تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816908151




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پايه‌گذاران تمدن جديد (16)اخلاق باور نزد دكارت


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: پايه‌گذاران تمدن جديد (16)اخلاق باور نزد دكارت
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: مشهور است كه دكارت شناخت را برحسب شك تعريف مي‌كند. دكارت به‌هنگام متمايزكردن شناخت دقيق از درجات پايينتر باور مي‌نويسد: من اين دو را به اين صورت تفكيك مي‌كنم: باور هنگامي وجود دارد كه دليلي براي به ترديد افكندن ما وجود داشته باشد. اما، شناخت باوري است كه بر دلايلي آنچنان استوار مبتني است كه هيچ دليل استوارتري براي متزلزل كردن آن وجود ندارد.

دكارت، درجايي‌ديگر، در پاسخ به اين ايراد كه آيا او در بنانهادن چنين شناختي كامياب مي‌شود يا خير مي‌نويسد: اما از آن‌جا كه مي‌بينم شما همچنان در شك‌هايي كه من در تأمل نخست مطرح‌ كرده‌ام و فكر مي‌كردم كه در تأملات بعدي آن‌ها را به دقت زدوده‌ام، به شدت سردرگم مانده‌ايد، اينك بايد بار ديگر بنياني را شرح دهم كه به نظر من همه يقين انسان را مي‌توان بر آن استوار كرد.

نخست، به مجرد آن كه فكر مي‌كنيم چيزي را به‌درستي درك كرده‌ايم، خودبه‌خود متقاعد مي‌شويم كه اين ادراك صادق است. حال اگر اين باور آنچنان مستحكم باشد كه آوردن دليلي براي ترديدافكندن در آنچه ما را متقاعد كرده است ناممكن باشد، درآن‌صورت ديگر پرسشي براي ط‌رح‌كردن باقي نمي‌ماند: ما هر آنچه به‌طور‌معقول بتوانيم بخواهيم دراختيار داريم. ... چراكه فرضي كه در اين‌جا مطرح مي‌كنيم در اقناع‌كنندگي آنچنان مستحكم است كه از بين بردن آن كاملا ناممكن است؛ و آشكار است كه چنين باوري با كاملترين يقين يكسان است.

اين قطعات (و قطعات ديگر) روشن مي‌كنند كه دكارت شك را متضاد يقين مي‌داند. هرچه يقين افزايش يابد، شك كاهش مي‌يابد و برعكس: هرچه شك افزايش يابد، يقين كاهش مي‌يابد. اين شرط كه شناخت بايد بر يقين كامل يا تمام استوار باشد، فقدان كامل شك را الزامي مي‌سازد- نوعي ترديدناپذيري يا ناتواني در سست‌كردن باور فرد. تأكيد روشمند دكارت بر شك، به‌جاي يقين، نشانگر نوآوري‌اي معرفت‌شناختي است. درادامه، اين به‌اصطلاح "روش شك" را شرح خواهيم داد.

يقين/ترديدناپذيري مورد علاقه‌ دكارت خصلتي روان‌شناختي دارد، هرچند كه صرفا روان‌شناختي نيست- صرفا احساسي تبيين‌ناپذير نيست. اين حالت خصلت معرفتي مشخصي دارد كه متضمن نوعي بصيرت عقلاني است. لحظه‌هاي يقين چنان است كه گويي "نوري شديد در خرد"، ادراك را هدايت مي‌كند (تأمل چهارم). اين روشنگري عقلاني مرا توانمند مي‌سازد تا "با چشم ذهنم به‌طوركامل و آشكار درك كنم". احساسات من درباره يقين مستحكم هستند- درواقع، در انكار گزاره‌اي كه مرا متقاعد كرده است "تناقضي آشكار مي‌يابم" (تأمل سوم).

آيا روايت دكارت را بايد برداشتي از تحليلي مبتني بر باور صادق موجه از شناخت دانست كه نسب آن به افلاطون مي‌رسد؟ نقل‌قول‌هاي پيشين از جمله روشن‌ترين اظهارات دكارت درباره شناختي است كه او در پي آن بوده است. با وجود اين، آنان درباره ميزان پيوستگي روايت او با ساير تحليل‌هاي مربوط به شناخت پرسش‌هايي را پيش مي‌كشند. در بادي امر، توصيف‌هاي او متضمن تحليلي مبتني بر باور موجه از شناخت است- يا به بياني نزديك‌تر به بيان خود او (و در آن‌جا كه توجيه برحسب تزلزل‌ناپذيري تفسير مي‌شود)، تحليلي مبتني بر باور تزلزل‌ناپذير. در مقابل [شرط] يقيني بودن تزلزل‌ناپذير، هيچ شرط مشخص‌شده‌اي براي صدق باور شناساي بالقوه وجود ندارد. بنابراين آيا صدق از جمله شرايط شناخت دقيق از نوع دكارتي نيست؟

بسياري از چنين اظهارنظري امتناع مي‌ورزند. زيرا دكارت در متون متعدد درباره صدق مي‌نويسد و حتي "براي اثبات صدق، قاعده‌اي" مشخص مي‌كند (تأمل پنجم). بنابراين ممكن است آشكار به نظر رسد كه، درهرحال، دكارت شناخت را صدق درحال‌پيشرفت مي‌داند. بدون انكار اين برداشت، بياييد نقش مخالف‌خوان را بازي كنيم. باور به اين‌ كه ما در حال دنبال‌كردن حقيقت هستيم و حتي در اثبات حقيقت كامياب مي‌شويم، و در همان حال شرايط كاميابي را به‌طوركامل برحسب يقين تفسيركردن، باوري ناسازگار نيست؛ به عبارت ديگر، اعتقاد به اين كه اثبات يك گزاره دقيقا همان درك يقيني آن است، اعتقادي ناسازگار نيست.

بار ديگر به خاطر آورديد كه دكارت درباره يقين كاملي كه در پي آن است، مي‌گويد كه اين يقين "هرچه را كه بتوانيم به‌طورمعقول بخواهيم" فراهم مي‌آورد؛ او مي‌افزايد (در همان قطعه): اين‌‌كه ممكن است فردي دريابد كه ادراكي كه ما صدق آن را با استواري بسيار پذيرفته‌ايم، براي خداوند يا فرشته‌اي ممكن است نادرست به نظر رسد، به‌طوري‌كه، به بيان قاطع، نادرست باشد، به ما مربوط است؟ چرا اين "كذب مطلق" ادعاشده بايد ما را بيازارد، زيرا ما نه به آن باور داريم و نه حتي ذره‌اي به ذهن ما خطور كرده است.

براساس يكي از خوانش‌هاي اين اظهارنظر، دكارت آشكارا از نتايج شناختي كه به‌طوركامل برحسب باور تزلزل‌ناپذير تعريف شده باشد، استقبال مي‌كند: او تصديق مي‌كند كه دست‌يابي به نوعي از شناخت كه او درپي آن است با در اشتباه بودن- "به بيان قاطع"- سازگار است. اگر اين خوانش درست باشد، نتيجه جالب آن است كه هدف نهايي دكارت صدق مطلق نيست بلكه يقين مطلق است. البته، نبايد فراموش كرد كه (براساس اين خوانش) اين اظهارنظرهاي مشابه متضمن آنند كه دست‌يابي به اين يقين كامل مستلزم آن است كه، به بيان قاطع، به‌طورتزلزل‌ناپذيري متقاعد شويم كه اشتباه نمي‌كنيم.

براساس خوانشي كاملا متفاوت از اين قطعه، دكارت اين مسئله را روشن مي‌كند كه تحليل شناخت درباره صدق مطلق بي‌طرف است نه درباره صدق: مقصود او آن است كه صدق به مثابه انسجام از لوازم شرط صدق شناخت است. اين مسائل، در ادبيات اين حوزه، هنوز از تفسيري نهايي كه مورد قبول همگان باشد برخوردار نيست. آنچه روشن است، اين است كه آن نوع شناخت كه دكارت در پي آن است، دست‌كم، مستلزم باور يقيني ترديدناپذير است.

يكي از راه‌هاي تقسيم‌بندي نظريه‌‌هاي توجيه، تقسيم‌بندي آن‌ها براساس تمايز درونگرايي-برونگرايي است. به بياني بسيار مختصر: نظريه‌ توجيه درونگرا است هرگاه مستلزم آن باشد كه آگاهي هشيار فردشناسا به عوامل توجيه‌گر دسترسي داشته باشد؛ برونگرا است هرگاه چنين الزامي به همراه نداشته باشد.

درونگرايي دكارتي مستلزم آن است كه تمامي عوامل توجيه‌كننده به شكل ايده درآيند. چراكه او معتقد است كه ايده‌ها،‌به بيان دقيق، تنها اعيان ادراك يا آگاهي هوشيار هستند. شك‌هاي روشمند دكارت، مستقل از چنين نظريه‌اي درباره ايده‌ها، ضمانت فرضي با استحكام مشابه را برعهده مي‌گيرند: تقريبا در سراسر تأملات، تأمل‌گر-سخنگوي او- كه از اين پس با نام "تأمل‌گر" از او ياد مي‌‌كنيم- اين فرض را مي‌پذيرد كه همه‌ انديشه‌هايش در رويا اتفاق مي‌افتد. اين فرض در حكم آن است كه بخواهيم توجيه به شكل ايده طرح شود.

يكي از نتايج مهم اين برداشت آن است كه پرسش فلسفي دقيق بايد از طريق استراتژي درون- به- بيرون به‌پيش‌رود- استراتژي‌اي كه دكارت با هوشياري آن را دنبال مي‌كند و در مقام نماد معرفت‌شناسي‌هاي آغازين دوران مدرن ادامه مي‌يابد. پرسش فلسفي، اگر به خوبي درك‌ شود، پژوهشي است درباره ايده‌ها. استراتژي روشمند تأملات براي وادار كردن خواننده به برگزيدن اين شيوه پرسش طراحي شده است.
 دوشنبه 23 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن