تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827685716




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز ايران
خبرگزاري فارس: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.


* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله خود با عنوان «بازسازي و آفت شعارزدگي» آورده است: پنجشنبه گذشته پنجم ديماه پنجمين سالروز وقوع زلزله بم بود و اين روزها ما وارد ششمين سال عمر « بم زلزله زده » شده ايم . به همين مناسبت و براي آنكه از اوضاع بم خبري دردست باشد هفته گذشته رسانه ها گزارش هائي از بازسازي اين شهر منتشر كردند. از بخش هاي خوش بينانه و بدبينانه اين گزارش ها كه بگذريم وضعيت بازسازي بم در يك نگاه واقع بينانه متاسفانه مطلوب نيست .
با اينكه بيش از يكسال و نيم از عمر دولت هشتم و بيش از سه سال و نيم از عمر دولت نهم و مجموعا 5 سال از وقوع زلزله در بم گذشته است گزارش هاي مستند و مشاهدات عيني نشان مي دهند بازسازي ويراني هاي زلزله هنوز از حدود 30 درصد تجاوز نكرده و در اولين روزهاي ششمين سال اكنون شهر بم مجموعه ايست از مقداري ساختمان جديد و انبوه تيرآهن ها و گودال ها و البته در كنار اينها درد و رنج مردمي كه به وعده هاي زيادي دل خوش كرده بودند اما در عمل بسياري از آنها را همانند چك هاي بي محل مي بينند. مسئولان دولت هشتم وعده داده بودند كه تا پايان عمر آن دولت شهر بم را بهتر از گذشته تحويل مردم آن خواهند داد و مسئولان دولت نهم نيز وعده هاي مشابهي دادند اما افسوس كه در كشور ما وعده و شعار بي پشتوانه فراوان است !
درست است كه زلزله بم بسيار شديد و ويرانگر بود بطوري كه طبق آمارهاي رسمي 35 هزار نفر و طبق آمارهاي غيررسمي 50 هزار نفر كشته داشت و شهرو حومه آن به تلي از خاك تبديل شدند اما براي ملت بلند همت ايران و نظام جمهوري اسلامي كه يك نظام كارآمد و قدرتمند است بازسازي شهري در اندازه بم و حومه آن بسيار آسان تر از آنست كه بعد از 5 سال هنوز بازسازي آن از حدود يك سوم تجاوز نكرده باشد. اين تاسف زماني بيشتر مي شود كه وعده هاي فراوان مسئولان دولتي در روزهاي بعد از وقوع زلزله و آنچه هر سال در سالگرد اين حادثه شنيده شده است بازخواني گردد و ميزان عمل به اين وعده ها نيز در نظر گرفته شود.
براساس گزارش هاي عيني از بازسازي بم بيش از 50 درصد زلزله زدگان هنوز در كانكس ها زندگي مي كنند بازسازي بازار سنتي فقط 25 درصد پيشرفت داشته و بسياري از كسبه بعد از 5 سال هنوز در كانكس ها مشغول فعاليت هستند از 104 مسجد و حسينيه تخريب و ويران شده فقط 52 مورد در طرح بازسازي قرار گرفته كه 30 مورد آنها ساخته شده و بقيه نيمه تمام باقي مانده اند ارگ بم فقط 25 درصد بازسازي شده شبكه هاي آب و برق چه از نظر تكميل و چه از نظر توزيع دچار مشكل هستند. در كنار اين نارسائي ها خوشبختانه بازسازي خانه هاي روستائي پيشرفت مطلوبي داشته كمااينكه پيشرفت در بخش بازسازي مدارس نيز مطلوب است .
در گزارش هاي رسمي به اين نكته نيز اشاره شده است كه بازسازي بخش اداري بم در يك مرحله 95 درصد و در مرحله دوم 80 درصد پيشرفت داشته است . هرچند اين نكته از نظر ظاهري و فعاليت هاي عمراني يك نقطه قوت محسوب مي شود لكن در كنار آن بايد اين ايراد اساسي را نيز در نظر گرفت كه در مقوله بازسازي نيازهاي اساسي مردم كه مسكن در صدر آنها قرار دارد بايد بر ساير موارد مقدم باشد. باتوجه به اين واقعيت براي توجه بيشتر به بخش اداري نمي توان توجيه قابل قبولي يافت . كندي پيشرفت بازسازي ارگ قديم بم نيز به همين دليل كه در برابر نيازهاي اساسي مردم از اولويت برخوردار نيست قابل توجيه است ولي بشرط آنكه همه همت ها و امكانات صرف بازسازي مسكن و ساير نيازهاي اساسي مردم مي شد.
در مجموع آنچه در طول 5 سال بازسازي مناطق زلزله زده شهرستان بم انجام شده با وعده هاي داده شده و با توانمندي هاي نظام جمهوري اسلامي تناسبي ندارد. اينكه چه چيز موجب پديد آمدن اين وضعيت غيرقابل قبول شده سئوالي است كه به دست آوردن پاسخ آن نيازمند بررسي است . در اين زمينه آنچه قطعي مينمايد اينست كه متاسفانه جامعه ما مدتي است در سطح مسئولان دچار آفت شعارزدگي است . اين آفت تا زماني كه سياست را تحت الشعاع خود قرار دهد يك خطر است ولي خطر بزرگتر مربوط به زماني است كه شعارزدگي شامل بازسازي هم بشود.
گزارش ها حكايت از بازديدهاي نمايشي مسئولان از بازسازي ها دارند و طبعا در چنين بازديدهائي امكان درك واقعيت ها توسط آنان وجود ندارد. چاره كار در اينست كه مسئولان از بازديدهاي نمايشي عبور كنند و خود را از آفت شعارزدگي دور نگهدارند. اگر عزم خدمت به مردم در كار باشد با اين دو اقدام به نتيجه خواهد رسيد و مردم زلزله زده و رنج ديده بم قرباني شعارزدگي ها نخواهند شد.
_____________
* كيهان
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان «آتش غزه يا خاكستر فلسطين؟» به قلم سعدالله زارعي آورده است: «15 هزار فلسطيني مسلح، اندازه نيروي نظامي است كه اسرائيل در صورت حمله به غزه با آن مواجه خواهد شد. آنان احتمالاً از طريق چند هزار شبه نظامي ديگر پشتيباني خواهند شد. حماس به مدت دو سال بشدت توان نظامي اش را با الگو قراردادن حزب الله توسعه داده است.»
اين بخشي از گزارش ديروز روزنامه صهيونيستي هاآرتص مي باشد و بيانگر نگراني شديد اسرائيلي ها از توان فزاينده فلسطيني ها در انجام عمليات هاي آفندي- تهاجمي- و پدافندي- واكنشي- مي باشد. در عين حال طي روزهاي اخير فضاي رسانه اي و تبليغاتي صهيونيست ها و بخش عمده اي از كشورهاي عربي و غربي به گونه اي است كه از «ابتكار عمل» صهيونيست ها و تصميم قاطع آنان به حذف جنبش حماس خبر مي دهد.
ايهود اولمرت كفيل نخست وزيري رژيم صهيونيستي كه داغ ننگ شكست فاحش از حزب الله لبنان و عدم توانايي در آزادسازي «گلعادشاليت» از دست فلسطيني ها را برپيشاني دارد، دو روز پيش در مصاحبه با شبكه تلويزيوني سعودي- كه بيش از هر تلويزيون ديگر تصاوير آن در غزه دريافت مي شود- گفت: حماس بايد متوقف شود. اينگونه نيز خواهد شد من در مورد استفاده از قدرت اسرائيل براي حمله به حماس و جهاد اسلامي شك نخواهم كرد. چگونه؟ جزئيات آن را هم اكنون نخواهم گفت.
اولمرت در عين تهديد حماس به حملات هوايي و زميني از ساكنان غزه خواست تا رهبران خود را سرنگون كنند تا از جنگ با اسرائيل جلوگيري شود. او براي آنكه نشان دهد خيلي جدي است از طريق تلويزيون سعودي اعلام كرد: من الان به آنها مي گويم ممكن است الان دقيقه آخر باشد. دارم به آنها مي گويم.»
«گابي اشكنازي» رئيس ستاد مشترك ارتش رژيم صهيونيستي ضمن آنكه از اعلام آمادگي ارتش براي حمله به غزه خبر داد اعلام كرد: «اسرائيل بايد براي وارد كردن لطمه به زيرساخت هاي مقاومت و تغيير دادن اوضاع امنيتي با تمام قدرت عمل كند.»
درباب برنامه اسرائيل براي غزه و نيز روند تحولات امنيتي غزه گفتني هايي وجود دارد:
1- اسرائيلي ها تظاهر شديدي به عمليات نظامي عليه دولت حماس و ساكنان غزه دارند و در اين تظاهر هماهنگ عمل كرده اند طي روزهاي هفته گذشته- آغاز دوره پس از آتش بس- روزنامه هاي رژيم صهيونيستي و مقامات اين كشور از لزوم حمله به منطقه غزه و قريب الوقوع بودن آن سخن گفته اند. اولمرت، اشكنازي، ليوني و باراك- كه از آن ها به اعضاي كابينه امنيتي اسرائيل ياد مي شود- بطور هماهنگ از قريب الوقوع بودن حمله خبر داده اند. تحرك ديپلماتيك وزير خارجه تل اويو - سفر به مصر و اروپا - نيز در چارچوب اقناع سازي جهاني و منطقه اي براي آغاز عمليات گسترده در غزه ارزيابي شده است در اين ميان مقامات مصر و عربستان در ادبياتي همسان با رژيم صهيونيستي از لزوم جدا كردن سرنوشت دولت مردمي فلسطين از ساكنان غزه سخن گفته اند تا اينجا همه چيز از حمله و عمليات و برنامه رژيم صهيونيستي براي محو دو جنبش حماس و جهاد اسلامي و دولت اسماعيل هنيه حكايت مي كنند.
2- خبرهاي ديگر از وحشت ارتش، موساد و مقامات سياسي اسرائيل از توانايي واكنش حماس خبر مي دهند. يك مقام امنيتي اسرائيل كه نامش توسط «فرانس 24» فاش نشد با اشاره به اقدام ديروز اسرائيل در بازگشايي 3 گذرگاه نوار غزه به اين شبكه تلويزيوني گفت: «اگر حماس با كاهش حملات راكتي و خمپاره اي از باريكه غزه به اين اقدام تل اويو واكنش مثبت ارائه دهد، اسرائيل از اجراي برنامه توسل به عمليات گسترده نظامي در غزه چشم پوشي مي كند.»
وي اضافه كرد: «اگر حماس تا روز يكشنبه (فردا) يك گام به عقب بردارد و حملات راكتي را متوقف كند، اسرائيل در حمله شتاب به خرج نخواهد داد.»
خبر ديگري كه روزنامه هاارتص آن را با هدف خاص درز داد از اهميت ويژه اي برخوردار است اين روزنامه اسرائيلي روز گذشته نوشت: «يووال ديسكين رئيس سرويس امنيتي «شين بت» اين هفته به كابينه اسرائيل گزارش داد كه حماس راكت هايي با برد 40 كيلومتر دارد. اين موشك ها تا «اشدود» و حومه «بئرالسبع» - مركز استان جنوبي رژيم صهيونيستي- برد دارند. اين ها كاتيوشاهايي پيشرفته اند كه بصورت قطعات از طريق تونل هايي به غزه قاچاق و در آنجا مونتاژ مي شوند ولي هنوز به اسرائيل شليك نشده اند.»
3- رسانه هاي تخصصي غرب در ارزيابي وضعيت امنيتي غزه، ضمن آنكه عمليات اسرائيل را حتمي دانسته اند، نسبت به نتيجه بخش بودن اين اقدام ابراز ترديد كرده اند. «مارك دو شالورون» خبرنگار يهودي شبكه فرانس 24 در ارزيابي سناريوي اولمرت براي غزه گفت: «اسرائيل در عمليات سنگين هوايي و زميني و نيز تداوم محاصره غزه به شورش عليه حماس دل بسته است. اين نشان مي دهد كه اولمرت و تيم او هيچ شناختي از فلسطيني ها ندارند» وي اضافه كرد: «سناريوي تصور شده توسط اولمرت يعني شورش مردم عليه دولت حماس به احتمال زياد تحقق نمي يابد.»
البته خبرهاي ديگري حكايت از آن دارد كه مصري ها به تزيپي ليوني يادآور شده اند كه اقدامات اسرائيل عليه ساكنان غزه به تحكيم موقعيت حماس و همگرايي منطقه اي با آنان مي انجامد. مصري ها به وي گفتند همين الان دولت مصر كه هيچ علاقه اي به بقاي حماس ندارند از سوي مردم مصر تحت فشار انفجارآميزي قرار دارند.
4- موضوع ديگري كه در اين ميان از اهميت فوق العاده اي برخوردار است طرح مسئله تخليه منطقه اشغالي 1967- كه جمعاً 22 درصد از مساحت 27 هزار كيلومتر مربعي فلسطين مي شود- مي باشد. سعودي ها، مصري ها، آمريكايي ها، رژيم صهيونيستي، اروپايي ها و رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين به نحو هماهنگي از تخليه اين منطقه خبر داده اند. اين البته با قطعنامه 1825 شوراي امنيت سازمان ملل- و تأكيد بر لزوم اجرايي شدن بيانيه اناپوليس- نيز هماهنگ مي باشد. دو روز پيش ايهود اولمرت براي اولين بار بطور رسمي اعلام كرد كه با طرح صلح عربي- طرح عربستان- موافق است و آماده است تا به مرزهاي سال 1967 عقب نشيني كند او در عين حال بطور ضمني از آمادگي اين رژيم در آزادسازي جولان و جبل الشيخ -دو منطقه اشغالي سوريه- خبر داد.
يك روز پس از آن - ديروز- «تركي الفيصل» رئيس مركز تحقيقاتي دربار سعودي و سفير سابق عربستان در آمريكا طي يادداشتي كه در روزنامه واشنگتن پست به چاپ رسيد از قريب الوقوع بودن به رسميت شناخته شدن رژيم صهيونيستي از سوي همه كشورهاي عربي و عادي سازي روابط سياسي با اين رژيم و همكاري دست جمعي براي محو هر نوع مقاومت فلسطيني و عربي عليه اسرائيل خبر داد. او به نمايندگي از دربار سعودي اعلام كرد «ما متقابلاً تنها از اسرائيل عقب نشيني به مرزهاي 4 ژوئن 1967 و پذيرش قطعنامه 194 مجمع عمومي سازمان ملل در مورد آوارگان و پذيرش بيت المقدس شرقي بعنوان پايتخت كشور فلسطين را مي خواهيم.» در همين ارتباط محمود عباس كه روزهاي پاياني رياست بر تشكيلات خودگردان فلسطين را سپري مي كند در سفر به عربستان حتي بطور ضمني از تنازل تشكيلات فتح از مسئله آوارگان و قدس شرقي سخن گفت و به جاي بيت المقدس روي شهر الخليل- در كرانه باختري- تأكيد كرد.
در يك جمع بندي بايد گفت:
1- هياهوي حمله به غزه- حتي اگر اين حمله طي روزهاي آينده عملي شود- اصالت ندارد آنچه اصالت دارد سرنوشت فلسطين است كه آمريكايي ها و هم پيمانان بين المللي و منطقه اي آن طي دو سال گذشته تلاش كرده اند تا با تشكيل يك دولت ضعيف فلسطيني كه هيچ مزاحمتي براي رژيم صهيونيستي نداشته باشد، ماجراي فلسطين را براي هميشه به نفع اسرائيل خاتمه دهند.
2- اسرائيلي ها در شرايطي كه در يك جريان بين المللي و منطقه اي- به تصور خامشان- در حال حل و فصل نهايي مسئله فلسطين هستند به فلسطيني ها و بخصوص مبارزان حماس و جهاد چنگ و دندان نشان مي دهند تا- به خيال خود- مهمترين ظرفيت مخالف طرح ياد شده را درگير يك مسئله حاشيه اي نمايند. از اين رو به نوعي طراحي كرده اند كه حماس را وارد يك درگيري هدايت شده نمايند از اين رو يك روز از قدرت فايقه خود و يك روز از قدرت مقاومت سخن مي گويند.
3- برخلاف آنچه تصور شده است سرنوشت فلسطين را فلسطيني ها رقم مي زنند. منظور ما از فلسطيني ها، 1.5 ميليون فلسطيني ساكن غزه- كه حدود دو سوم آنان اهالي غزه نيستند- 1.5 ميليون فلسطيني ساكن مناطق 1948- كه تل آويو آنان را عرب اسرائيلي مي خواند- نزديك دو ميليون فلسطيني ساكن 7 شهر كرانه باختري و بيت المقدس و نيز حدود 5 ميليون فلسطيني آواره- كه عمدتا در 28 اردوگاه عربي كشورهاي همسايه خود سكونت دارند- مي باشد. حدود 10 ميليون فلسطيني به هيچ وجه با ماجراي آناپوليس و طرح صلح عربي توافق ندارند. تظاهرات پي درپي آنان، نتايج انتخابات سال 1384 آنان، نيز نظرسنجي اخير صهيونيست ها همه از نارضايتي فلسطيني ها حكايت مي كند بنابراين اگر اين ظرفيت مديريت شود مي تواند بر طرح هايي كه انهدام فلسطين را در روكشي فريبنده مد نظر دارد، غلبه كند.
4- آنچه كه آمريكايي ها، اروپايي ها، رژيم صهيونيستي، بعضي دولت هاي عرب منطقه و تشكيلات خودگردان در مورد فلسطين دنبال مي كنند فوق العاده خطرناك است و از اين رو بايد با حساسيت فراوان دنبال شود. اين جبهه متحد كه به رهبري واشنگتن حركت مي كند فلسطين را ام المسائل خاورميانه مي داند و با حل زيانبار آن درصدد تسلط كامل بر كل منطقه خاورميانه مي باشد از اين رو مواجهه شديد با اين طرح در عين اين كه يك اقدام اسلامي و الهي است يك اقدام ملي- با انگيزه دفاع از مصالح- تك تك كشورهاي منطقه نيز مي باشد.
_________________
*مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله خود با عنوان «كاهش قيمت نفت يك توطئه يا نتيجه بحران اقتصادي جهان» به قلم ميرزابابا مطهري نژاد آورده است: در زماني كه كمتر از شش ماه قيمت نفت از بشكه اي 140 دلار به بشكه اي كمتر از 45 دلار سقوط كرد و كشورهاي صادر كننده نفت به خصوص كشور ما را با مشكلاتي غيرقابل پيش بيني مواجه ساخته و اجراي بسياري از برنامه ها از جمله اجراي طرح تحول اقتصادي دولت را با ترديد جدي مواجه كرده است اگر يك روز چگونگي برداشت از صندوق ذخيره ارزي مورد مناقشه بود، امروز چگونگي تنظيم بودجه سال 88 و مسائل مربوط به كسر بودجه شديد مورد توجه كانون هاي كارشناسي و سياسي قرار گرفته است.
از نخستين روزهاي شروع اين روند، تحليل ها و توجه ها به بحران اقتصادي اروپا و آمريكا متمايل بود و اين بحران را عامل كاهش قيمت ها از جمله كاهش قيمت نفت مي دانستند، تا آنجا كه يكي از خطيبان نماز جمعه تهران، بحران اقتصادي آمريكا را موهبت الهي ناميد و آن را نتيجه جنايات آمريكا دانست، البته آيت الله هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه، اين رويداد را حادثه اي تلخ دانست كه آثار منفي آن به ساير كشورها از جمله كشور ما هم سرايت خواهد كرد و ايشان از مسوولين و دولت خواستند براي مقابله با آثار منفي اين بحران برنامه ريزي كنند. اما ادبياتي از نوع به يك باره در هفته گذشته توسط رسانه ملي به كنار گذاشته شد و در برنامه هاي مختلف توسط يكي از كارشناسان حوزه انرژي (دكتر محمدي) در تحليلي قابل توجه و جديد، كاهش قيمت نفت را يك طرح ساختگي براي خالي كردن ذخاير ارزي كشورهاي عربي و ايران دانست و معتقد بود اگر مقاومت كنيم، اين وضع دوام نخواهد داشت.
اين ادبيات كه به يك باره و با حضور اين كارشناس اقتصاد انرژي توسط صدا و سيما، آن هم بدون حضور صاحبان ديدگاه هاي قبلي، آن هم در چند برنامه مختلف و در ساعات مختلف پخش شده است، موضوعي قابل توجه است كه لا زم است مورد نقد و ارزيابي قرار گيرد چون ممكن است اهداف گروهي و جناحي خاص در پشت پرده اين تحليل نهفته باشد و شايد به دنبال پاسخ مقدري باشند كه در نتيجه خالي كردن بي برنامه صندوق ذخيره ارزي و شرايط سختي كه احتمالا در كشور به وجود خواهد آمد، مورد سوال قرار خواهد گرفت.
خلا صه كلا م اينكه در تبيين علت كاهش بي سابقه قيمت نفت دو ديدگاه مطرح است، يك ديدگاه آن را نتيجه رويدادي به نام بحران اقتصادي جهان و مرتبط با ساير نتايج اين بحران مثل سقوط بازارهاي بورسي و ورشكستگي صنايع و نهادهاي عالي اقتصادي جهان مي داند وديدگاه دوم كه كمتر از يك هفته است مطرح شده و توسط رسانه ملي دامن زده مي شود.
اينكه كاهش قيمت نفت را يك طرح از پيش تعيين شده و يك توطئه براي خالي كردن ذخاير ارزي كشورهاي عربي و جمهوري اسلا مي ايران مي داند كه بايد توسط كارشناسان و رسانه ها، به ويژه مطبوعات مستقل بررسي و افكار عمومي را نسبت به رد يا پذيرش منطقي هر كدام هدايت كنند.
_________________
*رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله خود با عنوان «سفر نوري المالكي و حقوق تاريخي ايرانيان » به قلم حشمت‌الله فلاحت‌پيشه آورده است: سفر آينده نوري المالكي نخست‌وزير عراق به ايران باتوجه به مسائلي همچون امضاي موافقت نامه ميان آمريكا و عراق و مناسبات دو جانبه تهران - بغداد قابل اهميت است، اما انتظار مي‌رود در اين ديدارها موضوع اسناد جنايات جنگي صدام عليه ايراني‌ها نيز در دستور مذاكرات قرار گيرد. چرا كه در عراق امروز افراد و اسناد را با يكديگر از بين مي‌برند. و در متن كيفرخواست دادگاه‌‌ جنايات صدام و همدستان او نيز، نامي از ايران به ميان نيامده است. براي ايراني‌ها با صدها ميليارددلا‌ر خسارات جنگ‌،‌ ده‌ها هزار شهيد و جانباز و بويژه 48 هزار جانباز شيميايي طرح اين موضوع در مذاكره با طرف‌هاي عراقي مي‌تواند حداقلي از حقوق انساني ما باشد.
از آن جهت سرمقاله امروز را به موضوع فوق اختصاص داده‌ام كه اكنون مجلس شوراي اسلامي با تصويب يك فوريت طرح الزام دولت به پيگيري حقوق جانبازان و بازماندگان شهداي جنگ شيميايي و ميكروبي عليه ايران در محاكم داخلي و بين‌المللي، گام تازه‌اي را در دفاع از حقوق شهروندان ايراني برداشته است. فوريت اين طرح كه تقريبا با اتفاق آراء (188 راي مثبت، 2 راي ممتنع و بدون مخالف) تصويب شد، اكنون در دستور كار كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي قرار دارد و ان‌شاءالله باتوجه به تصويب فوريت و اجماع مجلسيان، در آينده نزديك به قانون تبديل مي‌شود.
بعد از صدور حكم اعدام «علي شيميايي» به خاطر جنايات شيميايي صدام در عراق، اكنون اين خطر جدي وجود دارد كه بسياري از اسناد جنايات فوق، تصميمات اتاق جنگ‌ صدام و بويژه كمك‌هاي غيرقانوني 114 شركت آمريكايي، اروپايي و بعضا شرقي در تجهيز رژيم بعث به سلاح‌هاي شيميايي و ميكروبي، به تاريخ بپيوندد. ايران و عراق مجبورند براي مستحكم كردن بناي رابطه خود در آينده همه حساب‌هاي مربوط به جنگ تحميلي صدام را تسويه نمايند. اما انتظاري كه فراتر از اين از آقاي نوري المالكي وجود دارد، اين است كه در زمينه مناسبات خارجي صدام با دولت‌ها و شركت‌هايي كه برخلاف مقررات بين‌المللي، آن ديكتاتور را به تجهيزات شيميايي و ميكروبي مجهز ساختند با مردم ايران همكاري كند. به هر حال ايراني‌ها و عراقي‌ها به يكسان آماج جنايات يكي از بزرگترين جانيان قرن قرار گرفتند.
البته در ايران مسئولين مربوطه، جهت پيگيري حقوق جانبازان جنايات شيميايي و ميكروبي، بيكار ننشسته‌اند. دفتر خدمات حقوقي ايران در لاهه، يك شعبه دادگاه در قوه قضائيه، مسئولان حقوقي وزارت امور خارجه و شماري از ان.جي.او‌ها با حمايت دولت در اين رابطه فعال بوده‌اند، اما علت اصلي تصويب فوريت فوق اين است كه هنوز حتي يك جانباز شيميايي يا يك بازمانده شهداي جنايات شيميايي ميكروبي يك حكم حقوقي در اثبات حقانيت خود دريافت نكرده است. حتي هيچ حكمي صادر نشده كه حداقل در ضميمه كارشناسي آن آورده شود. كه چه سلاحي و چه تجهيزاتي وارد شده از كدام شركت خارجي باعث شهادت يا جانبازي يك ايراني شده است.
انتظار فوق بيجا نيست. براي اثبات اين مدعا مصاديقي از آنچه در محاكم حقوقي دنيا مي‌گذرد ذكر مي‌شود.
1. اخيرا رژيم صهيونيستي كه بيشترين جنايات امروز خاورميانه را انجام مي‌دهد، موفق شده است يكي از دولت‌هاي اروپايي را به خاطر صادرات تجهيزات به كار گرفته شده توسط هيتلر در جنگ جهاني دوم محكوم به پرداخت غرامت جنگي نمايد.
2. در يكي از مواردنادر محكوميت صادر كنندگان تجهيزات شيميايي و ميكروبي شخصي هلند به نام «آن رات» محكوم به 17 سال زندان شد.
برخي از شهود دادگاه ايرانيان بودند. ولي هيچ حقي براي يك ايراني در دادگاه اثبات نشد. موضوعي كه اكنون در دست پيگيري است اما انتظار رسيدن به نتيجه با توجه به سوابق تاريخي موجود چندان اميدواركننده نيست.
3. هر ساله در داخل آمريكا محاكم اين كشور احكامي را عليه ايران صادر مي‌كنند كه به رغم مضحك بودن آن، منبع يكسري تبليغات سياسي - خبري قرار مي‌گيرد. ضمن آنكه شاكيان نيز به غرامات مشخص شده دست پيدا مي‌كنند. به عنوان نمونه يك زن آمريكايي به دليل اينكه شوهر او چند سال در لبنان گروگان بوده است، در يك دادگاه داخلي طرح شكايت كرد كه به دليل دوري از شوهر، دچار افسردگي شده و جالب اينكه دادگاه، دولت ايران را به بيش از يك ميليارد دلار غرامت به زن آمريكايي محكوم كرد و رئيس جمهور آمريكا نيز موظف شد در اين مورد و موارد مشابه، مبلغ فوق را از خزانه دولت پرداخت نموده و در رفع اختلافات آينده با دولت‌ ايران تسويه حساب نمايد. در آن حكم ادعا شده است كه شخص فوق گروگان گروهي طرفدار ايران! بوده است و ...
جالب اينجاست كه از ميان 48 هزار جانباز شيميايي نظامي و غيرنظامي در ايران، هر هفته يك يا چند نفر از اين عزيزان شهيد مي‌شوند و اين گونه شواهد زنده مظلوميت تاريخي ايرانيان و حكومت مدعيان حقوق بشر از بين مي‌رود و اين ملت به رغم مظلوم بودنش همواره آماج ادعاها و اتهامات كاذب است. در دنيايي كه برخي عكس‌ها و اسناد ادعايي را بهانه چند ماه هجمه تبليغاتي وكسب غرامات سنگين مي‌كنند، ايراني‌ها بايد اسناد و شواهد زنده خود را براي ا ثبات حقوق خويش مطرح نمايند.
حدود ده سال از تشكيل يك شعبه قضائي در قوه قضائيه مي‌گذرد كه بايد شكايت جانبازان از صدام و حاميان او را پيگيري نمايد و هر سال در بودجه سنواتي رديفي تحت عنوان كمك به بانيان جنگ شيميايي جهت پيگيري حقوق خود در محاكم داخلي و بين‌المللي گنجانده مي‌شود، اما دريغ از يك حكم حقوقي.
اميدواريم اكنون دولت با عنايت به عزم مجلس جهت احياي حقوق تاريخي ايرانيان، اين همراهي را در مذاكره با نوري المالكي آغاز كرده و در آينده نيز پرونده تازه‌اي را در اين رابطه بگشايد.
_________________
*آفتاب يزد
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان «‌4‌دروغ از 40 هزار تا !‌‌» آورده است:سـفر روز پنجشنبه دكتر احمدي‌نژاد به قم قبل از انجام، حاشيه‌مهمي داشت كه تحت الشعاع بخش‌هايي از سخنراني او قرار گرفت. اين حاشيه مهم، عدم برنامه‌ريزي براي ديدار با مراجع و اكتفا به يك سخنراني در جمع طلاب بود كه برخي اخبار ماه‌هاي پيش را زنده نمود.
چهار ماه پيش و پس از آن كه تذكرات مراجع تقليد در خصوص اظهارات مشايي با بي‌اعتنايي مسئولان دولتي مواجه شد برخي منابع خبري اصولگرا از سردي روابط دولت با بيوت مراجع تقليد خبر دادند. همين سابقه ذهني باعث شد كه در آستانه سفر احمدي نژاد، برخي سايت‌هاي خبري »عدم ديدار او با مراجع تقليد در سفر به قم« را به عنوان تيتر برگزينند. رسانه‌هاي نزديك به دولت هم به جاي آنكه در مورد علت عدم ديدار با مراجع در سفر فعلي توضيح دهند اعلام كردند: »برنامه‌ريزي براي ديدار رئيس جمهور با مراجع تقليد در يك فرصت مناسب، در حال پيگيري است.« البته همزمان با اين سفر يك عضو برجسته جامعه مدرسين حوزه علميه قم- كه تا چند ماه قبل سخنگويي اين تشكل را به عهده داشت - بارديگر بر سردي روابط علما با دولت تاكيد كرد. اما به هر حال قبل از آنكه پاسخي براي اين سوالات پيدا شود اظهار نظر رئيس جمهور باعث شد حاشيه‌فوق‌الذكر فعلاً به فراموشي سپرده شود. احمدي‌نژاددر جمع گروهي از طلاب كه براي تبليغات دو ماهه محرم و صفر آماده عزيمت به اقصي نقاط كشور هستند اظهار داشت: »در طول سه سال گذشته، چهل هزار دروغ و تهمت عليه دولت روا داشته‌اند«‌.
اگرچه آمار ارائه شده توسط رئيس جمهور، كمي عجيب به نظر مي‌رسد اما به هر حال رسانه‌ها موظفند در اين خصوص روشنگري كنند. نگارنده در فرصت چند ساعته پس از سخنراني رئيس جمهور، با مددگيري از حافظه و آرشيو روزنامه‌ها، حداقل4 مورد را يافت كه مسئولان دولتي به صراحت بر دروغ‌بودن آنها تاكيد كرده‌اند. نخستين بار كه رسانه‌ها توسط مسئولان دولت نهمبه دروغ پراكني متهم شدند روز چهارم ارديبهشت 85 بود. در آن روز هنگامي كه احمدي نژاد با اين پرسش مواجه شد كه »براي تحقق شعار آوردن پول نفت بر سر سفره‌هاي مردم چه كرده‌ايد؟« پاسخ داد: »من چنين شعاري نداده‌بودم. روزنامه شرق از قول من نوشت، من هم تكذيب نكردم.«‌‌
پس از اين اظهارات ،رسانه‌هاي مختلف تصاويري از يك تراكت تبليغاتي با تصوير احمدي‌نژاد را منتشر كردند كه در دوره انتخابات رياست جمهوري سال 84 در نقاط مختلف كشور توزيع شد و همين شعار بر روي آن خودنمايي مي‌كرد. يك روزنامه ماجراجوي اصلاح‌طلب هم تصويري از صفحه اول روزنامه كيهان - تاريخ 31 خرداد 84 - را منتشر نمود تا ثابت كند اگر دروغي به رئيس جمهور نسبت داده شده باشد، اين دروغ‌گويي ارتباطي با اصلاح‌طلبان و مخالفان دولت ندارد. كمتر از دو ماه بعد احمدي‌نژاد در جمع مردم همدان اظهار داشت: »برخي رسانه‌ها با تحريك و توليد اخبار دروغ، به دنبال دامن زدن به موج ‌گراني غيرواقعي هستند«. قاعدتاً ده‌ها و صدها مورد از دروغ‌هاي 40 هزارگانه، اخبار متعددي است كه از تريبونهاي گوناگون در خصوص گراني ها منتشر شد و مسئولان دولتي آن را »دروغ« مي‌پنداشتند. اما به هر حال امروز براي بسياري از مردم - و حتي دولتمردان - تشخيص اينكه رسانه‌ها مرتكب دروغ پردازي شده‌بودند و يا مظلومانه مورد تهمت قرار گرفتند كار سختي نيست.
پس از مدتي هنگامي كه مركز پژوهش‌هاي مجلس و بعضي از اقتصاددانان اصولگرا، از تورم 20 درصدي كشور خبر دادند و رسانه‌هاي اصلاح طلب آن را منعكس كردند رئيس جمهور در نيمه دوم ارديبهشت 86 در يك سخنراني و يك گفتگوي تلويزيوني اينگونه آمارها را خلاف واقع و دروغ ناميد. در اين مورد هم براي تشخيص اينكه »آيا مدعيان تورم20 درصدي مرتكب دروغ گويي شدند يا آنكه به خاطر انعكاس يك هشدار دلسوزانه، اتهام دروغ‌گويي به آنها وارد شد؟« نيز زمان زيادي لازم نبود.
چهارمين اتهام دروغ‌گويي رسانه‌ها مربوط به اوايل سال جاري بود. در آن زمان برخلاف انتظار مسئولان دولتي، خبر بركناري وزير اقتصاد زودتر از زمان مقرر به گوش بعضي از نامحرمان رسيد و آنها هم كه گويي دلشان براي »اتهام دروغ گويي « تنگ شده بود همين موضوع را از يار بسيار نزديك رئيس جمهور سوال كردند. او نيز چنين خبري را دروغ‌13 ناميد. لابد انتشار همين دروغ 13در رسانه‌هاي گوناگون هم تشكيل دهنده تعداد قابل توجهي از 40 هزار دروغ عليه دولت بود. در اين نوبت براي آشكار شدن اينكه آيا واقعاً رسانه‌ها مرتكب دروغ‌گويي عليه دولت شده‌اند يا نه، تنها چند ساعت وقت لازم بود! چهار سوژه فوق، نمونه‌هايي است كه رسانه‌ها به صراحت ،متهم به دروغ گويي شدند و اكنون تكليف آنها براي اكثريت قريب به اتفاق مردم آشكار است. اما نمونه‌هاي ديگري نيز هست كه احتمالاً در ليست 40 هزار گانه رئيس جمهور وجود دارد؛ در حالي كه نه رسماً تكذيب شده و نه مسئولان دولتي حاضر به پذيرش رسمي آنها هستند.
زيان 300 ميلياردي ناشي از عدم تغيير ساعت، ادعايي بود كه توسط برخي نهادهاي وابسته به مجلس و قوه قضائيه عليه دولت مطرح شد. مسئولان دولتي در پاسخ به اين ادعاها، تنها به كلي گويي‌هاي مبهم اكتفا كردند، اما تاكنون مشخص نكرده‌اند كه اگر اين ادعاها دروغ بوده است، هزينه ناشي از بي اعتمادي مردم به دولت را چه كسي خواهد پرداخت و در صورت صحت اين ادعاها چه كساني پاسخ گوي 600 ميليارد تومان زيان وارده به كشور در اثر اجراي يك تصميم دولت طي دو سال - 85 و 86 - خواهند بود؟ مورد ديگر مرتبط با اظهارات وزير بركنار شده اقتصاد در ابتداي سال جاري است، او در جلسه توديع خود مسئولان عالي‌رتبه دولتي را مورد انتقاد قرار داد زيرا به ادعاي او، براساس گزارش‌هاي بازرسي يك دامپزشك، تصميمات اقتصادي مي‌گرفته‌اند. اين ادعا نيز تاكنون تكذيب نشده است تا مشخص شود وزير معزول براي انتقام از دولت، مرتكب دروغ گويي شده است و از سوي ديگر به مردم هم گزارش نمي دهند كهبراساس توصيه‌هاي اقتصادي يك دامپزشك، چه تصميماتي اتخاذ شده است؟
نمونه بعدي، مرتبط با يكي از معاونان رئيس جمهور است. اين مقام عاليرتبه دولتي در تاريخ ششم شهريور ماه 87 در گفتگو با خبرگزاري رسمي دولتي اظهار داشت: خبرهاي بعدي، نشان داد اصولا‌ً مدركي در كار نبوده است تا اين مقام عالي‌رتبه دولتي آن را ديده باشد! اما تاكنون مشخص نشده است كه آيا خبرگزاري رسمي، مرتكب دروغ‌گويي براي تخريب چهره دولت شده يا آنكه خداي نخواسته آن مقام عاليرتبه ، دروغي گفته و مسئولا‌ن دولتي كه مشغول شناسايي 40 هزار دروغ ضد دولتي بوده‌اند فرصت نكرده‌اند اين دروغ را پيگيري نمايند!
سوژه بعدي اظهارات چند روز قبل وزير بركنار شده نفت است كه يكي از دلا‌يل بركناري خود را مقاومت در برابر انتصاب كردان به عنوان قائم مقام وزير نفت دانست. آيا اين ادعا هم يكي از دروغ‌هايي است كه براي تخريب دولت نهم، بر زبان يك مشاور رئيس جمهور جاري مي شود؟ نمونه پراهميت ديگر، ادعاهايي است كه از دو سال قبل توسط بعضي مسئولان شهرداري تهران مطرح مي‌شد و اخيراً توسط رئيس كميسيون برنامه و بودجه مجلس، به صورت دقيق مورد اشاره قرار گرفت. به ادعاي اين نمايند‌ه اصولگراي مجلس هشتم، تعلل سوال‌برانگيز دولت براي تخصيص اعتبارات مترو، موجب تحميل حداقل 52 ميليون يورو (حدود 70 ميليارد تومان) زيان به كشور شده است. آيا اين ادعا هم يك دروغ براي تخريب است يا آنكه مسئولا‌ن دولتي به خاطر رقابت‌هاي سياسي، زيان ده‌ها ميليارد توماني به مردم وارد كرده‌اند اما با آنها برخورد نشده است؟ آخرين نمونه، مربوط به چند آقازاده وابسته به عالي‌ترين مقامات دولت نهم است. چند روز قبل برخي سايت‌هاي خبري، ليستي از يك گروه ويژه حاجيان را منتشر كردند كه نشان مي‌داد فرزندان دو مقام عاليرتبه دولت نهم به صورت خارج از نوبت و در كارواني ويژه به حج اعزام شده‌اند. نام چند مشاور عالي‌رتبه دولتي نيز در اين خبر به چشم مي‌خورد در حالي كه اين مشاوران، قبلا‌ً نيز توفيق تشرف به سفر حج را داشته‌اند و طبق ادعاي مسئولا‌ن دولت نهم، قرار بود هيچ كس به سفر مكرر حج نرود. مسئولا‌ن دولت نهم بايد به مردم بگويند اين خبر نيز بخشي از دروغ‌هاي 40 هزار‌گانه است يا اين تخلف، با اغماض مهرورزانه رئيس جمهور مواجه شده است؟
ترديدي وجود ندارد كه مهم‌ترين و شايد تنها دستاورد سفر اخير رئيس جمهور به قم، انتقال اظهارات او به شهرها و روستاهاي دور و نزديك از طريق مبلّغاني است كه احمدي نژاد در قم براي آنها سخنراني كرد. اي كاش رئيس جمهور به جاي ارائه آمار كلي از 40 هزار دروغ پراكني، به اظهار نظر در خصوص نمونه‌هاي فوق‌الذكر - كه هر يك بارها در رسانه‌هاي گوناگون منتشر شده است - مي پرداخت تا به صورت دقيق و با ذكر مصداق، دروغ‌گويي رسانه‌ها يا مظلوميت آنها به خاطر حق‌گويي و افشاي آشكار شود.
_____________________
*صداي عدالت
روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان «فقدان متد علمي در اقتصاد توسعه‏» به قلم پويا جبل عاملي آورده است: نگاهي اجمالي به مباحث اقتصاد توسعه، نشان از شكافي بارز ميان متد جريان رايج اقتصادي و اقتصاددانان توسعه دارد. در بند نبودن به مدل سازي، خارج شدن از مرزهاي كمي و ورود به مباحث كلي، عدم رعايت روش شناسي فردگرايانه و پيشنهادهاي سياستي با پشتوانه هاي توصيفي، همه و همه نشان از چارچوبي در اقتصاد توسعه دارد كه با پيكره اصلي علم اقتصاد فاصله محسوس دارد. ‏
امروز مباحث علم اقتصاد مرزهاي ديگر علوم را شكسته و به توسعه آنها كمك كرده است. از حوزه سياست گرفته تا روان شناسي و آموزش و پرورش همه و همه از علم اقتصاد تاسي گرفته اند و اقتصاددانان بسياري هستند كه وارد اين حوزه ها شده اند. اما بحث بر سر اين است كه آيا روش اين اقتصاددانان براي ورود به اين مباحث منطبق به روش شناسي اقتصاد است؟ در واقع متد علمي اقتصاد ابزاري شده است براي عالمان اين حوزه كه وارد حيطه هاي ديگر علم شوند. اين فرايند اگرچه براي اقتصاد تازه مي نمايد اما اين اولين بار در تاريخ علم نيست كه چنين اتفاقي افتاده است. رياضيات اولين حيطه علمي بود كه وارد حوزه هاي ديگر شد و هنوز كه هنوز است هيچ علمي اينگونه تبديل به مادر علوم نشده است، اما علم اقتصاد نيز نشان داده كه داراي چنين پتانسيل توانمندي هست. ‏
در واقع روش عام اقتصاد براي تحليل وقايع مبتني بر تمركز روي چگونگي تصميم فرد با توجه به تابع مطلوبيت وي و وجود محدوديت ها است و سپس براي كشف آنچه در نهايت در مقياس كلان رخ مي دهد، جمع نتيجه بدست آمده براي افراد و يافتن تعادل عمومي است. اگرچه شايد در ابتدا تصور شود اين چارچوب روش شناسانه، تقليل دادن علم است و اصلا علمي كه يك روش را توصيه كند علم نيست اما بايد توجه داشت كه اين چارچوب تنها روش علمي را نشان مي دهد و در بند آن نيست تا نتيجه اي خاص را به دست دهد. بگذاريد مثالي بسيار ساده بزنيم تا موضوع آشكار شود. وقتي بخواهيم نقاشي كنيم، اولين قدم براي هر نگاره اي برداشتن قلم و در دست گرفتن و كشيدن آن بر سطح كاغذ است. شما ممكن است موضوع هاي مختلفي را نقاشي كنيد اما براي هر نقاشي بايد آن قدم اول را برداريد. بي ترديد روش عقلاني اين است كه وقتي مي توان از دست استفاده كرد، نقاشي را با دهان نمي كشند. ‏
روش متداول علم اقتصاد هم در واقع بيان اين مساله است كه براي هر تحليل اقتصادي با هر نتيجه اي روش علمي چيست. بي ترديد اگر آن روش به كار گرفته نشود از منظر علماي اقتصاد آنچه حادث شده است فاقد وجاهت علمي است. البته، نتايج گاه آنچنان است كه ديگر بر روش تاكيد نمي شود، آنچنان كه تابلوي نقاشي زيبايي را در نظر آوريد كه فرد سالمي با پاهايش كشيده است. ناگفته نماند كه به وي هم مي توان خرده گرفت كه اگر "روش عقلاني" را بكار مي برد نتيجه چه بسا بي نظير بود. اما به هر حال همچنان كه نيك مي دانيم، اگر روش عقلاني نقاشي به كار گرفته نشود نتيجه بااحتمال زياد رضايت بخش نيست، در اقتصاد هم اگر روش علمي به كارگرفته نشود، تحليلگر بااطمينان بسيار به نتيجه قوي و علمي دست نخواهد يافت. ‏نقدي هم كه بر ادبيات اقتصاد توسعه مي توان روا داشت، بي توجهي به روش شناسي فرد گرايانه اي است كه توضيح آن داده شد. با نگاهي بر سرفصل ها و گفتارهاي اقتصاد توسعه، مي توان دريافت كه پيروان متد علمي اقتصاد در اين زيرشاخه اقتصاد بسيار انگشت شمارند. تو گويي اقتصاددانان توسعه، جامعه شناسند يا آمارگير يا علم سياست خوانده اند و براي رد گم كردن چند مدل و تابع به تحقيق خود اضافه مي كنند. همين تمايز است كه اقتصاد توسعه را به جزيزه اي دوردست از سرزمين مادري خود تبديل كرده است.‏البته بايد اذعان داشت مقالاتي نيز در اقتصاد توسعه ارائه شده است كه هماهنگ با متد علمي است، از آن جمله مي توان به وارد كردن مباحث خطر اخلاقي (‏Moral Hazard‏)، نقصان هاي بازار سرمايه (‏Capital Market Imperfections‏) و شكست بازار در توجيه عدم رشد و توسعه يافتگي اشاره كرد (به عنوان مثال نگاه كنيد به ‏Arcand et al 2007‎‏) .يا( ‏Dubois 1999‎‏) )از سوي ديگر اقتصادداناني كه در زمينه هاي ديگر فعاليت دارند كارهاي شگرفي را بر خلاف جريان رايج اقتصاد توسعه ارائه داده اند من جمله مقاله تاثير گذار لوكاس(1988) با عنوان ‏On the Mechanics of Economic Development‏. وي در اين مقاله با رعايت كامل پايه هاي خردي براي يك مدل كلان، مدل رشد نئوكلاسيكي سولو را به صورت جامع تر با اضافه كردن انباشت سرمايه انساني و تعامل آن با انباشت سرمايه فيزيكي به يك تئوري اقتصاد توسعه تبديل مي كند. لوكاس در ابتدا بيان مي دارد كه يك مدل توسعه اقتصادي مي بايست واقعيات اقتصاد را به گونه اي سازمان دهد كه بتواند فرصت ها را پيدا و نيازها را بيان دارد و اين كار شگرفي بوده است كه وي توانسته با تعميم مدل رشد نئوكلاسيكي به يك مدل توسعه دست يابد و در عين حال لغزشي از متد فردگرايانه نداشته باشد. چنين تحقيقاتي باعث شده است تا امروز يكي از شاخه هاي اقتصاد توسعه در زمينه توسعه خرد عملي (‏Empirical Micro-Development‏) گسترش يابد.‏
با اين وجود چنين كارهايي در ابتداي راه و در اقليت هستند. بگذاريد نگاهي به ژورنال هاي معتبر دنيا در اقتصاد توسعه بياندازيم: ‏

Journal of Development Economics

Oxford Development Studies

Economic Development and Culture Change

Population and Development Review

Development and Change

Journal of Development Studies

Economic Development Quarterly

European Journal of Development Studies

از اين تعداد تنها دو ژورنال ابتدايي داراي مقالات غيرتوصيفي همراه با مدل سازي (كه البته اين الزاما به معناي رعايت پايه هاي خردي نيست) شبيه به ديگر ژورنال هاي اقتصادي است و بقيه گويي در زمينه جامعه شناسي، فلسفه و ... هستند. اين وضعيت در مورد كتاب هاي اقتصاد توسعه به مراتب حادتر است و عليرغم كارهايي كه ذكر آن رفت، جريان رايج اقتصاد توسعه هنوز دچار تحول بنيادي نشده است. ‏
‏ چنين شرايطي نمي تواند رضايت بخش باشد، در حالي كه متد اقتصاد دروازه هاي ديگر علوم را به روي اقتصاددانان باز مي كند، اقتصاددانان توسعه اين جزيره را با قوانين ديگر علوم اداره مي كنند و در نتيجه اينان از سوي جريان رايج اقتصادي چندان جدي گرفته نمي شوند. آنچنان كه مي بينيم، اقتصادهاي در حال توسعه بالاجبار از همان توصيه هاي سياستي استفاده مي كنند كه نه در ادبيات اقتصاد توسعه كه در متن جريان رايج وجود دارد. اين امر برآمده از ضعف مدل سازي بر مبناي متد اقتصادي در اين زير شاخه است.‏
در بهترين حالت توصيه هاي سياستي اين گروه براي يك كشور در حال توسعه، شرحي توصيفي خواهد بود كه مي تواند پر از تناقضاتي باشد كه به چشم يك اقتصاددان مي آيد. از سوي ديگر اگرچه بسياري از كشورها در ذيل عنوان در حال توسعه قرار مي گيرند، ليك وضعيت آنان در بازه گسترده اي از فقيرترين تا با درآمد متوسط قرار مي گيرد و توسعه دانان بيش از همه براي كشورهاي فقير آفريقا سخن دارند و نمي توان توصيه هاي آموزشي، بهداشتي و اقتصادي آنان را براي يك كشور در حال توسعه با درآمد متوسط و با ثبات اقتصادي-سياسي به كار برد. اما باز هم شاهد آنيم كه نه تنها كشورهاي با درآمد متوسط از الگوهاي رايج پيروي مي كنند بلكه اقتصاددانان و كارشناسان كشورهاي فقير نيز از اين الگوها بيش از توصيه هاي اقتصاد توسعه بهره مي برند و مثلا نسخه هاي سياستي ‏IMF‏ و بانك جهاني كه در دهه 1980 با شكست نظريه هاي توسعه، اقدام به يك بازبيني گسترده و بازگشت به نظريه هاي نئوكلاسيك نمودند، براي آنان پر اهميت تر از اظهارنظرهاي سازمان هاي وابسته به سازمان ملل در مبارزه با فقر است.‏
با اين پيشينه، نياز مبرمي وجود دارد تا اقتصاد توسعه همچون شاخه هاي ديگر علم اقتصاد به روش مرسوم تكيه كند. اين امر شايد آنچنان هم سخت نباشد. فراموش نكنيم كه پايه هاي خردي در اقتصاد كلان از دهه 1970 به اين سو توانست جاي ثابتي در مدل ها بيابد و اقتصاد را با روش شناسي فردگرايانه تحليل و براي معضلات آن پيشنهاد دهد. اين اتفاقي است كه مي تواند در حوزه اقتصاد توسعه نيز بيفتد، و در آن صورت است كه شاهد تحول و روي آوري سياستگذاران به نتايج اقتصادتوسعه خواهيم بود. ‏

منابع:‏
‏1- ‏Arcand J., Ai, C. and Ethier, F. (2007), Moral hazard and Marshallian inefficiency: Evidence from Tunisia, Journal of Development Economics, 83, 411-445‎‏.‏
‏2- ‏Dubois, P. ( 1999), Moral Hazard, Land Fertility and Sharecropping in a Rural Area of the Philippines, Working Papers 9930, Centre de Recherche en Economie et Statistique‏.‏
‏3- ‏Lucas R. E. J. (1988), On Mechanics of Economic Development, Journal of Monetary Economics, 22, 3-42‎‏.‏
انتهاي پيام/
 شنبه 7 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن