واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: با تلاش كارآگاهان و همكارى طلافروشان دستگير شد پسر برج ساز سارق ۶ طلافروشى
404745.jpg
گروه حوادث ـ پسر تبهكار يك برج ساز و دوست سابقه دارش، طراح و اجراكننده نقشه سرقت هاى اخير طلافروشى هاى تهران بودند كه با رديابى هاى ويژه مأموران پليس آگاهى تهران به دام افتادند.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه هفتم دى مأموران پليس آگاهى از سرقت سريالى پنج مغازه طلافروشى در نقاط مختلف تهران باخبر شدند.
نخستين گزارش ها نشان مى داد دو مرد كلاه مشكى سوار بر يك دستگاه موتوسيكلت با پرتاب سنگ شيشه ويترين مغازه طلافروشى ها را شكسته و پس از سرقت طلاها از داخل ويترين متوارى شده اند. با دريافت اين گزارش، بلافاصله به دستور سرهنگ محمديان، رئيس پليس آگاهى تهران، عمليات ويژه كارآگاهان باتجربه اداره آگاهى به سرپرستى سرهنگ مصطفى مداحى- رئيس اداره يكم پليس آگاهى تهران- آغاز شد.
كارآگاهان در چند شاخه عملياتى همزمان با اجراى طرح مهار به كنترل محدوده هاى سرقت پرداختند. تيم هاى بررسى صحنه جرم نيز با حضور در محل سرقت ها به جمع آورى اطلاعات از مالباختگان، شاهدان حادثه و همچنين تصاوير ضبط شده دوربين هاى مداربسته طلافروشى ها پرداختند.تحقيقات و بررسى ها نشان مى داد دزدان موتورسوار در نخستين سرقت ساعت ۱۹/۳۰ شنبه به يك طلافروشى در خيابان زرتشت رفته، اما به علت استحكام شيشه ويترين، ناكام از سرقت متوارى شدند. اما پس از آن به ۴ طلافروشى در شرق تهران دستبرد زده و حدود ۲ كيلوگرم طلا دزديدند. كارآگاهان پس از بررسى تصاوير دوربين هاى دو مغازه، تصاويرى از متهمان به دست آوردند. آنها سپس با هماهنگى مسئولان اتحاديه طلافروشى ها، جست وجوهاى نامحسوس در بازار را نيز در دستور كار قرار دادند و سرانجام ظهر يكشنبه ۸ دى كارآگاهان دريافتند فردى در بازار طلاى تهران در حال فروش مقدارى طلاى بدون فاكتور است. بدين ترتيب دقايقى بعد فروشنده طلاها دستگير شد. او كه منكر هرگونه جرمى بود، به اداره آگاهى منتقل شد.
مالباختگان بلافاصله اموال مسروقه را شناسايى كردند.متهم كه از موضوع سرقت اظهار بى اطلاعى مى كرد، در بازجويى ها گفت: طلاها را از برادرش كه كارگاه طلاسازى دارد، گرفته است. برادر وى پس از دستگيرى بلافاصله اقرار كرد طلاها را از ۲ تن به نام هاى امير و مصطفى خريده اما اطلاعى از مخفيگاه شان ندارد.بنابراين، كارآگاهان با اطلاعات به دست آمده و بررسى بانك هاى اطلاعاتى مجرمان سابقه دار، ۱۴ ساعت پس از آخرين سرقت موفق به شناسايى هويت دزدان شدند. بدين ترتيب عمليات رديابى و دستگيرى آنها وارد مرحله تازه اى شد. شامگاه ۹ دى كارآگاهان وقتى به سراغ امير- 30 ساله- رفتند، او سوار بر خودروى پرايد از آنجا گريخت.
كارآگاهان نيز خودرواش را هدف گلوله قرار داده و سرانجام دقايقى بعد عمليات دستگيرى با موفقيت پايان يافت.گروهى از كارآگاهان نيز مصطفى را در جنوب تهران شناسايى و او را در مخفيگاهش دستگير كردند.
متهمان كه بشدت شوكه بودند، در نخستين بازجويى ها به سرقت از ۵ طلافروشى در يك شب و سرقت از يك طلافروشى ديگر در خيابان كريمخان كه شامگاه ۳۰ آذر صورت گرفته بود، اعتراف كردند.در بررسى سوابق متهمان مشخص شد هر دو به اتهام كيف قاپى و شرارت نيز زندانى بوده اند.
404736.jpg
سرهنگ عباسعلى محمديان با اعلام اين خبر گفت: در بازرسى خانه متهمان سه دستگاه موتوسيكلت، دو دستگاه خودروى هيوندا و زانتيا، دو قبضه تفنگ بادى و حدود يك كيلوگرم طلاى مسروقه كشف شده است.اين در حالى است كه تحقيقات روانشناسانه براى كشف انگيزه و دلايل اصلى سرقت ها ادامه دارد.متهمان تاكنون به ۶۰ فقره سرقت و كيف قاپى در تهران و كرج نيز اعتراف كرده اند كه هر دو با دستور بازپرس حسين توكلى- رئيس شعبه پنجم بازپرسى دادسراى جنايى تهران- بازداشت هستند.
گفت وگو با متهمان
امير كه خود را فرزند يكى از برج سازان معرفى مى كرد، به خبرنگار ما گفت: من به هيچ عنوان نياز مالى نداشتم چرا كه پدرم بسيار ثروتمند است اما به خاطر مشكلات خانوادگى و لجبازى با او، خودم را بدبخت و گرفتار كردم.
چگونه با مصطفى آشنا شدى
۷ ماه قبل از طريق يكى از بستگانم با او آشنا شده و پيشنهاد سرقت ها را مطرح كردم كه او هم پذيرفت.
مالخرها را از كجا مى شناختى
يك بار كه به كارگاه طلاسازى رفته بودم تا برايم طلا بسازند، با آنها آشنا شدم. بنابراين پس از سرقت، براى فروش طلاها سراغشان رفتيم.
امير كه بشدت ابراز پشيمانى مى كرد، گفت: اشتباه كردم و خيلى پشيمانم. من با اين ندانم كارى ها زندگى پدر، مادر و همسرم را نابود كردم.مصطفى- پسر ۲۵ ساله و مجرد- كه خود را كارگر مبل سازى معرفى كرد، گفت: فقط مى توانم بگويم اشتباه كردم، نمى دانم چرا اين كار را كردم چون آن قدر نياز مالى نداشتم كه دست به سرقت بزنم. پشيمانم فقط همين.
سرقت ها را چگونه طراحى و اجرا كرديد
از ۱۲ روز قبل همزمان با شناسايى مغازه هاى طلافروشى كه شيشه هاى معمولى داشتند، آنها را براى سرقت انتخاب كرديم. امير راكب موتوسيكلت بود، من هم سرقت ها را انجام مى دادم.
وقتى مقابل مغازه ها مى رسيديم، در يك فرصت مناسب از موتوسيكلت پياده شده و با پرتاب آجر، شيشه ويترين را شكسته و پس از جمع آورى طلاها در كمترين زمان ممكن، فرار مى كرديم. برايم مهم نبود چه ميزان طلا به دستم مى آيد، فقط آنها را برمى داشتم.
پس از سرقت كجا رفتيد
هر يك به خانه خودمان رفتيم. روز بعد هم فروش را آغاز كرديم.
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 318]