واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > بادی، نزهت - فکر نمی کنم هیچ فیلم دیگری در ستایش از دنیای ژورنالیسم و تقدیس رسالت روزنامه نگاری به پای این فیلم برسد. تصویری که این اثر از خبرنگارها نشان داد، خیلی زود به شمایلی الگووار از خبرنگاران اسطوره ای تبدیل شد. هفته پیش به فیلم شهر خدا ساخته فرناندو میرلس پرداختیم که یکی از دوستان به صحنه افتتاحیه آن اشاره کرده بود که کاملا به جا بود و می توان آن را کلید ورود به دنیای فیلم دانست.فیلم مورد نظر این هفته یکی از بهترین فیلمها درباره افشاگری است که یکی از جنجالی ترین رسوایی های سیاسی تاریخ را مطرح می کند اما فیلم بیش از آنکه درباره سیاست باشد، راجع به دنیای ژورنالیسم است.درواقع اگر کسی بخواهد مشهورترین فیلم تاریخ سینما با موضوع روزنامه نگاری را نام ببرد، بی تردید از این فیلم اسم می برد. فکر نمی کنم هیچ فیلم دیگری در ستایش از دنیای ژورنالیسم و تقدیس رسالت روزنامه نگاری به پای این فیلم برسد. تصویری که این اثر از خبرنگارها نشان داد، خیلی زود به شمایلی الگووار از خبرنگاران اسطوره ای تبدیل شد. آدمهای تک افتاده و تسلیم ناپذیری که یک تنه در برابر سیستم فاسد دولتی می ایستند و در کشف حقایق از هیچ چیزی نمی هراسند.فیلم بر اساس یک رویداد واقعی ساخته شده و با آنکه ظاهر مستندگونه ای دارد اما ساختار مرموز و کاراگاهی اش از آن یک تریلر جذاب و دیدنی می سازد. این فیلمی است که تعلیق و کشش خود را از دل حروفی خلق می کند که بر صفحه سفید تایپ می شود.صحنه موردنظرمان جایی است که رابرت ردفورد به منزل داستین هافمن می آید ولی چنان تحت فشار تهدیدهای دنیای بیرون هستند که نمی توانند با هم حرف بزنند. پس از ترس شنود مکالماتشان توسط دیگران به سراغ تنها سلاحی می روند که در اختیار دارند و از طریق تایپ کردن حرفهایشان با هم گفتگو می کنند.وجه رویایی و پری وار فیلم از این می آید که قهرمانهای فیلم که ردفورد و هافمن به شکل فوق العاده ای نقششان را بازی می کند، از یک دستگاه تایپ ساده بزرگترین اسلحه جهان را برای برملا کردن فساد موجود در دستگاه قدرت و سیاست می سازند و با هر حرفی که تایپ می کنند، ضربه ای به پیکره بیمار جریان سیاسی کشورشان می زنند. شاید شنیده باشید که سازندگان فیلم صدای ضربه های دستگاه تایپ بر کاغذ سفید در نمای افتتاحیه فیلم را از ترکیب صدای شلیک گلوله و ضربه شلاق ساخته اند.در صحنه پایانی فیلم که خبر پیروزی شخصیتها را می شنویم، آنها را همچنان پشت میزهایشان در حال تایپ کردن می بینیم. انگار نه انگار که همه دنیا آن دو را به عنوان قهرمانهای آزادیبخش و حقیقت جو می شناسند و درباره کار بزرگی که آنها کرده اند، حرف می زنند. آن دو ترجیح می دهند که به کار موردعلاقه شان بپردازند و داستان تازه ای برای ماجراجویی بیابند. متوجه شدید درباره چه فیلمی حرف می زنیم؟ منتظر نظراتتان هستم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 397]