واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: زبان گوياي اسلام
ويژه سالگشت رحلت خطيب توانا حجت الاسلام والمسلمين فلسفي
اشاره
27 آذر مصادف است با سالروز رحلت عالم وارسته و خطيب توانا و تلاشگر عرصه هاي علم و عمل مرحوم حجت الاسلام والمسلمين محمدتقي فلسفي . به اين مناسبت بخشي از فعاليت هاي علمي و سياسي و اجتماعي او را از نظر مي گذرانيم و به اين وسيله تلاش هاي وقفه ناپذيرش را در مسير تبليغ و ترويج فرهنگ اسلامي و مبارزه با رژيم ستمشاهي گرامي مي داريم .
منبرهاي سياسي ممنوع
شبي از شبهاي سال 1316 شمسي دو سالي پس از حادثه خونين مسجد گوهرشاد بر منبر مسجد ميرزا موسي معروف به مسجد بزازها مي گويد : « در اسلام مسجد مكتب برادري است محيط مسجد محل صلح و صفا مصافحه و معانقه دوستي تبسم گرمي و تعاون است . آيا شنيده ايد كه در مسجد كسي به كسي فحش بدهد كسي به كسي بد بگويد سيلي بزند آدم بكشد اين امور متعلق به فرهنگ مسجد نيست . » بلافاصله او را احضار و به جرم اشاره به حادثه مسجد گوهرشاد او را ممنوع المنبر و از پوشيدن لباس روحانيت محروم مي كنند; ليكن به طور پنهان به منبر رفتن خود ادامه مي دهد. پس از سه سال محروميت از منبر و لباس او به مناسبتي لباس پوشيده و منبر مي رود و چون جنگ جهاني دوم آغاز شده و قدرت رضاخان رو به افول رفته بود با وساطت مرحوم آيت الله كاشاني رسما ممنوعيت وعظ او برطرف مي گردد.
مبارزه با حزب توده
با فرار رضاخان و در سايه چتر حمايتي روسها فعاليتهاي حزب كمونيستي توده در ايران شكل گرفت و آنان با هدايت اربابان خود چنان ترك تازي كردند و در روزنامه هاي خود كار را به جايي رساندند كه به خدا و پيامبر نيز علنا اسائه ادب مي نمودند. آقاي فلسفي با درك ضرورت مبارزه با اين انحراف با ارائه منبرهاي مستدل آتشين و پر هيجان به مبارزه با اين گروه وابسته پرداخت . لذا توده ايها كينه شديدي از او به دل داشتند و حتي اين كينه تا بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز با ارائه مقالات فراوان عليه او در مطبوعات وابسته آنان نمود بارزي داشت . در همان دوران چند بار دست به سو قصد عليه او زدند كه نمونه آن در بروجرد اتفاق افتاد. و روزانه دهها نامه تهديدآميز براي او ارسال كردند و قصد به هم زدن مجلس او را نيز كردند كه با حمايت مردم موفق نشدند.
منبر عليه تشكيل دولت غاصب اسرائيل
او به دستور آيت الله كاشاني 13 روز پس از تشكيل دولت غاصب اسرائيل (20 مهر 1326 ) در مسجد شاه آن روز ـ مسجد امام خميني ـ به منبر رفت و در حضور تعداد زيادي از مردم كه در داخل و خارج مسجد اجتماع كرده بودند سخنراني نمود و از مردم خواست كه عليه تشكيل دولت صهيونيستي تظاهرات كنند و براي كمك به مردم مظلوم فلسطين مساعدت و اعانه جمع آوري نمايند.
لوايح ششگانه
در پي لغو تصويبنامه انجمنهاي ايالتي و ولايتي شاه اصول ششگانه به اصطلاح انقلاب شاه و ملت را در 19 ديماه اعلام و روز 6 بهمن همان سال لوايح ششگانه را به راي گذاشت .
آقاي فلسفي چونان قبل با انتشار مخالفت علما و مراجع وقت به ويژه حضرت امام در منزل آقاي بهبهاني براي جمعيت خروشان و معترض سخنراني كرد و مورد تعقيب واقع شد و تا بعد از برگزاري رفراندوم تحميلي و قلابي از منبر محروم شد.
بازداشت اول
آقاي فلسفي در روز 18 اسفند سال 1341 براي شركت در مراسم دومين سالگرد رحلت آيت الله بروجردي به امامزاده قاسم تهران دعوت مي شود ولي به محض ورود به محل برگزاري مجلس توسط نيروهاي شهرباني بازداشت و در زندان قزل قلعه محبوس مي شود. بعضي تحليلگران علت بازداشت آقاي فلسفي را در دو دليل نهفته مي دانند : دليل اول اينكه به او وانمود كنند كه بعد از رحلت مرحوم آيت الله بروجردي او پشتوانه اي ندارد. و بايد مراقب سخنان خود باشد و ديگر اينكه پاسخ فعاليتهاي خود را عليه توطئه انجمن هاي ايالتي و ولايتي و رفراندم 6 بهمن داده باشند . نيروهاي رژيم پس از دو روز وي را آزاد وليكن تا 48 روز ممنوع المنبر كردند .
او در حادثه حمله نيروهاي رژيم به مدرسه فيضيه كه در روز 2 فروردين سال 1342 اتفاق افتاد منبرهاي متعددي رفت و عليه حمله پليس سخنرانيهاي تندي نمود و حادثه فيضيه را مشابه حادثه عاشوراي حسيني در اذهان تلقي نمود. به گونه اي كه هرگاه از فيضيه بر بالاي منبر اسم مي برد صداي شيون مردم بلند مي شد.
محرم آن سال
آن سال كه دهه منبر خود را در مسجد آذربايجانيها كه به مسجد تركها و مسجد شيخ عبدالحسين معروف بود آغاز كرد و در جهت افشاي چهره دولت همگام با رهبري نهضت آغاز كرد. و با برنامه ريزي خاصي به گونه اي عمل نمود كه در شب عاشورا به تواند يكي از شورانگيزترين و زيباترين و مستدل ترين هيجان انگيزترين نطق تاريخ نطق در ايران را از خود بجاي گذارد. و زمينه اعتراض خونين مردم در حماسه 15 خرداد را پايه ريزي كند .
به اعتراف مامورين ساواك جمعيت در شب عاشورا به قدري زياد بود كه درب مسجد بسته شد و مردم در كوچه ها و خيابانهاي اطراف اجتماع نمودند. آقاي فلسفي خود مي گويد كه من براي رسيدن به منبر از روي دوش و پاي مردم و زانو به زانو عبور كردم تا به منبر رسيدم . اين سخنراني همان روز توسط انتشارات مفيد تحت عنوان « اولين استيضاح ملي در سال 1342 » چاپ و در تيراژ وسيع در اختيار مردم قرار گرفت . او در اين سخنراني تحت عنوان « ده ماده » دولت غلام خانه زاد شاه اسدالله علم را استيضاح كرد. كه اين ده ماده عبارت بودند از 1 ـ تخلف از قانون در مسئله لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي 2 ـ كوتاهي دستگاههاي فرستنده در انعكاس نظريات علماي اسلام 3 ـ كنترل چاپخانه ها براي جلوگيري از چاپ بيانيه هاي علما 4 ـ مجازات كساني كه اعلاميه علماي اسلام را پخش كرده اند 5 ـ فاجعه مدرسه فيضيه (اين بند از استيضاح چنان شورانگيز بود كه خلقي به فرياد آمدند) 6 ـ سربازي اجباري طلاب 7 ـ ايجاد محيط رعب و وحشت در قم 8 ـ ديكتاتوري با بازاريان 9 ـ جلوگيري از اقامه عزاداري 10 ـ بازداشت افراد بي گناه .
دومين بازداشت
آقاي فلسفي دوازدهم محرم از سوي نيروهاي شهرباني بازداشت و به زندان شهرباني منتقل گرديد. در اين بازداشت مهم با دوستان و همرزمان خود از قبيل شهيد مطهري و حدود پنجاه واعظ عالم ديگر هم بند شد . او در حادثه خونين 15 خرداد در زندان بسر مي برد . در زندان تدريس فن خطابه را براي علاقه مندان آغاز كرد . اين دوره زندان آقاي فلسفي 45 روز طول كشيد و روز جمعه 28 تيرماه 1336 از زندان آزاد گرديد. ولي بلافاصله روز بعد او را به ساواك احضار مي كنند و به ملاقات سرلشگر حسن پاك روان رئيس وقت ساواك مي برند. او پس از آزادي از زندان به مدت صد روز ممنوع المنبر مي شود. تا اينكه اولين منبر خود را در آبان همان سال در مجلس فاتحه اي در مسجد آذربايجانيها مي رود اما بعد از ده روز مجددا ممنوع المنبر مي شود . و تا 26 ارديبهشت سال 1342 به مدت 25 روز از هرگونه وعظ و سخنراني منع مي گردد.
آخرين بازداشت
بعد از حادثه خونين 17 شهريورماه سال 1357 كه به « جمعه خونين » شهرت يافت نيروهاي ساواك شبانه به خانه مسكوني وي هجوم برده و ضمن بازرسي منزل اعلاميه هاي امام و ساير بيانيه هاي نهضت را جمع آوري و او را دستگير كردند و با خود به مركز حكومت نظامي بردند و پيش ازظهر روز بعد بدون هيچ توضيحي او را آزاد كردند. ماموران طي صورت جلسه مي نويسند : « در بازرسي از منزل مقداري اوراق مضره و مدارك چاپي و پلي كپي به دست آمد » . آقاي فلسفي در ذيل اين صورت جلسه مي نويسد : « بسمه تعالي مراد از اوراق مضره چندين نسخه از اعلاميه هاي مراجع تقليد و ديگر اوراق نظاير آنهاست » .
با اوج گيري نهضت امام خميني كه با شهادت آيت الله سيدمصطفي خميني در اول آبانماه سال 56 آغاز شد آقاي فلسفي فعاليت خود را از طريق صدور بيانيه هاي گوناگون به مناسبت هاي مختلف شدت بخشيد . در ماجراي 19 ديماه سال 1356 و به مناسبت درج مقاله اي با نام جعلي احمد رشيدي مطلق در روزنامه اطلاعات كه طي آن مطالب اهانت آميزي به امام خميني نسبت داده بود آقاي فلسفي به همراه يارانش با صدور بيانيه اي اين حركت توهين آميز را محكوم كرد و با فراخوان وعاظ تهران براي مقابله با اين حركت رژيم تدابيري روشنگرانه انديشيد . او همگام و همپاي جريان انقلاب سركوب مردم در تبريز را كه در روز 29 بهمن همان سال اتفاق افتاد محكوم و به همراه 35 نفر از علماي تهران بيانيه اي صادر كرد . در جريان حادثه خونين يزد نيز غيرمستقيم نقش آفريني نمود و با ملايمت جريان مبارزه و همراهي با شهيد محراب آيت الله صدوقي مجلس بزرگداشت شهداي يزد را به گونه اي هدايت كرد كه از خونريزي مردم جلوگيري به عمل آمد و مقصود نيز حاصل گرديد.
در خرداد سال 57 و به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد سال 1342 با فشار ماموران ساواك او در منزل مسكوني خود محصور شد و از هرگونه فعاليت او جلوگيري به عمل آمد. و درراستاي تحبيب وي يكي از نمايندگان مجلس شوراي ملي سابق به او پيشنهاد ملاقات با امير عباس هويدا و سپهبد مقدم رئيس وقت ساواك را مي دهد تا بلكه منبر وي آزاد گردد اما او اين پيشنهاد را به شدت رد كرد و با فرارسيدن ايام جشنهاي ماه شعبان آن سال هماهنگ با رهبري نهضت همگان را به جلوگيري از چراغاني و جشن فراخواند. و همچنين در ماه محرم مردم را به برگزاري باشكوه مراسم عزاداري فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداري از شهرباني منع نمود.
اولين سخنراني پس از هفت سال
او پس از هفت سال ممنوعيت منبر و دو سه روز پس از ورود حضرت امام خميني به وطن در مدرسه علوي (اقامتگاه موقت امام ) و با حضور صدها هزار نفر از علما و روحانيون تهران و ساير ولايات ايران اولين سخنراني خود را در محضر امام خميني و به خواست معظم له انجام داد. به گفته خودش اين سخنراني كه حاوي نكات جالبي بود موجب مسرت خاطر امام و ساير حاضرين گرديد.
با پيروزي انقلاب اسلامي حجت الاسلام والمسلمين فلسفي به رغم كهولت سن تا پايان عمر با بركت خود به فعاليتهاي مختلف و منبرهاي روشنگر خويش ادامه داد و يك آن نياسود و بالاخره در روز جمعه 77 9 27 و در سن 93 سالگي دارفاني را وداع گفت و در روز 77 9 29 در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسني در شهرري به خاك سپرده شد . (منبع : زبان گوياي اسلام مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات )
مرحوم فلسفي در حادثه حمله نيروهاي رژيم به مدرسه فيضيه منبرهاي متعددي رفت و عليه حمله عوامل رژيم سخنراني هاي تندي نمود
مرحوم فلسفي چند بار توسط نيروهاي ساواك بازداشت شد و به زندان افتاد و چندين بار ممنوع المنبر شد
مرحوم فلسفي در تمام مراحل نهضت امام خميني حضور داشت و به ياري امام و اصحاب فداكارش براي پيروزي انقلاب اهتمام مي ورزيد
مبارزه با حزب توده مبارزه با لوايح ششگانه شاه مبارزه عليه تشكيل دولت غاصب اسرائيل و مقابله با ديكتاتوري و خفقان حاكم بر ايران از جمله جلوه هاي مبارزات سياسي مرحوم فلسفي به شمار مي رود
دوشنبه 25 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]