واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: رمز تازگى نهضت كربلا
موضوع سخن مباني قرآني نهضت حسيني (ع) بود؛ اين موضوع در دو جلسه گذشته توضيح داده شد كه مقصود اين نيست كه كار حسين بن علي (ع) را با دليل قرآني استدلال كنيم، زيرا انسان كامل معصوم، همسطح قرآن كريم است. هر چه در قرآن است حجت خداست و هر چه انسان كامل معصوم مثل پيامبر أعظم و ائمه (عليهم السّلام) انجام داده اند، حجت خداست.
و اگر در دين به ما دستور داده اند كه روايات را بر قرآن كريم عرضه كنيد و با ميزان قرآن بسنجيد، نه براي آن است كه حرف امام به وسيله قرآن حجت بشود! بلكه براي آن است كه روشن بشود آيا اين گفته امام و كار امام و امضاي امام هست يا نه؛ ولي اگر بدانيم كه اين سخن، كلام امام است و براي حكم واقعي بيان شده، نيازي به عرضه بر قرآن كريم نيست.
لكن چون حديث ثقلين هماهنگي قرآن و عترت را به ما آموخت و معناي اين حديث نوراني نّي تار أ ف يكم الثقلين (1) اين است كه اين دو هماهنگند، هر چه اينها انجام مي دهند در قرآن كريم هست، و هر چه قرآن كريم مي گويد، اينها انجام مي دهند؛ اين موضوع براي تبيين هماهنگي قرآن و عترت طرح شده است.
و بيان شد كه در جاهليّت، مردم هم مشكل جهل علمي داشتند، هم گرفتار جهالت عملي بودند. يعني هم از نظر فرهنگ فكري، محروم بودند، هم از نظر فضائل خلقي. هم سواد در جاهليّت كم بود، و هم اخلاق مفقود بود. اسلام آمد، اينها را زنده و بيدار كرد و درمان كرد و متحرك شان ساخت، راهي شان كرد و به هدف رساند.
اينها مردگان فكري بودند، به وسيله قرآن زنده شدند؛ خوابيده هاي فرهنگي بودند، به وسيله قرآن بيدار شدند؛ بيماران علمي بودند، به وسيله قرآن شفا يافتند؛ ايستا و ساكن و بي حركت بودند، به وسيله قرآن پويا شدند و طولي نكشيد كه حجاز زنده شد؛ دو همسايه قوي و قدر حجاز، يكي در شرق حجاز به نام امپراطوري ايران، آن هم مسلمان شد؛ يكي هم در غرب حجاز به نام امپراطوري روم، آن هم مسلمان شد. طولي نكشيد كه خاور ميانه، هم زنده شد، هم بيدار و هم سالم و هم پويا؛ اين كار رسول اكرم (ص) بود.
ظهور جاهليّت نو پس از رحلت نبي اكرم (ص)
با رحلت آن حضرت، دوباره همان جاهليّت به رنگ ديگر برگشت. جاهليّتي كه پيغمبر با آن مي جنگيد، يك جاهليّت شناخته شده بود. يعني آن طرف مرز، كافرها و مشركان بودند، اين طرف مرز موحدان و مسلمانان. امّا بعد از رحلت رسول اكرم، مزدوران داخلي و دشمنان خارجي چندين نيرنگ باختند. بسياري از مردم مسلمان را دوباره به خواب بردند، بسياري از افراد سالم را بيمار كردند، بسياري از افراد زنده را كشتند.
بدترين كاري كه دشمنان داخل و خارج كردند، اين بود كه اسلام را خواباندند. اسلامي كه عامل بيداري، درمان، پويائي بود؛ اين اسلام را خواباندند، بيمارش كردند، ايستا كردند. چنين اسلامي در دست برخي از خلفاء بود و نمي توانست آن رسالت اصلي خود را ايفا كند.
راز ماندگاري و تازگي معارف نهضت كربلا
اين مطلب را شما در پرانتز عنايت كنيد كه جريان كربلا، جريان روز است؛ مثل جريان قرآن كريم. وقتي از امام صادق (ع) مي پرسند: چرا قرآن كهنه نمي شود ؟ ما هر چه اين كتاب را مي خوانيم، براي ما تازگي دارد! اگر دوست ما يك نامه اي را براي ما بنويسد؛ 2 بار يا 3بار كه اين نامه را خوانديم، كهنه مي شود. امّا قرآن را 50 سال، 60 سال مرتب مي خوانيم؛ همواره تازه است. سرّ تازگي مستمر قرآن چيست ؟
فرمود : قرآن مثل شمس و قمر است، يجر ي مجري الشّمس و القمر. مگر كسي 50 سال با شمس و قمر رابطه داشت، او هرگز از آفتاب و ماه خسته مي شود؟ او هرگز مي گويد: الآن 50 سال است كه من آفتاب را مي بينم و از آن خسته ام ؟! اين خستگي ندارد، چون نور بخش است، مطابق با فطرت است، نياز ما را رفع مي كند.
همين كاري كه براي قرآن مطرح است، براي جريان حسين بن علي(ع) هم مطرح است. اين كهنه نمي شود، چون جريان مبارزه با جهل علمي از يك سو، جنگ با جهالت عملي از سوي ديگر؛ نبرد عليه مرگ، خواب، بيماري از سوي ديگر؛ اين حرف روز است، هرگز كهنه نمي شود. جريان حسين بن علي (ع) و احياي عاشورا براي اين است كه جامعه را بيدار كند؛ ببينيم چرا حسين بن علي اينچنين نثار و ايثار كرد، خطر چه بود كه حسين بن علي اينجور به استقبال همه خطرها رفت و كودكش را داد، جانش را داد و اسارت فرزندانش را خريد!
شعار جدائي دين از سياست، توطئه شوم اموي
خطري كه حسين بن علي احساس كرد اين بود كه دشمن نه تنها خود را از صف اسلام جدا كرد، بلكه چندين كار را عليه اسلام و مسلمانها كرد. اوّلاً آمد، اسلام را خواباند. اين دين زنده پويا كه عامل بيداري مردم خاور ميانه بود را خواباند. اگر عامل بيداري بخوابد، آن بيدار كننده نيست! چگونه اسلام را خواباند؟ گفت : دين از سياست جداست. اگر دين را از سياست جدا كردي؛ دين كاري با حكام ندارد، كاري با ظالمان ندارد، كاري با دولتمردان طاغي ياغي ندارد، كاري به راه اندازي نهضت و تظاهرات ندارد؛ اين فقط در مسجدها خلاصه مي شود به صورت نماز و روزه و مانند آن. اين اوّلين خطري بود كه حسين بن علي (ع) احساس كرد كه اينها دارند دين را مي خوابانند. آنكه عامل حركت است وقتي بخوابد، حركت رخت بر مي بندد.
تبليغ تفكر باطل « جبري» ، در مقابل تفكر اصيل « قضا و قدر »
كار ديگري كه امويان كردند، اين بود كه قضا و قدر كه از مطالب عميق كلام اسلامي است، آن را با جبر آلوده كردند. گفتند : انسان در كارها مجبور است؛ يا جبر تاريخ است، يا جبر الهي است، انسان اختياري ندارد! مي دانيد اگر سخن از جبر به ميان بيايد و تفكر جبري در جامعه جا بيفتد، جامعه مي گويد: ما مجبوريم، حكومت مجبور است؛ اين جبر تاريخي است، چيزي از دست ما بر نمي آيد. درباريان معاويه مكتب صد در صد باطل جبر را به جاي قضا و قدر الهي نشاندند.
ذات أقدس له جامعه را برابر با اراده و اختيار آنها اداره مي كند. كج روي، كج آيدت؛ جفّ القلم. اينطور نيست كه انسان مجبور باشد! در انتخاب راه و درك راه آزاد است، در انتخاب همراه و مقصد و مقصود آزاد است. هيچ كسي در هيچ بخشي مجبور نيست؛ قضا و قدر الهي برابر با انتخاب و اختيار و اراده و آزادي مردم سامان پذيرفت. امويان، قضا و قدر را پس زدند و جبر را به جاي قضا و قدر نشاندند. ديني كه با جبر هماهنگ است، دين خوابيده است. ديني كه از سياست جداست، دين خوابيده است. همان كاري كه در جاهليّت مي كردند، كم و بيش همان كار را رنگ دين دادند و در بين مسلمانها منتشر كردند.
¤ادامه اين بحث را روز سه شنبه در صفحه معارف مطالعه كنيد.
سخنراني آيت الله جوادي آملي (مدظلّه العالي) آمل؛
سوم بهمن 1385
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) وسائل الشيعه . 27 . 34
¤ خوان حكمت روزهاي دوشنبه و پنجشنبه منتشر مي شود.
يکشنبه 22 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]