واضح آرشیو وب فارسی:قدس: سازمان بايد خودش را مجازات كند!؛ ما قرباني «اتفاق سالاري» هستيم
* رسول بهروش
1) هر چقدر خروج داريوش مصطفوي از پرسپوليس پيش بيني پذير مي نمود، ورود مدير پا به سن گذاشته و امتحان پس داده اي مثل حاج عباس انصاري فرد غير منتظره بود. «اتفاق» حضور حاج عباس نيز مثل «اتفاقهايي همچون حذف كاشاني و فتح ا... زاده و البته دكتر قريب، بخشي از موج حوادثي است كه پرسپوليس و استقلال و در سيمايي كلي تر، فوتبال ايران بر روي آن نفس مي كشد.
2) مديران فوتبال ايران بيش از آنچه توليد كننده حادثه ها باشند، مجبورند حوادث رخ داده را اداره كنند. به تعبيري روشن تر، مدير در فوتبال ايران لوازم كافي براي جريان سازي را در اختيار ندارد. او اگر بخواهد مثل همين عباس انصاري فرد در اوايل دهه هشتاد، درآمدزايي كند، ناچار است زيربار آوار بدهي و نيز فقدان پيش پا افتاده ترين اصول اقتصادي كمر تا كند، اگر بخواهد دست به خانه تكاني و در افتادن با مظاهر سنت بزند، نظير اكبر غمخوار كه در اعتراضهاي هواداران پروين گم شد، نابود مي شود، اگر هم بخواهد تا آخرين لحظه ها با همه نوسانهاي تيم بسازد و مجموعه را به سر منزل مقصود برساند، وادار خواهد شد به دلايل واهي مثل حاج حبيب و حاجي فتح ا... زاده سمتش را ترك كند!
3) مديري كه نمي تواند، اجازه ندارد و يا فرصت نمي كند دست به جريان سازي بزند، تنها وظيفه اش اداره اتفاقهاي رخ داده خواهد بود. او روي موج رويدادها مي نشيند و تنها مي تواند چشم به آينده بدوزد. در ماجراي جايگزيني انصاري فرد با مصطفوي نيز چيزي بيرون از قاعده رخ نداد. داريوش خان قرباني روابطي شد كه او را همين چند ماه پيش به ساختمان مديريت پرسپوليس رسانده بود.
اينجا، اين حادثه است كه حكم مي راند و در فوتبال دولتي ايران، هر آيينه بايد منتظر حادثه تازه تري بود.
4) ترديدي وجود ندارد كه اين شعارهاي فراخواندن متوليان ورزش به ثبات و پايداري تا ابد و مادام كه اصلاحي جدي در ساختار آن شكل نگيرد، راه به جايي نخواهد برد. در حال حاضر زمام كار فوتبال در اختيار دولتمردان است و سليقه ها و عقيده هاي متفاوت آنها، باز تابهاي مختلفي را خواهد داشت. با اين حال گاهي در ميان همين دولتمردان نيز اقدامهاي ضد و نقيضي صورت مي گيرد كه جداً جاي تعجب دارد.
5) در طول اين چند ماه، سازمان تربيت بدني به اندازه اي در قبال فوتبال، پارادوكسيكال عمل كرده كه آدمي گمان مي كند در اين برهه 10 رئيس متفاوت بر مسند رياست اين سازمان نشسته اند! آنجا كه سازمان ورزش دستور داد همه تيم ها از هزينه هاي جاري خود بكاهند، خودش دست به قانون شكني زده و سر كيسه را براي قرمز و آبي شل كرد و آنجا كه امر كرد همه پرسپوليسي ها مجبور به سازش با پيرواني هستند، خودش استنكاف كرد و به دست مديرانش باب مذاكره را با لوكابوناچيچ باز كرد.
شايد وقتي سازمان تهديد مي كرد كه هر كس در كار پيرواني كارشكني كند مجازات خواهد شد، نمي توانست حدس بزند كه روزي بايد خودش را مجازات كند!
6) اتفاقها همچنان از راه مي رسند و با خودشان عده اي را مي آورند و عده اي را مي برند. مادام كه فوتبال ايران درگير «اتفاق سالاري» باشد، هر موفقيتي «اتفاقي» قلمداد شده و هر شكستي نيز «حادثه اي» خواهد بود كه قابل كالبد شكافي و بهره گيري از آن براي آينده نيست. ما همچنان در حال درجازدن هستيم، بدون اينكه بدانيم اين ناكامي ها و پسرفتها ريشه در ساختار متزلزل و غلط فوتبال ما دارد. پايان اين آمد و شدها چه خواهد بود؟!
يکشنبه 22 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]