واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: آمائوري از انتخاب سخت و مهم زندگي اش مي گويد ؛ شايد نه برزيل نه ايتاليا!
------------
آمائوري مهاجم برزيلي الاصل يوونتوس كه به زودي قادر است با دراختيار داشتن پاسپورت ايتاليايي اش در تيم ملي لاجوردي پوشان هم حضور پيدا كند، اين روزها سخت ترين و مهمترين انتخاب زندگي را پيش رو دارد.
آمائوري با اينكه چندين بار پيشنهادهاي غيرمستقيم مارچلو ليپي را هم براي پوشيدن پيراهن آتزوري دريافت كرده، هيچ گاه از سوي دونگا به تيم ملي كشورش دعوت نشده و براي همين احتمال اينكه او درنهايت تيم ملي ايتاليا را براي بازي كردن انتخاب كند، بسيار زياد به نظر مي رسد.
با اين وجود، هنوز معلوم نيست انتخاب نهايي و قطعي مهاجم اول بينكونري در اين رابطه كدام خواهد بود و به همين منظور روزنامه رپوبليكا ايتاليا گفتگوي زير را با او انجام داده است.
* نمي خواهي تصميم بگيري براي ايتاليا بازي مي كني يا برزيل؟
** اتفاقاً مي خواهم همه شك و شبهات در اين رابطه را برطرف كنم براي اينكه افرادي در اين رابطه حرف زده اند كه اصلاً خودشان هم نمي دانند چه مي گويند. اين موضوع مرا ناراحت مي كند. به نظر مي رسد كه من مي خواهم خودم را بين دونگا و ليپي حراج كنم. از آنجا كه به هيچ وجه اين طور نيست، اين آخرين باري خواهد بود كه دراين مورد حرف مي زنم. من ديگر در اين مورد صحبت نخواهم كرد تا زماني كه از سوي يكي از اين تيمها دعوت رسمي دريافت كنم.
* و اگر اين پيشنهاد از راه برسد؟
** درآن مقطع، جواب نهايي خودم را مي دهم كه حتي ممكن است منفي باشد.
* يعني تو به تيم ملي ايتاليا يا برزيل پاسخ منفي مي دهي؟
** ممكن است. من با تلاش خودم به يوونتوس رسيدم. هيچ كس مرا نمي شناخت. اين بدين معناست كه خيلي هم به حضور در يك تيم ملي نياز ندارم.
* فكر مي كني ممكن است دونگا براي اينكه به نوعي ليپي را ناكام بگذارد، تو را دعوت كند؟
** احتمال دارد. مطمئناً خيلي روي او فشاراست. اگر او يك مهاجم بزرگ دراختيار داشته باشد، ديگر احتياجي به من نخواهد بود.
* يعني او چنين مهاجمي ندارد؟
** از كودكي الگوي من روماريو بود، اما امروز از بازيكنان ديگري خوشم مي آيد و خودم را بعد از آنها قرار مي دهم.آنها در همه تيمهاي ملي جوانان حضور داشته اند و درست است كه نسبت به من از اولويت برخوردار باشند. اما در برزيل هم تقريباً همه دارند كم كم مرا مي شناسند. تا دوسال قبل هيچ كس نمي دانست چه كسي بودم. كمتر كسي در برزيل از من امضا مي خواست.
* ولي خانه اصلي تو كجاست؟
** ايتاليا. خيلي در مورد اين قضيه حرف مي زنيم. حتي در جمع خانواده. فكر كنم كه ما براي هميشه در ايتاليا بمانيم. به خصوص اينكه براي يك آدم معروف برزيل ممكن است كشور خطرناكي باشد.
* خيلي وقت است كه به برزيل نرفته اي؟
** دوسالي مي شود. حتي من تعطيلات كريسمس را هم در ايتاليا سپري مي كنم. قبلاً كوه مي رفتم ولي اين دفعه در تورين ماندم.
* بچه هايت چطور؟ آنها چه احساسي دارند؟
** آنها در ايتاليا به دنيا آمدند و خيلي خوب خودشان را با شرايط موجود در اين كشور وفق داده اند، مثل من و همسرم. من مثل خيلي از برزيليهاي ديگر رفتار نمي كنم و حتي در خانه غذاي ايتاليايي مي خورم. مثل ايتالياييها زندگي مي كنيم. براي همين وقتي يوونتوس مرا خريد، خوشحال شدم. خيلي به خارج از ايتاليا رفتن راغب نبودم.
* اصلاً يادت مي آيد چطور به ايتاليا آمدي؟
** خيلي قصه مفصلي دارد. در برزيل فقط براي اينكه با بچه هاي هم سن و سالم تفريح كنم، فوتبال بازي مي كردم، اما چون بازي ام خوب بود وقتي 17 سالم شد، براي باشگاههاي بزرگ تست تمرين دادم. پالميراس، سانتوس و ...
* نتيجه چه بود؟
** همه آنها مرا رد كردند. مي گفتند كه سن زيادي دارم و يا اينكه حضور در يك مدرسه فوتبال را در كارنامه ام نداشتم. در پالميراس حتي براي بار دوازدهم هم تست دادم كه آخرين آنها بود.
* از بين بازيكناني كه اين تيم گرفت، كسي هم معروف شد؟
** نه، اما در برزيل خيلي ها شرايط مشابه مرا دارند. در آن شرايط يا همه چيز را رها مي كني، يا تصميم به مهاجرت مي گيري.
* براي همين تو مهاجرت را انتخاب كردي؟
** در 19 سالگي جايي در يك باشگاه محلي پيدا كردم كه نامش سانتا كاترينا بود و آنها يك پيشنهاد براي تورنمنت ويارجو ايتاليا دريافت كردند. يك گروه از بازيكنان جوان و با استعداد را انتخاب مي كردند. همان موقع به خانواده ام گفتم، من مي روم كه ديگر برنگردم، اما اگر برگردم ديگر فوتبال بازي نمي كنم.
*پس چه كاره مي شدي؟
** راننده كاميون، مثل پدرم.
*در ويارجو چه اتفاقي افتاد؟
** سه نفر از ما را انتخاب كردند. من حتي نمي دانم آن دو نفر ديگر كجا هستند و چه كار مي كنند. شروع كردم به گشت و گذار در ناپولي و حتي همسر كنوني ام را كه دستيار يك جراح پلاستيك بود شناختم. شهرهاي زيادي در ايتاليا رفتم، اما هرگز فوتبال بازي نمي كردم. درحقيقت دوران فوتبال من در 25 سالگي شروع شد.
* سخت بود؟
** بله، اما من از آن تيپ آدمهايي نيستم كه به خاطر تنهايي يا دلتنگي بنشيند و غصه بخورد. شجاع بودم و نمي ترسيدم.
* براي تو اينكه فقط فوتبال بازي كني، كافي بود يا اينكه مي خواستي يك بازيكن بزرگ باشي؟
من باجو، توتي، دل پيه رو و اينتزاگي را مي ديدم و با خودم فكر مي كردم. مي توانم با آنها بازي كنم، بايد با آنها بازي كنم.
* پس چرا درآن اوايل بازي نمي كردي؟
** شايد براي اينكه بايد بزرگ مي شدم. بايد صبر مي كردم. درپياچنتزا مثلاً يك مهاجم بزرگ مثل هوبنر بود. پس جايي براي من وجود نداشت.
* مگر ممكن است هيچ يك از مربيانت، مثل نولينو يا برتا به تو اعتقاد نداشتند؟
** من فقط با برتا رابطه بدي داشتم. براي اينكه او همواره فرصتي را كه من خودم را شايسته آن مي دانستم، از من مي گرفت، اما ناراحت نيستم. آن زمان چرا، اما الآن نه. گوئدولين براي دراختيار داشتن من در پالرمو خيلي اصرار كرد. من فقط مي دانستم كه بايد براي جلوگيري از خطر سقوط بجنگم، اما گوئيدولين مرا يك مهاجم ايده آل براي پالرمو مي ديد.
* يووه هدف نهايي است؟
** آخرين فرصت ممكن بود و نمي توانستم آن را از دست بدهم. با تلاش بسيار خودم را آماده كردم، چه از نظر جسمي چه از نظرروحي، اما مسؤوليت سنگين پوشيدن اين پيراهن مرا نترساند، به خصوص اينكه در يوونتوس همه رفتار خوبي با من داشتند.
* اگر تره زگه مصدوم نمي شد، چه اتفاقي مي افتاد؟
** شايد هرگز بازي نمي كردم، شايد هم مثل همين الآن بازي مي كردم. به هر حال كمي شانس هم لازم است.
* چطور الآن خيلي گل مي زني و قبلاً نمي زدي؟
** در يوونتوس كيفيت بازي تيم خيلي بالاتر است و اين به گلزني كمك مي كند. اما شايد هم به ميل و رغبت من بستگي داشته باشد. الآن در محوطه هجده قدم هيچ توپي را هدر نمي دهم. و بعد اينجا خيلي روي جزئيات كار مي كنيم. در تمرينات، رانيري شرايط مختلفي را كه در هربازي ايجاد مي شود بازسازي مي كند و در روز مسابقه آنها را اجرا مي كنيم. اين شيوه تمرين كردن را خيلي دوست دارم.
* چه چيز ديگري هست كه هنوز آن را مي خواهي؟
** پيروز شدن. من هيچ گاه هيچ جامي نبرده ام. خيلي عطش پيروزي دارم.
*دانيال صدقي
يکشنبه 15 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]