واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: جعفر سبحاني طرحي براي آينده مسلمانان
خبرگزاري فارس:چگونه مي توان پايداري نهضت را پس از پيامبر گرامي تضمين نمود به طوري كه مرگ پيامبر مايه ركود و يا عقب گرد نهضت نشود در اينجا دو راه وجود دارد كه: در باره هر دو به بحث و گفتگو مي پردازيم
نهضت جهاني اسلام با مخالفت و ستيزگي قريش بلكه عموم بت پرستان شبه جزيره آغاز گرديد و آنان با دسيسه هاي گوناگوني براي خاموش ساختن اين مشعل آسماني وارد كار شدند ولي هر چه كوشيدند كمتر نتيجه گرفتند و آخرين تكيه گاه خالي آنان اين بود كه پايه هاي اين نهضت با مرگ و در گذشت صاحب رسالت فرو مي ريزد و بسان دعوت برخي از افراد كه پيش از پيامبر مي زيستند به خاموشي مي گرايد.
قرآن مجيد كه در بسياري از آيات خود دسيسه ها و خيمه شب بازي هاي آنان را منعكس كرده اين بار انديشه مرگ پيامبر را كه آخرين پناگاه پنداري گروه بت پرست بود در آيه زير منعكس مي كند و مي فرمايد:
«ام يقولون شاعر نتربص به ربب المنون قل تربصوا فاني معكم من المتربصين ام تامر هم احلا مهم بهداام هم قوم طاغون»
(سوره طور آيه هاي 30 ـ32)
«بلكه ميگويند كه پيامبر شاعري است كه انتظار مرگ او را مي كشيم بگو انتظار بكشيد من نيز مانند شما در انتظار بسر مي برم آيا افكار خام آنها را به اين فكر وادار مي كند يا اينكه آنان گروه سركشند.»
كاوش ما پيرامون همين نقشه اخير است كه چگونه مي توان پايداري نهضت را پس از پيامبر گرامي تضمين نمود به طوري كه مرگ پيامبر مايه ركود و يا عقب گرد نهضت نشود در اينجا دو راه وجود دارد كه: در باره هر دو به بحث و گفتگو مي پردازيم:
الف: رشد فكري و عقلي امت اسلامي به حدي برسد كه بتوانند پس از درگذشت پيامبر گرامي نهضت نوبنياد اسلام را بسان عهد رسالت رهبري كنند و نهضت را از هر نوع گرايش چپ و راست حفاظت نموده و امت و نسلهاي آينده را به «صراط مستقيم» سوق دهند.
رهبري همه جانبه «امت» پس از درگذشت پيامبر در گرو شرائطي بود كه متاسفانه نوع افراد فاقد آن بودند و اكنون وقت آن نيست كه مادر بود و نبود اين شرائط بحث و گفتگو كنيم ولي به طور اجمال مي گوئيم:
جهش همه جانبه و دگرگوني عميق در دل يك ملت كار يك روز و دو روز و يا يك سال و ده سال نيست و پايه گذار انقلاب كه ميخواهد نهضت خود را به صورت يك آيين جاويد در تمام ادوار ثابت و استوار در آورد نمي تواند در مدت كوتاهي به اين هدف نائل گردد. بلكه پايداري انقلاب و رسوخ آن در قلوب و دلهاي مردم به نحوي كه پيروان آن پس از درگذشت پايه گذار نهضت گامي به عقب ننهند و به روش هاي ديرينه و آداب و اخلاق نياكان خود بازنگردند فرد و يا افراد برجسته و فوق العاده اي لازم دارد كه زمام امور را به دست گيرند و با مراقبت هاي عملي و تبليغات پي گير جامعه را از هر نوع گرايش نامطلوب صيانت نمايند تا روزي كه نسلي بگذرد و نسل نوئي كه از روز نخست با آداب و اخلاق اسلامي خوي گرفته اند جاي نسل پيشين را بگيرد و اگر چنين نقشه اي در كار نباشد گروه زيادي از مردم پس از درگذشت پايه گذار نهضت گام به عقب نهاده و به روشهاي ديرينه باز مي گردند.
در ميان نهضت هاي آسماني اسلام خصوصيت ديگري داشته كه وجود چنين افراد برجسته را در پايداري نهضت لازم و ضروري مي ساخت زيرا آيين اسلام در ميان جمعيتي پديد آمد كه از عقب افتاده ترين ملل جهان بودند و از نظر نظامات اجتماعي و اخلاقي و ساير جلوه هاي تمدن انساني در محروميت كاملي به سر مي بردند. از سنن مذهبي جز مراسم حج كه آنرا از نياكان به ارث برده بودند با چيز ديگري آشنا نبودند تعاليم موسي و عيسي به سرزمين آنان نفوذ نكرده و اكثريت مردم حجاز از آن بي بهره بودند و در برابر آن عقايد و رسوم جاهليت كاملا در دل آنها رسوخ كرده و با روح و روان آنان آميخته شده بود.
هر نوع جهش مذهبي در ميان اين نوع ملل ممكن است به آساني صورت گيرد ولي ادامه و نگاهداري آن در ميان اين افراد كه عوامل منفي در روح و روان آنان لانه گزيده بود به مراقبت هاي پي گير زيادي نياز داشت كه آنان را از هر نوع انحراف باز دارد.
حوادث رقت بار صحنه هاي نبرد «احد» و «حنين» كه هواداران نهضت در گرما گرم نبرد از دور صاحب رسالت پراكنده شدند و او را در ميدان نبرد تنها گذاردند گواه روشني است كه صحابه پيامبر از نظر رشد فكري و عقلي به پايه اي نرسيده بودند كه پيامبر گرامي اداره امور را به دست آنان بسپارد و آخرين نقشه دشمن را كه مترصد مرگ پيامبر بود با اراده حكيمانه امت نقش بر آب سازد.
اين همان امت رشد يافته است ! كه پس از درگذشت پيامبر به كانون اختلاف تبديل شده و به صورت دسته هاي متعدد در آمدند.
واگذاري كار رهبري به خود امت نمي توانست نظر صاحب رسالت را تامين كند و نقشه دشمن را كه مترصد مرگ پيامبر بود نقش بر آب سازد. بلكه بايد در اينجا چاره ديگر انديشيد كه اكنون به آن اشاره مي كنيم:
ب ـ براي پايداري نهضت راه آسان و بي دردسر اين است كه از طرف خداوند فرد لايق و شايسته اي كه از نظر ايمان و اعتقاد به اصول و فروع نهضت بسان پيامبر باشد براي رهبري نهضت انتخاب گردد و در پرتو ايمان نيرومند و علم وسيع و گسترده و مصونيت از خطا و لغزش رهبري انقلاب را به عهده گرفته و پايداري آن را تضمين كند.
اين همان مطلبي است كه مكتب تشيع مدعي صحت و استواري آن است و شواهد تاريخي فراواني گواهي مي دهد كه پيامبر گرامي در روز هيجدهم ذيحجه الحرام هنگام باز گشت از «حجه الوداع» گره را از اين راه گشود و با تعيين وصي و جانشين از طرف خداوند پايداري انقلاب را تضمين نمود.
پيامبر گرامي در سال دهم هجرت براي تعيين مراسم حج به مكه عزيمت نمود تا فريضه حج را بگذارد. اين بار انجام اين فريضه با آخرين سال عمر پيامبر عزيز مصادف گرديد و از اين جهت آن را «حجه الوداع» ناميدند. افرادي كه به شوق همسفري و با آموزش مراسم حج در ركاب وي بودند تا 120 هزار تخمين زده شده اند.
مراسم حج به پايان رسيد پيامبر راه مدينه را در حالي كه گروه انبوهي او را بدرقه مي كردند و جز كساني كه در مكه به او پيوسته بودند همگي در ركاب او بودند در پيش گرفت كاروان به پهنه بي آبي كه به نام «غدير خم» كه در سه ميلي «جحفه» قرار دارد رسيد ناگهان پيك وحي فرود آمد و به پيامبر فرمان توقف داد و پيامبر نيز دستور داد كه همه از حركت باز ايستند و باز ماندگان فرا رسند.
كاروانيان از توقف ناگهاني و به ظاهر بي موقع پيامبر در اين منطقه داغ و بي آب آنهم در نيمروزي گرم و هرم آفتاب بس سوزنده و زمين تفتيده بود در شگفت ماندند.
مردم زير لب هاي خود مي گفتند فرمان بزرگي از جانب خدا رسيده است و در اهميت فرمان اين اندازه بس كه به پيامبر ماموريت داده كه در اين شرائط نامساعد همه مردم را از حركت باز دارد و فرمان خدا را ابلاغ كند.
فرمان خدا براي رسول گرامي طي آيه زير بيان گرديد:
«يا ايهاالرسول بلغ ماانزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس»
(سوره مائده آيه 67)
«اي پيامبر برسان آنچه از پروردگارت بر تو فرود آمده است و اگر نرساني رسالت خداي را بجا نياورده اي و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مي كند». دقت در مضمون آيه ما را به نكات زير رهبري مي كند:
اولا: فرماني كه پيامبر براي ابلاغ آن ماموريت پيدا كرده بود آنچنان خطير و عظيم بود كه هرگاه پيامبر (بر فرض محال) در رساندن آن خوف و ترسي به خود راه مي داد و آن را ابلاغ نمي كرد رسالت خود را انجام نداده بود. بلكه با انجام اين ماموريت رسالت وي تكميل خواهد گشت...
بنابر اين بايد مورد ماموريت يكي از اصول مهم اسلامي باشد كه با ديگر اصول و فروع اسلامي پيوستگي داشته پس از يگانگي خدا و رسالت پيامبر امر خطيري شمرده شود.
ثانيا: از نظر محاسبات اجتماعي پيامبر احتمال مي داد كه در طريق انجام اين ماموريت ممكن است از جانب مردم آسيبي به او برسد و خداوند براي تقويت اراده پيامبر مي فرمايد «و الله يعصمك من الناس خداوند تو را از آزار و آسيب مردم حفظ مي كند...
محدثان شيعه و همچنين سي تن از محدثان بزرگ اهل تسنن مي گويند كه آيه در روز غدير خم نازل گرديده روزي كه خدا به پيامبر ماموريت داد كه علي را به عنوان «مولاي مومنان» معرفي كند.
ولايت و جانشيني امام از جانب پيامبر از موضوعات خطير و پر اهميتي بود كه جا داشت ابلاغ آن مكمل رسالت گردد و خودداري در بيان آن مايه نقص در امر رسالت شمرده شود.
عليرغم اين زمينه هاي نامساعد اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفت كه پايداري نهضت را با نصب علي (ع) تضمين كند و رسالت جهاني پيامبر خويش را با تعيين رهبر و راهنما تكميل گرداند.
..................................................................................
انتهاي پيام/
دوشنبه 9 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]