تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند به شكل شما و اموال شما نگاه نمى كند بلكه به دلها و اعمال شما توجه مى نمايد....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827786130




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به چرايي نزول آيه ولايت ؛ سند افتخار شيعه


واضح آرشیو وب فارسی:قدس: نگاهي به چرايي نزول آيه ولايت ؛ سند افتخار شيعه
* عبدالكريم پاك نيا

روز 24 ذي الحجه يكي از زيباترين خاطرات را در فرهنگ شيعه به ياد مي آورد؛ روزي كه اميرمؤمنان علي (ع) با ايثار انگشتر خويش در

حال نماز به يك نيازمند، گوي سبقت را از مسلمانان حاضر در مسجد ربود و شايسته تجليل و تقدير حضرت حق قرار گرفت و به دريافت مدال آيه ولايت از سوي پيك وحي مفتخر گرديد.
عبدا... بن عباس ماجرا را اين گونه روايت كرده است: روزي در كنار چاه زمزم نشسته بودم و براي مردم از پيامبر (ص) حديث نقل مي كردم. در آن حال، ابوذر غفاري نزد ما آمد و با صداي رسا گفت: اي مردم! من از پيامبر (ص) شنيدم كه فرمود: « علي (ع) رهبر نيكوكاران است و كشنده كافران. هر كس او را ياري كند، ياري خواهد شد و هر كس به او اهانت كند، خوار خواهد گشت.»
آن گاه ابوذر سخنانش را چنين ادامه داد: اي مردم ! روزي از روزها با رسول خدا (ص) در مسجد نماز ظهر را خواندم. بعد از نماز، نيازمندي بلند شد و از مردم ياري خواست، كسي به او چيزي نداد. او دستانش را به سوي آسمان بلند كرد و عرضه داشت: خدايا! تو خود گواه باش در مسجد رسول ا... (ص) از مسلمانان ياري خواستم، اما كسي به من پاسخ مثبت نداد.
در اين موقع، علي (ع) در گوشه اي از مسجد در حالِ ركوعِ نماز بود كه با انگشت كوچك دست خود كه انگشتري در آن بود به سائل اشاره كرد و سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد.
رسول خدا (ص) كه در حال نماز شاهد اين ماجرا بود، وقتي نمازش را تمام كرد، رو به سوي آسمان نمود و عرضه داشت: «خداوندا! برادرم موسي از تو درخواست نمود كه: پروردگارا! به من سعه صدر عنايت كن و كارهايم را سهل و آسان نما و گره از زبانم بگشا و سخنانم را روان و راحت گردان! و همچنين موسي (ع) تقاضا كرد كه: خدايا! برادرم هارون را وزير و ياور من قرار بده! و به وسيله برادرم مرا نيرومند گردان و او را در كارهايم شريك فرما!»
آن گاه پيامبر (ص) فرمود: «خداوندا! من نيز محمد پيامبر و برگزيده تو هستم. خدايا! از تو درخواست مي كنم كه سينه ام را گشاده گرداني و كارهايم را آسان كني و از ميان خانواده ام، علي را به عنوان وزير و پشتيبان من قرار دهي!»
ابوذر در ادامه گفت: هنوز دعاي پيامبر (ص) تمام نشده بود كه حضرت جبرئيل نازل شد و گفت: يا محمد! بخوان ! پيامبر (ص) پرسيد: چه بخوانم؟ گفت بخوان: « «همانا رهبر و سرپرست شما خداست و رسول او و كساني كه ايمان آورده اند؛ آنان كه نماز اقامه مي كنند و در حال ركوع زكات مي پردازند.»( مائده/55.)
اين روايت را گذشته از منابع شيعه، بسياري از اهل تسنن نيز نقل كرده اند و آيه شريفه را درباره اميرمؤمنان علي (ع) مي دانند.
علامه فرزانه مرحوم سيد عبدالحسين شرف الدين در كتاب ارزشمند«المراجعات» مي نويسد: صاحب «كنزالعمال» نزول اين آيه در مورد خاتم بخشي علي (ع) را به اتفاق مفسران نسبت مي دهد و بر اين باور است كه در اين زمينه كسي به غير از علي (ع) مورد نزول اين آيه نيست. علامه سيد شرف الدين ادامه مي دهد كه اين اجماع تفسيري را به غير از صاحب «كنزالعمال»، عده اي ديگر از دانشمندان اهل سنت نقل كرده اند كه از جمله آنها امام قوشجي در بحث امامت شرح تجريد است.
سيد شرف الدين در توضيح سخن مي گويد: اگر اين حقيقت (نزول آيه ولايت در شأن علي (ع) ) يك مسأله بديهي و روشن نبود، ما به نقل تمام اقوال و آراء در اين زمينه اقدام مي كرديم؛ اما به لطف الهي در اين سخن شك و ترديدي نيست و خوشبختانه تمام دانشمندان مسلمان به آن اعتراف دارند.
( المراجعات، ص231)
براي تكميل و روشن شدن بيشتر اذهان، فقط به نقل يك روايت از طريق اهل تسنن اكتفا مي كنيم: حاكم حسكاني از استادان علم حديث و از دانشمندان برجسته حنفي مذهب در قرن پنجم، در كتاب «شواهد التنزيل»، با نقل روايتي از عبدا... بن عباس، ماجراي خاتم بخشي علي (ع) را اين گونه گزارش كرده است: آن روز بلال براي نماز اذان گفت.
با شنيدن صداي اذان، رسول خدا (ص) از منزل بيرون آمد. مردم در مسجد مشغول نماز بودند؛ بعضي ايستاده، برخي در حال ركوع. و عده اي ديگر در حال سجده بودند. در اين هنگام، فقير بيچاره اي در مسجد مي گرديد و از مردم درخواست كمك مي كرد. پيامبر (ص) با ديدن اين صحنه او را صدا كرد و با او چنين گفتگو نمود:
- آيا كسي چيزي به تو داده است؟
- بلي!
- چه چيزي به تو داده اند؟
- يك انگشتر نقره اي.
- چه كسي آن را به تو داد؟
- آن مردي كه ايستاده و نماز مي خواند.
پيامبر هنگامي كه با اشاره سائل به فرد مورد نظر نگاه كرد، متوجه شد كه او علي بن ابي طالب (ع) مي باشد. دوباره پرسيد: - او در چه حالي انگشتر را به تو بخشيد؟
- او در حال ركوع آن را به من داد.
در اين هنگام، پيامبر آيه 55 سوره مائده را تلاوت كرد. ( شواهد التنزيل، ج1، ص233)
علامه شيخ عبدالحسين اميني 66 نفر از دانشمندان اهل حديث و استوانه هاي روايي اهل سنت را با نام و نشاني دقيق كتابهايشان فهرست كرده و متن حديثي را كه حاوي انطباق آيه مذكور با شخص علي (ع) است، از انس بن مالك نقل مي كند و در آخر مي افزايد: «مضمون اين حديث در اين كتابها موجود است و همه آنها تصريح دارند كه اين آيه در مورد خاتم بخشي حضرت اميرمؤمنان علي (ع) در مسجد نبوي نازل گرديده است.»( الغدير، ج3، ص162)
* آخرين حكم الهي
امام باقر (ع) در اين زمينه مي فرمايد: «خداي متعال طبق آيه ولايت ]انما وليكم ا... ...[ اطاعت از رهبري و سرپرستي اولوالامر را بر مردم واجب ساخت. مسلمانان متوجه نشدند كه مقصود از ولايت چيست؟ خداوند ]در روز غدير[به پيامبر اكرم (ص) امر كرد كه ولايت را براي مردم تفسير كند؛ همچنان كه نماز و روزه و زكات و حج را برايشان توضيح داده است؛ اما رسول خدا (ص) مدتها صبر كرد؛
زيرا آن حضرت همانند ساير واجبات نمي توانست مسأله ولايت و جانشيني خويش را به مردم اعلان كند و گمان مي برد اگر مسأله رهبري و رياست بر مسلمانان را مطرح نمايد، مردم سخن او را نپذيرند و از دين برگردند. به همين جهت، دلتنگ شد و به حضرت پروردگار عرض حال نمود. خداوند متعال به پيامبر وحي كرد كه: «اي رسول ما! آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، بر مردم ابلاغ كن و اگر اين پيام را نرساني، رسالت خود را انجام نداده اي و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مي كند.»(مائده/67)
پيامبر (ص) با نزول اين آيه، با كمال اطمينان مسلمانان را گرد آورد و در روز غدير خم به اعلان ولايت و رهبري علي (ع) اقدام نمود و تأكيد كرد كه حاضران به غايبان اطلاع دهند.»
امام باقر (ع) در ادامه فرمود: «واجبات خدا يكي پس از ديگري نازل مي شد و مسأله ولايت آخرين آنها بود كه بعد از اعلان ولايت، آيه اكمال دين(مائده/3) نازل گرديد و خداوند متعال فرمود: با اين پيام ديگر واجبي را بر شما نازل نخواهم كرد؛ زيرا واجبات شريعت اسلام با مسأله ولايت كامل شد.»( اصول كافي، كتاب الحجه)
*پاسخ يك شبهه
گاهي مي پرسند: از سويي مشهور است كه علي (ع) در حال نماز چنان غرق در عبادت مي شد كه وقتي در يكي از جنگها به پايش تير رفته بود و از شدت درد و ناراحتي جسمي، امكان جراحي و بيرون كشيدن آن نبود، گفتند: آن را در حال نماز از بدن مباركش خارج كنيد؛ چون او در حال عبادت چنان مشغول راز و نياز با پروردگار خويش است كه احساس درد نخواهد كرد.( المحجة البيضاء، ج1، ص398) و از سويي امام در حال نماز انگشتر به سائل مي دهد و اين نشانگر توجه به اطراف و ديگران است. آيا اين دو حال، در نماز با هم سازگاري دارد يا نه؟ علاوه بر اينكه برخي از محققان در صحت حكايت اول ترديد دارند، در پاسخ اين پرسش جوابهاي متعددي گفته شده كه ما به چند مورد اشاره مي كنيم:
اول: مشتاقان حضرت حق و تشنگان كوثر معرفت در حالات عرفاني و مناجات با معشوق و معبود خويش، چنان از فيض حضور و لقاي يار و مشاهده تجليات دلدار سرمست مي شوند كه تمام دردها و رنجهاي خويشتن را به عنوان لذت بخش ترين جرعه هاي حيات بخش معنوي سر مي كشند.
آنان در آن حال، نه اينكه دردها و رنجهاي جسمي خويش را احساس نمي كنند و بي اختيار احساس خود را از دست مي دهند، بلكه با اراده خويش توجه خود را از آنچه در راه خدا نيست، برمي گردانند. به عبارت ديگر، لذت حضور و شوق وصال چنان آنان را به وجد و شعف مي آورد كه رنجها و دردهاي شخصي تحت تأثير آن قرار مي گيرد و در پرتو فضاي معنويِ دركِ حضور محو مي شوند و از شوق اينكه رضايت حق را به دست آورده اند، تمام ناملايمات در منظر آنان زيبا و دوست داشتني جلوه مي كند و آواي «ما رَأَيْتُ اِلا جَميلاً» سر مي دهند؛ حتي آنان تحمل مصائب را اولين منزل عشق مي دانند و بر اين باورند كه:
ترك مال و ترك جان و ترك سر
در طريق عشق اول منزل است
چنانكه درباره بعضي از ياران امام حسين (ع) در روايات آمده است كه «آنان درد برخورد نيزه ها و شمشيرهاي آهنين را احساس نمي كردند.»( بحارالانوار، ج45، ص80) نه اينكه آنان تيرها و شمشيرها و نيزه ها را نمي ديدند يا توجه نداشتند، بلكه درد و رنج آنها در مقابل شوق شهادت و كسب رضاي پروردگار متعال هيچ بود. بنابراين، در حالي كه ياران و مريدانِ آنان چنان هستند، پس خود ايشان چگونه خواهند بود. بي ترديد، مقام اولياي الهي به مراتب بالاتر از اينهاست.
اگر در يك زمان علي (ع) هنگام نماز متوجه درد پاي خود نمي شود، عملي كاملاً درست و خداپسندانه است؛ زيرا كه معناي مناجات عاشقانه و عبادت عارفانه همين است و اگر در زماني ديگر، در هنگام نماز صداي سائل او را متوجه خود مي سازد و او با از خودگذشتگي و ايثار مال در راه رضاي خداوند، نياز يك انسان بي چاره را برطرف مي كند، باز هم عملي كاملاً منطقي و خداپسندانه مي باشد. علي (ع) در هر دو مورد از خود گذشتگي و ايثار نموده است؛ آنجا از جان خويش و اينجا از مال خويش. و در هر دو حال، مشغول عبادت مخلصانه بوده است و نتيجه هر دو عمل يكي است و آن كسب رضاي پروردگار و خالق جهان هستي مي باشد.
*تكميل عبادت
دوم: اين ايراد را مي توان ناشي از يك غفلت دانست و آن اينكه شنيدن صداي سائل و كمك به او، پرداختن به غير خدا و توجه به خويشتن يا امور دنيوي نيست، بلكه آن هم در واقع، توجه به خدا و در جهت اخلاص مي باشد. علي (ع) گر چه در حال نماز، غرق در عبادت الهي بود و با حضور قلب و توجه كامل با خداوند مناجات مي نمود، اما قلب پاك او در برابر فرياد استمداد و استغاثه و آه و ناله مستمندان و بيچارگان جامعه حساس بود و قلب او در مقابل نداي محرومان و براي گره گشايي از كار آنان مي تپيد.توجه او به سائل نه تنها در جهت غيرحق نبود، بلكه دقيقاً در راستاي اخلاص و توجه به مبدأ هستي و پروردگار خويش بود. او با پاسخ به كمك خواهي و نداي مظلومانه يك فقير كه آه و ناله اش از دردهاي جانكاه وي خبر مي داد، عبادت خويش را با اطاعت ديگري در آميخته و با هر دو عمل خويش، در جهت رضاي الهي قدم برداشته، ثواب عبادت خويش را مضاعف گردانيد. و به همين علت هم بود كه عمل زيبا و خداپسندانه او مورد ستايش وحياني قرار گرفت؛ زيرا او عبادتي را مكمل عبادت ديگر قرار داد.( پرسمان ولايت، از نگارنده/ به نقل ازمبلغان شماره 53)
 دوشنبه 2 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس]
[مشاهده در: www.qudsdaily.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن