههاي نفوذ خود را تحت سلطه درآورند كه اتحاد جماهير شوروي و آمريكا در صحنهي بينالمللي حضور دارند. در اين دوره، تلاش بر اين است كه جدايي ساختاري ايجاد شود؛ با اين اعتقاد كه اگر ساختارها متفاوت باشد، اين تفاوت باعث ميشود گرايشها كم شود.
قاسمي تصريح كرد: بعد از فروپاشي نظام دوقطبي، دورهي جديدي در ايران فرهنگي آغاز ميشود كه گرايشهاي تجزيهطلبانه در مناطق آغاز ميشود و در اين حوزه، گرايش به منطقهگرايي افزايش مييابد. بعد از فروپاشي نظام دوقطبي، بحث فرهنگي بسيار اهميت يافت و كشورها با تأكيد بر مشتركات فرهنگي، تلاش كردند همگرايي بيشتري داشته باشند.
طاهره احمديپور نيز در اين همايش دربارهي «مديريت زبان فارسي و فضاي مجازي» عنوان كرد: در چند دههي اخير، به دنبال پديدهي جهاني شدن، تغييرات زيادي در عرصههاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي به وجود آمد كه باعث اين شده است دنيا به سمت اينترنت و بهدنبال آن، زبان انگليسي برود. در دههي 90، بهدليل استفاده از اينترنت، مردم به زبان انگليسي روي آوردند؛ اما هماكنون موجي ديگر در جريان است كه از احساس تعلق به جوامع محلي كه جهاني شدن را به مبارزه ميطلبد، خبر ميدهد.
اين استاد دانشگاه رفسنجان با اشاره به نقش اساسي زبان و لهجه در هويت ملتها يادآور شد: فيشمن - محقق اروپايي - پيشبيني كرده است كه زبان انگليسي، نفوذ خود را تا چندي ديگر از دست خواهد داد و ملتها به زبان بومي خود روي ميآورند.
او همچنين متذكر شد: زماني كه اولويت زباني در جامعهاي مطرح ميشود، بايد براي آن برنامهريزي كرد. در چهار سال گذشته، طبق آمار، زبان 80درصد از كساني كه از اينترنت استفاده ميكردند، در خانه، زبان ديگري است، كه اين نشان از بومي شدن دارد. اينك زبانهاي اقليت از طريق اينترنت دارند زنده ميشوند.
احمديپور با اشاره به زبان فارسي و اينترنت، فضاي ايجادشدهي كنوني را فضاي مناسبي براي گسترش زبان فارسي دانست و گفت: با گسترش وبلاگهاي فارسي، اينك تعداد وبلاگهاي فارسي در رتبهي دهم جهان قرار دارد و از آنجا كه نوشتن خط فارسي در اينترنت سخت بود، سايت گوگل زبان فارسي را هم به ليست خود اضافه كرد، كه اين براي وبلاگنويسان فارسيزبان بسيار خوب بود.
او در ادامه به مشكلات توليد محتواي فارسي در اينترنت اشاره كرد و متذكر شد: سرعت پايين اينترنت، وابستگي به سرويسهاي خارجي و مشكل نوشتن خط فارسي در اينترنت از مشكلاتي است كه ميتوان به آن اشاره كرد.
وي تأكيد كرد: اگر حركت جهاني شدن براي ما ايجاد شده است و مردم براي روي آوردن به آن بيشتر از زبان فارسي استفاده ميكنند، اين موج احتياج به برنامهريزي دارد. آيا فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي در برنامههاي خود براي اينترنت مديريتي اعمال ميكند؟
«جايگاه ايران در سازمان رسانه، فرهنگ و هنر رسمي كشور آذربايجان» نيز موضوع سخنراني مهدي نعلبندي بود.
اين پژوهشگر در سخناني يادآور شد: جمهوري آذربايجان در گذشتهاي نه چندان دور، جزو ايران بوده كه بعد از قراردادهاي گلستان و تركمنچاي، با نامهاي «جمهوري آذربايجان» و «جمهوري سوسياليستي آذربايجان شوروي» شناخته شده است.
او ادامه داد: آذربايجان از نظر غلبهي آماري ساكنان شيعه، دومين كشور جهان پس از ايران است و از اين منظر، عميقترين ارتباط ديني، تاريخي و فرهنگي را بين كشورهاي حوزهي قفقاز با ايران دارد. تداوم اين ارتباطها و تبادل ديدگاهها ضمن تعميق شناخت فرهيختگان هر دو كشور و آگاهي از واقعيتهاي فرهنگي و تاريخي همديگر در برخي مقاطع به انجام دادن كارهاي مشترك منجر شده است.
نعلبندي همچنين با اشاره به موسيقي و ادبيات در آذربايجان متذكر شد: موسيقي در جمهوري آذربايجان رشد چشمگيري داشته است؛ اما بايد توجه داشت ريشههاي موسيقي ما يكي است؛ هرچند ادبيات در آذربايجان وضع بهگونهي ديگري است. به دليل عروض و فاصله گرفتن از قالب غزل و همچنين فاصله گرفتن از معارف عرفاني و قرآني، اشعار آذربايجان فقر مضمون داشته است.
او يادآور شد: سازمان رسانهي جمهوري آذربايجان با تأليف كتاب، بويژه كتابهاي درسي، تاريخ نظام آموزشي و ساخت فيلم و توليد آثار ادبي، ايران فارسيزبان را ايراني دشمن براي آذربايجان معرفي ميكند كه در طول تاريخ در تباني با روسيه تزاري به تجزيهي آذربايجان اقدام كردند.
سپس روشن رحماني دربارهي «افسانههاي تاجيكان بخارا: روشنگر تاريخ، فرهنگ و زبان فارسي دري» گفت: تا سال 1920، زبان رسمي تاجيكستان، زبان فارسي بود و بعد از آن، زبان تاجيكي را زبان رسمي اعلام كردند و تا 1924، زبان مردم كابل، زبان فارسي بود، كه بعد از آن، زبان دري را رواج دادند. در سه كشور فارسيزبان، گويشهاي مختلفي وجود دارد؛ يكي از وظايفي كه ايران فرهنگي دارد، اين است كه ما بايد آنچه را كه با زبان شفاهي بيان ميشود، جمعآوري و منتشر كنيم. يكي از آن چيزها، ادبيات فولكلور ايران فرهنگي است و يكي از آن مراكز، بخاراست.
پژوهشگر ادبيات عامه تاجيكستان با تآكيد بر اينكه زبان فارسي در مدرسههاي تاجيكستان رايج نيست؛ اما در كوچه و بازار رايج است، متذكر شد: پيرمردان و پيرزنان تاجيك با زبان فارسي ترانه، قصه و افسانه ميگويند. در مقالههايم بارها دربارهي ايران فرهنگي صحبت كردهام و اينكه چطور بايد يك مركز فرهنگي ايراني تأسيس كنيم. بسياري از ملتهاي اطراف ما در قوم ايراني پرورش يافتهاند و ميدانيم زبان و ادبيات و فرهنگ ايراني در بسياري از مراكز علمي، مورد آموزش هستند؛ خوب بود كه با تمام آنها در ارتباط باشيم.
وي در پايان تأكيد كرد: بايد مركز بزرگ فرهنگ ايراني تشكيل شود تا دستبهدست هم به آموزش فرهنگ ايراني بپردازيم.
لعلالدين منگل آخرين سخنران نشست دوم اين همايش هم دربارهي «نقش زبان و ادبيات فارسي در روسيه و جمهوري خودمختار آن» سخن گفت و يادآور شد: زبان وسيلهي ارتباط انساني است. انسان بهوسيلهي زبان، خواستها و انديشههايش را بيان ميكند. هويت فرهنگي ايرانيان زبان فارسي است كه مملو از عشق و دوستي است و موجب وحدت بين اقوام ايراني و مؤمنين ميشود.
استاد دانشگاه روسيه ادامه داد: ايرانيان در مواجهه با ديگران با گشادهرويي برخورد ميكنند كه اين نشانهي فكر روشنبين آنهاست. ادبا اين شاخصه را بدون كموكاستي در ادبيات نثر و شعر فارسي حفظ كردهاند. مردم روسيه نيز از اين امر مستثنا نبودند و در دوران معاصر، زبان فارسي به عنوان زبان عشق و صلح در روسيه نقش ايفا ميكند.
او يادآور شد: تأثير روزافزون زبان فارسي در روسيه، جديد نيست؛ بلكه سابقهاي طولاني دارد. بيشتر تاتارهاي روسيه در قرن 11 باسواد بوده و زبان عربي و فارسي را ميدانستند و آثار برجستهي ادبيات فارسي مانند «بوستان» سعدي، «مثنوي معنوي» مولوي و «ديوان حافظ» بخش آموزش مدارس روسيه را تشكيل ميداد.
منگل ادامه داد: زبان فارسي گنجور فرهنگ ايران در جهان اسلام است و طي 1200 سال، نه تنها از سرچشمههاي زلال حكمت و ذوق حوزههاي متعدد ادبي و علمي كشور باستاني ايران؛ بلكه فزون بر آن از منابع دانش و ادب بلاد ديگر اسلامي و مراكز تمدن همجوار چون بخارا و سمرقند، قاهره، دمشق، بغداد، بلاد آسياي صغير، افغانستان و بلاد هند مايه گرفته و دوام و پرورش يافته است.
انتهاي پيام
سه شنبه 24 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]