تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821200455




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كليدر «بي سرزمين» و «ني نوا»ي اكرايني


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: كليدر «بي سرزمين» و «ني نوا»ي اكرايني
ديدگاه- همشهري‌آنلاين - محمود توسليان:
چند روز بعد از اجراي قطعه كليدر محمدرضا درويشي و آثار عليزاده، توسط اركستر سمفونيك ناسيونال اوكراين اظهار نظر درباره اين اجرا همچنان ادامه دارد.

1- "سوييت كليدر" بي شك يكي از آثار مدرن موسيقي در ايران است كه به تناسب فرم خود و با توجه به مولفه‌هاي انديشه مدرن مي توانست ذهن بسياري از مخاطبان جدي موسيقي را درگير خود كند، اما انتساب اين سوييت به يك اثر ادبي (رمان با شكوه "كليدر" نوشته محمود دولت آبادي) تمام معادلات ذهني همان مخاطبان را به هم ريخت.

محمد رضا درويشي در گفتگويي با سايت فرهنگ و آهنگ گفته بود "باطن كليدر را نشانه رفته ام" و همين نكته است كه مي تواند دريچه توجيه‌هاي فراوان را براي او باز كند. نگاه به عناوين موومان هاي هشتگانه سوييت كليدر (سوگنامه دشت نيشابور، پگاه نيشابور، درو زمين ديمي سوزن ده، پشت دروازه بيهق، رويارويي سيدشرضا تربتي با گل محمد، وداع گل محمد، نعش كشتگان و خاتمه) به خودي خود گوياي فراز و فرودي دراماتيك است كه لااقل توقع مي رفت اين نوسانات در كليت اثر به واسطه موسيقي اجرا شود.

وقتي يك هنرمند با نگاه به يك اثر از آن برداشت (آزاد يا وفادارانه) مي‌كند و كليت اثر ثانويه را به اثر اصلي نسبت مي دهد،طبيعي است كه محدوديت هايي را نيز بايد به جان بخرد كه حداقل ذهنيت از پيش ايجاد شده براي مخاطبش را خيلي به هم نريزد و اين رعايت مستلزم آن است كه هنرمند رگه‌هايي از كليت اثر اوليه را در خلق تازه خود لحاظ كند.

محمدرضا درويشي با انتخاب كليدر دو ريسك بزرگ را به جان خريد كه به نظر نگارنده آنچنان كه ازاو توقع مي رفت،از عهده اش برنيامد. نخست اينكه يك رمان- آن هم با حجم بالاي كليدر- در دل خود مولفه هاي دراماتيكي دارد كه خواننده را همراه خود مي كند و اين وجه اساسي در سوييت كليدر بسيار كمرنگ است. در واقع ريتم و تمپوي موجود در موومان هاي مختلف اين اثر به قدري يكنواخت است كه حاصلي جز ملالت به بار نمي آورد.

اگر چه ملال و اندوه بخشي از روزگار مردمان كليدر است اما منطق يك اثر هنري هيچوقت نگفته است كه براي القاي يك حس-مثلا كسالت و ملالت- بايد مستقيم رفت سراغ كششهاي طولاني و ايجاد تعليق و انتظار.افزون بر اينها نبايد فراموش كرد كه كليدر شاهكار ادبيات اقليمي ماست كه حالا در عرصه ادبيات منثور ما يك آركي تايپ است و مي شود به عنوان فصلي ديگر در نثر فارسي آن را در دانشكده هاي ادبيات تدريس كرد.

با اين اوصاف بهتر ان بود كه درويشي سراغ مولفه هاي موسيقي ايران- به خصوص ملودي و جمله بندي هاي ايراني – مي رفت. البته با اينكه به طور مستقيم از سازهاي ملي و بومي استفاده شود اصلا موافق نيستم كه اين كار دم دستي ترين فكري است كه مي تواند به ذهن يك آهنگساز برسد تا اثرش را امضا دار كند.

فضاي مدرن كليدر لحظه به لحظه مخاطب را از يك زمان و مكان جدا مي كند و او را در موقعيتي ابزورد قرار مي دهد كه بي شك اين باطن كليدر و قهرمان هايش نيست. علاوه بر اين فكر مي كنم اندوه و ملال مردمان رمان كليدر جنسي ديگر دارد كه درويشي بهتر از هركسي آن را مي شناسد. شايد اگر اين سوييت برداشتي از يك رمان شهري معاصر بود خيلي بيشتر تماشاگران كنسرت را همراه خود مي كرد. البته تم اندوه يكي ديگر از تم هاي غالب سوييت كليدر است كه تكرار بيش از حد جملات موسيقايي آن را در گرداب ملالت گرفتار كرده بود.شايد درويشي در يك باز نگري بيشتر به روح ايراني و بومي كليدر بپردازد كه يك اثر داستاني است و فرازو فرودهايش است كه سبب مي شود يك خواننده جدي ادبيات آن راپيگيري كند.

2- "شيشه رنگي"ساخته هوشيار خيام يك اثر خيال انگيز بود كه در اين كنسرت به خوبي اجرا شد و اركستر سمفونيك ناسيونال اكراين نيز به خوبي توانست اين پيانيست جوان را همراهي كند.

3 –"عصيان" اثر حسين عليزاده هم از قواعد بي قاعده موسيقي مدرن تبعيت مي كرد كه علاوه بر اجراي خوب خيام و اركستر اكرايني گوياي توانايي هاي عليزاده در خلق آثاري مدرن با رنگ و بويي ايراني است.

4- "ني نوا" اما با خاطره هاي ماست و كوچكترين تفاوتي به راحتي مي تواند اين دنياي بزرگ دروني را به هم بريزد. اگر چه اجراي مجدد يك شاهكار براي مردماني كه تمام عمرشان را با نوستالژي سر مي كنند يك ريسك بزرگ است اما اين ريسك ها از عليزاده تجربه گر دور نيست.

ني نوا قطعه سلوهاست. سلوهاي بلند ني و جمله هاي كوتاه براي ويولن. اما همين اركستر كه نقطه قوت قطعه هاي قبلي بود براي ني نوا به يك چشم اسفنديار بدل گشت. همانطور كه گفتم ني نوا بر ريزه كاري هايي استوار است كه اين ريزه كاري هاي تكنيكي كاملا ايراني است و ويولن نوازهايي مي خواهد كه با لحن موسيقي ايراني آشنا باشند. اما اركستر اكرايني و ويولن اول آن چندان با دستگاه نوا و جمله هاي تكنيكي عليزاده آن آشنا نبودند. در واقع لهجه اكرايني-روسي اركستر سمفونيك اكراين سببشد كه روح ايراني موجود در ني نوا و ديگر قطعات چندان جاري نباشد. همين نكته باعث افت در اجراي ني نواشده بود.البته از هنر ني نوازي پاشا هنجني و وفا مصباحي نبايد گذشت.

4- "تركمن" پايان خوب بود براي يك كنسره كه با اندوه و ملالت آغاز شده بود و دوباره به ما يادآوري كرد كه موسيقي ايراني چقدر جاي كار و خلاقيت دارد.

موخره: در شرايطي كه يك ركود نسبي بر موسيقي ما حاكم است اجراي چنين كنسرتي از سوي همه كساني كه موجب اين تفاق شدند جاي "دست مريزاد" دارد.
 پنجشنبه 12 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن