واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: هشداري تكان دهنده براي ملتهاي عرب و مسلمان
بسم الله الرحمن الرحيم
تزيپي ليوني وزيرخارجه اسرائيل در اظهارات بيسابقه اي پرده از روي طرح جديد صهيونيستها برداشت و گفت : اسرائيل بايد واقعيت هاي منطقه را درك نمايد و تمامي كشورها را براي مبارزه با « خطر ايران » كه خطر مشترك عليه اعراب ميانه رو و اسرائيل است بسيج كند. »
اين اظهارات ليوني حاوي نكاتي است كه اصلي ترين سرفصل هاي سياست خارجي رژيم صهيونيستي را بويژه در قبال كشورهاي منطقه در برمي گيرد لكن تاكنون هرگز با چنين صراحت و وقاحتي فهرست نشده بود. با نگاهي اجمالي به اين سرفصل ها بهتر مي توان به اهميت مسئله پي برد.
همسايگان ايران در ديدارهاي خصوصي و غيرعلني مطالبي را مي گويند كه با مواضع آشكار آنها متفاوت است .
كشورهاي ميانه رو عرب ضعيف و ناتوانند و اگرچه مجبورند با خطر « بنيادگرايي » از درون مقابله كنند ولي انگيزه اي براي مبارزه داخلي و بيروني با « خطر ايران » ندارند.
هدف حزب الله لبنان بي ثبات كردن منطقه است و خطراتش فقط متوجه اسرائيل نيست بلكه چالش مشترك تمامي ميانه روهاي عرب نيز هست .
حمايت ايران باعث تقويت حماس شد و ميانه روهاي فلسطيني در حكومت خود گردان طوري تضعيف شدند كه در غزه هيچ جاي پائي ندارند.
اظهارات « ليوني » در واقع جمع بندي ديپلماسي رژيم صهيونيستي در قبال تحولات پرشتاب منطقه را بازگو مي كند و اين حقيقت بزرگ را آشكار مي نمايد كه بسياري از طرح هاي شيطاني آمريكا و ديگران در واقع توسط صهيونيستها ديكته شده و سرنخ آن در اختيار سران تل اويو است . اكنون بهتر مي توان درك نمود كه حتي تلاش اخير « كاندوليزارايس » براي بسيج اعراب عليه ايران و سخن گفتن به وكالت از سوي آنها دقيقا به خواسته اسرائيل صورت گرفته و اقدامي در جهت تامين اهداف اسرائيل و اجراي اين سياست بوده است كه ايران را « خطر مشتركي عليه منطقه » معرفي نمايد و آنرا جايگزين « خطر اسرائيل » كند. موضوع مهمتر اينكه اعراب ميانه رو را با رژيم صهيونيستي « در يك جبهه » قرار دهد و به اعراب چنين وانمود كند كه گويا يك « دشمن مشترك » دارند و بايستي عليه آن با اسرائيل اشغالگر متحد شوند و راهكاري مشتركي را در پيش گيرند!
اين موارد حاوي هشداري تكان دهنده براي ملتهاي عرب و مسلمان است كه اگر درباب معرفي خطرات روزافزون صهيونيسم جهاني ترديد كنند و تعلل ورزند اين صهيونيستها هستند كه پيشدستي كرده و خطرات موهومي را مطرح مي كنند تا بر « خطر اسرائيل » سرپوش بگذارند و حتي از دوستي صهيونيست ها سخن بگويند و راهكار جديدي را براي مقابله با اين « دشمن مشترك » ! معرفي كنند.
ملتهاي مسلمان و بويژه اعراب لازم است اين واقعيت هاي عيني و ملموس را دقيقا مدنظر قرار دهند و به اين نكته هاي حياتي توجه خاصي داشته باشند كه صهيونيستها قدم به قدم ولي بسيار پرشتاب و با برنامه ريزي سعي دارند « انگاره سازي » كنند و اهداف خود را در پوششي فريبكارانه به خورد سران بي افتخار عرب دهند. اسرائيل سعي دارد اين نكته را به سران ميانه روي عرب بقبولاند كه فقط از طريق همدستي و همراهي با اشغالگران صهيونيست است كه مي توانند حاكميت خود را حفظ و تقويت كنند.
بايد پرسيد چرا صهيونيستها از ديدارهاي خصوصي و غيرعلني خود با دربارهاي عرب در سطح افكار عمومي سخن مي گويند و آنرا رسانه اي مي كنند در واقع سئوال جدي اينست كه اسرائيل از رسانه اي كردن اين ديدارها و انعكاس مواضع اعراب چه اهدافي را دنبال مي كند
پاسخ اين سئوال روشن است . اسرائيل با اين اقدام خود سعي دارد سران عرب را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد و پل هاي ارتباطي ميان حكومتهاي عرب و ملتهاي عرب و مسلمان را ويران كند. همين احساس بي وزني و بي اعتباري اعراب زمينه هاي تحقق ساير اهداف اشغالگران را فراهم مي سازد. بعلاوه اين اقدام اسرائيل يك « آزمايش » نيز هست كه واكنش افكار عمومي دنياي عرب و دنياي اسلام را تا حدودي نشان مي دهد. البته صهيونيستها تصور نكنند كه واكنش ظاهري ملتها به صورت فوري و آني متجلي خواهد شد بلكه اين پديده به عميق تر شدن شكاف ميان حكومت ملت در دنياي عرب منجر مي شود و نتايج آن به صورت « تاخيري » منعكس مي گردد كه امروزه در صحنه فلسطين شاهد آنيم و تشكيلات خودگردان را به « وصله اي ناچسب » نزد ملت فلسطين تبديل كرده است كه به اعتراف ليوني كوچكترين جاي پائي در ميان مردم فلسطين بويژه در غزه ندارد. در واقع جناح خائن فتح و محمودعباس از « فقدان مشروعيت سياسي » رنج مي برد و سالها است كه از جانب اشغالگران مامور سركوب مردم و شعار فعالان اسلامي شده است .
مشكل بزرگ صهيونيستها دربارهاي بي افتخار عرب و استعمارگران غربي اينست كه اراده شعور سياسي و آگاهي ملتها را هرگز درك نكرده و به رسميت نشناخته اند. تصادفي نيست كه وزيرخارجه اسرائيل ايران را عامل تحريك ملتهاي عرب و مسلمان عليه اسرائيل معرفي مي كند و حاضر نيست بپذيرد كه آنها خود نيز اين حقايق عيني و ملموس را شاهدند و قدرت درك و استباط مسائل را دارند. اگرچه ايران به بيان حقايق و تحليل مسائل افتخار مي كند ولي مسئله اينست كه تاريخ در اين زمينه مرتبا تكرار مي شود.
زماني رژيم ستمشاهي سرپل اسرائيل در منطقه بود و نزديكترين مناسبات پنهان و آشكار سياسي ـ اقتصادي و امنيتي را با اسرائيل برقرار كرده بود. ولي ملت ايران عليه رژيم ستم شاهي قيام كرد و آن مناسبات جهنمي را برهم زد. همه به خاطر دارند كه شاه معدوم همواره ادعا مي كرد گويا مردم ايران از خارج تحريك مي شوند و سرانجام وقتي اعتراف كرد كه صداي انقلاب ملت ايران را شنيده كه ديگر كار از كار گذشته بود. اكنون رويگرداني ملتهاي عرب و مسلمان عليه آمريكا و صهيونيستها و خشم آنها از جنايات استعمار سياه نيز به حساب « تحريكات ايران » گذاشته مي شود. حال آنكه ملتها هرگز حاضر نيستند ذلت و خواري و حقارت تحميلي كنوني را پذيرا باشند و از هر فرصتي براي نشان دادن مراتب خشم و اعتراض خود بهره مي بردند كه همگان شاهد واكنش عليه بوش در پشت درهاي بسته در ميان حلقه هاي امنيتي بغداد بودند.
اشغالگران صهيونيست مي دانند ولي مطمئن باشند كه مقاومت اسلامي در لبنان فلسطين و هر جاي ديگر عامل عزت و فخر دنياي عرب و دنياي اسلام است . حتي معرفي آنها بعنوان « تروريست » عامل تفرقه دشمن مشترك عامل بي ثباتي منطقه و « عامل ايران » هم نمي تواند ماهيت واقعي مقبوليت مشروعيت و محبويت آنها را تحت الشعاع قرار دهد و مي بينيم كه نه تنها با محاصره و تحريم و جنايت در غزه و لبنان هم نمي تواند چيزي را تغيير دهد بلكه حتي بر محبوبيت مقاومت اسلامي افزوده خواهد شد . جنگ 33 روزه عليه حزب الله و محاصره غزه براي اسرائيل و دربارهاي عرب قاعدتا درسهاي فراواني را در اين زمينه به همراه دارد. البته اين تباني دربارهاي عرب و اين مناسبات شرم آور با اسرائيل نشان مي دهد كه آن ها درسهاي لازم را نياموخته اند و در فكر توطئه و شرارت هستند. اين هشداري تكان دهنده براي ملتهاي عرب و مسلمان است كه بهوش باشند سير پرشتاب تحولات را به دقت زيرنظر قرار دهند و با توكل به خدا يقين داشته باشند كه استقامت در راه حق با نصرت الهي و پيروزي تكميل خواهد شد. انشاالله
سه شنبه 3 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]