واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: نگاهي به نمايش «اسب هاي آسمان خاكستري مي بارند» روايتي اساطيري و كهن از ترس ، دلهره و رفتن
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز: نمايش «اسب هاي آسمان خاكستري مي بارند» روايتي اساطيري وكهن ازترس، دلهره، اضطراب ورفتن است و حكايت آدمي است كه برترديدهايش غلبه كرده و از آتش نفس به سلامت گذر مي كند.
نمايش «اسب هاي آسمان خاكستري مي بارند» نمايشي است اساطيري و كهن كه داستان سياوش و گذرش از آتش را روايت مي كند. نكته مهم در اجراي نمايش اين بود كه در روز اجرا كارگردان نمايش تمام تماشاگران را در سالن انتظار نمايش جمع كرد و داستان را براي تماشاگران نمايش تعريف كرد و اين اولين حركت غيرنمايشي و ناپخته كارگردان نمايش بود قرار نيست چيزي به تماشاگران توضيح داده شود هر توضيح و هر نكته اي كه در نمايش وجود دارد بايد از طريق نمايش و پي بردن خود تماشاگر اتفاق بيفتد. تماشاگر تئاتر بسته به برداشتي كه از نمايش دارد توشه خود را بر مي دارد و قرار نيست توضيحي در مورد داستان نمايش به تماشاگران داده شود. نكته دوم تمرين بدن و بيان بازيگران در مقابل تماشاگران بود.كارگردان نمايش گفته بود ما آزمايشي اجرا مي رويم و بعد اجراي اصلي خود را اجرا مي كنيم مشخص نبود تماشاگر با كاري كارگاهي و تمريني يا كاري دانشجويي طرف است. در حين تمرين بدن و بيان بازيگران، دستيارهاي كارگردان هم بين گروه فرم بودند طبق گفته و توضيح كارگردان، نمايش اسب هاي آسمان خاكستري مي بارند به شيوه همسرايي و اسطوره اي اجرا مي شد وجود دستيارهاي كارگردان با لباس هايي امروزي دربين همسرايان جاي سوال داشت بعد از تمرين بدن و بيان بازيگران كارگردان تماشاگران را به خوردن چاي در كنار صحنه دعوت كرد و با گفتن اين جمله كه هر كس از نمايش خوشش نيامد مي تواند. برود آب پاكي را روي دست تماشاگران ريخت از اين مقدمه چنين كه بگذريم. به اجرا بپردازيم اجراي نمايش «اسب هاي آسمان خاكستري مي بارند» اجرايي آشفته و به شدت گنگ بود. وجود همسراياني كه بيش از آن كه به هماهنگي در حركت و نوع بيان رسيده باشند. فرياد مي زدند.و فضايي به هم ريخته، و پرتنشي براي تماشاگران رقم زده بودند. ديالگ هاي نمايش در اكثر صحنه ها به دليل سرو صداي همسرايان و ياريگران صحنه كه دستياران كارگردان بودند واضح شنيده نمي شد.همسرايان و وجود آنهابراي ايجادموسيقي و هارموني مناسب جهت اجراي نمايش هاي اساطيري و كهن بوده است اما در نمايش «اسب هاي آسشمان خاكستري مي بارند» همسرايان صداهايي در هم و فالش و خارج از هم توليد مي كنند. و بيشتر در جهت تخريب نمايش گام برمي دارند تا به سياوش و اسب سخن گويش كمك كنند. در طول اجراي نمايش شاهد فضاهايي آشفته و شلوغ هستيم. هربازيگر به طرفي مي دود. چند همسرا براي تعويض لباس، يكي به دنبال تنبك و ديگري به دنبال سياوش ميدوند.همسرايان بدون منطق و استدلال درست از صحنه خارج مي شوند و قراردادهاي صحنه را به هم مي ريزند. نحوه طراحي لباس هاي همسرايان به ويژه مردان، لباس هاي رنگارنگ ورزشي است و كلكسيوني از هنرهاي رزمي را در اين نمايش شاهد هستيم وجود لباس كنگ فو، كاراته، وشو و تكواندو كه بيشتر از آن كه در نقش لباس هاي همسرايي نظر تماشاگران را جلب كند شبيه به تيم هاي ورزشي است و اين عدم جدي گرفتن طراحي لباس توسط طراح لباس و كارگردان نمايش ضربه اي مهلك بر پيكره نمايش« اسب هاي آسمان خاكستر مي بارند» وارد كرده است. اغتشاش و هرج و مرج در طراحي لباس به شدت به چشم مي آيد. لباس ماديان سياوش، لباسي افسانه اي و شبيه به اساطير است در عوض لباس سياوش شبيه به لباس ورزش كاراته است .همسرايان زن در نمايش يكسري حركات اضافي دارند كه مثلا قرار است فرم و حركات موزون باشد .كه تنها يكسري حركات لوس ولوده بازي چيزديگري نيست. اين نشان از عدم كنترل كارگردان و نظارت او، روي صحنه بوده است. چه لزومي دارد يك زن به جاي اسب سياوش باشد و چه لزومي دارد آوازهاي آهنگين بخواند كه شبيه به فيلم موزيكال «اشك ها و لبخندها»است . بيان بازيگران وبه خصوص همسرايان مردلحني خشن دارد. بازيگران ديالگ هاي نمايش را پرتاب مي كنند. انگار همه مجبورند به دليل نوع و فضاي نمايش ديالگ ها را كوبنده وبا فرياد بگويند كه تاثير منفي بر ذهن تماشاگران دارد. در صحنه اي از نمايش دو الهه هندي كه نمادي از زايش و باروري هستند به دور سياوش حلقه مي زنند و به زبان هندي صحبت مي كننداز بحث اينكه آيا هندي را درست صحبت مي كنند يا غلط كه بگذريم به اين مي رسيم كه اگر آنها به زبان هندي صحبت نمي كردند.
هيچ اتفاق خاصي نمي افتاد و بهتر بود به جاي اينكه يكي از دستياران كارگردان عين مترجمان مربيان ورزشي بين تماشاگران بنشيند و با صداي بلند ترجمه كند الهه ها فارسي صحبت مي كردند تا تمركز تماشاگران از بين نمي رفت.
اين مشكل در صحنه اي كه زن و شوهر ژاپني هم وجود دارد. بيشتر به چشم مي خورد چون نيمي از ديالگ هاي آنها توسط همسرايان با آواز و نيمي ديگر توسط دستياران كارگردان با صداي بلند در بين تماشاگران به فارسي ترجمه مي شود. و تمركز و دقت تماشاگران را بهم مي ريخت ديالگ هاي زن و مرد ژاپني در سر و صداي همسرايان گم ميشدند و فقط صداي داد و بيداد و جنگ ودعواهاي آنها را مي بينيم. وميزانسني كه براي آنها طراحي شده بود جالب توجه نيست. و صرفا كارگران خواسته بود تنوعي در حركت آنها بدهد براي عوض كردن لباس همسرايان، كارگردان و دستياران وي روي صحنه مي آمدند و در مقابل تماشاگران كمربندهاي بازيگران و همسرايان مردرابه طرفشان پرتاب مي كردند. وتمام اين صحنه ها با موسيقي وصداي همسرايان پر مي شد. طبق سخنان ابتداي نمايش كارگردان ، آيا مي شود اسم اين نمايش را اساطيري و اسطوره اي گذاشت.
كارگردان «اسب هاي آسمان خاكستري مي بارند» برداشت درستي از اسطوره نداشته چون اجراي خود را محدود به سر و صدا و موسيقي همسرايان كرده و به عمق متن نمايشي نتوانسته نفوذ كند. در جاهايي از اجرا نمايش از كنترل گروه اجرايي خارج مي شوند با وجود بازيگران و همسريان نسبتا زيادنمايش چيزي جزء شلوغي وبي نظمي اجرايي هيچ كاركردي روي صحنه ندارند. اين نمايش مي توانست توسط سه تا چهار نفر اجرا شود و ما همسرايان را روي صحنه نمايش نداشته در نحوه اجرا و نوع بيان بازيگران به نظر مي رسد به دليل انبوه بازيگران و نوع اجرا كارگردان نتوانسته صحنه را جمع و جور كند وبه دليل همين ضعف ها نمايش« اسب هاي اسمان خاكستري مي بارند» خسته كننده و كش دار براي تماشاگران شده ،و تماشاگران عصبي ،خسته و كوفته از سر و صداي بيش از اندازه همسرايان مي شوند.كارگردان نمايش به جاي اينكه در اول نمايش با توضيحات بيهوده حوصله تماشاگران را سر ببرد بايد نقاط ضعف نمايش را برطرف كند تا نمايش در خور توجه و به دور از خستگي و ملال براي تماشاگران رقم بزند در پايان جاي تاسف دارد.باوجود امكاناتي كه اين نمايش دارد اما درست توسط كارگردان و عواملش مورد استفاده قرار نگرفته است .
يکشنبه 15 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]