واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: جوانمردي آزاد در دنيا و آخرت
لهوف سيد بن طاووس ميگويد: پس از آن، امام حسين(ع ) در مقابل لشكر كوفيان، فرياد برآورد كه آيا فريادرسي هست كه از براي رضاي پروردگار به فرياد ما برسد؟ آيا كسي هست كه از حرم رسول خدا صليالله عليه و آله، شر دشمنان را دفع نمايد؟ راوي گويد: در اين هنگام حربنيزيد رياحي رو به سوي عمر سعد پليد آورد و فرمود: آيا با اين مظلوم جنگخواهي كرد؟! عمر سعد گفت: به خدا قسم، جنگي خواهم نمود كه آسانترين مرحلهاش اين باشد كه سرها از بدنها به پرواز درآيد و دستها از تنها بيفتد.
راوي گفته كه حر بعد از شنيدن اين سخن، به گوشهاي رفت و از ياران خود كناره گرفت و در مكاني دور از آنها بايستاد و بدنش به لرزه درآمد. يكي از مهاجرين اوس او را گفت: به خدا قسم كار تو مرا به شك و ترديد انداخته، اگر از من بپرسند كه شجاعترين مرد اهل كوفه كيست، من از نام تو نميگذرم؛ پس اين چه حالي است كه در تو ميبينم؟! حر در جواب او گفت: به خدا كه خود را ميان بهشت و جهنم ميبينم و به خدا سوگند كه هيچ چيز را بر بهشت، اختيار نمي كنم اگر چه بدنم را پاره پاره كنند و بسوزانند!
توبه حر
سپس حرف نامدار بعد از اين گفتار، مركب جهانيد با نيتي صادق عزم كعبه حضور فرزند رسول صلياللهعليه و آله نمود و دست را بر سر نهاده و ميگفت: يعني خداوندا! به سوي تو انابه نمودم و از درگاه احديتت مسئلت مينمايم كه توبه مرا قبول فرمايي؛ زيرا دلهاي اولياي تو و اولاد دختر پيغمبر تو را به رعب و خوف افكندهام. به خدمت امام حسين عليهالسلام عرضه داشت: فدايت گردم! منم آن كسي كه ملازم خدمتت بودم و تو را از برگشتن به سوي مكه يا مدينه مانع گرديدم و كار را بر تو سخت گرفتم و گمانم نبود كه اين گروه بيدين ظلم را به اين اندازه كه ديدم برسانند و من توبه و بازگشت به سوي خدا نمودم، آيا توبه من پذيرفته است؟ امام عليهالسلام فرمود: بلي، خدا توبه تو را قبول خواهد فرمود، حال از مركب خود فرود آي.
حر عرض نمود: چون عاقبت امر من از اسب درافتادن است؛ پس سواره بودنم بهتر از پياده شدنم است تا اينكه به ميدان بشتابم و در راه شما كشته شوم. حر پس از آن ملاطفت و محبت كه از آن سرور مشاهده نمود، عرضه داشت: چون من اول كسي بودم كه بر تو خروج كردم و در مقابل تو ايستادم، پس اذن عطا فرما كه اول كسي باشم كه در حضور تو كشته مي شود، شايد در فرداي قيامت يكي از اشخاصي باشم كه با جد بزرگوارت صلياللهعليه و آله مصافحه مينمايند.
مولف كتاب گويد: مراد حر اين بود كه اول كسي كه همان آن كشته ميشود او باشد والا قبل از شهادت حر، جماعتي از لشكر حضرت به درجه شهادت نائل آمده بودند؛ چنانكه اين مطلب در اختبار ديگر هم وارد است. پس آن حضرت اذن جهاد به حر سعادتمند داد و آن شير بيشه هيجا به چالاكي، خود را به درياي لشكر درانداخت و بازوي مردانگي برنواخت و نبردي نمود كه بهتر از آن متصور نبود.
در آن گيرودار، گروهي از شجاعان و دليران اهل كوفه را به خاك هلاكت انداخت تا آنكه شربت شهادت نوشيد و روح پاكش با حورالعين هم آغوش گرديد. چون بدن مجروح حر را خدمت امام حسين عليهالسلام آوردند، سبط خواجه لولاك با كمال رافت و ملاطفت، خاك را از صورت او پاك نمود و فرمود: تويي آزادمرد، چنانكه مادرت تو را نام نهاده و تويي جوانمرد آزاد در دنيا و آخرت!
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سياست روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]