محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827694275
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
خبرگزاري فارس: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله خود با عنوان «فرعون طلبكار شد! » آورده است: با اينكه همدستي سران ارتجاع عرب به ويژه رژيم قاهره با صهيونيست ها در نسل كشي در غزه كاملا مشهود است احمد ابوالغيظ وزير امورخارجه حسني مبارك تلاش مي كند جمهوري اسلامي ايران را با اتهاماتي واهي زير سئوال ببرد تا دولت كمپ ديويدي قاهره را از زير فشار شديد افكار عمومي خارج كند.
ابوالغيظ ضمن متهم كردن جمهوري اسلامي ايران به تلاش براي كنترل منافع حياتي كشورهاي عربي گفت : « دولتي مثل ايران خارج از منطقه عربي به دنبال دست يافتن به بخش هاي بيشتري از سرزمين هاي عربي است ; اما اين دستيابي بدان معناست كه به دولت جديد آمريكا بگويد اگر مايليد درباره اوضاع ويژه مربوط به امنيت خليج (فارس ) يا پرونده هسته اي صحبت كنيد بايد با ما حرف بزنيد » . وي در مصاحبه با شبكه تلويزيوني العربيه افزود : ايران از نفوذ خود به عنوان ابزار فشاري در مذاكره با دولت جديد آمريكا استفاده مي كند.
از طرف ديگر روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن نوشت : « ابوالغيظ در سخناني در جمع ديپلمات ها در وزارت امور خارجه مصر گفته است : « مصر خود به تنهايي وارد عمل نمي شود بلكه برادران ديگر عرب هم همراه با آن بر حمايت از اين منطقه مي پردازند » .
مقصود ابوالغيظ از « حمايت از اين منطقه » مسلط ساختن رژيم صهيونيستي بر اعراب است . وي در توضيح مطلب خود افزوده است : « حتي اگر مصر خود به تنهايي اقدام به اين كار كند كه البته تجربياتي در اين زمينه دارد كاملا توانا فعال وقوي است و اگر كسي به سالهاي دشوار 1977، 1978 ،1979 و 1980 مراجعه كند در مي يابد كه مصر قادر (به انجام آن ) است » .
تجربه مورد اشاره وزير امورخارجه رژيم كمپ ديويدي قاهره اقداماتي است كه انورسادات براي سازش با سران رژيم غاصب صهيونيستي انجام داد كه از جمله آنها امضاي قرارداد ننگين كمپ ديويد سفر به تل آويو و به رسميت شناختن موجوديت اسرائيل است . البته سادات با پرداختن اين بهاي سنگين كه به تعبير « حسنين هيكل » سياستمدار و نويسنده برجسته مصري « كمر اعراب را شكست » ظاهرا بخش هائي از سرزمين هاي اشغال شده سينا را پس گرفت ولي كل مصر را به آمريكا و صهيونيست ها فروخت و از آن تاريخ تاكنون دولت مصر رسما در رديف مستعمرات آمريكا قرار دارد و رئيس رژيم قاهره نقش يك دلال را براي صهيونيسم بين الملل بازي مي كند.
امام خميني در ارديبهشت 1358 در برابر خيانتي كه انورسادات با امضا قرارداد ننگين كمپ ديويد به آرمان فلسطيني كرد به وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران دستور دادند رابطه سياسي دولت موقت را با دولت مصر قطع كند. متن اين فرمان چنين است :
« با در نظر گرفتن پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و اطاعت بي چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست (ها) دولت موقت جمهوري اسلامي ايران قطع روابط ديپلماتيك خود را با دولت مصر بنمايد ـ روح الله الموسوي الخميني » (1358 2 11 ) .
اين دقيقا واكنشي بود كه رهبر انقلاب و بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي ايران در برابر خيانت بزرگ انورسادات به آرمان فلسطين و امت اسلامي نشان دادند. امضاي قرارداد كمپ ديويد در جهان عرب و خود مصر نيز با واكنش شديد مواجه شد بطوري كه كشورهاي عربي رابطه خود را با قاهره قطع كردند و افسر رشيد ارتش مصر « خالد اسلامبولي » در يك حركت انقلابي انورسادات را در مهرماه 1360 با شليك چند گلوله به هلاكت رساند.
اعدام انقلابي سادات موجي از شادي را در جهان عرب برانگيخت و امام خميني با انتشار پيامي به ملت مصر توصيه كردند در برابر توطئه بعدي آمريكا كه روي كار آوردن مهره اي ديگر به جاي سادات معدوم است هوشياري نشان دهند.
آمريكا « حسني مبارك » را كه مدتي سفير مصر در آمريكا بود و از مهره هاي دست آموز سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) محسوب مي شد به جاي سادات بر كرسي رياست جمهوري مصر نشاند و اكنون بيش از 27 سال است كه وي به عنوان دست نشانده آمريكا منافع نامشروع صهيونيست ها و استعمارگران را در مصر تامين مي كند.
در فرمان امام خميني به وزارت امورخارجه كشورمان براي قطع روابط سياسي با دولت مصر دو نكته مهم وجود دارد كه اين پيام را تا امروز همچنان زنده نگهداشته بطوري كه گوئي درباره مسائل اين روزها سخن مي گويد. نكته اول تصريح به عنوان « پيمان خائنانه » براي قرارداد ننگين كمپ ديويد است و نكته دوم « اطاعت بي چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست ها » ست .
اگر جنايت بزرگ انورسادات به آرمان فلسطين نبود امروز صهيونيست ها در فلسطين اشغالي نبودند تا اين چنين بي رحمانه به غزه حمله كنند و مردم بي دفاع آنرا به خاك و خون بكشند. اين خيانت راه را براي عادي شدن رابطه با رژيم صهيونيستي هموار و صهيونيست ها را آنچنان گستاخ كرد كه امروز وزيرخارجه آنها نسل كشي در غزه را « دفاع از ارزش ها » مي نامد و سران ارتجاع عرب از جمله رئيس جمهور و وزيرخارجه مصر نيز آشكارا با اين جنايت بزرگ همراهي مي كنند.
عبارت « اطاعت بي چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست ها » نيز در تمام 27 سالي كه از امضاي قرارداد خائنانه كمپ ديويد مي گذرد همواره مصداق داشته و امروز كه به دستور رئيس رژيم قاهره گذرگاه رفح به روي كمك هاي كشورها و ملت ها به مردم مظلوم غزه بسته است او فرمان آمريكا و صهيونيست ها را اجرا مي كند و در كشتار هولناك مردم غزه شريك است . آنچه امروز در غزه مي گذرد و همدستي ارتجاع عرب با رژيم صهيونيستي ژرف نگري امام خميني را نشان مي دهد كه 30 سال قبل مسائل امروز را مي ديد.
از فرمان امام خميني و مواضعي كه عليه خائنان به آرمان فلسطين گرفتند كاملا فهميده مي شود مدارا با رژيم هاي سازشكار عرب بر مشكلات ملت فلسطين خواهد افزود و نمي توان آزادي قدس و رهائي مردم مظلوم فلسطين را بدون ريشه كن ساختن رژيم هاي فاسد و وابسته عرب انتظار داشت . اين واقعيت تذكر مهمي را به دولتمردان كشورمان در بردارد كه متاسفانه از يك دهه قبل همواره درصدد از سرگيري رابطه با رژيم كمپ ديويدي قاهره بودند و با رفت و آمدهاي غيرعادي و منت كشي هاي نامعقول جايگاه جمهوري اسلامي را تنزل دادند و سردمداران رژيم قاهره را به اين خيال واهي انداخته اند كه گويا از ملت ايران طلبكارند. اينكه حسني مبارك و ابوالغيظ در اوج همدستي با رژيم صهيونيستي و خيانت به آرمان فلسطين و مشاركت در كشتار مردم مظلوم غزه به خود اجازه مي دهند جمهوري اسلامي ايران را به دخالت در كشورهاي عربي متهم كنند نتيجه همين روش نامعقول است . مبارك ديروز با اظهار اين مطلب كه فقط با اجازه اسرائيل مي توانيم گذرگاه رفح را باز كنيم مراتب سرسپردگي خود نسبت به آمريكا و رژيم صهيونيستي را بار ديگر به اثبات رساند.
عملكرد رژيم مصر نشان مي دهد حسني مبارك همان فرعون است و باتوجه به اينكه قرآن كريم درباره فرعون مي فرمايد : « انه كان من المفسدين » تنها راه اينست كه اين فرد مفسد و اين رژيم مفسد و رژيم هاي مشابه ريشه كن شوند تا راه براي ريشه كن شدن غده سرطاني اسرائيل از قلب جهان اسلام هموار گردد.
_____________
* كيهان
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان «خيانت در وقت اضافه» به قلم حميد اميدي آورده است: دو روز پيش خبري روي خروجي خبرگزاري ها قرار گرفت كه از اعتراف نخست وزير مستعفي رژيم صهيونيستي به همدستي برخي از سران كشورهاي عربي و مشخصاً عربستان، مصر و اردن در حمله به غزه حكايت مي كرد. وي كه اين سخنان را در جمع رؤساي سازمان هاي امنيتي اين رژيم بر زبان آورده، يادآوري مي كند؛ موضوع حمله به غزه با هدف نابودي حماس به درخواست كشورهاي عربي صورت گرفته و تداوم اين جنگ خواسته همين كشورها بعلاوه دولت تشكيلات خودگردان فلسطين- ابومازن- بوده است.
در شرايطي كه اسرائيل جنايتكار تهاجم وحشيانه خود را عليه كودكان، زنان و غيرنظاميان نوار غزه ادامه مي دهد، اظهارات محمود عباس و اطرافيانش از همان ساعات اوليه جنگ تاكنون، دلالت بر تمايل قلبي آنان به اين نسل كشي آشكار دارد. تشكيلات خودگردان و خائن به آرمان هاي رهايي بخش فلسطين به جاي آنكه در مقابل جنايت دشمن صهيونيستي اسلحه به دست بگيرند و اگر اهل مقاومت نيستند، لااقل مهاجم را برحذر داشته و به اعمال فشارهاي بين المللي براي توقف كشتار مردم كشورش كمك نمايد، ساكنان نوار غزه را به صبر و بردباري(!) دعوت كرده و علناً اشاره مي كند كه «به زمان براندازي دولت غيرقانوني (حماس) در نوار غزه نزديك شده ايم.»
اظهارات دولتي كه خود را قانوني مي داند(!) در شرايطي از طريق رسانه هاي جهان پخش شد كه حملات جنگنده هاي اسرائيلي بر سر ساكنان نوار غزه ادامه داشت و مردم بي دفاع اين سرزمين به خاك و خون كشيده مي شدند.
تأكيد بر اين گزينه كه هدف از اين حملات دامنه دار، تغيير حقايق سياسي در منطقه و پايان بخشيدن به قدرت حماس در فلسطين است، اين گمانه را تقويت مي كند كه حمله به مردم مظلوم و بي پناه غزه بخشي از تلاش كشورهاي عربي و بين المللي عليه اين جنبش مردمي است. آنان سعي دارند با تشديد وخامت اوضاع در غزه، مردم اين سرزمين را عليه حماس تحريك كرده و اين جنبش را در تحريم و حملات وحشيانه اشغالگران عليه مردم فلسطين سهيم كرده و به اعتباري گناه را گردن حماس بيندازند.
اظهارات مسئولان رژيم صهيونيستي مبني بر هماهنگي با برخي از كشورهاي عربي قبل از آغاز عمليات اين مسئله را تأييد مي كند. حتي اظهارات برخي از مسئولان و سران كشورهاي عربي كه حماس را مسئول حملات ددمنشانه اسرائيل معرفي و عملاً از رژيم اشغالگر به بهانه دفاع از خويش، بابت اعمال جنايتكارانه اش سلب مسئوليت كرده اند نيز دلالت بر اين موضوع دارد.
اتحاديه اروپا با برگزاري نشستي در سطح وزراي امور خارجه به بررسي اوضاع اسفبار غزه پرداخت و-هرچند به ظاهر اما صراحتاً- خواستار توقف حملات به اين منطقه شد. اما رهبران عربي در جنگ مصيبت باري كه ريشه در كينه توزي ديرينه يهوديان عليه مسلمانان و اعراب دارد، حتي موضع صريحي بسان غربي ها اتخاذ نكرده هنوز بر سر تشكيل نشست فوق العاده سران عرب دعوا دارند و صرفاً در پيامي غيرمستقيم اسرائيل جنايتكار را به توقف حملات دعوت كرده اند.
شايد كشورهاي عربي و تشكيلات خودگردان همانطوركه وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي اظهار مي دارد، حماس را يك مشكل براي خود و اسرائيل مي دانند و با شروع و ادامه جنگ در غزه به دنبال نابودي حماس مي باشند، اما آيا حماس نابود شدني است؟
آنها اگر چندي از خور و خواب خود بكاهند و دست از عيش و عشرت بكشند و قدري تاريخ چند ساله اخير را مطالعه كنند درخواهند يافت كه مقاومت ملت هايي كه حقوقشان پايمال شده، با اعمال خشونت از بين نمي رود؛ حتي اگر رهبرانشان را نابود كنند. طبعاً چراغ مقاومت مردم فلسطين، انتفاضه الاقصي و جنبش حماس كه ريشه در ايدئولوژي دشمن ستيز «الاسلام يعلوا و لايعلي عليه» دارد، خاموش شدني نيست. شايد ذهن عليل رژيم صهيونيستي از درك اين واقعيت عاجز باشد ولي اين حقيقتي است كه تاريخ به ما نشان مي دهد.
جالب آن كه روزنامه صهيونيستي هاآرتص هم سناريوي رژيم غاصب را روياپردازنه مي خواند و مي نويسد: «دولت اسرائيل تصور مي كند كه از طريق اين حملات، غزه را با خاك يكسان كرده، هزاران سرباز اسرائيلي را وارد نوار غزه نموده، تمام رهبران حماس را نابود و سپس گلعاد شليط- سرباز اسرائيلي اسير شده- را در سلامت كامل آزاد مي كند. اين امر رويايي بيش نيست!»
در نقطه مقابل اين هدف دست نيافتني جنگ غزه باعث شده كه حماس از جايگاه بالاتري نزد مردم غزه و فلسطين و حتي ملت هاي عرب و مسلمان برخوردار شود. اين امر از تظاهرات گسترده مسلمانان خصوصاً در كشورهاي عربي در اعتراض به حملات اسرائيل و در حمايت از حماس و جنبش مقاومت، بخوبي پيداست.
حماس سالهاست كه در فهرست گروه هاي منفور آمريكا و در ليست سازمان هاي تروريستي جاي گرفته است. غزه اوضاع خوبي ندارد و سكوت كركننده كشورهاي عربي براين واقعيت صحه گذاشته كه آنان براي محو كامل حماس لحظه شماري مي كنند. اما همه آنان در محاسبات خود اين واقعيت مهم را ناديده مي گيرند كه همين حماس به عنوان يك حزب معتبر و سياسي- مردمي در انتخابات سال 2006 فلسطين به پيروزي رسيد.
اگر امروز اسرائيل غاصب و سران خائن عرب سعي دارند حماس را عامل فاجعه غزه معرفي كنند، آن مادري كه براثر بمباران وحشيانه دشمن جنازه بدون سر فرزندش را در آغوش مي گيرد، ديروز و در سايه شوم تحريم غذايي و دارويي شاهد مرگ تدريجي فرزندانش در تاريكي غزه بود. تحريم آن روز دست كمي از جنگ امروز نداشت. در روزهاي تحريم مردم غزه لحظه اي دست از حمايت حماس و آرمان هاي آزادي بخش خود برنداشتند. امروز هم كه زير آتش بمب هاي 113 كيلويي مخصوص حمله به تأسيسات زيرزميني و اتمي! در آتش و خون دست و پا مي زنند هم ، چنين اند.
اگر براي سران رژيم صهيونيستي اندكي هوش قائل باشيم قاعدتاً بايد پس از تجربه جنگ 33 روزه لبنان و شكست مفتضحانه از مقاومت حزب الله، قبل از ورود به جنگ غزه خود را از پيش بازنده ارزيابي مي كردند ولي چنين نشد و آنها از راه هوا و دريا به باريكه غزه يورش بردند. اكنون تانك ها و نظاميان اسرائيلي پشت دروازه غزه منتظر فرمان حمله زميني به اين منطقه اند. ايهود باراك -وزيرجنگ رژيم صهيونيستي- كه طي 8 روز جنگ هوايي، پاسخ دندان شكني از سوي مقاومت حماس دريافت كرده و شهرك هاي صهيونيست نشين را آماج موشك هاي حماس مي بيند، براي آنكه بار ديگر از فضاحت شكست اسرائيل جلوگيري كند، علاوه بر حملات هوايي خود، كوركورانه چشم اميد به حمله زميني بسته است. اگر چنين شود طولي نخواهد كشيد كه نيروهاي ارتش صهيونيستي در كوچه پس كوچه هاي غزه با رزمندگان حماس درگير خواهند شد و اين نه آغاز بلكه انتهاي شكست ذلت بار ديگري براي آنان خواهد بود. از سوي ديگر قطعاً اسرائيل غاصب قصد ندارد با اشغال دوباره غزه مسئوليت 1.5 ميليون فلسطيني ساكن اين منطقه را با اين حجم ويراني و تخريب برعهده گيرد و به همين علت مجبور خواهد شد با رسوايي تمام بار ديگر از نوار غزه خارج شود. حماس نيز همچون حزب الله بار ديگر پيروزي خود را بر اسرائيل جشن خواهد گرفت.
كشورهاي منطقه بايستي هوشيار باشند. اگر رژيم صهيونيستي اجازه يابد به اهداف خود برسد، خاورميانه ديگر روي آرامش نخواهد ديد. مسئله امروز غزه محدود به غزه تنها نيست. مسئله خاورميانه و جهان اسلام است. جنايات صهيونيست ها در نسل كشي غزه باعث بيداري ملت هاي دنيا شده و چهره واقعي و ددمنشانه اين رژيم را بيش از پيش نزد افكار عمومي جهان نمايان كرده است. تحركات مردم آزاده جهان بويژه ملت هاي مسلمان منطقه و برپايي تظاهرات ضدآمريكايي و ضداسرائيلي آنان ثابت كرده است كه امت اسلام برخلاف برخي از دولت هاي سرسپرده خود، درخواب نيستند.
سيدحسن نصرالله وقت اضافه كشورهاي عربي به اسرائيل غاصب را فرصت دادن بيشتر براي پيروزي اين رژيم در جنگ غزه خواند. اما حماس، حتي با خيانت سران عرب هم شكست نمي خورد. امروز به بركت انقلاب اسلامي، بيداري اسلامي بين ملت هاي مسلمان به وجود آمده است و مسلمانان فلسطيني راه مبارزه و نجات خود را در مقاومت و انتفاضه هاي پياپي يافته اند. وحشت سراسر وجود غاصبان قدس شريف را فراگرفته و ديوانه وار غزه را در آتش ظلم و كينه خود مي سوزانند. اما وعده الهي پيروزي حق بر باطل و مظلوم بر ظالم است؛ همان درسي كه از عاشورا و از خون بر زمين ريخته ثارالله گرفته ايم.
________________
*مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله خود با عنوان «لايحه اي با ابهامات فراوان» به قلم شهرام صدوقي آورده است: لايحه هدفمند كردن يارانه ها با محوريت توزيع منابع آزاد شده از محل اصلاح قيمت حامل هاي انرژي هفته گذشته توسط رئيس جمهور براي بررسي بيشتر و تصويب نهايي به مجلس شوراي اسلامي تحويل شد و دو فوريت آن در مجلس تصويب شد. اين لايحه كه به بيان رئيس جمهور و طراحان آن پيامدهاي بسياري را به دنبال خواهد داشت داراي ابهاماتي است كه علي رغم تاكيد تصميم گيران وظيفه سنگيني بر دوش نمايندگان خانه ملت براي اصلاح گذاشته شده است.
لايحه مذكور كه به عقيده بسياري از كارشناسان اقتصادي يكي از ضروريات اقتصاد امروز ايران است به شكلي طراحي شده كه ظرف 3 سال آينده دولت مجاز است بهاي پرداختي حامل هاي انرژي از سوي مردم را به قيمت هاي جهاني برساند و 90 هزار ميليارد تومان يارانه تخصيصي دولت به مصرف كنندگان قطع شود. حذف يارانه ها ظرف همين مدت شامل كالاهاي اساسي مردم هم مي شود به طوري كه اضافه پرداختي هاي مردم در قالب يك صندوق مستقل جمع آوري و براساس موارد مطروحه در متن لايحه تحت قالب 60 درصد منابع تخصيصي به مردم، 25 درصد اختصاص يافته به دولت و 15 درصد بقيه مخصوص توليد كنندگان خواهد بود.
كليات لايحه هدفمند كردن يارانه ها در همان چند جمله فوق ذكر شده است اما بسترسازي اجرا، توزيع مناسب منابع مالي به دست آمده و كنترل بازتاب هاي پديد آمده از اجراي آن از مواردي است كه داراي ابهامات بسياري است. در اين فرصت كوتاه به مهمترين موارد ابهامي اين طرح ارايه شده از سوي دولت اشاره مي كنيم.
ابتدا قابل ذكر است كه ماهيت صندوق هدفمندسازي يارانه ها يك صندوق غيردولتي است اما طبق لايحه ارايه شده مديريت اين صندوق بر عهده هيات امناي متشكل از رئيس جمهور، وزراي رفاه و اقتصاد و 2 تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به عنوان ناظر بر صندوق گذاشته شده است.
همانطور كه كارشناسان اقتصادي به آن اذعان دارند طريقه اداره حساب ذخيره ارزي امروزه از اهداف زمان تشكيل خود فاصله بسياري پيدا كرده به طوري كه دخل و صرف اين حساب فقط جهت پيشبرد اهداف توسعه اي بخش خصوصي طراحي شده بوده اما اكنون حتي چند سالي است كه كسري بودجه دولت نيز از منبع اين حساب تامين مي شود.
بزرگترين نگراني ناشي از افتتاح صندوق هدفمندسازي يارانه ها بر تخصيص منابع مالي خارج از سهم 25درصدي به دولت و نهادهاي وابسته به آن است.
دومين موردي كه در لايحه مذكور اصلا به آن پرداخته نشده و فقط به صورت گذرا به آن اشاره كرده اند انفجار قيمت ها در پي اجراي لايحه تحول اقتصادي است. طبق برآورد كارشناسان اقتصادي حداقل افزايش تورم 20 درصدي حاصل اجراي اين طرح خواهد بود. حال نظر به شرايط كنوني كه مردم از بالا بودن نرخ تورم رنج مي برند احتمال رسيدن ميزان رشد شاخص قيمت ها به مرز 45 تا 50 درصد هم مي رود.
رئيس جمهور در توضيح اين بخش از لايحه به جهش اقتصادي به جاي رشد نرخ تورم اشاره كرد و افزود: قطعا اجراي طرح تحول اقتصادي داراي پيامدهايي خواهد بود كه يكي از آنها افزايش سراسري قيمت ها و رشد اقتصادي كشور خواهد بود.
حال اين سوال مطرح است كه آيا جامعه اقتصادي ايران ظرفيت تحمل چنين فشار عظيم و ناگهاني افزايش حداقل 20 درصدي سطح قيمت ها را در يك مقطع كوتاه زماني دارد؟ با يك مقايسه ساده متوجه خواهيم شد كه بازار ايران ظرفيت ورود يك واقعه شوك آور كوچكي همچون اجراي ماليات 3 درصدي ارزش افزوده را نداشت چه رسد به افزايش ناگهاني چند برابري قيمت كالاها در اقتصاد. بازتاب اين شوك اقتصادي آنقدر گسترده و فراگير ظاهر شد كه به شكست اين قانون و تعليق فعلي آن منجر شد.
حساسيت واكنشي در اقتصاد ايران بسيار بالا ست و بنابر تجربيات متعدد ساليان گذشته با كوچكترين تلنگر حوزه هاي بازرگاني، انرژي، مسكن و بازار واكنش هايي بسيار سخت و بزرگي از اقتصاد ايران ديده شده است به طوري كه پيامدهاي اتفاقاتي همچون اجراي ماليات بر ارزش افزوده گاه بسيار بزرگتر از خود اتفاق بوده است.
به اعتقاد نگارنده دولت بايد قبل از اجراي اين طرح و آزادسازي قيمت ها نوعي ماكت اقتصادي از آن را به رويت كارشناسان و نمايندگان مجلس بگذارد تا در آن ماكت طراحي شده پيامدها، روش اجرايي طرح و راه هاي كاهش بازتاب هاي اجراي آن پيش بيني و منظور شود.
مساله ديگري كه اهميت آن بسيار برجسته و مد نظر كارشناسان قرار دارد شيوه تقسيم منابع آزاد شده از رهاسازي قيمت هاست. همانطور كه قبلا ذكر شد هدف اصلي اجراي اين طرح توسط دولت نهم هدفمندسازي تخصيص يارانه هاست. طبق طراحي انجام شده قرار بر اين شده كه 60 درصد منابع جمع آوري شده به مردم اختصاص و تنها 15 درصد به توليد گران اين مرز و بوم تخصيص يابد. با فرض اينكه تمام شيوه هاي اجرايي دولت هاي آينده در آزادسازي قيمت ها، جمع آوري منابع به طور صحيح و تخصيص آن درست طبق برنامه نوشته شده به اقشار هدف صورت گيرد آيا به نظر شما تخصيص تنها 15 درصد از منابع به توليد كنندگان داخلي كشور هدف نهايي رساندن يارانه ها به افراد محق و واجد شرايط در اين طرح را ادا كرده است ؟
طبق گفته محمد جهرمي وزير كار و امور اجتماعي تخصيص يارانه بايد به توليد اختصاص يابد نه به مصرف، جوامع پيشرفته اي كه از يك شيب تند رشد اقتصادي و افزايش توليد ناخالص ملي برخوردارند. در تمامي وجوه برنامه ريزي هاي اقتصادي خويش توجه ويژه به توليد را در اولويت ارزش گذاري و تخصيص امكانات قرار داده اند. حال كه كشور در باتلا ق واردات بي رويه گرفتار شده است پيش بيني مي شود با اجراي كامل طرح تحول اقتصادي دولت توجه ويژه به مصرف گرايي شود و توليد هم از وضعيت كنوني نيز عقب بماند و به يك كشور مصرف گرا تبديل شويم.
در صورتي كه اين روزها خبر از تهيه رژيم تجاري ايران براي ارائه به سازمان جهاني تجارت داده شده و دست اندركاران بازرگاني و تجارت كشور سعي در وصل ايران به تجارت آزاد جهاني دارند حمايت از توليد داخلي اهميت بيشتري پيدا مي كند و بايد كشور در زمينه توليد محصولات صنعتي، بازرگاني حركت ورزي به مسيري هدايت شود تا توان رقابت از لحاظ كيفيت و قيمت را دارا باشد.
آخرين موردي كه در بررسي اجمالي لايحه هدفمند كردن يارانه ها ديده شده وابستگي شديد اين طرح كه تمام اركان جامعه اقتصادي ايران اعم از توليد، توزيع و مصرف را در برمي گيرد به دولت خواهد بود. همانطور كه فرزين سخنگوي طرح تحول اقتصادي دولت متذكر شده است: دولت ابتدا تنخواهي را در اختيار اين طرح قرار خواهد داد تا پرداختي هاي ابتدايي به مردم از محل آن تنخواه انجام شود. طبق همين برنامه ريزي وابستگي شديد به دولت از همان ابتدا در اجراي اين طرح انگاشته شده است.
همين فعاليت طرح در تضاد با اجراي كامل اصل 44 و بسترسازي هاي لازم در جهت كاهش تصدي گري دولت در ابعاد گوناگون اداره كشور است.
افزايش متناسب دستمزد هم از موارد مبهمي است كه در اين لا يحه از آن سخن به ميان نيامده است. اكنون كه وضعيت كارگر و كارفرما از يك رابطه منطقي و درستي برخوردار نيست وتمام كارگران از فضاي نابرابر كار رنج مي برند با اجراي طرحي اين چنين بزرگ و تمام عيار حقوق نيروي كار در كجاي آن قرار دارد و آيا با رشد شديد قيمت ها و فروش محصولات كارخانجات كارگران بهره اي متناسب با آن خواهند برد؟
هنگامي كه تورم به حدود 40 تا 50 درصد مي رسد، نرخ رشد دستمزد كارگران هم سوار بر اين موج مي شود يا خير؟
اين گوشه اي از حجم انبوه سوالاتي است كه در ذهن تمام اقشار جامعه اعم از كارشناسان، روزنامه نگاران، كارگران و كارفرمايان و بازاريان جاي گرفته است. اميد است كه طراحان ودست اندركاران اجراي طرح تحول اقتصادي و همچنين نمايندگان محترم مردم در خانه ملت بتوانند پاسخ ها واصلا حات روشني را ذكر كنند تا اكنون كه طبق تاكيد كارشناسان اقتصادي كشور بايد با تدابير ويژه به اقتصاد جهاني وصل شود تحت قالب يك طرح تحول اقتصادي بي نقص كه حاوي حقوق تمام اقشار جامعه باشد به بهترين نحو اجرا شود.
_____________________
*صداي عدالت
روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان «غزه؛ چرا حالا؟» به قلمابوالفضل عمويي آورده است: يكي از سؤالات اصلي اين است كه اسرائيل چرا اين زمان را براي حمله به غزه انتخاب كرد؟اين سؤال وقتي جديتر ميشود كه بدانيم به گزارش پايگاه خبري "نهريننت" مقامات مصري مدتي پيش به حماس وعده داده بودند كه بنا بر اطلاعاتي كه آنها از طرف اسرائيل گرفتهاند، بهزودي حملهاي به غزه صورت نخواهد گرفت.
پس واقعا چرا اسرائيل اين زمان را براي حمله به غزه انتخاب كرد؟ با نگاهي به حوادث سياسي پيشرو، اهميت اين موضوع روشنتر ميشود.
1 - نزديك به 50 روز ديگر، انتخابات كنست (پارلمان) رژيم صهيونيستي برگزار خواهد شد و حزب پيروز اين انتخابات، نخستوزير بعدي را هم مشخص خواهد كرد.
رقابت اصلي در شرايط فعلي بين 2حزب راستگراي ليكود بهرهبري بنيامين نتانياهو و حزب ميانه كاديما به رياست تزيپي ليوني، وزير خارجه فعلي رژيم صهيونيستي در جريان است.
بنا بر نظرسنجيهاي قبلي، بخت نتانياهو براي پيروزي بيشتر از ليوني است. اما جناياتي كه دولت فعلي رژيم صهيونيستي در غزه انجام ميدهد ميتواند روند فعلي را تغيير دهد.
دولت فعلي كه با كفالت ايهود اولمرت اداره ميشود، دولت حزب كاديماست اما اين دولت حزبي بهدليل شكست بزرگ در جنگ 33روزه از گروه افتخارآفرين حزبالله لبنان، با افول محبوبيت مواجه شد.
در اين ميان دولت فعلي براي حمله به غزه، 2 هدف سياسي در نظر گرفته است؛ اين دولت سعي دارد اولا با پيروزي نمايشي بر مردم بيدفاع غزه، خاطره شكست از ياران سيدحسن نصرالله را بهفراموشي بسپارد.
از سوي ديگر اين حزب با تجويز حمله به غزه سعي ميكند آراي تندروهاي صهيونيست در جامعه اسرائيل را جلب كند. به خيال متفكران كاديما، آنها با تصرف غزه ميتوانند به پيروزي بر نتانياهو هم دست پيدا كنند.
2 - حمله رژيم صهيونيستي به غزه، در زمان تعطيلات كريسمس صورت گرفته است؛ يعني زماني كه افكار عمومي در غرب متوجه مراسم سال نو و تعطيلات آن است.
در اين ميان رژيم صهيونيستي پنداشته است كه در سايه اين تعطيلات ميتواند افكار عمومي بينالمللي را ناديده بگيرد و با چالش كمتري در ميان ملل جهان مواجه شود.
3 - صهيونيستها هدف خود از حمله به غزه را مبارزه با حماس اعلام كردهاند. حماس مدتهاست كه از سوي گروه فتح و ساف كه كرانه باختري را در اختيار دارد، براي پذيرش تمديد دوره رياست محمود عباس بر حكومت خودگردان تحت فشار است.
حماس حاضر نيست كه بدون برگزاري انتخابات در سرزمينهاي فلسطيني، رئيس حكومت خودگردان را بپذيرد. اما دوره رياست محمود عباس كه آمريكا و اسرائيل او را مناسبترين فرد براي عقبنشيني در برابر خود ميبينند، تا 20 دي ماه تمام ميشود.
رژيم صهيونيستي چنين ميانديشد كه اگر بتواند با حمله به غزه كه با كمتوجهي محمود عباس مواجه شده، حماس را به ميز مذاكره بنشاند، يكي از خواستهها بايد اين باشد كه با ادامه رياست محمود عباس بر حكومت خودگردان موافقت كند.
4 - دولت آمريكا در وضعيت انتقالي قرار دارد. جورج بوش بهعنوان منفورترين رئيسجمهوري تاريخ ايالات متحده در اين كشور قرار است ابتداي بهمن ماه دولت را تحويل باراك اوباما دهد و اوباما كسي است كه سياستش را تغيير در رويههاي دولت بوش و نيز بازسازي وجهه آمريكا در جهان قرار داده است. مردم منطقه خاورميانه بوش را از حاميان اصلي رژيم صهيونيستي در تجاوز به حقوق فلسطينيها ميدانند.
به خيال متفكران آمريكايي حمله به غزه درواقع بدنامي ديگري است كه بوش با خود از كاخ سفيد خواهد برد و دامن رئيسجمهوري بعدي آمريكا به آن آلوده نيست. چنانكه اين روزها، در ميانه آتشي كه بر سر مظلومان غزه ميبارد، اوباما به هاوايي رفته و تعطيلاتش را ميگذراند؛گويي كه هيچ اتفاقي نيفتاده است. اگر حمله به غزه پس از بهمنماه صورت ميگرفت براي دولت تازه بر سر كار آمده آمريكا يك افتضاح بزرگ بينالمللي بود.
با نگاهي به وقايع پيشرو در كشورهاي مختلف ميتوانيم دريابيم كه چرا صهيونيستها اين زمان را براي حمله به غزه برگزيدند و چه اهدافي را از اين حمله وحشيانه دنبال ميكنند.اما در ميدان سياست همه چيز تغييرپذير است، بهخصوص آنجا كه خداوند بخواهد.
جنگ 33روزه حزبالله لبنان نمونهاي از الطاف الهي به مستضعفان و كساني بود كه در مقابل زورگويان ايستادند. مقاومت مردم غزه، اعتراض افكار عمومي جهان و تدابير جنگي حماس ميتواند ورق را بهنفع ملت فلسطين برگرداند.
_____________________
*قدس
روزنامه قدس در يادداشت روز خود با عنوان « چراغ سبز «بوش» به تل آويو» به قلم محمد ملازهي آورده است:جرج بوش، رئيس جمهور آمريكا با متهم كردن «حماس» و نسبت دادن تمامي گناهان نسل كشي و قتل عام زنان و كودكان در غزه به مقاومت اسلامي، نه تنها حمايت قاطع و علني خود را از اسرائيل اعلام نكرده بلكه مجوز حمله تمام عيار زميني و اشغال مجدد باريكه غزه را صادر كرده است.
چراغ سبز بوش به جنگ طلبان تل آويو در شرايطي كه اسرائيل خود را آماده حمله كرده و صدها تانك و هزاران نيروي ارتش را در امتداد مرز خشكي و آبي غزه به حالت آماده باش كامل درآورده، خطر اشغال غزه و بروز يك فاجعه تمام عيار انساني را افزايش داده است.
ظاهراً آمريكا، اسرائيل و سران مرتجع عرب به جمع بندي واحد رسيده اند و آن حذف مقاومت اسلامي از معادلات فلسطين و كل خاورميانه است. اين مأموريت به اسرائيل داده شده است و هر گونه آتش بس حتي موقت كه بتوان مجروحان را از غزه خارج و يا حداقل امكانات دارويي براي آنان تهيه كرد، اين گمان را تقويت مي كند. از اين رو، اظهارات بوش را بايد جدي تلقي كرد زيرا بر دامنه گستاخي هاي اسرائيل خواهد افزود.
سكوت «باراك اوباما» رئيس جمهور منتخب حزب دمكرات آمريكا نيز معنادار است و آن را نيز بايد جدي گرفت. اسرائيل با درك مجموعه شرايط منطقه اي و بين المللي وارد بازي خطرناكي شده است كه اگر ماشين جنگي اش در غزه متوقف نشود، چه بسا در جهت منطقه اي كردن جنگ حركت كند.
با توجه به اين گونه احتمالات است كه چراغ سبز بوش به اولمرت مي تواند وضعيت خطرناك جديدي درخاورميانه به وجود بياورد. اين تصور كه اسرائيل به سادگي بتواند حماس را از قدرت در غزه حذف و تشكيلات خودگردان محمود عباس را جايگزين و روند سازش را تسهيل كند، تصوري نادرست است حماس از پشتوانه يك تفكر انقلابي و اسلامي برخوردار است و از آن جهت كه قدرت باز توليد خود را دارد، به يك جريان متكي و وابسته نيست. به فرض اينكه حذف حماس از معادله قدرت عملي باشد، تفكر جهادي نه تنها از بين نخواهد رفت، بلكه عمق و شدت بيشتري پيدا خواهد كرد.
اين واقعيت كه در هيچ نقطه اي از جهان و در هيچ مقطعي از تاريخ تاكنون صلح پايدار از طريق كشتار مردم حاصل نشده، در طرح مشترك آمريكا- اسرائيل مورد غفلت قرار گرفته است. كشتار، دامنه خشم عمومي را گسترده تر خواهد كرد.
آيا جرج بوش در آخرين روزهاي حضورش در مقام رئيس جمهور آمريكا در كاخ سفيد مي خواهد استراتژي جنگ طلبانه اش را براي «باراك اوباما» به ارث بگذارد تا او نيز همين راه نادرست را در خاورميانه ادامه دهد؟
اگر چنين باشد، سكوت «اوباما» را نه تنها نمي توان رضايت تلقي كرد، بلكه بالاتر از آن نشانه بي تجربگي سياسي و عقب ماندن از تحولات جهاني بويژه در خاورميانه است، تلقي اي كه بوش نو محافظه كار و اوباماي دمكرات را يك جنس به شمار خواهد آورد.
انتهاي پيام/
يکشنبه 15 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]
-
گوناگون
پربازدیدترینها